پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ هنگامیکه از اشغال ایران به دست انگلیس و روسیه سخن به میان میآید، دامنه بحث به ناتوانی ارتش رضاشاه در مقابله با آنها محدود میشود. این در حالی است که تمامی کشورهای حاضر در جنگ جهانی دوم از رادیو به عنوان ابزارِ جنگِ نرم بهره بردهاند. این نوشتار به جایگاه امواج رادیو در اشغال ایران و سقوط رضاشاه اختصاص یافته است. این بررسی میتواند آشکارکننده چرایی و چگونگی بهره بردن متفقین از امواج رادیو و حذف رضاشاه از قدرت نیز باشد.
امواج رادیو؛ تسخیر افکار عمومی
در جنگ جهانی دوم، هم متفقین و هم متحدین تلاش کردند از قدرت سیاسی و تبلیغاتی رادیو بهره گیرند. مقارن با شروع جنگ جهانی دوم بود که رادیو هند و رادیو قاهره آغاز به کار کرده بودند. رادیوهای تحت نظر حکومت انگلیس و شوروی به حملات گستردهای علیه رضاشاه روی آوردند. در روزهای منتهی به اشغال ایران، رسانههای شوروی در پی نارضایتیهای رضاشاه از سرتیپ احمد نخجوان (کفیل وزارت جنگ) که به بازداشت او منجر شد، بر حملات خود علیه رضاشاه افزودند و بهویژه از خوی دیکتاتورمآبانه او سخن گفتند. وقتی رضاشاه این خبر را شنید، وزیر جنگ جدیدش، سرلشکر محمد نخجوان، را احضار کرد و دستور داد: پنج سرلشکر خطاکار را بیدرنگ تسلیم دادگاه نظامی کند و بهمنظور جلوگیری از تبلیغات بیشتر علیه خودش دستور داد محاکمه، فردای آن روز انجام شود.1 اما حملات ادامه داشت و دامنه آن افزایش یافت. بیشک این حملات قدرت رضاشاه در جامعه را شکست و از سویی شاه را متوجه این نکته ساخت که دیگر برای دو قدرت بزرگ انگلیس و روسیه مهرهای سوخته است؛ مهرهای که باید با تسخیر افکار عمومی راه برای کنار زدن او هموار میشد.
احمد نخجوان
شماره آرشیو: 3389-5ع
از دهلی تا اسرائیل؛ جاسوسان در خدمت انگلیس
انگلیس در جنگ نرم با ابزار رادیو پیشتاز بود و از افراد مختلف در مکانهای متفاوت برای این کار بهره میبرد. یکی از این افراد،
شاپور ریپورتر بود که پس از اتمام تحصیل در دانشگاه کمبریج (1939) کار خود را در اداره خدمات ویژه وزارت خارجه انگلیس آغاز کرد. او در فرانسه و خاورمیانه و مرزهای هند و برمه خدمت کرد و ازاینرو نشان خدمات برجسته به وی اعطا شد. شاپور ریپورتر در جنگ جهانی دوم بود که سرپرستی بخش فارسی رادیو سراسری هندوستان را به عهده گرفت. البته او تنها کسی نیست که در سالهای جنگ جهانی دوم پشت میکروفون مینشست و در زمینه سخنپراکنی و تبلیغات (جنگ روانی) به زبان فارسی فعالیت میکرد و به سرویس اطلاعاتی بریتانیا یا شبکههای پنهان مرتبط با آن وابسته بود. بخش فارسی رادیو اسرائیل، که در آن زمان رادیو بیتالمقدس خوانده میشد، نیز به وسیله عوامل انگلیس بنیانگذاری شد و اداره آن را یکی از سران فرقه بهائی به نام نیّر افنان بر عهده داشت. در 5 آبان 1319، عبدالحسین اسفندیاری، سرکنسول ایران در فلسطین و شرق اردن، به وزارت امور خارجه در تهران اطلاع داد که نیّر افنان در سرکنسولگری حاضر شده و اظهار داشته است که باید برنامه رادیو را به فارسی تهیه و خودش هم گوینده باشد.2 عمده مأموریت این رسانهها، تبلیغات شدید درباره فعالیت ستون پنجم و جاسوسان آلمانی در ایران و اتحاد محرمانه رضاشاه و هیتلر و ورود احتمالی ایران در جنگ به نفع آلمان بود.3
