بعد از بحثها و جدلها علاء در 27 فروردین از مجلس رای اعتماد دریافت کرد. اما پس از اینکه کمسیون نفت مجلس طرح 9 ماده ای اجرای ملی شدن صنعت نفت را پذیرفت، چون این تصمیم بدون هماهنگی با علاء صورت گرفت، همچنین تمایل نداشتن وی به این لایحه و مایل نبودن شاه بهماندن وی، منجر به استعفای او شد.
با مطالعه تاریخ سیاسی ایران در دوره قاجار و پهلوی میتوان به این موضوع واقف شد که همواره سیاست و اداره امور کشور در دست حلقه معدودی از افراد یا به عبارت دیگر در دست خانوادههای حکومتی بود. خانواده حسین علاء جزء همین خانوادههای حکومتی بود؛ پدر وی علاالسلطنه کارمند وزارت خارجه بود، در مورد مکان و زمان تولد وی روایتهای متفاوتی ذکر شده است. منصوره اتحادیه وی را متولد سال 1263 در تفلیس ذکر میکند. همچنین باقر عاقلی، علاء را متولد تیر 1260 میداند، برخی از محققان سال تولد وی را 1261 و 1262 عنوان میکنند، علاء به علت شغل پدر، جوانی خود را در انگلستان گذراند و مدرک حقوق خود را از دانشکده حقوق لندن اخذ کرد. حسین علاء قریب به 60 سال در سیاست و کشور نقشآفرینی کرد. طی فعالیت سیاسی خود دو بار نخستوزیر، ریاست بانک ملی، وزارت فوائد عامه، وزیر امور خارجه، سفیر کبیر ایران در امریکا، وزیر مختار ایران در فرانسه انگلیس و امریکا، نماینده مجلس شورای ملی،سناتوری سنا شد و همچنین چهار دوره وزارت دربار را در کارنامه خود دارد. در این مقاله با توجه به اهمیت نخستوزیری و وزارت دربار به توضیح نقشآفرینی وی در این دو نهاد میپردازیم.
وزارت دربار (دوره اول) 1321-1324
در مورد نقش و فعالیت وزارت دربار باید گفت که عملکرد وزارت دربار در کارکرد ارتباطی و واسطهگونه آن متجلی میشد.1 به صورت قانونی انتخاب و عزل وزیر دربار در حیطه اختیار نخستوزیر بود، اما در واقع این عمل بهوسیله شاه انجام میشد. انتخاب علاء به عنوان وزیر دربار بدون شک به پیشنهاد قوام بود. شاید قوامالسلطنه با انتخاب وی قصد داشت بر شاه جوان که هنوز روحیاتش بر او مسجل نبود نفوذ خود را اعمال کند.2 همچنین با توجه به تجربه علاء و کم تجربه بودن شاه، علاء میتوانست بخش عظیمی از بار سلطنت را به دوش بکشد. علاء که نهاد سلطنت قوی را در ایران تنها راه چاره حفظ و وحدت یکپارچگی کشور میدانست، از همان ابتدا جلساتی با گردانندگان کشور برگزار میکرد تا شاه را به مردم بشناساند.3 گویی از مشروعیت نداشتن حکومت پهلوی خبر نداشت. علاء بهعنوان وزیر دربار با وزیر امور خارجه و نخستوزیر همکاری میکرد. همچنین ملاقات شاه با هیئت دولت، نمایندگان دولتهای خارجی، اعطای نشان به سران و یا مامورین کشورهای خارجی، سلام اعیاد با هماهنگی وزارت خارجه بود و علاء برنامهریزی میکرد. پاسخ به مکاتبات سران کشورهای دیگر، اطلاع از اعیاد رسمی سایر کشورهای خارجی از طریق وزرات خارجه و با همکاری علاء انجام میشد. یکی دیگر از وظایف آمادهسازی نطق شاه بود که توسط وزارت خارجه تهیه میشد. علاء ان را به شاه میداد و پس از جرح و تعدیل آن را به وزارت خارجه پس فرستاده تا آن را نهایی کنند.4 همچنین گزارشهای روزمره از وضع و مشکلات کشور را به شاه میداد. با توجه به رویاروییهای شاه و قوام، دیگر مشکلات کشور، انتقادهای مجلس،آخرالامر قوام مجبور به استعفا شد و سهیلی به نخستوزیری منصوب گشت ، با نخستوزیری حکیمی، علا،سفیر کبیر ایران در آمریکا شد.
