پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ یکی از موضوعاتی که در دوران پهلوی و بهویژه پهلوی دوم همواره محل بحث بود مسئله فساد اقتصادی و بریز و بپاشهایی بود که هیچ منطق عقلانی نداشت. درواقع ازآنجاکه نظام سیاسی در دوران محمدرضا پهلوی بهتدریج به سمت اقتدارگرایی سوق پیدا کرد، فساد سیاسی و اقتصادی، که از پیامدهایی چنین نظامهای سیاسی است، گریبان شاه ایران را نیز گرفت. در واقع فوران درآمدهای نفتی که بهویژه از اواخر دهه 1340ش به ایران سرازیر شد، به واسطه نبود آزادیهای سیاسی و مطبوعاتی رنگ فساد و لجامگسیختگی به خود گرفت و کشور را در فقر و فساد به صورت توأمان غوطهور کرد. در این میان، یکی از موارد و مصداقهای این فساد برگزاری جشن به مناسبتهای مختلف بود؛ جشنهایی که به دلایل مختلف از جمله سالگرد سلطنت تا تولد فرزندان محمدرضا پهلوی برگزار میشد.
اما شاید مهمترین جشن در میان این همه مراسم، مربوط به
جشنهای 2500ساله است که در اواخر دوران سلطنت محمدرضا برگزار شد و با حواشی بسیاری همراه بود. درواقع شاه، که با مشی اقتدارگرایانه حکمرانی میکرد و حکومتش مبنای مشروعیت مردمی نداشت، تلاش کرد با برگزاری جشنهای این چنینی و نشان دادن چهرهای مثبت از خود به جهان، مشروعیت را به نوعی بخرد. این امر بهویژه از آنجا اهمیت پیدا کرد که به دلیل فساد حاکم بر دربار، سبب هدررفت منابع مالی بسیاری شد که متعلق به توده مردم بود؛ مردمی که بعضی از آنها حتی به ابتداییترین امکانات نیز دسترسی نداشتند و از حداقلها هم در زندگی برخوردار نبودند. در این میان بسیاری بودند که با برگزاری این جشنها مخالف بودند و آن را انحرافی در شیوه دولتداری میدانستند. درواقع بهرغم اقدام محمدرضا پهلوی در سرکوب کردن جامعه مدنی، همچنان نیرومندترین نهاد این بخش، که روحانیت بهشمار میآمد، در صحنه بود و در موقع مقتضی عکسالعمل مناسب خود را در مخالفت با این اقدامات نشان میداد. در رأس این مخالفان امام خمینی قرار داشت که با مواضع صریح و بیپرده خود تلاش میکرد علم مبارزه با اعوجاج و انحراف را بالا نگه دارد؛ علمی که در نهایت آنقدر برافراشته شد که پیروزی انقلاب اسلامی و سرنگونی رژیم پهلوی را رقم زد. بر این اساس، تلاش خواهیم کرد در سطور زیر نگاهی هرچند کوتاه به مواضع امام خمینی در قبال این اشتباه تاریخی شاه بیندازیم و آن را بررسی کنیم.
