کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

نقش فرآیندها و مکانیزم‌های حزبی در قدرت‌گیری رضاخان؛

حرکت وارونه رکن مهم دموکراسی

4 مرداد 1399 ساعت 13:22

مولف : مرتضی باقیان

احزاب سیاسی یکی از چهار رکن دموکراسی به‌شمار می‌آیند، اما سال‌های 1299 تا 1304 تاریخ ایران نشان می‌دهد که این رکن مهم دموکراسی ممکن است خود مسیر وارونه‌ای را در پیش گیرد


 
رضاخان پس از کودتای اسفند 1299 و در خزان سلسله قاجاریه در سپهر سیاست ایران شکفته شد. روند قدرت‌گیری رضاخان در عرصه سیاست ایران در پرتو فعالیت برخی از نهادها از جمله احزاب صورت گرفت. رضاخان قبل از سلطنت با احزاب ارتباط نزدیک داشت و در ائتلاف‌ها و انشقاق‌های حزبی نیز شرکت می‌کرد. در مقاله پیش رو سعی می‌شود فرآیندها و مکانیزم‌های حزبی در روند قدرت‌گیری رضاخان در عرصه سیاست ایران مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
 
مجلس چهارم با چهار سال تأخیر، در تیر ماه سال 1300 تشکیل شد.1 در این مجلس زمینه تشکیل دو حزب به‌وجود آمد. اکثریت مجلس چهارم در دست حزب اصلاح‌طلب بود که اغلبِ رجال شاخصِ آن دوران از جمله آیت‌الله سیدحسن مدرس، احمد قوام‌السلطنه، فیروز فرمانفرما و بسیاری از نویسندگان و جوانان متجدد در آن عضویت داشتند. از آنجایی که رضاخان به عنوان سردار سپه توانسته بود حرکت‌های گریز از مرکز و تجزیه‌طلبانه را در نقاط مختلف کشور سرکوب نماید، در بین برخی از اعضای فراکسیون اصلاح‌طلب مجلس چهارم از محبوبیت برخوردار بود.2
 
دومین حزب قدرتمند مجلس چهارم، حزب سوسیالیست نام داشت.3 این حزب، با تشکیل اقلیت مجلس شورای ملی به رهبری افرادی همچون سلیمان‌میرزا اسکندری، میرزا محمدصادق طباطبائی، محمدرضا مساوات و قاسم‌خان صوراسرافیل شروع به کار کرد. این حزب از همان آغاز ظهور رضاخان در سپهر سیاست ایران جذب شعارهای ناسیونالیستی و تمرکزگرایانه سردار سپه شد. باید توجه داشت که سوسیالیست‌ها قویا از اقدامات رضاخان در بازسازی ارتش و ایجاد امنیت در سراسر کشور حمایت می‌کردند و حتی بین آنها و رضاخان پیمان‌های محرمانه‌ای هم منعقد شد. همچنین سوسیالیست‌ها با هدف تسلط کامل رضاخان بر قوه مجریه، تلاش در ایجاد تزلزل و براندازی کابینه‌ها را در دستور کار خود قرار دادند و به اقدامات گسترده‌ای از جمله سرنگونی دولت قوام‌السلطنه، یعنی مقتدرترین و کارآمدترین رجل سیاسی سال‌های پس از کودتا، دست زدند. نقش حزب سوسیالیست در به حکومت رسیدن سردار سپه به اندازه‌ای بود که سردار سپه، چون خودش را در کسب این موقعیت مدیون آنها می‌دانست، به منظور جلب رضایت آن حزب، سلیمان‌میرزا اسکندری را به وزارت معارف و اوقاف و میرزا قاسم‌خان صور اسرافیل را به وزارت داخله منصوب کرد.4 به طور کلی، در مجلس چهارم که مصادف با خودنمایی رضاخان در عرصه سیاسی کشور بود، سوسیالیست‌ها در جرگه متحدان وی درآمدند و در مقاطع مهم و سرنوشت‌ساز از وی حمایت کردند.5
 
مجلس چهارم با همین دو حزب مهم به پایان رسید و نوبت به انتخابات مجلس پنجم رسید. در جریان برگزاری انتخابات مجلس پنجم، سردار سپه با کمک عوامل نظامی و سیاسی وابسته به خود و همچنین با دستکاری در امر انتخابات موفق شد اکثریتی مؤثر از حزب سوسیالیست و حزبی را که ابتدا «دموکرات مستقل» و اندکی بعد «تجدد» خوانده شد، در نقش حامیان جدی خود روانه مجلس پنجم کند.
 
