از همان آغاز تشکیل حزب توده در مهر 1320، سران آن به فکر نفوذ در بین یونیفرمپوشهای نظامی بودند، اما حدود سه سال بعد، این فکر جنبه تشکیلاتی به خود گرفت و در پی آن گروهی پدید آمدند که در بن ارتش شاهنشاهی نفوذ کرد
سقوط رضاشاه و فروپاشی استبداد بیستساله فرصتی فراهم آورد تا گروهها و احزاب سیاسی به حرکت افتاده و تلاش سیاسی خود را آغاز کنند. از جمله مارکسیستهای بازمانده از حزب کمونیست ایران به همراه گروه ۵۳ نفر در مهر ۱۳۲۰ حزب توده ایران را تأسیس کردند. مدیرشانهچی مینویسد:
«دو هفته پس از استعفای اجباری رضاشاه و پایان دو دهه سلطه استبدادی او بر ایران، در 7 مهر ۱۳۲۰، ۲۷ تن از اعضای جوانتر گروه ۵۳ نفر، حزب توده ایران را در تهران بهوجود آوردند. پیشنهاد نام حزب توده از ایرج اسکندری بود و میرزامحسن اسکندری (سلیمانمیرزا) به ریاست حزب انتخاب شد».۱
شکلگیری سازمان افسری حزب توده
حزب توده بعد از قوت گرفتن در سال ۱۳۲۳ سازمان نظامی یا سازمان افسری حزب توده را ایجاد کرد. البته از همان آغاز فعالیت حزب توده، چند تن از افسران ارتش بهویژه نیروی هوایی که تمایلات مارکسیستی داشتند به این حزب روی آورده بودند. سازمان نظامی یا سازمان افسری حزب توده از سازمانهای منسجم نظامی مخفی اپوزیسیون (مخالفان) بود. سازمان افسران حزب توده یک هیئت دبیران و یک هیئت اجرائی داشت. هیئت دبیران سه عضو داشت: خسرو روزبه به نام مستعار سعیدی، سرهنگ عزتالله سیامک و سرهنگ محمدعلی مبشری. سروان خسرو روزبه مسئولیت شاخه اطلاعات نظامی حزب را عهدهدار بود.۲
خسرو روزبه در سال ۱۳۰۳ش در ملایر به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه آمریکایی ملایر و تحصیلات متوسطه را در همدان به پایان برد. سپس در دانشکده افسری در رشته توپخانه و در دانشکده فنی از رشته مکانیک فارغالتحصیل شد. او در ۱۳۲۲ به حزب توده پیوست.۳
در ابتدا دانشکده افسری عمدهترین کانون فعالیت افسران تودهای بود، اما بعدها با تلاش سرهنگ عبدالرضا آذر این تشکیلات نظامی سازماندهی شد. علیاصغر احسانی انگیزه جذب برخی افسران به حزب توده را اینگونه توصیف میکند: «به این فکر میکردیم تفاوت فاحش طبقاتی را از میان برده و در محیط زندگی خود به بچههای لوس و ننر و نازپروردههای تیمساران و کلهگندهها درس بزرگی بدهیم؛ چرا که اینان ما را که از خانوادههای متنفذ و ثروتمند نبودیم به چشم حقارت مینگریستند».۴
تیمور بختیار علت شکلگیری سازمان افسران را اینگونه شرح میدهد: «حزب توده از قوای نظامی میترسید و ارتش را بزرگترین دشمن خود میدانست؛ زیرا که یقین داشت قوای تأمینه بزرگترین ضامن حفظ استقلال و امنیت کشور است. حزب توده برای ایجاد شورش و تسخیر حکومت که هدف نهایی او بود احتیاج به قوای مسلح داشت. افرادی که تعلیمات نظامی و جنگی دیده باشند، اسلحهای که این افراد با آن مجهز شده باشند و افسران و فرماندهانی که آنها را اداره کنند».۵
قیام افسران خراسان
در تابستان ۱۳۲۴ سرهنگ عبدالرضا آذر و سرگرد علیاکبر اسکندانی، از اعضای مهم سازمان افسران حزب توده، تصمیم به قیام مسلحانه علیه رژیم گرفتند و همراه گروهی از روشنفکران در ترکمنصحرا قیام کردند. کل برنامههای قیام توسط اسکندانی طراحی شده بود. برخی گفتهاند قیام افسران خراسان بدون موافقت حزب توده و خودسرانه شکل گرفته بود، اما واقعیت آن است که افرادی همچون کامبخش، آذر و اسکندانی از آن اطلاع داشتند.۶
