پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ تأسی جستن ایرانیها از پیشرفتهای غرب در دورههای مختلف نمودهای گوناگونی داشته است. یکی از این نمودها تأسیس بانک سراسری و ایجاد مرکزیت و ثبات اقتصادی در پیچ و تاب و فراز و فرودهای تاریخی کشورمان است. در واقع نخبگان راه درمان اقتصاد بیمار ایران را که بهویژه از دوره قاجار با مشکلات گوناگونی دست و پنجه نرم میکرد، و خروج آن از این بنبست را در ایجاد بانک سراسری دیدند؛ بانکی که بتواند مشکل هزینه گزاف حمل مسکوکات و فلزات قیمتی را مرتفع سازد تا تجار ایرانی برای پرداختهای خود در اروپا با مشکل روبهرو نشوند و همچنین مشکل محدود بودن صرافان، که کنترل بازار شهر را در دست داشتند، از میان برود. این امر سبب شد در نهایت در دوره قاجاریه فکر تأسیس بانک در ایران عملی شود و بدینترتیب بانک شاهنشاهی به عنوان اولین بانک ایرانی در دوره
ناصرالدینشاه رسمیت پیدا کرد.
اجتماع جمعی از فراشان و کارکنان دربار در مقابل ساختمان بانک شاهی
به مناسبت سالروز تولد مظفرالدینشاه
شماره آرشیو: 4627-۱ع
تأسیس بانک نیز بسان دیگر حوزههای دگرگونیافته، به دور از مناسبات قدرتهای بینالمللی نبود. در واقع انگلستان، که یکی از قدرتهای بانفوذ آن دوران تاریخ ایران بود، چه در نهان و چه آشکارا در تأسیس بانک شاهنشاهی نقشآفرینی میکرد. به عبارت صریحتر، بانک شاهنشاهی به ابزاری برای اعمال سیاستهای لندن در ایران و یکی از مهرههای دولت بریتانیا در این کشور تبدیل شده بود. درواقع بانک شاهنشاهی بر سر بزنگاهها و در مقاطعی که دولت انگلستان سیاست خاصی را در ایران در پیش میگرفت به عنوان یک وسیله به کمک رهبران سیاسی در لندن میآمد و از طریق تحت فشار قرار دادن دولت ایران، منافع این دولت استعمارگر تأمین میشد. این امر بهویژه در دوران رضاشاه بهوضوح مشهود است. بر این اساس در سطور زیر، تأسیس بانک شاهنشاهی و چگونگی بازیگری این نهاد اقتصادی در وقایع دوره پهلوی اول بررسی شده است.
پیشینه بانک شاهنشاهی
امتیاز تأسیس بانک شاهنشاهی در دوره سلطنت ناصرالدینشاه به شخصی یهودی با نام رویتر، که تابعیت انگلستان را داشت، واگذار شد. بانک هرچند به شخصی حقیقی واگذار شده بود، در عمل از حمایت دولت انگلستان برخوردار شد و پس از چندی، به لحاظ حقوقی نیز دولت انگلستان در آن شریک شد. بانک، که در واقع وظایف بانک مرکزی را برعهده داشت، بهتدریج و با کارکردهایی که پیدا کرد، به بازیگری مهم در عرصه سیاسی و اقتصادی کشور تبدیل شد. از جمله وظایف بانک، نگهداری وجوه خزانه در حسابهای خود، وصول اجاره گمرکات، عواید دولتی، پرداخت وام به دولت و مهمتر از همه ضرب سکه بود که نقش محوری بانک در سپهر سیاسی و اقتصادی ایران را نمایان میکند. مهمتر از همه اینها، اداره مرکزی بانک در لندن قرار داشت و در مواقع حساس و نقاط عطف کاملا در راستای منافع و اهداف انگلستان قدم برمیداشت؛ برای نمونه بانک در نهضت مشروطیت، با کمک مالی از بستنشینان در سفارت انگلستان حمایت کرد و با تحت فشار قرار دادن دولت در اوایل دوران مشروطیت برای بازپرداخت بدهیهایش، در مسیر ایجاد بانک ملی کارشکنی کرد.1
کاروان حامل سکههای نقره هنگام تخلیه محمولههای خود
در محوطه بانک شاهنشاهی ایران واقع در میدان توپخانه
شماره آرشیو: ۱-3889-۱ع
نقش بانک شاهنشاهی در قرارداد 1919م
انگلستان که با روی کار آمدن بلشویکها در روسیه و ترس از پناه بردن ایران به دام کمونیسم در فضای پرآشوب سیاست آن روزگار ایران قصد داشت با