حزب تجدد، که حزب اکثریت در مجلس پنجم بود، متشکل از اصلاح‌طلبان جوان تحصیل‌کرده غرب و بسیاری از فعالان انقلاب مشروطه از قبیل محمدعلی فروغی، مستوفی‌الممالک، سیدحسن تقی‌زاده، محمدتقی بهار و در اصل توسط عبدالحسین تیمورتاش، علی‌‌اکبر داور و سیدمحمد تدین سازمان یافته بود. جدایی دین از سیاست، ایجاد ارتشی منظم، منسجم و کارآمد، بوروکراسی پرتوان، پایان دادن به امتیازات اقتصادی بیگانگان در ایران، صنعتی کردن ایران، جایگزینی سرمایه داخلی به جای سرمایه خارجی، تبدیل عشایر کوچ‌نشین به کشاورزان یکجانشین، وضع قوانین مالیات بر درآمد تصاعدی، فراهم ساختن امکانات آموزشی برای همگان به‌ویژه زنان، تدارک مشاغل حکومتی برای افراد مستعد و گسترش زبان فارسی به جای زبان‌ اقلیت‌ها و قومیت‌ها در سراسر کشور و مانند آن از آرمان‌های این حزب به‌شمار می‌آمدند.6
 
باید توجه داشت حزب تجدد، که چهل نفر عضو داشت، به‌ همراهی حزب سوسیالیست، که عده آنها به شانزده یا هفده نفر می‌رسید، اکثریت هوادار رضاخان را در مجلس پنجم شکل می‌دادند.7 این دو حزب تلاش داشتند هرچه سریع‌تر «پروژه جمهوریت» را کــه از مدت‌ها قبل به بحث داغ محـافل فکری و سیاسی ایران تبدیل شده بود، به تصویب برسانند. در این زمینه حزب تجدد با تمام توان و امکاناتی که در اختیار داشت اعم ازکرسی‌های پارلمانی، روزنامه‌ها، محافل سیاسی و فکری نقش‌آفرینی کرد و سردار سپه را به عنوان یک قهرمان ملی و سخنگوی منافع و خواسته‌های اجتماعی و سیاسی تجددگرایان معرفی نمود.8
 
حزب تجدد پس از مهیا نمودن زمینه‌های سقوط قاجاریه، با تمهید راهکارهای قانونی و حقوقیِ انتقال قدرت سیاسی و همچنین مهندسی افکار عمومی، انتقال سلطنت به رضاخان را رقم زد
 
همان‌طور که گفته شد، حزب تجدد از طریق پروژه جمهوری‌خواهی تلاش کرد سردار سپه را به رأس حاکمیت سیاسی ایران برساند و زمینه‌های ریاست‌جمهوری او را فراهم کند، اما سیلی حسین بهرامی (احیاءالسلطنه)، از اعضای ارشد این حزب، به گوش شهید سیدحسن مدرس، ریاست‌جمهوری رضاخان را به شکست کشاند. با شکست طرح جمهوری‌خواهی، رضاخان کماکان در اندیشه بیشینه‌سازی قدرت خود، از طرق مختلف و از جمله احزاب مستقر در مجلس ادامه می‌داد. حزب تجدد، که اینک پروژه جمهوری‌خواهی را شکست‌ خورده می‌دید، سودای دیگری در سر می‌پروراند که آن هم سلطنت رضاخان بود.9 در راستای رسیدن به این هدف، از اواخر مهرماه 1304 اعضای حزب تجدد، اقدامات تبلیغاتی خود را علیه سلطنت قاجاریه آغاز کردند. به دنبال آن، حزب تجدد پس از مهیا نمودن زمینه‌های سقوط قاجاریه، با تمهید راهکارهای قانونی و حقوقیِ انتقال قدرت سیاسی و همچنین مهندسی افکار عمومی، انتقال سلطنت به رضاخان را رقم زد. در این راستا، با طراحی و حمایت حزب تجدد در مجلس ماده واحده‌اى تصویب شد مبنی بر اینکه مجلس شـوراى مـلى بـا توجه به اصول 48 و 107 متمم قانون اساسى، رضاخان سردار سپه را بـه ریاسـت کل قواى دفاعیه و امنیه ‌نظامى ‌مملکت ‌منصوب مى‌دارد که با‌ اختیارات‌ کامله ‌در حدود قانون اساسى و قوانین مـملکتى بـا مسئولیت در مقابل شوراى ملى انجام ‌وظیفه نمایند.10 باید توجه داشت که رهبر این حزب به عنوان ریاست مجلس و سایر اعضای فعال آن، برای طرح و تصویب این ماده واحده به تلاش بسیاری دست زدند و در نهایت آن را به تصویب اکثریت مطلق نمایندگان مجلس رساندند و این‌گونه بود که مقدمات به قدرت رسیدن رضاخان و انتقال سلطنت از قاجاریه به پهلوی مهیا شد. در ادامه فعالیت‌های این حزب، اعضای آن فعالانه در جریان انتخابات مجلس مؤسسان شرکت نموده و به همراه سایر گروه‌ها و احزاب طرفدار سردار سپه، اکثریت قابل ملاحظه‌ای را در مجلس مؤسسان به خود اختصاص دادند. بدین ترتیب حزب تجدد موفق شد تا با به سلطنت رسانیدن رضاخان، آخرین قدم را در راه اجرای برنامه‌های خود بر دارد. 11
 
