نگاهی به رویکردهای نیروی سوم

حزبی که بر خاکستر دلسردی از حزب توده زاده شد

نیروی سوم هنگامی تشکیل شد که برای خلیل ملکی و عده‌ای از اطرافیانش مشخص گردید حزب توده قرار نیست در راستای منافع مردم ایران قدم بردارد، اما چرا عنوان «نیروی سوم»، که در ادبیات سیاسی ایران اصطلاحی بکر و نوین بود، برای این حزب برگزیده شد؟
حزبی که بر خاکستر دلسردی از حزب توده زاده شد
 
حزب توده در تاریخ معاصر ایران به دو طریق مستقیم و غیرمستقیم ایفای نقش کرده است؛ بعد مستقیم آن نقشی است که حزب توده در دوره‌ای از سیاست‌ورزی در تاریخ ایران ایفا کرده؛ هرچند که به گفته منوچهر آشتیانی خود توده‌ای‌ها هم تصویر و تصور دقیقی از حزب و کارکرد حزبی نداشتند؛۱ بعد غیرمستقیم حزب نیز دافعه‌ای است که بعدها در میان طرفداران و پیروان اولیه حزب ایجاد شد و برخی از آنها راه خود را از حزب جدا و مسیر جدیدی را انتخاب کردند.
 
خلیل ملکی و نیروی سوم نیز جزء جداشده‌های حزب توده بودند که البته بیشتر آن را را با نام حزب «نیروی سوم» و به عنوان یک جداشده از توده‌ای‌ها می‌شناسند تا یک توده‌ای. نیروی سوم خلیل ملکی در سال ۱۳۲۶ و به دنبال عیان شدن وابستگی شدید حزب توده به شوروی شکل گرفت و بر خلیل ملکی و عده‌ای از اطرافیانش مشخص شد که حزب قرار نیست برخلاف شعارهایش، در راستای منافع مردم ایران قدم بردارد و این گونه بود که نیروی سوم را تشکیل دادند.
 
تولد یک حزب
نیروی سوم برای خلیل ملکی راهی منفک از دوگانه پیروی از بلوک شرق یا غرب با تأکید بر نقد سیاست‌های حزب توده بود؛ این راهبرد در قالب فعالیت در حزب توده محقق نمی‌شد و این گونه بود که ملکی روی به تأسیس حزب نیروی سوم آورد؛ حزبی که بعدها در برهه‌ای که نهضت ملی شدن صنعت نفت اوج گرفته بود در کنار مظفر بقائی قرار گرفت و حزب زحمتکشان ملت ایران را تشکیل داد، اما بار دیگر که ملکی مشاهده کرد بقائی نیز راهی متفاوت با وی را در پیش گرفته است، حزب خود را با عنوان زحمتکشان ملت ایران ـ نیروی سوم احیا کرد.۲
خلیل ملکی، جلال آل احمد، محمد علی فنجی، مسعود حجازی، داریوش آشوری، مرتضی مظفری، علی‌اصغر حاج سید جوادی مهم‌ترین چهره‌‌هایی بودند که در نیروی سوم خلیل ملکی در کنار یکدیگر قرار گرفتند.
 
چرا نیروی سوم؟
نیروی سوم در ادبیات سیاسی ایران اصطلاحی بکر و نوین اما در عین حال وارداتی بود؛ به این معنا که تاکنون چنین نامی برای احزاب ایرانی انتخاب نشده بود، اما نیم‌نگاهی به دریچه تجربه غربی از سوی سیاست‌گذاران این حزب سبب شده بود تا این عنوان را برای حزب خود انتخاب کنند. براساس دسته‌بندی صورت‌گرفته از سوی بنیان‌گذاران حزب، جهان از سه بلوک اصلی تشکیل شده که شامل کشورهای پشت پرده آهنین یا همان کشورهای کمونیستی، کشورهای جهان آزاد (آمریکا) و کشورهای جهان سوم بود و برخی اتفاقات مانند استقلال هند یا تلاش برخی کشورها برای استقلال که قبلا در زمره کشورهای اقماری شوروی محسوب می‌شدند نقش بارزی در تئوری نیروی سوم ایفا می‌کرد.
 