قرارداد 1919م امور اداره ایران را به طور کلی در دست بگیرد، هنگامی که در ایران با مانع مواجه شد، از طریق بانک شاهنشاهی شروع کرد به کارشکنی. در واقع هنگامی که کابینه مشیرالدوله جای کابینه
قوام را گرفت و با صراحت تمام با این قرارداد مخالفت کرد، با اشاره دولت انگلستان بانک سیاستی را در پیش گرفت که به ساقط شدن کابینه مشیرالدوله بسیار کمک کرد؛ برای مثال بانک در این هنگامه از تحویل پول نقره به مردم امتناع میکرد و تنها اسکناس بود که در اختیار مردم میگذاشت و همین امر نارضایتی گسترده مردمی را به دنبال داشت. به تعبیر
حسین مکی، این امتیاز برای ایران از جهات سیاسی و اقتصادی بهقدری زیانبار بود که هرگاه دولت انگلستان میخواست از طریق آن دولت ایران را زیر فشار میگذاشت.2
انگلستان که با روی کار آمدن بلشویکها در روسیه و ترس از پناه بردن ایران به دام کمونیسم در فضای پرآشوب سیاست آن روزگار ایران قصد داشت با قرارداد 1919م امور اداره ایران را به طور کلی در دست بگیرد، هنگامی که در ایران با مانع مواجه شد از طریق بانک شاهنشاهی شروع کرد به کارشکنی. درواقع هنگامی که کابینه مشیرالدوله جای کابینه قوام را گرفت و با صراحت تمام با این قرارداد مخالفت کرد، با اشاره دولت انگلستان، بانک سیاستی را در پیش گرفت که به ساقط شدن کابینه مشیرالدوله بسیار کمک کرد
نقش بانک شاهنشاهی در روی کار آمدن رضاشاه
نقشآفرینی بانک شاهنشاهی در رویدادهای سیاسی ایران به دوران مشروطیت و قرارداد 1919م محدود نماند و این بانک در کودتای 3 اسفند سال 1299ش رضاخان نیز وظایف خود را بهخوبی انجام داد. بانک از سیدضیاءالدین طباطبائی به عنوان واسطهای برای کسب اطلاعات از برخی از مشتریان سرشناس و صاحب نفوذ استفاده میکرد. سیدضیاء در ظاهر، دوست و همکار سپهدار اعظم، یعنی نخستوزیر پیش از دولت کودتا، بهشمار میآمد، اما درواقع واسط میان او و بانک شاهنشاهی و سفارت انگلستان بود و با هدف عملی کردن نقشه کودتا، برای هماهنگی امور همواره بین تهران و قزوین در رفتوآمد بود. در همین راستا بانک به رضاشاه نیز یاری رساند و تلاش کرد با پرداخت وام به قوا و قشون او، به تحقق کودتای 3 اسفند کمک کند.3
نقش بانک در دوران سلطنت رضاشاه
بانک شاهنشاهی در دوران زمامداری و سلطنت رضاشاه تأثیر بسزایی در سیاستهای دولت انگلستان و تأمین منافع این کشور در ایران داشت. این نهاد با مساعدههای مالی، به رضاشاه کمک کرد قدرت و موقعیت خود را در سپهر سیاسی ایران تثبیت کند و مخالفان داخلی خود را از میان بردارد. درواقع رضاشاه، که با کمک انگلیسیها بر سر کار آمده بود و منافع این کشور را در معادلات سیاسی بینالمللی لحاظ میکرد، با کمک و مساعدتهای بانک شاهنشاهی برنامه و اهداف کلان اقتصادی و سیاسی خود و دولت انگلستان را به پیش میبرد؛ برای نمونه میتوان به اوایل دوران سلطنت رضاشاه اشاره کرد که کشور تا حدودی درگیر بحران غله بود و بانک با مساعده و کمکهایی که در اختیار رضاشاه قرار داد به نوعی به کمک این شاه تازهکار آمد تا وی بتواند بحران را پشت سر گذارد و پادشاهی خود را تثبیت کند. در عوض، هرگاه هم که میان انگلستان و رضاشاه کدورتی پیش میآمد، بانک شاهنشاهی از طریق کاهش میزان مساعدت خود به دولت ایران، پهلوی اول را تحت فشار قرار میداد؛ برای مثال در سال 1925م، که وزارت امور خارجه بریتانیا از اعطای وام به دولت ایران سر باز زد، همزمان بانک شاهی نیز میزان مساعده خود را به دولت ایران کاهش داد و این به خوبی گواهی بر هم راستا بودن سیاستهای بانک با رهبران سیاسی در لندن بود.4
نمای بیرونی ساختمان بانک شاهنشاهی ایران
در میدان توپخانه تهران، در اوایل دوره پهلوی
شماره آرشیو: ۴۷۱۷-۱ع