نبرد امواج برای مشروعیتبخشی
نبرد امواج در قبل از اشغال ایران و پس از آن ادامه داشت. هنگامیکه نیروها و عُمال آلمان مشغول دامن زدن به بحث ناسیونالیسم بین ایران و آلمان و طرح این مسئله در میان مردم بودند که مردم این دو کشور همنژاد قوم برتر آسیا (آریایی) هستند، دو قدرت بزرگ انگلیس و روسیه به نقطهای مشترک درباره ایران و آلمان رسیدند؛ نقطهای که با بمباران تبلیغاتی علیه ایران از طریق امواج رادیو آغاز شد. در مقابل، آلمان که در جامعه ایران نفوذ گستردهای یافته بود از طریق امواج رادیو حضور و فعالیت عُمال خود را در خاک این کشور توسعه بخشید و به آن مشروعیت میداد. در طرف مقابل، انگلیس نیز با کمک رادیو دهلی به آلمانیها و به دولت ایران میتاخت. اما این تمام ماجرا نبود و با ورود نیروهای متفقین (شوروی و انگلستان و در مرحله سوم آمریکا) به ایران، جنگ رادیوها وارد مرحله تازهای شد. آلمانیها زمانی که عملا میدان ایران را به دشمنان خود واگذار کردند، موج تازهای از تبلیغات به راه انداختند. رادیو برلین از طریق فحاشی و وابسته معرفی کردنِ رضاشاه، رابطه او را با کشور و مردم روزبهروز تضعیف میکرد.4 علاوه بر این، رادیو تهران در دوره اشغال کشور به ابزاری در دست متفقین و بهویژه شوروی در راستای برنامههای تبلیغاتی و جنگ روانی آنان تبدیل شده بود.
امواج و مجازات رضاشاه
اینکه چرا متفقین به راحتی توانستند افکار عمومی را مهیای از قدرت به زیر کشیده شدن رضاشاه کنند به سیاستهای او در قبال رادیو برمیگردد. دولتمردانِ پهلوی همواره رادیو را سانسور و از آن تنها به عنوان دستگاه تبلیغاتی استفاده میکردند. حتی تلاش داشتند تا مانع از پخش رادیوهای خارجی در ایران شوند. قسمت اعظمی از جمعیت ایران بیسواد بودند و مطبوعات به قدر کافی در دست همگان نبود و به این ترتیب، رادیو تنها به دستگاه تبلیغاتی شاه تبدیل شده بود و از بیان حقایق به دور بود.5 تبلیغات رادیو باعث شده بود جوانان، پهلوی را مظهر قدرتی بپندارند که با وجود آن، انگلیس و روس نهتنها جرئت ندارند به ایران حمله کنند، بلکه او بهقدری ماهر و زبردست و ورزیده در مسائل دنیایی است که مجال کوچکترین اقدامی بر ضد منافع مملکت به آنها نخواهد داد. حتی 3 شهریور هنوز از رادیو تهران و مطبوعاتِ پردهپوش آن روز که زیر شلاق سانسور به سر میبردند، هیچ خبر قابلتوجهی دستگیر نمیشد. خبرهای رادیو بیشتر متوجه جبهه جنگ بود، اما نه جنگ ایران و متفقین، بلکه جنگی که آلمان در جبهه شرقی و غربی اروپا به راه انداخته بود.
