تاریخ معاصر ایران آکنده از حوادث و رویدادهایی است که نقش قدرتهای بزرگ در آن دیده میشود؛ رویدادهایی که به واسطه تأثیرگذاری همواره از اهمیت شایانی برخودار بوده و نقش بسزایی در شکلگیری تحولات پس از خود داشته است. یکی از این رویدادها قیام خرداد سال 1342 است که یکی از حوادث مهم و دگرگونساز در تاریخ مبارزات انقلاب اسلامی بهشمار میآید. در این میان آنچه کمتر بدان توجه شده رویکرد قدرتهای بزرگ و بهویژه آمریکا در قبال این رویداد است. در واقع بیشتر مطالبی که درباره این حادثه مهم منتشر شده است تأکید را بر عوامل داخلی و اقدامات رژیم پهلوی گذاشته و از پرداختن به عامل خارجی غفلت ورزیدهاند. این امر بهویژه از آن جهت اهمیت دو چندانی پیدا میکند که شخص محمدرضا پهلوی به صورت خاص از این مقطع به بعد است که قدرت را به طور کامل قبضه و تلاش میکند روابط خود را با قدرتهای غربی و بهویژه آمریکا توسعه بخشد. بر همین اساس تلاش خواهیم کرد در سطور زیر رویکرد آمریکا در قبال رویدادهای منتهی به خرداد سال 1342ش را بررسی کنیم؛ جایی که جنبش ملی و مذهبی مردم ایران برای مبارزه با رژیم پهلوی وارد فاز جدیدی میشود و کشور را وارد مرحله تازهای از تاریخ خود میسازد.
مخالفت روحانیان با اصلاحات آمریکایی
دهه 1960م در آمریکا مصادف است با روی کار آمدن کندی و فشار بر متحدین برای حرکت در مسیر اصلاحات اقتصادی و اجتماعی. این امر در مورد محمدرضا پهلوی نیز مصداق پیدا میکند؛ زیرا از این مقطع به بعد است که بر خلاف سالهای قبل، آمریکا به تنها بازیگر عمده سپهر سیاسی ایران بدل شد؛ در نتیجه شاه به اصلاحاتی روی آورد که مخالفت روحانیان و مراجع را در پی داشت. درواقع قیام 15 خرداد 1342ش ادامه سلسلهوار مبارزاتی بود که روحانیان علیه اصلاحات آمریکایی و شیوه حکمرانی محمدرضا پهلوی انجام میدادند. ماجرا از این قرار بود که روحانیان با فرا رسیدن ایام محرم فرصت را مناسب دیدند تا علیه رژیم پهلوی تبلیغ کنند و با انجام جلسات و ترتیب مکاتبات و صدور اعلامیه ارتباط بین خود و مردم را گسترش دهند و خود را مهیای مبارزه سازند.1
رژیم پهلوی نیز با توجه به شرایط آن مقطع زمانی تلاش کرد بر فعالیت روحانیت کنترل بیشتری اعمال کند. دولت به مناسبت محرم، خطاب به روحانیان و وعاظ تأکید کرد در سخنرانیهای ماه محرم در محافل و مجالس خود از بیان سه مطلب خودداری کنند: علیه شخص شاه سخنی به زبان نیاورند؛ علیه اسرائیل مطلبی گفته نشود و به طور مکرر به مردم گفته نشود که اسلام در خطر است.2
امام خمینی در حال ایراد نطق تاریخی خویش در مدرسه فیضیه قم (عاشورای 1342)
در همین فضای سیاسی و اجتماعی بود که امام خمینی روز 13 خرداد مصادف با روز عاشورا راهی مدرسه فیضیه شدند و نطق تاریخی خود را انجام دادند. امام محمدرضا پهلوی را بازیچه دست قدرتهای بیگانه معرفی و با تشبیه کردن حادثه فیضیه به واقعه کربلا بهشدت از رژیم انتقاد کردند. این سخنرانی حکومت را برآشفت و باعث شد عوامل رژیم در نیمهشب 15 خرداد با هجوم به منزل امام در قم، ایشان را دستگیر و به تهران منتقل کنند. هنوز چند ساعتی از این حادثه نگذشته بود که خیابانهای شهر قم صحنه تظاهرات گسترده مردم شد و دامنه تظاهرات به پایتخت نیز کشیده شد. در پی این خیزش همگانی مردم، محمدرضا پهلوی دستور سرکوب صادر کرد و عوامل خود را به قتل عام مردم فراخواند؛ البته شخص شاه در این قتل عام تنها نبود و آمریکا و حتی رژیم صهیونیستی نیز همدست او بودند.
