پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ درحالیکه شواهد متعددی از حمایت انگلستان از شکلگیری دولت مرکزی و کمک به تجهیز قوای نظامی ایران در آستای کودتای 1299 وجود دارد و بعد از کودتا نیز همکاری محافظهکارانه آنها با عوامل کودتا ادامه مییابد، عدم فروش تجهیزات نیروی منحله پلیس جنوب به دولت ایران و حتی آتش زدن برخی از تسلیحات موضوعی است که در این نوشتار بدان خواهیم پرداخت و اقدامات نخستوزیر وقت،
قوامالسلطنه، را دراینباره بررسی خواهیم کرد.
سرپرسی سایکس و خواهرش در بیرون از محوطه باغ ماهان کرمان
شماره آرشیو: 711- 2ع
پلیس جنوب یا تپانچهداران جنوب پارس (South Persia Rifles) نهادی بود که بریتانیا در آخر جنگ جهانی اول در مناطق جنوبی ایران، بهویژه برای تأمین منافع خود تشکیل داده بود. تعداد این نیروها حدود ۵۶۰۰ نفر و ترکیبی از سربازان مستعمرات آسیایی بریتانیا و عدهای سرباز ایرانی بودند. فرمانده این نیروها ژنرال
سرپرسی سایکس بود. در جنگ جهانی اول به سبب نابسامانی در ایران و نفوذ عوامل خارجی در شئونات کشوری، شرکت نفت، که زیر نظر انگلیسیها اداره میشد، به بهانه محافظت از تأسیسات نفتی، اعم از خطوط لوله، تلمبهخانهها، چاههای نفت و پالایشگاه آبادان و راه آهن، تصمیم به تأسیس پلیس جنوب گرفت.1
هدف از فعالیت تپانچهداران جنوب پارس چه بود؟
در آستانه کودتای 1299، به سبب شرایط نامساعد اقتصادی انگلستان، لندن در تلاش بود با خارج کردن نیروهای نظامی خود از هزینههایش در ایران بکاهد، اما همزمان مراقب بود خروج نظامی آنها به عاملی برای بینظمی تبدیل نشود؛ به همین دلیل، در ابتدا با بحث
قرارداد 1919 و بعدها با ساخت و هدایت جریان کودتا کوشیدند به اهداف خود دست یابند. همکاری بریتانیا با عوامل کودتا با همه شعارهای داخلی ضدانگلیسی ادامه داشت و بسیاری از برنامهها به واقع طرحهای لندن بود؛ برای نمونه بعد از کودتا دولت وقت پیشنهاد انحلال پلیس جنوب و خروج افسران و درجهداران انگلیسی و هندی ظرف شش ماه را مطرح کرد که کاملا منطبق بر خواست انگلستان بود. در این زمینه نامهای از هایک، مستشار سفارت انگلستان در ایران، به وزارت امور خارجه ایران وجود دارد که هشدار میداد دولت بریتانیا و حکومت هندوستان کلیه مخارج پلیس جنوب را تنها تا تاریخ 11 فروردین 1300 (بنا به وعده دادهشده) پرداخت خواهند کرد و بعد از تاریخ یادشده، دولت ایران باید این هزینه را تقبل یا این نیرو را منحل کند.2 در نهایت نیز بر مبنای طرح انگلیسیها در دسامبر ۱۹۲۱ (آذر 1300) همه افسران انگلیسی و هندی کشور را ترک کردند و عمده افسران ایرانی، که به نحوی در پلیس جنوب خدمت کرده یا به آن وابسته بودند، وارد ارتش جدید شدند.