سیدحسین فاطمی در یادداشتهای خود، شنیدن خبر حمله قوای روس و انگلیس و پیشروی آنها از ایستگاه رادیو تهران را از حیرتانگیزترین و عجیبترین حوادث زندگی خود میداند.6
ساختمان بیسیم و اولین محل رادیوی تهران در دوره رضاشاه
شماره آرشیو: 1-783-124ط
سانسور در ایران باعث شد متفقین بتوانند با رادیو بر افکار عمومی ایران بهسرعت تأثیر گذارند و جامعه تمایلی به همراهی با رضاشاه از خود نشان ندهد تا او در مقابل امواج کوبنده متفقین بیدفاع بماند؛ برای مثال، عصر 19 شهریور 1320، مقالهای با عنوان «تأثر مردم» در روزنامه «اطلاعات» انتشار یافت و هنگام اخبار شب از رادیو پخش شد. نکته مهم این بود که این مقاله نه فقط به زبانِ فارسی، بلکه به زبانهای عربی، ترکی، فرانسه و انگلیسی هم در رادیو پخش شد. در این مقاله ضمن دفاع از سیاست بیطرفی دولت، از بسته شدن سفارتخانههای متحدین در تهران بر اثر فشارهای دولت شوروی و انگلیس اظهار تأسف شد، اما اعتراض شدید دولتهای شوروی و انگلیس نسبت به این مقاله، از ادامه جنگ رادیویی توسط رضاشاه جلوگیری کرد. سفیرکبیر شوروی در دیدار با
سهیلی، وزیر خارجه ایران، این اقدام را وسیلهای برای تهییج مردم دانست که «کینه روسها و انگلیسیها را در دل نگاه دارند و درصدد تلافی برآیند».7
رضاشاه در جنگ امواج شکست خورد و باید ایران را ترک میکرد. او چند روزی در اصفهان به اتفاق سه نفر از پسران و چند تن از همراهش توقف داشت. در ایامی که اصفهان منزل میرزا جعفر کازرونی توقف داشت، از رادیو خبرهای تهران را میشنید. در اولین جلسه مجلس بعد از عزیمت او، اول
سیدیعقوب انوار، بهشدت به اوضاع بیستساله حمله کرد و جمله «الخیر فی ماوقع» را گفت. بعد
دشتی نطقی کرد که در آن موقع بیسابقه بود و معایب و مضار حکومت خفقانی را که پهلوی در سراسر مملکت مستقر کرده بود، متذکر شد و پایانِ اظهاراتش، محاکمه رضاشاه و رسیدگی به جواهرات سلطنتی را از دولت فروغی خواست. وقتی پهلوی این نطقها را در اصفهان شنید سخت برآشفته شد و پسرش علیرضا نیز از شدت خشم لگدی به رادیو زد و آن را بر زمین انداخت.8
رضاخان، علیرضا و شمس پهلوی در ژوهانسبورگ
شماره آرشیو: 130742-275م
فشرده سخن
رادیو از مهمترین ابزار متفقین و متحدین برای تسخیر افکار عمومی در جنگ امواج بود. متفقین به راحتی توانستند رضاشاه را در این جنگ مغلوب کنند و جامعه ایرانی که به واسطه سانسور همیشگی از سیاست در ایران تنها خفقان را به یاد میآورد، از حکومت رضاشاه در مقابلِ متفقین دفاعی از خود نشان نداد. رضاشاه جنگ امواج را باخته بود و اطرافیان او تنها به لگدزدن به رادیو بسنده کردند.
پی نوشت:
1. ریچارد ا. استوارت، در آخرین روزهای رضاشاه: تهاجم روس و انگلیس به ایران در شهریور 1320، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی و کاوه بیات، تهران، معین، چ دوم، 1370، ص 313.
2. عبدالله شهبازی، «سر شاپور ریپورتر و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲»، فصلنامه تاریخ معاصر ایران، ش ۲۳ (پاییز ۱۳۸۱)، ص 120.
3. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی 1357-1300، تهران، نشر پیکان، چ نهم، 1391، ص 71.
4. ابراهیم بلوکی، «ایران و رسانههای خارجی در دوره میان دو جنگ جهانی»، مجله رادیو، ش 11 (بیتا)، صص 48-49.
5. مهدی محسنیان راد، ایران در چهار کهکشان ارتباطی (سیر تحول تاریخ ارتباطات در ایران، از آغاز تا امروز)، ج 3، تهران، سروش، 1387، ص 126.
6. «یادداشتهای منتشرنشده دکتر سیدحسین فاطمی»، فصلنامه مطالعات تاریخی، ش 1 (1382)، صص 70-71.
7. رضا مختاری اصفهانی، رادیو؛ فرهنگ و سیاست در ایران (1332-1319)، تهران، دفتر پژوهشهای رادیو، 1387، صص 31-32.
8. «یادداشتهای منتشرنشده دکتر سیدحسین فاطمی»، همان، صص 71-72.