به فاصله 40 روز پس از وقوع انقلاب کمونیستی روسیه، لنین در اعلامیه ای خطاب به مسلمانان اعلام کرد که شوروی به تمامی پیمانها و قراردادهای سری میان روسیه تزاری و انگلستان و فرانسه در حوزه کشورهای مسلمان پایان خواهد داد...
در تاریخ 7 اسفند 1299 شمسی / 26 فوریه 1921 میلادی معاهدهای سیاسی میان ایران و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی منعقد گردید و طبق این قرارداد عمده امتیازات و قراردادهای رژیم روسیه تزاری با ایران لغو گردید و شوروی به سیاست تجاوزکارانه روسیه تزاری در ایران پایان داد. همچنین طبق این قرارداد این کشور از کلیه بدهیهای ایران صرف نظر کرده بود. ایران متعهد شد تا مانع انجام اقدامات ضد شوروی در درون این کشور گردد. در این مقاله به بررسی این موضوع خواهیم پرداخت و کم کیف و دلایل انعقاد آن را مورد بررسی قرا می دهیم.
انقلاب اکتبر 1917 شوروی، سیاست خارجی این کشور و معاهده 1921 شوروی و ایران
در سال 1917 میلادی یکی از مهمترین انقلابهای قرن بیستم در روسیه اتفاق افتاد و زلزلهای سیاسی در این کشور ایجاد نمود؛ زلزلهای که در طول چند دهه پس از آن آثار جهانی پیدا کرد و بر معادلات سیاسی و غیر سیاسی جهان تأثیرات عدیدهای گذاشت. همچنین انقلاب اکتبر 1917 در روسیه تأثیرات شدید و عمیقی بر سیاست و سایر مناسبات اجتماعی و سیاسی در این کشور داشت.
یکی از مهمترین بخشهای سیاسی این کشور که از تحولات این انقلاب تأثیر پذیرفته است، سیاست خارجی این کشور بود. در واقع پس از این انقلاب، شوروی به یک نیروی انقلابی و تجدیدنظرطلب و مدافع انقلابهای کمونیستی در سراسر جهان و تشویق کننده جنبشهای مارکسیستی تبدیل گردید.1
با پیروزی انقلاب بلشویکی در روسیه، مقامات رژیم جدید به دلایلی از قبیل کسب اعتبار جهانی و منطقه ای، کاستن از دغدغههای مرزی و تمرکز بر رویارویی با مخالفان داخلی و ... سیاست خارجی متفاوتی نسبت به ایران در پیش گرفت. این سیاست خارجی دارای تفاوتهای عدیدهای با سیاست خارجی دولت روسیه تزاری بود. هر چند این مسئله در آغاز اینگونه بود و پس از چند سال، رویههای امپریالیستی و استعماری این کشور دوباره دیده می شد، اما همین تغییرات در سالهای اولیه شکلگیری رژیم کمونیستی در شوروی نیز موجب تبعات مهمی در مناسبات این کشور با ایران شد.
در واقع و به فاصله 40 روز پس از وقوع انقلاب کمونیستی روسیه، لنین در اعلامیهای خطاب به مسلمانان اعلام کرد که شوروی به تمامی پیمانها و قراردادهای سری میان روسیه تزاری و انگلستان و فرانسه در حوزه کشورهای مسلمان پایان خواهد داد. همچنین به صورت رسمی اعلام شد که شوروی تمامی عهدنامهها و توافقات پیشین میان انگلستان و روسیه تزاری در مورد ایران را باطل میکند.2 این مسئله نشان از تغییر مهمی در سیاست خارجی روسیه در قبال کشورهای مسلمان در جنوب این کشور داشت.