مقامات وقت تمایل داشتند که تجهیزات پلیس جنوب موسوم به اسپیار را خریداری کنند، ولی به جز 700 تفنگ و 200 جعبه مهمات و 45 اسب چیز زیادی به دولت ایران فروخته نشد و عمده این تجهیزات از ایران خارج شد. ورای اینها مقداری اسلحه و وسایل و 5 توپ ماکزیم را در شیراز و سایر نقاط آتش زدند و از بین بردند
مقامات وقت تمایل داشتند که تجهیزات پلیس جنوب موسوم به اسپیار را خریداری کنند، ولی به جز 700 تفنگ و 200 جعبه مهمات و 45 اسب چیز زیادی به دولت ایران فروخته نشد و عمده این تجهیزات از ایران خارج شد. ورای اینها مقداری اسلحه و وسایل و 5 توپ ماکزیم را در شیراز و سایر نقاط آتش زدند و از بین بردند. با اینکه انگلستان از شکلگیری یک دولت مقتدر مرکزی حمایت میکرد، چرا آنها تجهیزات پلیس جنوب را در اختیار دولت وقت [عوامل کودتا] قرار ندادند؟ برای پاسخ به این سؤال در درجه اول یادداشتی به تاریخ 7 آبان 1300 وجود دارد که از طرف قوامالسلطنه، رئیسالوزرای وقت، به شارژدافر سفارت انگلستان نوشته شده است. در این نامه قوام از انگلیسیها به خاطر نفروختن سلاحهای پلیس جنوب به ایران (حداقل در منطقه کرمان) گلایه کرده است:
«مستر بریجمان شارژ دافر [کاردار] سفارت انگلیس، فدایت شوم. در تعقیب مذاکرات و مکاتبات راجع به پیشنهاد ابتیاع مقداری از اسلحه و مهمات پلیس جنوب خاطر شریف را زحمت میدهم که با وجود احتیاجی که در کرمان به اسلحه و مهمات برای تشکیل قوای منظم است، از قرار اطلاعات واصله در کرمان نیز اسلحه و مهمات متعلقه به پلیس جنوب را آتش میزنند و متأسفانه در این مدت بهجز هفتصد قبضه تفنگ و تعداد قلیلی مهمات که در شیراز وارد شد و بهکلی غیر کافی بود، از این حیث مساعدتی نشد. با جلب توجه جنابعالی به لزوم تهیه وسایل تشکیل قوای منظم و حفظ نظم و امنیت در کرمان خواهشمندم در این موقع که اداره اسپیار اسلحه و مهمات پلیس جنوب را در کرمان معدوم میسازد، یک نوبت دیگر توجه اولیای دولت فخیمه انگلستان را برای تأمین کافی اسلحه مهمات لااقل برای کرمان جلب فرمایید. یقین دارم جنابعالی با دوستدار همعقیده هستید که دولت ایران ناچار است این مطلب را برای حسن جریان امور و برقراری انتظام آن صفحه تقاضا نماید و امیدوار است از بذل مساعی مقرره دریغ نفرمایید».3
نامه قوامالسلطنه، رئیسالوزرای وقت، به شارژدافر سفارت انگلستان
با توجه به سؤال فوق منابع تاریخی چند دلیل برای به فروش نرساندن این سلاحها به ایران مطرح کردهاند که هر کدام میتواند بخشی از ماجرا را پوشش دهد.
اول: جلوگیری از سوءظن روسها بود. در این مقطع به سبب منش انقلابی، روسیه نیروهای خود را از شمال ایران فرا خوانده و حتی حمایت از
جنگلیها را که در گیلان قیام کرده بود، رها کرده بود. انگلیسیها به این خاطر که به سبب اوضاع اقتصادی ناگزیر از عقبنشینی بودند، نمیخواستند موجبات اعتراض و تحرکات بعدی روسیه را فراهم کنند.
دوم: انگلیسیها از کارکرد آتی سلاح پلیس جنوب نگران بودند. گفته میشود دولت انگلیس به دولت جدید حداقل در آن مقطع، آنقدر اعتماد نداشت که قوای منظم و مسلح ششهزار نفری خود را به آنها واگذار کند. علاوهبراین برخی مخالفتها و عدم همراهیها با انگلستان بروز کرده بود. قوامالسلطنه نیز که جانشین سیدضیاءالدین طباطبائی شده بود، رفتار غیردوستانهای با انگلیسها داشت. با همه ترشروییها، رفتار انگلیسیها چندان هم دور از انتظار نبود. انگلیسیها نمیخواستند بین هند و مستعمره جدید آنها در عراق یک محیط بینظم شکل بگیرد، اما همزمان بهشدت از شکلگیری نیرویی که علیه آنها اقدام کند هراس داشتند. ورای این، اگر دولت نمیتوانست بر این نیرو مسلط شود، این خطر وجود داشت که این تسلیحات به دست عشایر و مخالفان دولت بیفتد و بار دیگر منافع بریتانیا در مناطق نفتی تهدید شود.
