پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ در زمان سلطنت احمدشاه قاجار، وضعیت سیاسی ایران به سمتی میرفت که نفوذ زیانبار قدرتهای بزرگ بر سر مردم ایران و دولتمردان سیاسی سایه افکنده بود و این خطر زمانی شدت گرفت که بهرغم اعلام بیطرفی ایران، کشور با ورود نیروهای روس به بندر انزلی و سپس قزوین و تهران، با اشغال مواجه و همین امر به انحلال دوره سوم مجلس شورای ملی منجر شد. این وضعیت، مقاومتهایی را از سوی سیاسیون و بهویژه علما و روحانیان برانگیخت. این جستار بر آن است که تأثیر اشغال ایران را بر روی شهر قم، شرایط شهر و موضعگیری علما و حوزه علمیه را بررسی کند و به این پرسش پاسخ دهد که دو مؤلفه دین و استقلال چه نتایج و دستاوردهایی برای آیندگان برجای گذاشته است.
جنگ جهانی اول
با آغاز جنگ جهانی اول در 5 مردادماه 1293ش (28 ژوئیه 1914م) و هشت روز پس از تاجگذاری احمدشاه در 28 تیرماه 1293ش، متفقین که شامل روسیه، انگلستان، فرانسه، ژاپن و ایتالیا بودند، علیه آلمان و اتریش ـ مجارستان اعلان جنگ کردند و ایران به منظور دور ماندن از آتش جنگ، اعلام بیطرفی کرد. احمدشاه با ابلاغ فرمان ملوکانه به
مستوفیالممالک، رئیسالوزرا، «به منظور حفظ و صیانت روابط حسنه با دول متحاربه، مسلک بیطرفی اتخاذ میکند و دولت را متوجه میسازد که نباید وجها منالوجوه برا و بحرا کمک به همراهی و یا ضدیت هر یک از دول متخاصمه نماید و یا اسلحه و ادوات حربیه برای یکی از طرفین تدارک یا حمل کند».1
با وجود این، روسیه و انگلستان این بیطرفی را به بهانه حضور نیروهای آلمانی در کشور نقض کردند و با ورود نیروهای روسی به بندر انزلی و نیروهای انگلیسی از طرف جنوب، مقاومتهایی از طرف مردم بهویژه دلیران تنگستان، دشتستان و دشتی بوشهر، ناصر دیوان کازرونی در فارس و نبرد جهاد در خوزستان شکل گرفت. این مقاومتها همچنین در سطح نمایندگان، بهویژه در دوره سوم مجلس شورای ملی مشاهده میشود. در این دوره است که با انحلال مجلس، که
آیتالله مدرس یکی از نمایندگان مهم آن بهشمار میآمد، مقاومت ملی برای حفظ استقلال توسط دولتمردان و ازجمله روحانیان و علما شکل میگیرد.
چرا بیطرفی ایران در جنگ جهانی اول نقض شد؟
شهید مدرس و تکوین مقاومت
آیتالله سیدحسن مدرس، به عنوان یک مبارز دینی و سیاسی، نمایندگی تهران را در مجلس سوم شورای ملی عهدهدار بود. پس از نقض آشکار بیطرفی ایران از طرف قدرتهای بزرگ، در سال 1295ش، 27 نفر از نمایندگان مجلس به همراهی رجال و مردم عادی به منظور مقابله با حمله روس و انگلیس به سمت شهر قم حرکت کردند. آیتالله مدرس، سخنگوی سرشناس اعتدالیون، همراهی
