پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ در مقاطع تاریخی، لحظاتی وجود دارد که اشخاص تاریخساز با ایجاد یک جریان جدید در بین مردم موجی از تغییر و تحول را هم در خود و هم در دیگران بهوجود میآورند و نه تنها از گذشته ابهامبرانگیز خود منفصل میشوند، بلکه باقیات و صالحاتی نیز برای خود و دیگران برجای میگذارند. به درستی
طیب حاجرضایی یکی از آن افرادی است که از گذشته خود دست کشید و به گفته امام خمینی به حر جدیدی تبدیل شد. در این نوشتار تلاش شده است عکسالعمل موافقان و مخالفان اعدام طیب، که به دست رژیم پهلوی تیرباران شد، بررسی شود.
اعدام طیب حاجرضایی
تیرباران طیب حاجرضایی و
حاج اسماعیل رضایی در سحرگاه 11 آبانماه 1342، که براساس گزارشهای مغرضانه ساواک و ارتشبد نصیری انجام شد،1 بلافاصله عکسالعملهایی را در پی داشت و موجی از تنفر را در جامعه به راه انداخت. مراجع، علما و روحانیان و بخشی از گروههای مبارز هر یک نسبت به این اقدام واکنش نشان دادند.
واکنش مراجع و علمای حوزه علمیه قم
رژیم قصد داشت با تیرباران طیب خط پایانی بر ماجرای نهضت اسلامی بکشد و به همین ترتیب نمایش تیرباران او را با تیتری بزرگ در دو روزنامه بزرگ کشور، یعنی «کیهان» و «اطلاعات»، به چاپ رساند. روزنامه اطلاعات تصویر چشمبسته طیب را که سربازی به طرف آنها نشانه رفته بود، با تیتر «سحرگاه امروز طیب و اسمعیل رضایی تیرباران شدند»2 به چاپ رساند. خبر وقتی در قم پخش شد، تأثر شدید مردم را در پی داشت. مدرسان حوزه علمیه تصمیم گرفتند در اعتراض به اعدام این دو، درسهای حوزه را تعطیل و مجلس ختمی برپا کنند. براساس گزارش ساواک «روز 12 آبان، آیات شریعتمداری نجفی و گلپایگانی به درس حاضر نشده و علت آن اعتراض به اعدام طیب و حاج اسمعیل بوده است. ضمنا بنا به پیشنهاد شریعتمداری در منزل سیداحمد زنجانی جلسهای تشکیل داده تا در صورتی که بتوانند دیگران را راضی کنند تا مجلس ختمی ترتیب داده شود».3
یکی دیگر از واکنشها به این اقدام ناجوانمردانه، واکنش
آیتالله قاضی طباطبائی است که شهادت این دو را به نماد ایستادگی و مقاومت تشبیه کرد و گفت: «طیب و حاج رضا، بخوابید روح شما زنده است. جمعیت با این وضع مسلمانی نمیشود و نمیتوان در مقابل دستگاه پلید ایستادگی نمود. ما نیز باید مثل این دو نفر شهید مقاومت بهخرج داده و مسلمانی را سرمشق بگیریم».4 در شهرهای دیگر نیز مراجع عظام با شنیدن خبر اعدام این دو مبارز، واکنشهایی نشان دادند که یکی از آنها واکنش آیتالله میلانی در شهر