تأثیر سیاستهای اقتصادی پهلوی بر رشد حلبی‌آبادها؛

مدرنیزاسیون شتابان، نابرابری و انقلاب

ساکنان مناطق حاشیه شهر تهران مانند حلبی‌آباد، زور‌آباد و یا مفت‌آباد از حداقل امکانات زیرساختی بهره‌مند بوده و در خانه‌های بسیار کوچک‌تر از نرمهای استاندارد زندگی می‌کردند. در این مناطق بیش از 63درصد خانوارها به ازای هر نفر فقط 2.5 مترمربع سرپناه داشتند؛ درحالی‌که استاندارد این رقم 18.5 بود. اکثر ساکنان این مناطق مالک کلبه‌ها و چادرهایی خود بدون حق مالکیت قانونی زمین بودند.
مدرنیزاسیون شتابان، نابرابری و انقلاب
بررسی عوامل مؤثر بر پیروزی انقلاب اسلامی همواره یکی از مسائل مورد علاقه پژوهشگران در چهار دهه اخیر بوده است. این مسئله سبب شده تا هرکدام از آنها تلاش کنند تا علل وقوع انقلاب را از زاویه‌ای خاص موردبررسی قرار دهند. در این‌بین  رشد جمعیت حاشیه‌نشین در تهران و ایجاد حلبی‌آبادها یکی از عواملی که  پژوهشگران اتفاق‌نظر دارند که تأثیر زیادی بر تسریع سقوط پهلوی داشت. در این نوشتار درصدد هستیم تا به این مسئله بپردازیم که حاشیه‌نشینی چگونه در تهران رشد یافته و چگونه بر مسائل سیاسی تأثیر گذاشت. روند ایجاد حاشیه‌نشینی در تهران در دوران پهلوی دوم به دو دوره تقسیم می‌شود: دور اول مربوط به تحولات سیاسی و اقتصادی ایران در دهه 20 مانند اشغال کشور توسط متفقین و ناامنی در نقاط مختلف کشور است که سبب ایجاد حاشیه‌نشینی در اطراف تهران توسط روستائیان و شهرنشینهایی که مناطق سکونت آنها ناامن بود، گردید. بااین‌حال دور دوم ایجاد حاشیه‌نشینی در تهران بعد از اصلاحات ارضی و  مهاجرت گسترده روستاییان به شهر اتفاق افتاد. در این دوران اجرای اصلاحات ارضی سبب افزایش ورود مهاجران به تهران گردید به‌طوری‌که در دهه ۴۰ سهم مهاجران به نسبت جمعیت این شهر به ۳۳ درصد رسید.1
 
هرچند هدف از اجرای اصلاحات ارضی به‌ظاهر زمین‌دار شدن کشاورزان بود اما در عمل این مسئله به‌گونه‌ای اجرا شد که نزدیک به 50 درصد از کشاورزان بدون زمین ماندند. همچنین افرادی نیز که زمین دریافت می‌کردند به علت کوچک بودن زمینها و نداشتن سرمایه در عمل امکان ادامه کشت و کار را نداشته ازاین‌رو راهی شهرهای بزرگ و به‌خصوص تهران برای یافتن کار و گذراندن زندگی شدند. برخی اعتقاددارند این مسئله به‌صورت عمدی از سوی مسئولان وقت به اجرا درآمد تا هم‌زمان با اجرای طرح جانشینی واردات و استقرار صنایع مونتاژ برای کارخانه‌ها نیروی کار ارزان‌قیمت تأمین شود.2دولت با اصلاحات ارضی سبب شد تا میزان نرخ مشارکت اقتصادی از طریق ورود افرادی که دارای نرخ بیکاری پنهان بوده و در بخش کشاورزی فعالیت داشتند به بازار کار افزایش بیابد. هرچند سعی می‌شد از طریق ایجاد واحدهای صنعتی و رونق ساخت‌وساز بین نرخ مشارکت اقتصادی و بیکاری تناسب ایجاد شود اما همین مسئله به تشدید حاشیه‌نشینی در تهران دامن زد.
 
در دهه ۴۰ و ۵۰ هم‌زمان دولت چند سیاست اتخاذ کرد که معمولاً برخی از دولتهایی که درآمدهای نفتی داشته  هم به دنبال صنعتی شدن هستند، چنین سیاستهایی را اتخاذ می‌کنند. یکی ارزان شدن سرمایه نسبت به نیروی کار با ورود دلارهای نفتی و تمرکز بر روی صنایع سرمایه‌بر و افزایش واردات هم‌زمان با کاهش نرخ حقیقی ارز است و  دیگری رشد بخشهای غیرقابل تجارت مانند خانه‌سازی که نیاز به نیروی انسانی تحصیل‌کرده ندارد و ارزان بودن انرژی نسبت به سایر نهاده‌های تولید که باعث تشویق ایجاد صنایع انرژی‌بر شد و سبب گردید تا بازار کار در بخش غیردولتی به نفع افراد غیر تحصیل‌کرده تغییر کند.3رشد درآمدهای نفتی فرصتی شد تا دولت بخش قابل‌توجهی از ارز حاصل از نفت را روانه بخش ساخت‌وساز بکند. ازاین‌رو سهم مسکن در رشد تولید ناخالص ملی به سهم صنعت یعنی 18درصد رسید. بااین‌حال باید توجه داشت که این ساخت‌وسازها عمدتاً در شهرهای بزرگ و به‌خصوص پایتخت بوده و روستاها و شهرها کوچک سهم کمی در این میان داشتند.4
 