سلیمان اسکندری، مساوات و میرزا محمدصادق طباطبائی کمیته اولیه را در صحن مطهر حضرت معصومه تشکیل دادند.2 یحیی دولتآبادی دراینباره گفته است: «مهاجرین تهران که به قم رسیدند رؤسای فرقه دموکرات، که قوه ژاندارمری را در دست خود میدیدند، بیدرنگ کمیتهای به نام کمیته دفاع ملی تشکیل داده و اوراقی را منتشر ساختند و اشخاصی را به ولایات فرستاده و به اقدامات لازم قیام کردند».3
اعضای «دولت موقت ملی» در دوران مهاجرت در کرمانشاه
شماره آرشیو: 348-۱ع
از سوی دیگر، روز هفتم محرم خبر عزم شاه به قم رسید و «حاکم قم، که شاهزاده معتمدالدوله، نواده عباسمیرزای نایبالسلطنه قاجار بود، جمعی از رؤسای قم را به دارالحکومه دعوت کرد و متولیباشی قم هم، که اول شخص متمول بانفوذ است، به ترغیب بعضی از ملّیون در مجلس حاضر شد و پس از مذاکرات تهییجآمیز حاضرین همگی به همراه روحانیون قم، که از طرف حکومت دعوت شده بودند، در صحن مقدس حاضر گشتند و مجلس بزرگی منعقد شد».4
قم؛ مرکز مقاومت
قم از زمان قدیم، هم در عرصه مذهبی و هم در عرصه تحولات سیاسی جایگاه بسزایی داشته است؛ چنانکه پیشینه آن یادآور تحولات مشروطیت و مهاجرت علما به آن است. درباره شناخت حوزه علمیه و رسالت و مسئولیت آن در قبال ملت مسلمان ایران و سایر مسلمانان جهان میتوان به موضعگیری این نهاد در دو شهر قم و نجف در برابر اشغال و از دست دادن استقلال ایران اشاره کرد. قم به لحاظ آنکه شهر دین و مذهب و سرزمین علم و مکتب است و از قدمت تاریخی به عنوان شهر خون و قیام و اجتهاد برخوردار است،5 موقعیت ویژهای در بسیج سیاسی دارد و پیوند دین و سیاست در آن مشاهده میشود؛ چنانکه در داستان اشغال ایران به دست روسیه و داستان مهاجرت، نمایندگانی از علما همچون آیتالله سیدمحمد طباطبائی سنگلجی، آیتالله سیدحسن مدرس، حاج سیدنورالدین عراقی،
حاج آقا نورالله اصفهانی حضور داشتند. از ژاندارمری نیز، افرادی چون محمدتقی پسیان، سلطان حیدرقلیخان پسیان، ابوالحسنخان زند، حبیبالله شیبانی و دیگران، قورخانه و نظم و سامان قم را بهدست گرفتند.6 این دو نیروی مذهبی و نظامی ـ سیاسی توانستند پیش از مهاجرت به غرب کشور، تا مدتی در برابر اشغالگران روس مقاومت کند.
سد مکتب سامرا در مقابل استعمار بریتانیا
عملکرد علما و تأثیر سیاسی آن
واکنش علما و روحانیان، چه در قم و چه در نجف، در برابر جنگ جهانی اول، حمایت از کشور مسلمان عثمانی بود. در مقابل بعضی از خائنانی که تلاش میکردند دولت ایران را تحریک کنند تا به نفع روس و انگلیس علیه عثمانی وارد جنگ شوند، آنها معتقد بودند بدیهی است که ایران و عثمانی یک دین دارند و یکی هستند، و حکومت اسلامی ایران نمیتواند علیه حکومت اسلامی عثمانی دست به شمشیر برد. بر این اساس، با هوشیاری مراجع تقلید شیعه در نجف و «فتاوای ایشان مخصوصا فتوای سیدمحمدکاظم یزدی و حاج میرزا حسن شیرازی دائر بر حمایت مهاجرین و کمک به آنها»7 این حمایت، شور و حمیّت بسیاری در بین مردم و روحانیان ایجاد کرد.