مانیفست اولیه حزب نیروی سوم نیز رویکردی کاملا منفی و سلبی نسبت به حزب توده داشت و درصدد بود مرزبندی روشنی با این حزب در حمایت از اقشار زحمتکش ایجاد کند و خود را نماینده واقعی آنان بداند و نه حزب توده را. نیروی سوم معتقد بود که این حزب خاستگاه و محل فعالیت کسانی است که از هیئت حاکمه مأیوس شده‌اند و حزب توده را اجنبی می‌دانند و از سوی دیگر درصددند مالک، دسترنج خود را به‌دست بیاورد. روشنفکران و سیاست‌گذاران این حزب نیز در این راستا خود را به صورت کامل در خدمت طبقه سوم قرار داده بودند و به سوسیالیسم به عنوان راهکار برون‌رفت از مشکلات داخلی و خارجی نظر داشتند.۳ در واقع روش‌های سوسیالیستی راهکاری برای رهایی از بحران‌هایی بود که پیروی از سیاست‌های جهان آزاد آنها را رقم زده بود.۴
 
تکامل ایده‌ها
سال‌های پایانی دهه 13۲۰ برای بسیاری از احزاب ایرانی صحنه و آوردگاهی بود که باید تکلیف خود را با مسئله ملی شدن صنعت نفت مشخص می‌کردند؛ در این میان خلیل ملکی نیز با وساطت جلال آل احمد، به همکاری با مظفر بقائی در روزنامه «شاهد» روی آورد؛ هم‌افزایی که بعدها در قالب حزب زحمتکشان گسترش یافت و تا سال‌ ۱۳۳۱ نیز ادامه پیدا کرد، اما اختلافات اساسی میان خلیل ملکی و مظفر بقائی سبب انشعاب در حزب زحمتکشان شد و ملکی حزب زحمتکشان ـ نیروی سوم را راه‌اندازی کرد.
 
جالب آن است که ملکی در زمان جدایی از مظفر بقائی نیز بار دیگر کنایه‌ای به سیاست‌های حزب توده زد و عنوان کرد که اولین اختلافشان بر سر اسم «حزب زحمتکشان» بود؛ چراکه بقائی می‌گفت زحمتکشان از عناوین احزاب کمونیستی است و ملکی باور داشت «صحیح نیست که کمونیست‌ها در این مملکت الفاظ و کلمات را هم در انحصار خود بگیرند. در همه جای دنیا این قبیل الفاظ را احزاب ضد کمونیستی هم بر خود می‌گذارند و ما هم باید چنین بکنیم».۵ در واقع از این زمان به بعد نیروی سوم ملکی به نوعی ایفاگر نقش جناح چپ در جبهه ملی می‌شود.
 
نسبت‌سنجی با جبهه ملی
نیروی سوم در این برهه قرار است که نوک پیکان حمله خود را به صورت مشترک در کنار جبهه ملی متوجه مبارزه ضداستعماری کند و صرفا تا مدتی که خطر استعمار یا نفوذ توسعه‌طلبی بیگانگان وجود دارد نیروی سوم به معنی اعم یا جبهه وسیع ملی حق حیات دارد؛ یکی از ویژگی‌های نیروی سوم در این برهه این است که غلظت اجتماعی آن بر بال سیاسی آن چربش دارد؛ یعنی همچنان خود را نماینده طبقات محروم جامعه عنوان می‌کند و بیشتر به دنبال اصلاحات اجتماعی است.۶ در این برهه نیروی سوم راه خود را کاملا از جناح دیگر حزب زحمتکشان که مظفر بقائی در آن قرار داشت جدا کرده بود.
 
نیروی سوم البته در کنار حمایتی که از مصدق داشت نقدهای اساسی به‌ویژه در حوزه اجتماعی نیز به مصدق وارد می‌کرد؛ به باور آنها دولت برنامه اصلی خود را در عرصه سیاست خارجی و مسئله نفت قرار داده بود و همین مسئله سبب شده بود تا از کثیرترین و فقیرترین قسمت ملت ایران ... غفلت صورت بگیرد  
نیروی سوم البته در کنار حمایتی که از مصدق داشت نقدهای اساسی به‌ویژه در حوزه اجتماعی نیز به مصدق وارد می‌کرد؛ به باور آنها دولت برنامه اصلی خود را در عرصه سیاست خارجی و مسئله نفت قرار داده بود و همین مسئله سبب شده بود تا از کثیرترین و فقیرترین قسمت ملت ایران، یعنی کشاورزان،۷ غفلت صورت بگیرد؛ در واقع نیروی سوم معتقد بود جبهه ملی در مقابل قدرت‌های متنفذ و توسعه‌طلب خارجی جدی و قاطع است، اما در مقابل فئودالیته و سرمایه‌داران متنفذ، که اغلب همدستان همان قدرت‌های خارجی هستند، معتدل و سست و عاری از قاطعیت است.۸
 
نیروی سوم حتی از یک سال قبل از وقوع کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ هشدارهای متعددی را به محمد مصدق داد که براساس آن معتقد بود در شرایط فعلی هیچ کس از وضع خود و از وضع کشور راضی نیست و موج نارضایتی وخیم سراسر کشور را فراگرفته است. نیروی سوم در این شرایط نقدهای خاص خود را به مصدق وارد می‌کرد و معتقد بود که دشمنان ایران و دشمنان شخص مصدق بیش از هر کس از چنین وضعی استفاده می‌برند.
 