تزریق نقدینگی به بخش مسکن در دهه 50 سبب شد تا افزایش قیمتها در زمان اجرای برنامه پنجم توسعه به 5.6برابر دوره مشابه برنامه چهارم برسد. اگر در برنامه چهارم توسعه متوسط رشد نرخ مسکن 7.1 برابر نرخ تورم همان دوره می‌شد، در برنامه پنجم به 1.2 برابر نرخ تورم رسید. روانه کردن پولهای نفتی به‌صورت بی‌ضابطه به بخش ساخت‌وساز هزینه مسکن در سالهای اجرای برنامه پنجم را افزایش چشمگیری داد؛ به‌طوری‌که در سال 1355 میزان اجاره‌بها در تهران نسبت به 5 سال قبل 300درصد رشد کرد. در سال 54 رشد هزینه مسکن موجب شد تا یک خانواده طبقه متوسط مجبور شود بیش از 50درصد درامد خود را صرف اجاره مسکن بکند.5
 
گران شدن هزینه مسکن سبب شد تا بخش زیادی از خانوارهایی که از روستاها و شهرستانها به تهران مهاجرت می‌کردند، توانایی خرید و یا اجاره مسکن در شهر را نداشته باشند برای همین اقدام به ساخت‌وسازهای غیرقانونی در حاشیه شهر تهران کردند.
 
در سال 1351، حدود 5 درصد خانوارهای شهری کشور روزانه کمتر از 56ریال، 14درصد روزانه 113ریال، 28درصد روزانه کمتر از169ریال درامد داشتند. این موارد آخری یعنی 28درصد، جمعیتی بیش از 6.3میلیون نفر ــ 12درصد کل جمعیت کشور ــ را شامل می‌شدند.
 
ساکنان مناطق حاشیه شهر تهران مانند حلبی‌آباد، زود آباد و یا مفت آباد از حداقل امکانات زیرساختی بهره‌مند بوده و در خانه‌های بسیار کوچک‌تر از نرمهای استاندارد زندگی می‌کردند. در این مناطق بیش از 63درصد خانوارها به ازای هر نفر فقط 5.2مترمربع سرپناه داشتند؛ درحالی‌که استاندارد این رقم5.18 بود.اکثر ساکنان این مناطق مالک کلبه‌ها و چادرهایی خود بدون حق مالکیت قانونی زمین بودند. در آن زمان جامعه گودنشین که به‌واسطه صنعت آجرپز به وجود آمده بود، 46هزار نفر بودند. در1355  در حلبی‌آباد حدود 60هزار نفر ساکن بودند. در زورآباد نیز جمعیت به 56هزار نفر می‌رسید. در سایر مناطق تهران نیز تعداد زیادی حاشیه‌نشین زندگی می‌کردند که  هزاران نفر را شامل می‌شدند.6یک تحقیق در دهه 50 نشان داد که 80درصد از ساکنان این مناطق در مشاغل غیرتخصصی و یا نیمه تخصصی مثل کارهای ساختمانی، دست‌فروشی خیابانی و کارهای دولتی دارای دستمزد کم مشغول به کار بودند. آنان به‌طور متوسط بین سه تا 5 ماه در سال بیکار می‌ماندند. این افراد وقتی کار داشتند، درآمد هر خانوار که به‌طور متوسط 6.4 نفر بود فقط 4460 ریال بود. همچنین تحقیقات نشان می‌دهد که 30درصد شاغلان زورآباد تهران کارگر ساده در کارخانه‌ها بودند.7
 
از نظر معیارهای جغرافیایی نیز مطالعات نشان می‌داد که 91درصد از روسای خانوارهای ساکن این مناطق منشأ روستایی داشته و شامل افرادی می‌شدند که بعد از اصلاحات ارضی به تهران مهاجرت کرده بودند. منشأ پدران روسای خانوارهای حاشیه‌نشینهای تهران نشان داد که 72درصد از آنها دهقان بوده‌اند و 59درصد آنها خرده‌مالکان و کشاورزان سهم بر بوده‌اند. در این زمان74درصد از حاشیه‌نشینان در تهران در آلونک‌ها، 13درصد در چادرها و10 درصد در اتاقکهای کوره‌های متروک و 4.2درصد در زاغه‌ها زندگی می‌کردند. در اکثر مواقع ساکنان این مناطق از آب بهداشتی،آموزش و خدمات اجتماعی محروم بودند.شاخصهای برخورداری از امکانات زیرساختی در تمام مناطق حاشیه‌نشین تهران زیر حد متوسط بود.8
 