جمعی از نیروهای پلیس جنوب به فرماندهی افسران انگلیسی
شماره آرشیو: 5671- 1ع
سوم: به نظر میرسد قوام در خرید این تسلیحات دچار اشتباه محاسباتی شده یا حداقل اینکه در وادار کردن انگلیسیها به فروش این تسلیحات موفق نبوده است. در این رابطه سندی از تلگراف غلامحسین بختیاری به ریاستالوزرا در واکنش به اعلام انصراف از خرید اسلحه از پلیس جنوب بنابر دستور ریاست وزرا وجود دارد. فرستنده تلگراف با اعلام اطاعت از موضع رئیسالوزرا در خریداری نکردن تسلیحات پلیس جنوب تأکید کرده بهشدت به اسلحه جهت مقابله با اشرار و سارقان قشقایی نیازمند است:
«مقام منبع حضرت اشرف آقای رئیسالوزراء دامت شوکته، تلگراف رمز 696 زیارت گردید؛ چون اداره پلیس جنوب منحل میشد بنده تصور کردم این مقدار تفنگ و فشنگ را خریداری کنم برای حفظ امنیت خدمتی است که به دولت کردهام؛ زیرا که اشرار و سارقین ایل قشقایی هر روز مشغول سرقت هستند. این بنده تفنگ و فشنگ کافی ندارم. گاهی اشرار بر قلعه و برجها متحصن میشوند. برای دفع آنها توپ لازم بود. مکرر از اداره ژاندارمری توپ خواستم. توپی که بتوان حرکت داد ندارند. عقیده بنده این بود که خرید این اسلحه را که فقط برای حفظ نظم بود حضرت اشرف و هیئت معظم دولت تصدیق و تحسین میفرمایند. حالا که امر فرمودید صرف نظر کرده خرید نشود، اطاعت خواهد شد، ولی عرض اگر توپ لازم شود یا مقداری فشنگ برای امنیت راه لازم شود، تکلیف را معین فرمایید. 13 سنبله 1391 غلامحسین بختیاری».4
احمدشاه و محمدحسنمیرزا (ولیعهد) به اتفاق احمد قوام، رئیسالوزرا، و برخی از اعضای کابینه وی
شماره آرشیو: 124024-275م
سند فوق بهصراحت نشان میدهد قوام در آن مقطع میلی به خرید این تجهیزات نداشته است. تاریخ سند شهریور 1300 و حدودا یک ماه قبل از گلایه قوام از انگلستان بابت به فروش نرساندن این تسلیحات است. ورای این، در همین مقطع تلگراف رمزی از غلامحسین حجازی به ریاستالوزرا مبنی بر درخواست تعیین تکلیف خود از بابت خرید اسلحه و مهمات از اداره منحله پلیس جنوب برای مقابله با اشرار و حفظ امنیت راهها وجود دارد، اما قوام باز هم بیمیل است.5 توجه نمایید انحلال پلیس جنوب در سه مرحله انجام شد و در تمام این مراحل مذاکراتی بین دو طرف در جریان بود که منابع تاریخی از ارائه پیشنهادات ضد و نقیض بین تهران و لندن سخن میگویند. در سندی هم که ارائه شد به صورت آشکار قوام را بیمیل به خرید این تسلیحات نشان میدهد و احتمالی که میتوان داد این است که شاید بیمیلی قوام بخشی از تاکتیک او برای خرید مناسب و شاید باجگیری از انگلیسیها باشد. الله اعلم.
پی نوشت:
1. فلوریدا سفیری، پلیس جنوب ایران (اس. پی. آر)، ترجمه منصوره اتحادیه و منصوره جعفری فشارکی، تهران ، نشر تاریخ ایران، 1364، ص 255.
2. آرشیو اسناد پژوهشکده تاریخ معاصر ایران، شماره بازیابی 1-1431-11م.
3. آرشیو اسناد پژوهشکده تاریخ معاصر ایران، شماره بازیابی 8487ن.
4. آرشیو اسناد پژوهشکده تاریخ معاصر ایران، شماره بازیابی 29-111-12م.
5. آرشیو اسناد پژوهشکده تاریخ معاصر ایران، شماره بازیابی 44748ن.