دغدغه‌های اجتماعی
عمده رویکرد نیروی سوم نسبت به مسائل از خاستگاهی اجتماعی برمی‌خاست و از این زاویه بود که دولت مصدق را گرفتار در نوعی سیاست‌زدگی می‌دیدند، اما با وجود این، خود را ملزم به حمایت از مصدق می‌دانستند؛ آنها نیاز فوری کشور در دوره مصدق را تلاش برای توزیع عادلانه ثروت و جهد برای تنظیم اقتصاد نابسامان داخلی عنوان می‌کردند؛ آنچه برای نیروی سوم در این مقطع اهمیت داشت اصلاحات اقتصادی و اجتماعی به شکل موازی بود که در مقالات منتشره در روزنامه «نیروی سوم» و ماهنامه «علم و زندگی»، متعلق به حزب بسیار دیده می‌شود.۹
 
از سوی دیگر نیروی سوم در این شرایط نیز دست از سر حزب توده برنمی‌داشت؛ در واقع آنها از سویی با انتقاد گسترده از وابستگی حزب توده، وجهه و جایگاه میهن‌پرستانه خود را در میان عامه مردم ارتقا می‌دادند و از سوی دیگر نیز با ارائه تحلیل‌های سوسیالیستی، تلاش داشتند تا مرزبندی روشنی با لیبرالیسم محافظه‌کار جبهه ملی داشته باشند و همین مسئله سبب می‌شد جوانانی که از وابستگی حزب توده و برخی سیاست‌های محافظه‌کارانه جبهه ملی به ستوه آمده بودند به نیروی سوم اقبال نشان دهند.
 
جمع‌بندی
شاید اگر تحلیلی منصفانه داشته باشیم باید عنوان کنیم که نیروی سوم نگاهی واقع‌بینانه‌تر نسبت به دیگر جریان‌های سیاسی در دوره ملی شدن صنعت نفت داشت؛ آنها خود را در قبال مصدق ملزم به حمایت می‌دیدند، اما در عین حال نقدهای متعددی نیز به‌ویژه در بعد سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی به مصدق وارد کردند.
 
نیروی سوم ملهم از اندیشه‌های سوسیالیستی و معتقد به ایده پیشرفت اجتماعی توسط مردم بود؛ نیروی سوم آوردگاه اصلی را مبارزه با استعمار می‌دانست، اما معتقد بود باید سیاست‌های اصلاحی در زمینه اجتماعی و اقتصادی به‌ویژه به سود محروم‌ترین اقشار جامعه صورت گیرد. نیروی سوم انترناسیونالیسم و سرمایه‌داری را با یک چوب می‌زد؛ تلاش می‌کرد بدی‌های هر دو را کنار بگذارد و خوبی‌های هر دو را به صورت تلفیقی برای خود اختیار کند؛ شاید بتوان به جرئت عنوان کرد که در برهه‌ای که نفت دل‌مشغولی اصلی بسیاری از جریان‌های سیاسی به صورت سلبی یا ایجابی بود، مسائل اجتماعی برای نیروی سوم جایگاه بالاتری داشت.
 

خلیل ملکی در جمع برخی اعضای نیروی سوم در دفتر این جمعیت
یکی از ویژگی‌های نیروی سوم این بود که غلظت اجتماعی آن بر بال سیاسی‌اش چربش داشت

پی نوشت:
 
 
1. رضا نساجی، پرسیدن و جنگیدن؛ مصاحبه با منوچهر آشتیانی، تهران، نشر نی، ۱۳۹۷، ص ۱۱۱.
2. محسن مدیرشانه‌چی، احزاب سیاسی ایران، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۷۵، ص ۱۴۸.
3. غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی بیست‌وپنج‌ساله ایران، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1373، ج 1، صص 157 – 158.
4. شاهد، ش ۴۵۶، ۲۴ مرداد ۱۳۳۰، ص ۴.
5. «خلیل ملکی چه می‌گوید؟»، آشفته، ش ۴، دوره نهم، شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۳۳، ج 4، صص 2597-۲۶۰۰.
6. نیروی سوم هفتگی، ش ۱ـ۸، جمعه ۳۱ مرداد ـ ۱۸ مهر ۱۳۳۱، تهران، فردوسی، ج 3، صص 2109-21۳۳.
7. شاهد، ش ۶۵۴، چهارشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۳۱، تهران، فردوسی، ج 3، دوره روزنامه شاهد، صص 1741-1743.
8. مجله علم و زندگی، ش ۷، شهریور ۱۳۳۱، تهران، فردوسی، ج 3، دوره مجله علم و زندگی، صص ۱۹۸۷-۲۰۰۷.
9. رضا آذری شهرضایی، جامعه سوسیالیست‌های نهضت ملی ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383، صص 33-34.
  https://iichs.ir/vdch.-n6t23nviftd2.html
iichs.ir/vdch.-n6t23nviftd2.html
نام شما
آدرس ايميل شما