در سال 1351، حدود 5درصد خانوارهای شهری کشور روزانه کمتر از 56ریال، 14درصد روزانه 113ریال، 28درصد روزانه کمتر از169ریال درامد داشتند. این موارد آخری یعنی 28درصد، جمعیتی بیش از 6.3میلیون نفر ــ 12درصد کل جمعیت کشور ــ را شامل می‌شدند.  می‌توان حدس زد که بخش اصلی اقشار فرودست ساکن در مناطق شهری کشور که چنین بی‌رحمانه در معرض شکاف طبقاتی فزاینده قرار داشتند، مهاجران تازه از گرد راه رسیده روستایی بودند که در این سالها یعنی اواخر دهه 1340 و اوایل دهه 1350 به‌سرعت حاشیه شهرها را می‌انباشتند.9
 
در همین سالهای سیاست توزیعی دولت به‌گونه‌ای بود که در عمل بیشترین نفع از درآمدهای نفتی و یارانه‌ها نصیب طبقه ثروتمند جامعه می‌شد. براین اساس در سال 53یارانه سرانه پرداختی به 210هزار ریال رسید؛ اما در عمل طبقه برخوردار بیشترین بهره را از این یارانه‌ها می‌برد و طبقات حاشیه‌نشین سهم اندکی از این یارانه‌ها داشت. در این سالها شکاف درآمدی طبقات برخوردار و حاشیه‌نشین به 5.17 برابر رسید. این مسئله سبب تشدید نارضایتی در بین طبقات محروم و حاشیه‌نشین گردیده بود.10اما این سیاستها چه تأثیری بر مسائل سیاسی کشور گذاشت. سیاستهای دولت مبنی بر افزایش جمعیت کارگران فاقد مهارت به‌منظور تأمین نیروی انسانی کارخانه‌ها سبب تشدید مهاجرت به تهران در دهه 40 و 50 گردید. هم‌زمان با این مسئله به دلیل سیاست تزریق نقدینگی به بخش مسکن قیمت خانه در تهران افزایش یافت به‌طوری‌که بسیاری از این مهاجران نتوانستند مسکن در تهران خریداری و یا اجاره کنند. این مسئله سبب شد تا اینها با ایجاد حلبی‌آبادها سعی کنند نیازها خود به سرپناه را تأمین کنند. بااین‌حال تشدید،تبعیض طبقاتی و سهم اندک این افراد از سیاستهایی توزیعی و همچنین مزاحمتهای گاه‌وبیگاه شهرداری تهران و تلاش برای تخریب آلونکهای آنها سبب تشدید نارضایتی افراد ساکن حلبی‌آبادها گردید. به‌طوری‌که بخش زیادی از این افراد در سال 57 به مخالفان رژیم پیوسته و در تظاهرات شرکت و در سرنگونی حکومت نقش فعالی را ایفا کردند.

شماره آرشیو: 1791-3ع

پی نوشت:
 
 
1.رضا پارسای، "بررسی تاریخچه حاشیه‌نشینی در تهران"، فصل‌نامه دانش انتظامی البرز، سال دوم، شماره سوم، پاییز1393، صفحه55.
2.حسین عظیمی، مدارهای توسعه‌نیافتگی در اقتصاد ایران، تهران، نشر نی، 1389 ، صفحه 350.
3.عباس مصلی‌نژاد، دولت و توسعه اقتصادی در ایران، تهران، نشر نی، 1395، صفحه137.
4.مسعود کارشناس، نفت، دولت و صنعتی شدن در ایران، مترجم: علی‌اصغر سعیدی، تهران، گام نو،1382، ص2۰۴.
5.سعید لیلاز، موج دوم توسعه عامرانه در ایران، تهران، نشر نیلوفر، 1392، صفحه440.
6.آصف بیات، سیاستهای خیابانی، ترجمه: اسدالله نبوی چاشمی، تهران، انتشارات پردیس دانش،  چاپ سوم، صفحه61.
7.آصف بیات، همان، صفحه67.
8.علی حاج یوسفی، "حاشیه‌نشینی شهری و روند تحول آن"، هفت شهر، سال سوم، شماره هشتم، 138 ، صفحه21.
9.محمدعلی همایون کاتوزیان، اقتصاد سیاسی ایران، تهران، نشر مرکز، 1393، صفحه317.
10.سعید لیلاز، همان، صفحه542. https://iichs.ir/vdcj.aeifuqeahsfzu.html
iichs.ir/vdcj.aeifuqeahsfzu.html
نام شما
آدرس ايميل شما