سهم آمریکا در سرکوب قیام 15 خرداد
اگر بخواهیم به سهم آمریکا در سرکوب قیام 15 خرداد بپردازیم میتوان به چند مورد کلی اشاره کرد: در وهله اول میتوان به پشتیبانی و مشاوره نظامی واشنگتن به رژیم پهلوی اشاره کرد. در وهله بعد حمایت تسلیحاتی و نظامی برای جلوگیری از هر گونه مخالفت بود که نقش آمریکا را در این ماجرا پررنگ میکرد. در نهایت باید از حمایت کاخ سفید از سرکوب خونین قیام یاد کرد که سهم بسزایی در اعتمادبهنفس شاه برای مقابله با قیام 15 خرداد داشت.
مشاوره نظامی و حمایت تسلیحاتی رژیم پهلوی
همانگونه که جیمز بیل مطرح میکند، در دهه 1340ش آمریکا سیاست خاصی را در کشورهای متحد خود اجرا میکرد. درواقع کندی، که راهبرد اتحاد برای پیشرفت را در قبال کشورهای جهان سومی پیش گرفته بود، بر آن بود تا برای تضمین وضعیت سیاسی و ثبات این کشورها اصلاحاتی را پیشنهاد کند. از جمله این موارد تأکید شدید بر اقدامات ضد شورش و کنترل کامل و فراگیر پلیس بر اوضاع داخلی این کشورها بود. کندی و مشاوران وی بر این باور بودند که بهترین راه برای مبارزه با کمونیسم ترکیب اصلاحات با عملیات سرکوب است. درواقع وی این فرمول را ارائه کرد تا از طریق آن کشورهایی که در مدار غرب بودند به دام کمونیسم پناه نبرند. وی ابزار مقابله با خطر کمونیسم را در اقصی نقاط جهان نیروی ضد شوروش تعریف میکرد؛ نیروی متخصص ویژهای که در ایران به کلاه قرمزها معروف شدند.3
محمدرضا پهلوی که از این حمایت آمریکا دلگرم بود در فراخواندن کماندوها و نیروهای ویژه و همچنین سربازان ارتش برای خفه کردن مخالفتها در نطفه تردیدی به خود راه نداد. شاه برای اطمینان از پشتیبانی آمریکا دو بار در روزهای 16 و 17 خرداد و به وسیله تماس تلفنی با کندی درباره حوادث پیشآمده صحبت کرد تا از حمایت او یقین پیدا کند. جیمز بیل در جایی دیگر بهصراحت تمام دولت آمریکا را مسئول سرکوب خونین مردم ایران بهشمار میآورد. وی نوشته است: نتیجه نهایی و نکته جالب اصلاحات کندی این است که آمریکا بیش از هر زمان دیگری در امور ایران مداخله میکند. واشنگتن در این زمان، از یک طرف در میان قشرها و طبقات متوسط به بالای جامعه ایران به خاطر حمایت از اصلاحاتی همچون سپاه صلح وجه مثبتی بهدست آورده بود، اما از سوی دیگر به واسطه حمایت از اقدامات خشن و سرکوبگرایانه رژیم شاه، که هزاران ایرانی را در کوچهها و خیابانهای سراسر کشور به خاک و خون کشیده وجهه و اعتبار خود را از دست داده است.4
باید به این مسئله توجه کرد که رژیم پهلوی در سرکوب قیام 15 خرداد، از رایزنیها و مشاورههای کارشناسان سیآیای و ام.آی.6 بهره میبرد. بر اساس گزارشهای موجود در روز حادثه «یکی از مستشاران نظامی آمریکا در دفتر ریاست ساواک مستقر شده و از صبح تا عصر اخبار و وقایع 15 خرداد را از طریق بیسیم به سفارت آمریکا در تهران مخابره کرد».5
عباس سلیمی نمین نیز در مصاحبه با پژوهشکده تاریخ معاصر به همین مسئله اشاره و بر دو نکته مهم تأکید کرده است: اول از همه نقش آمریکا در تأسیس ساواک در دهه 1330ش است. این نیروی امنیتی، به عنوان بازوی سخت رژیم، خیزش خرداد سال 1342ش را بهشدت سرکوب کرد. نکته دوم جایگاه آمریکا در ایران از دهه 1340ش بود. این کشور در برهه یادشده عملا به تنها بازیگر خارجی عرصه سیاست ایران بدل شده و به عقیده سلیمی نمین، حامی اصلی بینالمللی شاه در سرکوب مخالفان بود.6