نخستوزیری (دوره اول) 1329-1330
با ترور رزم آرا در اسفند 1329 توسط خلیل طهماسبی ، علاء نخستین کسی بود که شاه برای تعین جانشین رزم آرا با او مشورت کرد. حسین علاء گفت تنها کسی که میتواند در این شرایط مملکت را اداره کند مصدق است و برای مذاکره برای جانشین رزم آرا از سوی شاه نزد مصدق فرستاده شد،اما مصدق آمادگی نخستوزیری را در آن موقع نداشت و خود علاء را برای احراز این سمت پیشنهاد کرد.5 بدین ترتیب وی نخستوزیر شد. شاه نیز در کتاب «ماموریت برای وطنم» دلیل انتخاب وی را اینگونه ذکر کرده است: «علاء سیاستمدار مورد احترام و دارای سابقه طولانی است طرفدار راه حل مسالمت آمیز بود». از میان گروههای مختلف فدائیان اسلام و حزب توده با نخستوزیری علاء مخالفت کردند. همچنین در این دوره با شروع ملی شدن صنعت نفت شاهد سنگاندازی و مخالفت انگلستان و اعزام ناوهای این کشور به خلیج فارس و در نتیجه متشوش شدن اوضاع هستیم. علاء از تشکیل فوری کابینه خودداری کرد و با احتیاط دست به کار شد.7ملی شدن نفت انگلیسها را روز به روز نگران میکرد. انگلیسیها انحلال فوری مجلسین را بهترین راه حل و تنها شانس نجات دادن امتیاز نفتیشان تلقی میکردند، اما هدف علاء آرامسازی اوضاع داخل بود و با انحلال مجلسین مخالفت کرد.8
در سال 1343 زمانی که علاء در مراسم درگذشت پسر آیتآلله کاشانی در مسجد شاه حضور داشت مورد سوء قصد قرار گرفت؛ بخت با علاء یار بود و تفنگ شلیک نکرد و ضارب با تفنگ به سر علاء کوبید که منجر به زخمی عمیق شد و علاء با سری باند پیچیشده برای پیوستن به پیمان بغداد عازم بغداد شد.
در 18فروردین علاء برنامه دولت را به مجلس تقدیم کرد و در مورد آن بحث شد.9سرانجام بعد از بحثها و جدلها در 27 فروردین از مجلس رای اعتماد دریافت کرد، اما پس از اینکه کمسیون نفت مجلس طرح 9 ماده ای اجرای ملی شدن صنعت نفت را پذیرفت، چون این تصمیم بدون هماهنگی با علاء صورت گرفت، همچنین تمایل نداشتن وی به این لایحه و مایل نبودن شاه به ماندن وی در این شرایط، منجر به استعفای او شد.