مشهد بود. در شهر مشهد، هر سال، روز تولد حضرت زهرا(س) بازار و معابر چراغانی و جشنهایی برگزار میشد، در آن سال، به دلیل زندانی شدن امام خمینی و آیتالله قمی و نیز تیرباران شدن طیب حاجرضایی و حاج اسماعیل رضایی، به طلاب و بازاریها اطلاع داده شد از برگزاری جشن اجتناب کنند. آیتالله میلانی همچنین در نظر داشت مجلس ختمی به مناسبت این واقعه برگزار کند که شدیدا از طرف ساواک جلوگیری شد.5
واکنش مردم
در فردای روز تیرباران طیب، مراسمهای غیررسمی بهصورت خودجوش توسط مردم برگزار میشد که از شکست رژیم پهلوی در کاهش محبوبیت طیب حکایت میکرد. یکی از این مراسم در مقابل منزل طیب با حضور عدهای حدود هزار نفر از بارفروشان و کارگران میادین جنوب شهر تهران برگزار شد و با ذکر مصیبت توسط شیخ عباسعلی اسلامی سبزواری تمام حاضران شور گرفتند.6 دوستان دیگر طیب نیز، که از اهالی جنوب شهر تهران بودند و طیب نزد آنها از وجههای خاص برخوردار بود، با مشاهده تصاویر متعدد از تیرباران او و برباد رفتن امیدهای آنها به عفو این دو، قساوت و کینهتوزی رژیم را مشاهده کردند و برای نشان دادن مراتب تنفر و انزجار خود از اعدام طیب، تصمیم گرفتند مراسم باشکوه و بیسابقهای برای شب هفت او برگزار کنند و به این وسیله اعتراض خویش را علیه مقاماتی که آمر محکومیت وی بودهاند نشان دهند و حتی تصمیم گرفتند برای نشان دادن عکسالعمل خویش «کمیته انتقامی» تشکیل دهند.7
علم هیئت عزاداری شهید طیب حاجرضایی مزین به تصویر امام خمینی، در محرم سال 1342
درواقع این تهییج و تنفر مردم جنوب شهر نشاندهنده دو موضوع است: اول، شکست رژیم پهلوی در کاهش محبوبیت طیب؛ دوم، افزایش محبوبیت او با برگزاری مراسم تعزیت به خاطر یک عمر تلاش بیوقفه در دستگیری از اهالی جنوب و شرکت در غم و شادی آنها؛ چراکه او فردی لوطیمسلک، مردمدار و یاریکننده بود. این محبوبیت باعث شد محافل مذهبی به طرفداران خود اعلام کنند که طیب و رضایی که در راه دفاع از دیانت اسلام کشته شدهاند شهید هستند و باید از آنها به نیکی یاد شود و مزار آنها تکریم شود. محبوبیت او و حس انزجار از رژیم بهقدری بود که مردم جنوب تهران تلاش کردند برای انتقام خون این دو نفر قبر رضاخان را با خاک یکسان کنند.8 بنا بر آنچه گفته شد، شهادت این دو مبارز، برخلاف آنچه رژیم انتظار داشت، موج عملگرایی، مقاومت و ایستادگی را در برابر حکومت پهلوی تقویت کرد. این بسیج همگانی خودجوش گروههای سیاسی را نیز به واکنش واداشت و سبب شد هر کدام بر له و علیه آن اعلامیه صادر کنند.