به طور کلی دو حزب سوسیالیست و تجدد ریل‌گذار اصلی قدرت‌‌گیری رضاخان بودند. آرمان‌هایی که این دو حزب در ابتدا بر اساس مانیفست خود دنبال می‌کردند دقیقا همان آمالی بود که رضاخان نیز در ظاهر و در مسیر قدرت‌یابی‌اش از آن حمایت می‌کرد. نکته پایانی اینکه رضاخان در مسیر رسیدن به سلطنت از فراکسیون‌های حزبی داخل مجلس بهره جست، اما پس از رسیدن به تاج و تخت سلطنت، دیگر وجود احزاب را لازم ندید و صلاح را در برچیدن آنها دانست.
 
گلدان رأی‌گیری و برگه آرای نمایندگان مجلس شورای ملی در دوره پنجم
گلدان رأی‌گیری و برگه آرای نمایندگان مجلس شورای ملی در دوره پنجم
شماره آرشیو: 6819-1ع
 
پی نوشت:
1. فرمان انتخابات مجلس چهارم در 18 اردیبهشت 1296 به وسیله احمدشاه صادر و چند ماه بعد انتخابات برگزار شد، ولی به علت شرایط ناشی از جنگ جهانی اول، افتتاح مجلس چهارم تا چهار سال بعد یعنی تیرماه 1300 به تعویق افتاد.
2 . هوشنگ صباحى، سیاست انگلیس و پادشاهى ‌رضا‌شـاه،‌ ‌تـهران‌، نشر ‌اوحدى‌، 1377، ص 374.
3. در مجلس چهارم ظهور حزب سوسیالیست پدیده‌ای بود که به این مجلس، سیمایی متفاوت و مجزا از مجالس پیشین داد. سلیمان‌میرزا اسکندری، از رهبران حزب سوسیالیست، بعدها اولین رهبر حزب توده ایران در اوایل دهه 1320ش شد.
4. عیسی صدیق، یادگار عمر (خاطراتی از سرگذشت دکتر عیسی صدیق)، تهران، دهخدا، 1352، ص 278.
5 . برای مطالعه بیشتر در زمینه نقش حزب سوسیالیست در به قدرت رسیدن رضاخان رک: ایرج ورفی‌نژاد، سجاد دادفر و روح‌الله بهرامی، «فراز و فرود حزب سوسیالیست و عملکرد آن در مجالس چهارم و پنجم»، فصلنامه پژوهش‌های تاریخی، ش 35 (پاییز 1396)، صص 131-149.
6 . علیرضا ملایی توانی، مشروطه و جمهوری: ریشه‌های نابسامانی نظم دموکراتیک در ایران، تهران، نشر گستره، 1381، ص 291.
7. ایرج ورفی‌نژاد، سجاد دادفر و روح‌الله بهرامی، همان، ص 143.
8 . محمد احمدآبادی و سیدرحیم موسوی، «نظمیه و سیاست‌های تجددگرایی پهلوی اول»، فصلنامه پژوهشنامه تاریخ، ش 54 (بهار 1398)، ص 12.
9 . محمداسماعیل شیخانی، «کاتالیزور سلطنت رضاخانی».
10. علیرضا ملایى‌ توانى، مـجلس شـوراى ‌ملى ‌و تحکیم دیکتاتورى رضاشاه، تهران‌، مرکز اسناد انقلاب اسلامى، 1381، ص 163.
11 . امیر شاه‌آبادی و رمضان رجبی، «نقش ساختار سیاسی در شکل‌گیری احزاب در فاصله سال‌های 1320-1299 هجری شمسی»، فصلنامه تاریخ نو، ش 14 (بهار 1395)، صص 142-143.
 


کد مطلب: 14011

آدرس مطلب :
https://www.iichs.ir/fa/article/14011/حرکت-وارونه-رکن-مهم-دموکراسی

تاریخ معاصر
  https://www.iichs.ir