قیام افسران خراسان پایان خوبی نداشت. شرکتکنندگان قیام در گنبدکاووس مورد حمله نیروهای پلیس و ژاندارم قرار گرفتند و برخی از آنها در نبرد مسلحانه از پای درآمدند و بعضی دیگر راه فرار را پیش گرفتند و عدهای دیگر در غیاب به حکم اعدام محکوم شدند. البته این پایان کار افسران قیامگر نبود. بعد از تشکیل فرقه دموکرات آذربایجان، در شهریور ۱۳۲۴ افسران باقیمانده از قیام خراسان و تعداد دیگری از سازمان افسران برای آموزش نظامی به فرقه مزبور پیوستند.۷
درکل، تلفات افسران حزبی در وقایع سالهای 1324-1325 چنان سنگین بود که در عمل سازمان افسران حزب را متلاشی کرد، اما وجود سرهنگ سیامک، خسرو روزبه و سرهنگ مبشری و در امان ماندنشان از موج بگیر و ببندهایی که پس از قیام افسران خراسان، شکست آذربایجان و حادثه ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ در ارتش و سایر ارگانهای دولتی رواج یافته بود، هسته اولیه دیگری را برای شکلگیری سازمان نظامی به صورتی کاملا پنهانی و زیر نظارت مستقیم و محدود رهبری حزب سامان داد.۸
ترور محمد مسعود
در این میان خسرو روزبه نقش مهم داشت. وی هفت نفر از دوستان قدیمی خود را جهت رسیدن به اهداف خود برگزید. این هفت نفر عبارت بودند از: حسام لنکرانی، ناصر صارمی، سیفالله همایون فرخ، منوچهر رزمخواه، ابراهیم پرمان، صفیه حاتمی و سروان ابوالحسن عباسی. یکی از اقدامات آنها انجام ترورهای سیاسی بود.۹
اولین و آخرین ترور آنها [: سازمان افسران حزب توده]، ترور محمد مسعود، روزنامهنگار و سردبیر نشریه «مرد امروز» در بهمن ۱۳۲۶ بود. محمد مسعود مقالهای در مرد امروز علیه اشرف، خواهر شاه، به دلیل خرید پالتو پوستی گرانقیمت منتشر کرد که خشم دربار را برانگیخت
اولین و آخرین ترور آنها، ترور محمد مسعود، روزنامهنگار و سردبیر نشریه «مرد امروز» در بهمن ۱۳۲۶ بود. محمد مسعود مقالهای در مرد امروز علیه اشرف، خواهر شاه، به دلیل خرید پالتو پوستی گرانقیمت منتشر کرد که خشم دربار را برانگیخت. بنابراین روزبه از موقعیت افشاگری مسعود علیه اشرف استفاده و نقشه ترور را طرحریزی کرد تا گناه را به گردن خانواده سلطنتی بیندازد. خسرو روزبه در سال ۱۳۳۰ معاون شعبه اطلاعات سازمان نظامی و گرداننده آن شد.
سازمان افسران در دوره مصدق
در اسفند ۱۳۲۹ با ملی شدن صنعت نفت و در اردیبهشت ۱۳۳۰ با نخستوزیری دکتر محمد مصدق، حزب توده فعالیتش پررنگ شد. حزب توده به رویارویی با دکتر مصدق و جبهه ملی پرداخت. سازمان افسران نیز در نهضت ملی شدن صنعت نفت از سیاست و خط و مشی حزب توده پیروی کرد و با نهضت ملی برخورد نمود. درکل، سازمان نظامی از ایدئولوژی حزب توده که همان هدفهای سوسیالیستی شوروی بود پیروی میکرد و فعالیت آن مخفی بود.
بعد از استعفای مصدق در ۲۵ تیر ۱۳۳۱ و نخستوزیری احمد قوام (قوامالسلطنه) که منجر به قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱ شد، سازمان افسران اقدامی در جهت حمایت مصدق انجام نداد. بعد از نخستوزیری مجدد مصدق تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، توطئههای متعددی برای سقوط دولت دکتر مصدق انجام شد و به علت اینکه تکیهگاه و نیروی اجرایی این توطئهها نیروهای مسلح کشور بودند، سازمان افسران حزب توده این امکان را یافت که در شناسایی، کشف و افشای این توطئهها نقش مؤثر و تعیینکننده داشته باشد. در روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، سازمان افسران با پیروی از حزب توده اقدامی در مبارزه با کودتاچیان انجام نداد و نظارهگر بود؛ با آنکه صدها تن اعضای سازمان نظامی در یگانهای رزمی و نهادهای اطلاعاتی بودند.