دورنمای چادرهای جشن 2500ساله شاهنشاهی در محوطه تخت جمشید
شماره آرشیو: 4227-3ع
مخالفت علنی امام از ابتدا با جشنهای 2500 ساله
بهرغم حاکم بودن فضای سرکوب و خفقان و انسداد سیاسی در کشور، امام خمینی از سال 1349 مخالفت خود را با برگزاری جشنهای 2500 اعلان کردند. چون ابراز این مخالفت در قالب کتاب و مقاله و به صورت رسمی ممکن نبود، امام در قالب اعلامیه از فسادی که دامنگیر رژیم پهلوی شده بود بهصراحت سخن به میان میآورد و این اعلامیهها میان مردم دست به دست میشد. درواقع ایشان بهصراحت از هزینههای سرسامآور این جشنها و غارت کشور توسط بیگانگان انتقاد میکردند و آن را بهانهای برای مبارزه با اسلام و آرمانها و ارزشهای مردم ایران تلقی میدانستند.1
پیام امام به مناسبت موسم حج
امام خمینی چند ماه قبل از برگزاری مراسم جشنهای 2500ساله و به مناسبت اجتماع بزرگ مردم در مراسم حج میفرمایند: به حسب اعتراف برخی از مطبوعات در بعضی از روستاها، برخی از کودکان معصوم را از گرسنگی به چرا میبرند. آن وقت دستگاه جبار و ستمگر شاهنشاهی مبالغ هنگفتی را صرف این جشنهای ننگین میکند. جشن تولد این و آن، جشن 25 سال سلطنت، جشن تاجگذاری و از همه مصیبتبارتر جشن 2500ساله که فقط خدا میداند چه مصیبت و سیهروزی را برای مردم و چه وسیله غارتگری و سلطه را برای ایادی استکبار به ارمغان آورده است. اگر این هزینه هنگفت، که صرف امور مبتذل و بیهوده میشود، صرف امور قشرهای بیبضاعت و ضعیف میشد، تا حدودی کشور میتوانست در برابر مشکلات اقتصادی قد علم کند و به نحوی مشکلات را مرتفع سازد. به تعبیر امام(ره) اما خودکامگی و رانتجویی رژیم پهلوی نمیگذارد که این هدف عملی شود و تا حدودی از بار سنگین مشکلات اقتصادی کشور، که به دوش مردم است، کاسته شود و آنها بتوانند با آرامش بیشتر زندگی کنند. ایشان در ادامه فرموده است: دنیا باید بداند که برگزارکننده این جشنها و عیاشیها ملت بزرگ و شریف و مسلمان ایران نیست و دایر و برگزارکننده این جشنها و پایکوبیها خائن به ملت بزرگ و شریف ایران و آرمانهای آنهاست. من دست تمامی امت اسلامی و عموم مردم آزادیخواه جهان را در قطع ریشه استعمار و استعمارگران، استقلال مملکت اسلامی و گسستن زنجیرههای اسارت میفشارم و از خداوند متعال دفع شر ایادی استکبار و عمال استعمار را مسئلت مینمایم و موفقیت و سعادت عموم ملت را خواستارم.2
اعلامیه امام(ره) پیش از برگزاری جشنهای 2500ساله
امام خمینی همچنین درست پیش از برگزاری مراسم جشنهای 2500ساله، ضمن روشن ساختن جنایات رژیم پهلوی درباره این جشنها، بهصراحت اعلام کردند: برای خدا بنویسید شاید مسئولین کشور گوش شنوایی پیدا کنند و دست از این کار بردارند. به ممالک دیگر اسلامی و به مسئولین این کشورها اطلاع دهید که شرکت در این مراسم غلتیدن در خون ملت ایران است. به اینها بنویسید در این جشن، که اسرائیل برگزارکننده آن است و بساط آن را درست میکند، شرکت نکنید و خود را در جنایت بزرگی که علیه ملت ایران است شریک نسازید.3
امام خمینی در سالهای تبعید به نجف (دهه 1350)
امام همچنین در روز 1 تیرماه 1350ش در سخنانی، بهشدت به این مراسم تاختند و چنین اظهار کردند: در جنوب و غرب کشور و در مناطقی که عشایر دلیر زندگی میکنند از فرط قحطی و گرسنگی مجبور شدند فرزندان خود را در معرض فروش قرار دهند. در سیستان و بلوچستان و در خراسان جنوبی مردم از شدت گرسنگی و قحطی به شهرهای بزرگ روی آوردهاند. در اقصی نقاط کشور ایران، مردم درگیر مسائل و مشکلات اقتصادی هستند و این در حالی است که رژیم پهلوی میلیونها تومان خرج جشنهای 2500ساله میکند. ظاهرا برای خرج جشنهای شهر تهران، به تنهایی هشتادمیلیون تومان هزینه شده است. این تنها مربوط به خود شهر تهران و هزینههای جشن 2500ساله برای آن است. من از منابعی اطلاع یافتم که کارشناسان اسرائیل مشغول به پا داشتن این جشنها هستند و اینها هستند که دشمن اسلام و مسلمین هستند و در حال جنگ با جهان اسلام بهسر میبرند. ایشان همچنین در پایان پیام خویش، از علما و بزرگان جامعه میخواهند که به سران رژیم و در رأس آن محمدرضا پهلوی نامه بنویسند و وی و اطرافیانش را نصیحت کنند و تمام تلاش خود را برای جلوگیری از این اشتباه تاریخی و بزرگ به عمل آروند.4