گروههای سیاسی
گروههای سیاسی نیز، چه موافق و چه مخالف، در پی اعدام طیب دست به انتشار اعلامیه زدند که یکی از این گروهها «اخوانالمسلمین» بود. شورای اخوانالمسلمین اعلامیه شماره سوم خود را با مطلعی از آیه قرآن شروع میکند که هرگز گمان نکنید کسانی که در راه خدا کشته شدند مردهاند، بلکه زندهاند و نزد پروردگارشان روزی داده میشود. این گروه هشدار میدهد که هرگز آتش خشم ملت خاموش نخواهد شد و اساس لرزان حکومت شاه بار دیگر درهم خواهد پیچید؛ همچنین اشاره میکند که «اینان نمونههایی از هزاران فرزندان پاکنهاد این نهاد کشورند که هر یک در زمان لزوم برای احیای دین خود و برکندن ریشه فساد و بیدینی، سربازی جانبازند».9 اعضای
هیئت مؤتلفه نیز در این رابطه اعلامیهای منتشر کردند. آنها طیب و رضایی را به بهشت جاودان و رژیم را به جهنم و عذاب ابدی که نصیب جنایتکاران و ستمگران میشود، نوید دادند. اعضای این گروه معتقد بودند: «دو تن از دلیرترین فرزندان ایران به خاطر اینکه حاضر نشده بودند نسبتهای خلاف حقیقت ساواک را بر روحانیت بپذیرند به جرم علاقه به دین زیر رگبار گلوله قرار گرفتند، اما نامشان زینتبخش صفحات تاریخ مبارزات ضد بیگانه گردید».10
جبهه ملی به نوع دیگر به اعدام طیب واکنش نشان داد؛ اعضای این گروه در بین مردم تبلیغ میکردند که نتیجه خدمت به شاه همین است که طیب و رضایی را گرفتند؛ آنهایی که یکی از ارکان اصلی تشکیل اجتماعات بزرگ در 28 مرداد بودند، بلاخره پاداش خود را گرفتند. آنها همچنین اظهار میکردند: «دست طبیعت را نباید کوچک شمرد. طیب و حاج اسماعیل هرکدام چند میلیون ثروت داشتند؛ نباید با گرفتن مبالغ ناچیز از دولت بیگانه بر علیه مملکت و ناموس خود قیام کنند».11
حزب توده، برخلاف نامی که یدک میکشد، موضعی خلاف منافع ملت و تودههای محروم در پیش گرفت و از این اقدام اظهار خشنودی و استقبال کرد. این گروه اظهار کرد: «اعدام نامبردگان کار بسیار شایستهای بود و این کار یکی از اعمال بسیار خوب شاه میباشد که دست مفتخورها را کوتاه کرده است. ما از این اقدام شاه خوشحال و در پوست خود نمیگنجیم. این نوع از اقدامات، ایران را صد سال به جلو میکشاند و ما حاضریم از این رویه شاه تا پای جان پشتیبانی و ایستادگی کنیم».12
شهید طیب حاجرضایی و حاج اسماعیل رضایی لحظاتی پیش از اجرای حکم اعدام
نتیجهگیری
رژیم پهلوی تلاش میکرد پس از قیام 15 خرداد سال 1342 انتقام سختی از نهضت اسلامی و فعالان مذهبی بگیرد تا آنجا که هرگونه ارتباط و عملکرد مذهبی که رنگ و بوی مخالفت با دستگاه سلطنتی داشت با زندان، اعدام و تیرباران مواجه میشد. رژیم، طیب را به قصد کاهش این محبوبیت در نزد مردم و نشان دادن ضرب شستی به مخالفان اعدام کرد، اما نتیجه عکس گرفت. بسیاری از طرفداران طیب که زمانی خود را از دوستان شاه میدانستند، به مخالفان شاه پیوستند. گروههای سیاسی، مراجع تقلید، روحانیان و حتی احزاب سیاسی نیز هرکدام مخالفت و اعتراض خود را به این اعدام اعلام کردند و این بسیج همگانی سبب شد طیب را «آزادمرد» و «حر زمان» بنامند.
پی نوشت:
1. قیام خونین 15 خرداد 42 به روایت اسناد، به کوشش دهنوی، بیجا، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1360، ص 194.
2. طیب: زندگینامه و خاطرات حر نهضت امام خمینی(ره)، شهید طیب حاجرضایی، به کوشش گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی، تهران، انتشارات شهید ابراهیم هادی، 1395، ص 164.
3. قیام پانزده خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 4 (دوران حصر)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1380، ص 191.
4. همان، ص 206.
5. آزادمرد؛ شهید طیب حاجرضایی، تدوین مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، تهران، بیجا، ص 225.
6. همان، ص 193.
7. همان، ص 187.
8. همان، ص 224.
9. همان، ص 227.
10. قیام خونین 15 خرداد 42 به روایت اسناد، همان، ص 216.
11. همان، ص 218.
12. همان، ص 217.