وزارت دربار (دوره دوم) 1130-1332
پس از استعفای علاء، مصدق به نخستوزیری برگزیده شد و علاء به وزرات دربار بازگشت.با نخستوزیری مصدق شکل غالب تصمیمگیری در برخی امور تغییر کرد. از این پس اداره سیاست خارجی، فرماندهی ارتش ،تعیین استانداران و فرماندارن توسط مصدق انجام میگرفت. در این دوره شاه و مصدق در نزاع با یکدیگر بهسر میبردند و علاء میانه شاه و مصدق بود که همواره طرف شاه را میگرفت. همانطور که شاه در کتاب خود ذکر کرده علاء طرفدار راه حل مسالمتآمیز بود،برای توضیح نقش علاء در این دوره باید گفت وی از رویارویی مستقیم شاه و مصدق جلوگیری میکرد. بررسی رابطه مصدق و علاء در این دوره قابل توجه است. پیش از این رابطه علاء و مصدق گرم و صمیمی بود و از یکدیگر حمایت میکردند. اکنون رابطه بین این دو به دلیل حمایت علاء از شاه به سردی گراییده و حتی مصدق مسئله برکناری علاء را مطرح میکند. علاء در این وقت کوشید تا گلهگذاری و کدورتها رفع گردد. بنابراین نمایندگان مجلس با وزیر دربار و شاه دیدارهای مکرری داشت تا پیام آنها را برای مصدق ببرند10.با توجه به دیدارهای مکرر علاء به عنوان نماینده شاه با افراد گوناگون، این عمل بهمثابه توطئه چینی علیه مصدق صدق میکرد. بنابراین مصدق از شاه درخواست عزل علاء را کرد و او عزل شد.
وزارت دربار (دوره سوم) 1332-1334
بعد از کودتا 28 مرداد و وقفه ای اندک حسین علاء دوباره به وزارت دربار بازگشت و تا پایان نخستوزیری زاهدی در وزارت دربار ماند. از مهمترین موضوعات علاء در زمان حضور در وزارت دربار به خصوص این دوره، انتقاد صریح به شاه در موضوعات مختلف بهخصوص مورد دخالت خانواده شاه در تصمیمگیریها و فساد مالی آنها بود. علاء این امر را باعث بدنامی شاه و نهاد سلطنت میدانست.
نخستوزیری (دوره دوم) 1334-1336
دوره بعد از کودتا 28 مرداد را میتوان سرآغاز قدرت گرفتن و استبداد شاه نامید که به نابودی تمام گروههای سیاسی و احزاب پرداخت. شاه به فردی اقتدارگرا بدل گشت که توان تحمل افزایش قدرت فرد یا گروه دیگر را نداشت. در این راستا زاهدی را از پست نخستوزیری برکنارکرد. شاه به هیچوجه علاقه نداشت ژنرال بالقوه خطرناک را جانشین مصدق کند.11بعد از برکناری زاهدی در سال 1334 از علاء در خواست تشکیل کابینه کرد. علاء با شناختی که از شاه داشت و با تجربیاتی که طی سالهای حضور در دولت کسب کرده بود، نبض اوضاع را به دست گرفت و با شاه که روزبهروز خودپسندتر و شکاکتر میشد کنار آمد. البته شاه به علاء اعتماد داشت و نسبت به وفاداری او تردیدی نداشت،12 اما علاء از جمله کسانی بود که راه استبداد شاه را هر روز هموارتر میکرد.