پس از این اعلامیه در بیست و ششم ژوئن 1919 (5 تیر 1298) نامه ای از طرف شوروی به ایران داده شد و عمده امتیازات روسیه تزاری به صورت یکجا لغو و باطل گردید. برخی از مهمترین تغییر و تحولات حادث شده پس از این قرارداد عبارتند از: لغو و باطل شدن تمامی بدهیهای ایران به روسیه تزاری، از بین رفتن مداخلات روسیه در گمرکات، تلگرافخانهها و مالیاتهای ایران، از بین رفتن محدودیتهای ایران در دریای خزر، تعیین وضعیت مرزهای شوروی با ایران، لغو امتیازات دولتی روسیه و اتباع این کشور در ایران، واگذاری بانک استقراضی با تمامی متعلقات به ایران، واگذاری خطوط تلگراف و راههای شوسه به ایران، لغو قضاوت کنسولی روسها در ایران، پرداخت کلیه عوارض توسط اتباع روس مقیم در ایران، رد هرگونه حضور و مشارکت روسیه در قوای مسلح ایران، اجازه دادن به ایران برای تعیین کنسول در تمامی شهرها و بخشهای شوروی و ... .3
پس از این وقایع و در فوریه 1921 میلادی/ اسفند 1299 شمسی معاهدهای میان دولت کودتای ایران و جمهوری سوسیالیستی شوروی منعقد گردید4 و در آن به مسائل ارضی، مالی، اقتصادی، نظامی و سیاسی میان ایران و شوروی پرداخته شد. طبق این قرارداد دولت شوروی تمامی معاهدات استعماری و یک طرفه میان ایران و دولت روسیه تزاری را لغو و باطل کرد و همچنین قراردادهایی را که روسیه با دول ثالثی ــ از قبیل انگلستان ــ علیه ایران امضاء کرده بود، بی اعتبار ساخت. همچنین ایران متعهد گردید تا به کشورهای دیگر اجازه فعالیت علیه شوروی در خاک خود را ندهد.
درواقع طبق یکی از مواد این معاهده گفته شده است: «دولتین معظمتین متعاهدین موافقت حاصل کردند که هرگاه ممالک ثالثی بخواهند با دخالت مسلحانه سیاست غاصبانه را در خاک ایران مجرا دارند یا خاک ایران را مرکز حملات نظامی بر ضد روسیه قرار دهند، و اگر ضمناً خطری سرحدات دولت جمهوری اتحادی روسیه شوروی و یا متحدین آنها را تهدید نماید و اگر حکومت ایران پس از اخطار دولت شوروی خودش نتواند این خطر را رفع نماید، دولت شوروی حق خواهد داشت قشون خود را به خاک ایران وارد نماید، تا اینکه برای دفاع از خود اقدامات لازمه نظامی را به عمل آورد. دولت شوروی متعهد است که پس از رفع خطر، بلادرنگ قشون خود را از حدود ایران خارج نماید».5
قرارداد 1921 معطوف به اراده روسها بود و نه کودتاچیان ایرانی؛ انقلابیون روسی به دنبال آن بودند تا از یک طرف با لغو قراردادهای انحصاری و استعماری خارجی نگاهی مثبت از خود در سطح منطقه و عرصه بین المللی ایجاد کنند و از سوی دیگر با تثبیت شرایط خارجی و اطمینان از مرزهای خود، به ریشه کن کردن ضد انقلاب در خارج از کشور بپردازند.
همین ماده بعدها باعث مشکلات مهمی در روابط ایران و شوروی شد و اسباب دخالتهای متعدد این کشور در امور داخلی ایران گردید. همچنین بهرغم برخی از امتیازات ایران در این معاهده دولت شوروی اراضی تصرف شده در قراردادهای گلستان و ترکمنچای را به ایران بازپس نداد.6 بنابراین به استثنای چند نکته مهم، کلیت این قرارداد برای ایران مفید بود و باعث از بین رفتن بسیاری از امتیازات سیاسی و اقتصادی روسیه در ایران گردید.
مسئله مهم دیگری که در مورد این معاهده باید مورد توجه قرار گیرد، زمان انعقاد آن است. در تاریخ سوم اسفند 1299 شمسی کودتایی در ایران انجام شد و رضاخان حکومت را در اختیار گرفت و چهار سال بعد شاه ایران شد. تنها چند روز پس از این کودتا نیز معاهده میان ایران و شوروی در 7 اسفند 1299 شمسی/ فوریه 1921 میلادی منعقد گردید. البته مذاکرات این قرارداد پیش از کودتای سوم اسفند 1299 و در زمان نخستوزیری وثوقالدوله آغاز شده بود، اما به نتیجه رسیدن آن پس از کودتای سوم اسفند 1299 حاصل گردید.7 بنابراین نمیتوان این قرارداد را حاصل دولت کودتا (رضاخان و سید ضیاءالدین طباطبایی) و دستاورد این دولت دانست. هر چند سعی میشد تا اینگونه گفته شود که این معاهده حاصل تلاشهای دولت کودتا بود، اما این مسئله به دلیل رویکردهای جدید دولت شوروی در حوزه سیاست خارجی و در محدوده همسایگان این کشور و کشورهای جهان سوم بود، که شامل ایران نیز میشد و باعث شده بود تا ایران بتواند به یک معاهده با دولت جدید حاکم بر روسیه یعنی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی دست یابد و برخی معاهدات و امتیازات یک طرفه روسیه در ایران را از بین ببرد.