جمعی از نمایندگان دوره سوم مجلس شورای ملی در ایام مهاجرت در سالهای جنگ بینالملل اول
شماره آرشیو: 346-۱ع
روحانیان قم نیز، با رفتن بر فراز منابر و سخنرانی مبنی بر اینکه شاه عزم تغییر پایتخت را دارد، مردم را به جهاد در راه دین و حفظ بیضه اسلام ترغیب و جمع کثیری از مردم با اطلاع از اخبار تهران و وضعیت کشور، به جمعآوری اعانه جهت کمک به مهاجران و تدارک دفاع ملی اقدام کردند.8 در مسیر پیریزی هستههای مقاومت و نیز رایزنی با وزیر مختار آمریکا، تلگرامی به امضای «وجوه اعیان قم» به سفارت این کشور مبنی بر مخالفت با معاهده پنهانی مستوفیالممالک با روسیه و انگلستان جهت عقبنشینی از کرج و دیگر مناطق، ارسال شد. در این تلگرام آمده است: «خبر دردناک معاهده پنهانی دولت با روس و انگلیس، مردم قم را بهشدت خشمگین کرده؛ بهطوری که دکانهای خود را بسته و در تلگرافخانه نشستهاند. وقتی همه علما حکم جهاد دادهاند، دولت چگونه میتواند چنین اقدامی کند؟ ما مردم با تمام قدرت میگوییم که دولت حق چنین کاری را ندارد».9
تعلل دولتمردان و وابستگی آنها به یکی از دول منطقه، موقعیت جبهه پایداری شکلگرفته در کشور را تضعیف کرد و به پیشروی قوای روس به سمت قم و اشغال آن انجامید. از آثار سوء این اشغال، قطع روابط تلگرافی و پستی ولایات غرب و جنوب با تهران، استعفای مستوفیالممالک و انتصاب
عبدالحسینمیرزا فرمانفرما به ریاستالوزرایی توسط روسها بود.10 با سلطه روسها بر قم، تهران و همدان، وضعیت بسیار بغرنجی در شهرها و دهات اطراف دیده میشد؛ بهطوری که هرکجا صدای تیری میشنیدند یا بهانه دیگر بهدست میآوردند از کشتن مردها و دریدن شکم زنها و سر بریدن اطفال و انواع بیرحمی دریغ نداشتند، ولی بااینهمه ملّیون دست از دفاع نکشیدند و با کمک آلمانیها، وسایل جمعآوری قوا و موجبات حمله به روسها و استرداد آنچه از دست داده بود، فراهم شد. سرانجام با انقلاب اکتبر روسیه در سال 1917م. نیروهای روسیه به اشغال خاتمه دادند.
نتیجهگیری
با آغاز جنگ جهانی اول و اشغال ایران از شمال و جنوب توسط دو قدرت بزرگ روسیه و انگلیس، بار دیگر پیوند دین و سیاست با حضور علما و فتاوای جهادیه و تکوین نیروهای مقاومت به منصه ظهور رسید و با مداومت و پیگیری این دو مؤلفه، بار دیگر استقلال ایران حفظ شد. این مهم با پشتیبانی مردم قم، اهتمام حوزه علمیه و تلاش علمای اسلام در نجف و آیات عظام در قم آغاز شد و به دیگر هستههای مقاومت، تسری پیدا کرد؛ بنابراین، قابل تصور است که بدون پشتیبانی مجتهدین، این مسئله محقق نمیشد یا از مسیر خود منحرف میشد؛ چراکه دین بدون استقلال و استقلال بدون دین، ناقص، نادرست و ناپایدار است.
پی نوشت:
1. سند شماره، 293018765، سازمان اسناد و کتابخانه جمهوری اسلامی ایران.
2. یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب؛ درآمدی بر جامعهشناسی سیاسی ایران معاصر، ترجمه احمد گلمحمدی و محمدابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی، 1377، ص 139.
3. یحیی دولتآبادی، حیات یحیی، ج 3، تهران، نشر عطار، چ ششم، 1371، ص 297.
4. همان، ص 298.
5. عقیقی بخشایشی، یکصد سال مبارزه روحانیت مترقی حوزه علمیه قم، پایگاه فضیلت و شرف، ج 4، قم، دفتر نشر نوید اسلام، بیتا، ص 12.
6. حسین مکی، مدرس قهرمان آزادی، قسمت اول، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1358، صص 113-114.
7. منصور اتحادیه، ایران و جنگ جهانی اول، آوردگاه ابردولتها، ویراستار تورج اتابکی، ترجمه حسن افشار، تهران، ماهی، 1397، ص 24.
8. یحیی دولتآبادی، همان، ص 298.
9. محمدقلی مجد، انگلیس و اشغال ایران در جنگ جهانی اول، ترجمه مصطفی امیری، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1390، ص 162.
10. یحیی دولتآبادی، همان، ص 309.