درهرحال، بعد از کودتای ۲۸ مرداد سازمانهای حزبی زیرزمینی و نیروهای چپ سرکوب شدند و حزب توده نیز دیگر آنچنان طرفدار نداشت. آندره فونتن مینویسد: «پس از سقوط مصدق چپگرایان ایرانی بهشدت سرکوب شدند. به دنبال بازداشت یک افسر کمونیست [ابوالحسن عباسی] در سال ۱۹۵۴ صورت اسامی افسران عضو شبکه نظامی حزب توده نزد وی کشف شد. بیش از ششصد افسر و درجهدار بازداشت و ۲۵ نفرشان تیرباران شدند. کمیته مرکزی حزب توده در یک نشریه مخفی از گناهانی که به تنهایی مرتکب نشده بود استغفار نمود و به فرصتطلبی و برآورد نادرست نیروهایش که مانع از همکاری با سایر نیروهای ضد امپریالیست شده بود، اعتراف کرد».۱۰
بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ هیئت دبیران سازمان افسران، تشکیلات زنان را سازمان داد و به اعضا دستور داده شد که در روشن کردن خانمهای خود بکوشند و اسامی خانمهایی را که مناسب برای عضویت باشند ارائه دهند. نحوه عضویت زنان افسران تابع همان شرایط و تشریفات عضویت در سازمان افسری بود. فعالیت تشکیلات زنان پس از مدتی از سوی هیئت اجرائیه یا دبیران سازمان متوقف و از اوایل تابستان ۱۳۳۳ بار دیگر آغاز به کار کرد که با کشف سازمان افسران فعالیت این نهاد نیز متوقف گردید.۱۱
مهره آخر سازمان افسری حزب توده
بعد از دستگیری بسیاری از افسران حزب توده، هسته مرکزی حزب توسط سه تن اداره میشد: روزبه، متقی و ثابت. با دستگیری این افراد در نیمه تیر ماه ۱۳۳۶ این شبکه کوچک نیز متلاشی شد. هرچند در سالهای ۳۶ ـ ۱۳۳۵ روزبه به همراه چند تن از افسران کوشیدند شبکه متلاشیشده را سامان دهند، اما رسوخ عوامل ساواک در بافت سازمانی حزب موجب دستگیری آنها شد.
سرانجام خسرو روزبه در نتیجه خیانت اطرافیان به دنبال یک درگیری مسلحانه در ۱۵ تیر ۱۳۳۶ مجروح و دستگیر شد و در حین دستگیری عظیم عسگری را عامل خیانت به خود معرفی کرد. روزبه پس از دستگیری در بیمارستان شماره ۲ ارتش تحت عمل جراحی قرار گرفت و پس از بهبودی به زندان قزل قلعه منتقل و پس از محاکمه در ۲۱ اردیبهشت ۱۳۳۷ تیرباران شد.۱۲
محاکمه جمعی از افسران شاخه نظامی حزب توده در دادگاه نظامی
شماره آرشیو: 2878-4ع
پی نوشت:
۱. محسن مدیرشانهچی، پنجاه سال فراز و فرود حزب توده ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1388، ص 35.
۲. چپ در ایران به روایت اسناد ساواک، ج ۶، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ۱۳۸۰، صص ۱۱ـ ۱۲.
۳. همان، ص ۶۳.
۴. علیاصغر احسانی، خاطرات ما از قیام افسران خراسان، تهران، نشر علم، ۱۳۷۸، ص ۲۸.
۵. تیمور بختیار، کتاب سیاه درباره سازمان افسران حزب توده، تهران، نشر کتاب جهان، ۱۳۴۴، صص ۲۸ ـ ۲۹.
۶. علیاصغر احسانی، همان، ص ۶۱.
۷. ابوالحسن تفرشیان، قیام افسران خراسان، تهران، نشر علم، ۱۳۵۹، ص ۸۱.
۸. محمدعلی عمویی، درد زمانه، تهران، نشر آنزان، ۱۳۷۷، ص ۴۲.
۹. محمدحسین خسروپناه، سازمان افسران حزب توده ایران، تهران، نشر شیرازه، ۱۳۷۷، ص ۱۱۵.
۱۰. آندره فونتن، تاریخ جنگ سرد، ج 2، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران، نشر نو، 1366، صص 178ـ179.
۱۱. محمدحسین خسروپناه، همان، ص ۱۳۸.
۱۲. محمدعلی عمویی، همان، ص ۱۵۰. https://iichs.ir/vdcjvhev.uqe8azsffu.html