این موضوع در اسناد لانه جاسوسی بهخوبی تصریح شده است. براساس اطلاعات این اسناد، بسیاری از فعالان سیاسی در ایران از حمایت نظامی آمریکا در سرکوب 15 خرداد سال 1342ش ابراز نارضایتی کردند؛ برای مثال در گفتوگوی میان رحمتالله مقدم با مأموران سفارت آمریکا، وی بهشدت از کمک نظامی آمریکا به ایران انتقاد کرده است: «فعالین سیاسی معتقد بودند که اگر ایالات متحده پول سربازان شاه را نمیداد، دیکتاتوری هم وجود نمیداشت. آنها گفتند هر چه باشد اگر پول ارتش را شما نمیپرداختید، به طرف مردم ما در قیام 15 خرداد شلیک نمیکردند».7
نمایی از خیابان خیام در قیام 15 خرداد سال 1342
شماره آرشیو: 1-118-141ق
جلوگیری از کودتای نظامی
آمریکا بعد از تجربههایی که در زمینه سیاستهای اقتصادی خود در کشورهای جهان سوم بهدست آورد به این نتیجه رسید که اجرای اصلاحات اقتصادی در کشورهای مختلف میتواند در نهایت به نارضایتی سیاسی گسترده و تلاش برای کودتای نظامی منجر شود؛ ازاینرو حتی قبل از برگزاری رفراندوم و همهپرسی انقلاب سفید، تمام اقدامات لازم را برای جلوگیری از کودتای نظامی انجام داد. آمریکاییها بر این باور بودند که باید از حکومت تازهشکلگرفته
علی امینی، که داد اصلاحات سر میداد، حمایت کرد. این حمایتها شامل افزایش فوری کمک اقتصادی و اقدامهایی برای جلوگیری از هرگونه کودتای نظامی بود. درواقع واشنگتن میکوشید در عین حال که حکومت ایران را به اجرای اصلاحات اقتصادی دلخواه خود تشویق میکند، با گروههای مخالفت دولت، یعنی ملیگراها نیز ارتباط برقرار کند و از آنها بخواهد در مقابل نیروهایی که قصد مبارزه جدی با نظام سلطنت و احیانا کودتا را دارند بایستد.8
حمایت از خشونت در صورت لزوم
اما در نهایت باید به حمایت تمامقد آمریکا از سرکوب قیام خونین سال 1342 اشاره کرد. لیندون جانسون، معاون رئیسجمهور آمریکا، علاوه بر حمایت از برنامههای شاه در زمینه اصلاحات اقتصادی و اجتماعی، از سرکوب شدید خیزش سال 1342ش نیز حمایت کرد. برای واشنگتن شخص شاه حافظ منافع آمریکا بهشمار میآمد و این کشور حتی ابایی از حمایت بیشتر از خشونت علیه مخالفان نداشت و تا آخر نیز حمایت خود را دریغ نکرد. درواقع رهبران کاخ سفید بر این باور بودند که حتی شاه باید از خشونت بیشتری علیه مخالفان استفاده کند.9 این امر بهویژه زمانی اهمیت دو چندان پیدا میکند که دریابیم نیروهای سرکوبگر ساواک مستقیما زیر نظر آمریکاییها و اسرائیلیها آموزش دیده بودند.10
پی نوشت:
1. مرکز بررسی اسناد تاریخی، قیام پانزده خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 2، تهران، انتشارات مرکز اسناد تاریخی، 1392، صص 233-247.
2. همان، ص 247.
3. جیمز بیل، عقاب و شیر: تراژدی روابط ایران و آمریکا، ترجمه مهوش غلامی، تهران، انتشارات شهرآب، 1371، ص 412.
4. همان، ص 413.
5. فرهاد درویشی سه تلانی، روابط نظامی آمریکا و ایران (1357-1320)، تهران، انتشارات دانشگاه امام حسین، 1376، ص 207.
6. پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر: قیام 15 خرداد فقط ناشی از سیاستهای شاه در اوایل دهه 1340 نبود
7. موسسه پژوهشهای تاریخی، اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ج 3، صص 35-36.
8. فرهاد درویشی سه تلانی، همان، صص 85-86.
9. کامران غضنفری، آمریکا و براندازی جمهوری اسلامی ایران، تهران، انتشارات کیا، 1380، ص 25.
10. عباسعلی عمید زنجانی، انقلاب اسلامی ایران، تهران، نشر معارف، 1381، ص 144.