از آنجایی که وقوع کودتا با شعار بازگشت امنیت و ثبات به کشور روی داده بود و از قضا بخشی از بیثباتی ایران ناشی از مرزها و عوامل خارجی بود و در این میان مرزهای شمالی کشور در ایجاد بیثباتی نقش فراوانی داشت، همزمانی کودتا و اینکه با قرارداد 1921 دست روسها از ایران کوتاه شد، بخش زیادی از مردم را ــ حتی در همان برهه زمانی ــ متقاعد کرد که توافق با روسها ماحصل کودتا است.
واقعیت این است که در این دوره انقلابیون روسی به دنبال آن بودند تا از یک طرف با لغو قراردادهای انحصاری و استعماری خارجی نگاهی مثبت از خود در سطح منطقه و عرصه بینالمللی ایجاد کنند و از سوی دیگر با تثبیت شرایط خارجی و اطمینان از مرزهای خود، به ریشه کن کردن ضد انقلاب در خارج از کشور بپردازند. انعقاد قرارداد 1921 در همین راستا قابل ارزیابی است و عمل تحقق آن را باید در روسیه جستجو کرد نه در ایران.
جمع بندی
در اسفند ماه 1299 / فوریه 1921 میلادی قراردادی میان دولت کودتای رضاخان و سید ضیاءالدین طباطبایی با دولت جماهیر شوروی سوسیالیستی منعقد گردید، که مذاکرات آن از گذشته شروع شده بود. این معاهده باعث ابطال بسیاری از امتیازات یک طرفه و استعماری دولت روسیه تزاری سابق در ایران شد. هر چند این معاهده باعث بازپسگیری سرزمینهای از دست رفته ایران در معاهدات گلستان و ترکمنچای نگردید، اما دست دولت شوروی را از بسیاری از امتیازات سیاسی و اقتصادی این کشور در ایران دور کرد و معاهده ای نسبتاً خوب در این دوران برای ایران قلمداد می شد.
طبق این معاهده دولت ایران متعهد گردید که مانع انجام هرگونه اقدام مخالف با امنیت ملی شوروی در درون مرزهایش گردد. هر چند این معاهده در اوایل دولت کودتای رضاخان و سید ضیاءالدین طباطبایی منعقد گردید، اما همانگونه که گفته شد مذاکرات این قرارداد از زمان وثوقالدوله آغاز گردید و تنها چند روز پس از کودتای سوم اسفند 1299 به نتیجه رسید. بنابراین نمی توان آن را دستاورد دولت کودتا قلمداد کرد و باید آن را حاصل تغییر و تحولات جدید در سیاست خارجی روسیه و روی کار آمدن دولت سوسالیستی شوروی و در پیش گرفتن سیاست خارجی جدید توسط این دولت دانست. سیاستهایی که به دلایل عدیدهای از قبیل تبلیغات در راستای جذب کشورهای همسایه و جهان سوم، سیاستهای کمونیستی و ضد امپریالیستی و لزوم تمرکز بر مقابله با مخالفان داخلی بلشویکها و ... انجام گرفت و باعث تغییراتی در سیاست خارجی روسیه در قبال ایران شد.
شماره آرشیو: 247-454س
پی نوشت:
1.محمد عابدی اردکانی، روحالله نادری بنی و محسن شفیعی سیفآبادی، "تحلیل سازهانگارانه از رفتار دولتهای بزرگ با ایران در دوره رضاشاه"، فصلنامه دانش سیاسی، سال هفتم، شماره اول، بهار و تابستان 1390، ص 157.
2.حسن ستوده، تاریخ دیپلماسی عمومی، جلد دوم، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1329، ص 325 .
3.علیاکبر ولایتی، تاریخ روابط خارجی ایران، تهران: انتشارات دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، 1370، صص 56 ـ 57.
4.کمال محمودزاده، دریای مازندران و پیرامون آن، تهران: انتشارات دبیزش، 1384، صص 183-184.
علیاکبر ولایتی، تاریخ روابط خارجی ایران در دوره اول مشروطه، تهران: مرکز چاپ و انتشارات وزارت خارجه، 1374، ص 99.
5.سیدحسین عنایت، "تنظیم معاهدات بینالمللی در حقوق کنونی ایران و مطالعه تطبیقی آن با فقه اسلامی و حقوق بینالملل معاصر"، مجله حقوقی، شماره دهم، پاییز و زمستان 1388.
6.طاهره ابراهیمیفر و سیدعلی منوری، "عصر رضاشاه پهلوی و تجدید معادلات پیشین در تاریخ روابط خارجی ایران(1304-1320)"، فصلنامه تخصصی علوم سیاسی، سال یازدهم، شماره سی و سوم، زمستان 1394، ص 19. https://iichs.ir/vdch.mnmt23nkiftd2.html