با یک نگاه اجمالی به صحبتهای امام درباره این رویداد به خوبی روشن میشود که ایشان تا چه اندازه با برگزاری این جشنها مخالف بودند. درواقع درحالیکه بخش بزرگی از مردم ایران در فقر بهسر میبرند و از کمترین امکانات رفاهی برخوردار نبودند و به جای اینکه درآمدهای هنگفت نفتی، خرج سامان دادن به مسائل مملکتی و هزینه توسعه کشور شود، این مبالغ صرف برگزاری جشن و دعوت از رهبران کشورهای خارجی میشد که در عمل سود چندانی برای کشور نداشت. نگاهی به آمار و ارقام بهخوبی واقعیتهای سیاسی و اجتماعی آن روزگار ایران را روشن میکند؛ برای مثال، هزینه این جشنها بر اساس برآوردهای انجامشده معادل هزینه دو و نیم میلیون خانوار کارگر و روستایی بود و میتوانست هزینه زندگی آن را برای یک سال تأمین کند. درواقع درحالیکه شاه همراه میهمانان خارجی خود در تخت جمشید مشغول صرف جگر غاز و خاویار بود، مردم سیستان و بلوچستان و نواحی اطراف گرسنه و از حداقلهای زندگی بیبهره بودند.5 در نتیجه همین وضعیت بود که امام در قبال این بیبندباری و ولنگاری شاه ایستاد و سبب شد ایشان عملا مخالفت خود با رژیم پهلوی را بیش از پیش نمایان سازند.
امام خمینی در حال تدریس خارج فقه، در مسجد شیخ انصاری نجف (دهه 1350)
امواج مخالفتها در پی انتشار بیانیه امام خمینی
پس از انتشار بیانیه امام(ره) از نجف در محکومیت برگزاری مراسم و توزیع آن در سراسر کشور، موجی از مخالفت بلند شد. این موج با خشم عمومی مردم همراه بود و در رأس آن روحانیت مبارز و انقلابی قرار داشت. در پی صدور اعلامیه حضرت امام، مخالفتها تنها به داخل کشور محدود نماند و روحانیان کشورهایی همچون پاکستان، افغانستان و لبنان نیز سیل تلگرافهای خود را در حمایت از مواضع انقلابی امام روانه کشور کردند. در این میان ساواک هم که از نفوذ امام خمینی و قدرت معنوی روحانیت در میان مردم بهخوبی آگاه بود، مراقبت شدیدی را اعمال کرد و تمام تلاش خود را بهکار گرفت تا روحانیت را کنترل کند. با وجود همه این نظارتها و فشارها، روحانیان در دستههای مختلف هسته مبارزه را شکل دادند. این بار روحانیان و طلبههای جوان در پی اصلاح نظام سلطنت یا بازآفرینی نظام مشروطه نبودند و همه همّ و غم خود را صرف سرنگونی نظام سلطنت کردند. این مبارزات سرانجام چند سال پس از آن به نتیجه رسید و نظام پادشاهی، که عمری 2500 ساله در ایران داشت، از میان رفت.6
در مجموع باید گفت که برگزاری جشنهای 2500ساله با رنجش مردم همراه بود و همین امر زمینه مساعدی برای مبارزه با نظامی را فراهم کرد که در فساد غوطهور بود و صدای مخالفان را که در رأس آن امام خمینی قرار داشت، بیش از پیش رسا ساخت.
پی نوشت:
1. فواد پورآرین و فرهاد دلآشوب، «ماهیت جشنهای دوهزاروپانصدساله شاهنشاهی از دیدگاه امام خمینی»، پژوهشنامه متین، ش 51 (1390)، ص 32.
2. حمید روحانی، نهضت امام خمینی، ج 2، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1374، صص 699-704.
3. روح الله خمینی، صحیفه امام، ج 2، تهران، موسسه تنظیم نشر و آثار امام خمینی،1385، ص 368.
4. همان، ص 369.
5. فواد پورآرین و فرهاد دلآشوب، همان، ص 36.
6. پیر بلانشر، ایران: انقلاب به نام خدا، ترجمه قاسم صنعوی، تهران، بینا، 1371، ص 9.