سیاست حفظ منافع سهامداران
اما فعالیتهای بانک در دوره رضاشاه تنها محدود به این نبود. یکی از سیاستهای بانک شاهی در دوره رضاشاه حفظ منافع اقتصادی سهامداران مقیم لندن بود. این در حالی بود که بانک از سهام سرمایهگذاریشده در ایران سود فراوانی بهدست میآورد؛ برای مثال میتوان به آمار سالهای 1928 ـ 1929 اشاره کرد که طی آن سودی را که معادل یازده ماه واردات کشور بود به لندن منتقل کرد. مبلغ رسمی این سود رقمی معادل 161267 لیر گزارش شده، اما سود واقعی بر اساس اسناد و منابع داخلی، رقمی معادل 890635 لیر برآورد شده است که همین امر نشاندهنده میزان بهرهبرداری دولت انگلستان از سرمایهگذاری در ایران بود. به بیان اقتصادی، سود واقعی برای این دو سال، 67 درصد از سرمایه سهامداران یا 13 درصد در هر سال از سرمایه کلی بانک بود.5
این موضوعی بود که حتی از چشم آرتور میلسپو نیز دور نمانده بود. میلسپو، که در مقطعی برای اصلاح نظام اقتصادی کشور در ایران مشغول بهکار بود، نیاز به همکاری با بانک شاهی داشت. در این میان هرچند در ابتدا میان این دو هماهنگی وجود داشت، بهتدریج اختلافات شروع شد و بانک شاهی بهشدت از حضور او در ایران ناراضی بود بهویژه که برخی از مواقع میلسپو عملکرد بانک شاهی را در ایران زیر سؤال میبرد. وی در اوایل سال 1927م از رئیس بانک، یعنی ویلکینسون، پرسید حقالامتیاز بانک چگونه محاسبه میشود و اینکه آیا دفاتر بانک به درستی حسابرسی شده است؟ مضاف بر این، از هنگامی که میلسپو ایده تأسیس بانک ملی را مطرح کرد، بانک شاهی بهشدت در قبال آن واکنش نشان داد و احساس خطر کرد.6
آرتور میلسپو
شماره آرشیو: ۵۸۴-۸ع
تأسیس بانک ملی و تضعیف موقعیت بانک شاهی
در سال 1309ش، با تأسیس بانک ملی ایران، دامنه فعالیت بانک شاهنشاهی محدود شد. دولت امتیاز انحصاری نشر اسکناس را از بانک شاهی به مبلغ دویستهزار لیره خرید و در اختیار بانک ملی گذاشت؛ همچنین بخشی از سپردههای بانک شاهی به بانک ملی منتقل شد. بهرغم این محدودیتها، بانک شاهنشاهی همچنان سودآور بود و به صاحبان سهام خود سود بالایی پرداخت میکرد.7
کارگران در حال احداث بنای ساختمان بانک ملی در خیابان فردوسی
شماره آرشیو: 130408-275م
فعالیت بانک شاهی در دوره محمدرضا پهلوی
فعالیت بانک شاهی در دوره محمدرضا پهلوی نیز ادامه داشت و حتی به سایر کشورهای خاورمیانه نیز تسری پیدا کرد تا اینکه در اوایل این دوران فعالیت بانک در ایران متوقف شد. در واقع با روی کار آمدن
محمد مصدق و تنش در روابط ایران و انگلستان، فعالیت بانک شاهی در ایران با موانعی روبهرو شد و به نحوی کار این نهاد مالی به پایان خود رسید. بدینترتیب، دولت انگلستان مجبور شد منافع خود را از کانال یا راههای دیگری دنبال کند.
پی نوشت ها:
1. احمد مجتهد و علی حسنزاده، پول و بانکداری، تهران، موسسه تحقیقات پولی و مالی، 1380، ص 125.
2. حسین مکی، تاریخ بیستساله ایران، تهران، نشر ناشر، 1361، ص 500.
3. علیرضا ملایی توانی، مشروطه و جمهوری: ریشه نابسامانی نظم دموکراتیک در ایران، تهران، نشر گستره، 1381، ص 557.
4. جفری جونز، «بانک شاهنشاهی از قرارداد 1919 تا دوره رضاشاه»، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، آینده، ش 1و2 (فروردین و اردیبهشت 1386)، ص 65.
5. زهرا نادی و زهرا علیزاده بیرجندی، «بررسی گوشههایی از سیاستهای بانکداری بریتانیا در ایران و هند»، فصلنامه تاریخ روابط خارجی، ش 50 (1391)، صص 104-105.
6. جفری جونز، همان، ص 68.
7. بانک ملی ایران، تاریخچه سیساله بانک ملّی ایران ۱۳۰۷ـ۱۳۳۷، ج 1، تهران، 1338، صص ۳۸ـ۳۹.