در این دوره مجلس محل انتقاد و درگیری با دولت بود. این دو علت داشت: تداوم موضوع نفت و نبود احزاب در کشور. علاء سیاست کابینه خود را مبارزه با فساد و نادرستی در دستگاه سیاسی اقتصادی اجتماعی کشور اعلام کرده بود.13 سرانجام پس از حضور و ارائه گزارش و بررسی برنامه، با72 رای از مجلس رای اعتماد کسب کرد. گرچه کابینه علاء با انجام امور و اصلاحات اقتصادی و اجتماعی در صدد حل مشکلات کشور بود؛ اما در این دوره همچنان شاهد تداوم مشکلات در حوزههای مختلف هستیم. موضوع مهم دوران نخستوزیری علاء پیمان بغداد بود، پس از 28 مرداد آمریکا وارد صحنه سیاست ایران شد که در پی آن سیاست داخلی و خارجی نیز تغییر کرد. در این چهارچوب پیمان بغداد در فضای جنگ سرد منعقد شد که بهمعنای پایان بیطرفی ایران بود. هدف از این پیمان کمربندی دفاعی بر ضد شوروی بود، اما هدف شاه کسب کمک مالی و حفاظت از ایران در برابر شوروی بود. همچنین او میخواست آمریکاییها را وارد ایران نماید. ماجرای پیوستن ایران به این پیمان سروصدای منتقدان داخلی و خارجی را بلند کرد، اما علاء اعلام کرد که ایران آزاد است و با هر کشوری که بخواهد برای دفاع خود متحد خواهد شد.14 در سال 1343 زمانی که علاء در مراسم درگذشت پسر آیتالله کاشانی در مسجد شاه حضور داشت مورد سوء قصد قرار گرفت؛ بخت با علاء یار بود و تفنگ شلیک نکرد و ضارب با تفنگ به سر علاء کوبید که منجر به زخمی عمیق شد و علاء با سری باند پیچی شده برای پیوستن به پیمان بغداد عازم بغداد شد. حمله به علاء نتیجه همراهیها او با شاه و نگاه منفیای بود که به او در جامعه وجود داشت.
وزارت دربار (دوره چهارم) 1336-1342
با استعفای علاء از نخستوزیری ،منوچهر اقبال که مورد قبول آمریکا بود به منصب نخستوزیری رسید. استعفای علاء دو علت داشت: اول مخالفت آمریکاییها با وی و دوم حل نشدن مشکلات جامعه و تدوام آنها. رابطه شاه و علاء چندان فرقی با گذشته نداشت و کماکان شاه با او مشورت میکرد و علاء کماکان به اهمیت وجود شاه برای ثبات ایران پایبند بود.15 امور انجام شده توسط علاء مانند دوران قبل بود: تنظیم دیدارها، سفرهای خارجی، ارتباط با نخستوزیر، اطلاع دادن اوضاع کشور به شاه، ارائه انتقادات و پیشنهادات.، اما اتفاق مهم در این دوره شروع رویارویی شاه و روحانیون بود. نقطه شروع این درگیری را میتوان انجمهای ایالتی و ولایتی و سپس انقلاب سفید دانست. موضع علاء متفاوت بود. وی مخالف رویارویی شاه و روحانیون بود و اعتقاد داشت که این رویارویی سرانجام خوبی ندارد. هر چند به جدایی سیاست از مذهب اعتقاد داشت اما منتقد رویارویی شاه با علما بود.16سرانجام در سال 1342 از وزارت دربار عزل شد، و یک سال بعد در سال 1343 به علت کهولت در تهران درگذشت.
حسین علاء
شماره آرشیو: 2291-4ع
پی نوشت:
1. امیر اغایلی؛ مرتضی دهقاننژاد، بررسی و تحلیل ماهیت و نقش وزارت دربار در عصر پهلوی دوم. http://ensani.ir/fa/article/download/343561
2. منصوره اتحادیه، در دهلیزهای قدرت، تهران،نشر تاریخ ایران،1390، ص147-148.
3. همان، ص 149-151.
4. همان، ص 148.
5. محمود طلوعی، بازیگران عصر پهلوی، ج 1، تهران، نشرعلم، 1383، ص 292.
6. منصوره اتحادیه، همان، ص255.
7. فخرالدین عظیمی، بحران دموکراسی در ایران، ترجمه: هوشنگ مهدوی، تهران، نشرالبرز، 1374، ص336.
8. همان، ص 337.
9. منصوره اتحادیه، همان، ص 256.
10. همان، ص 275.
11. یرواند آبراهامیان، تاریخ ایران مدرن، ترجمه: ابراهیم فتاحی،تهران، نشر نی، 1389،چاپ چهارم، ص223.
12. منصوره اتحادیه، همان، ص300.
13. همان، ص297.
14. همان، ص 313.
15. همان، ص329.
16. همان، ص343. https://iichs.ir/vdcg.y93rak9wupr4a.html