پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ قیام 15 خرداد، یکی از تحولات مهم سیاسی تاریخ معاصر ایران است که پیامدهای آن بسیار فراتر از یک رخداد ساده تاریخی بود. یکی از پیامدهای مهم این قیام، مطرح شدن مرجعیت امام خمینی و تغییر رویکرد علمای شیعه در برابر نظام سیاسی پهلوی است. در حقیقت این رخداد، بهمثابه واکنشی بهموقع در برابر شتابِ غربیسازیِ ایران، زمینه را برای ایجاد گفتمان مهمی فراهم کرد که درنهایت به انقلابی اسلامی منجر شد. این رخداد میشود از زوایایِ مختلف بررسی کرد، اما در این نوشتار به تأثیر عمیق و پایدارِ این رخداد سیاسی در ایجاد گفتمان اسلامی اشاره شده است.
دالِ میانتهی انقلاب
شاه و دربار با اعلام اصول ششگانه «انقلاب سفید» به این معنا که قرار است گسست و تغییرات شدیدی در جامعه ایران ایجاد شود، کوشید گفتمان جدیدی را در ایران شکل دهد، اما ازآنجاکه این تغییرات شتابان بیشتر از آنکه به بهبود وضعیت مادی و معنوی مردم بینجامد، ایران را در ذیل کشورهای تأمینکننده منافع غرب و بهویژه آمریکا قرار میداد، زمینه را برای گسترش گفتمانِ اسلامخواه فراهم کرد. در چنین فضایی ورود امام خمینی در سال ۱۳۴۱ به عرصه تحولات سیاسی ایران، تغییراتی در فرآیند سیاسی، اجتماعی و اندیشههای دینی با تأکید بر مبانی سیاسی اسلام بهوجود آورد. ایشان در کسوت مقتدرترین مرجع شیعه، از یکسو در پی فرصتی بود تا رژیم شاهنشاهی را در اجرای نیات پلید و برنامههای غیر اسلامی خود ناکام سازد و از سوی دیگر، حکومتی را بنیان نهد که مجری احکام دین اسلام باشد. طرحهای اصلاحی ابتدای دهه 1340، فرصتی به ایشان داد تا در مقابل حکومت پهلوی به پا خیزد. امام از این دوره به بعد بود که اعلام کرد حکومت سلطنتی، مغایر با قانون اسلام، و نامشروع است. امام بر طبق آموزه امامت، خواستار دولت سیاسی دینی شد و با این موضع خویش، انقلابی را پدید آورد و رهبری میکرد که روحانیت ایران را در سیاست و حکومت شرکت میداد.1
اما هنوز زمان یک انقلاب فراگیر نرسیده بود و «دال میانتهی» برای همه قشرهای مردم و نیروهای سیاسی ایجاد نشده بود.
جبهه ملی حتی حاضر نشد که درباره واقعه ۱۵ خرداد، یک اعلامیه صادر کند، ولی این قیام، چند فایده مهم داشت: هیمنه شاه که گمان میکرد با انقلاب سفید دل تودهها را بهدست آورده است و خود را منجی ایران میدانست، بهکلی شکسته شد، یک گفتمان انقلابی جدید اسلامی به رهبری مرجعیت بر ضد شاه شکل گرفت و روحانیت دریافت که هنوز از قدرت بسیج تودهها برخوردار است و میتواند بهتنهایی و حتی بدون مشارکت نیروهای ملی در مقابل رژیم ایستادگی کند.2
این قیام مردمی که با انگیزههای مذهبی و استقلالطلبانه شکل گرفت، با شدت هرچهتمامتر به خاک و خون کشیده و سرکوب شد، اما سنگ بنایِ نهضتی پی افکنده شد که پس از پانزده سال به انقلاب اسلامی 1357 انجامید. این قیام تلاش روحانیت در حال ظهوری بود که میخواست نقش فائقه اسلام را در جامعه مدنی نشان دهد و دولت را مجبور کند که به اقتدار این دین احترام گذارد.3 نقش نیروهای مذهبی و جریان سیاسی ـ مذهبی نواندیش دینی به رهبری امام خمینی که از سوی اقشار مختلف مردم حمایت میشد، بسیار اساسی بود و در هیچ منبع و سند تاریخی انکارپذیر نبوده است؛ بنابراین، جریان سیاسی ـ مذهبی نواندیش را میتوان تنها جریان سیاسی حاضر در قیام 15 خرداد تلقیکرد که عموم مردم از آنها پشتیبانی کردند، اما به علت فقدان رهبری منسجم در صحنه قیام و تجربه و آمادگی قبلی نداشتن به نتایج آنی دست نیافت. امام خمینی در سال 1358، با تأکید بر هویت مذهبی و اسلامی قیام، نیروهای 15 خرداد را همان نیروهای انقلاب اسلامی دانست که با رهبری روحانیت، به قیام دست زدند: «15 خرداد برای اسلام بود و به اسم اسلام بود و به مبدأیت اسلام بود و راهنمایی روحانیت و همین جمعیتها که الان اینجا هستند، اینها بودند که 15 خرداد را بهوجود آوردند. همین طبقه از افراد اسلامی که برای اسلام قیام کردند و هیچ نظری جز اسلام نداشتند، 15 خرداد را بهوجود آوردند. همین صنف جمعیت بودند که 15 خرداد را بهوجود آوردند و همین صنف جمعیت بودند که کشته شدند. همین جمعیتی که مقصدی غیر از اسلام ندارند، در تعقیب 15 خرداد تا حالا دنبال کردند».4
افزایشِ محبوبیت گفتمان اسلامی
مبارزات روحانیت تا این زمان، فراز و نشیبهای بسیاری به خود دیده بود: حضور روحانیت در فرآیندهای سیاسی تا آن زمان، بیشتر بر دفاع از شریعت اسلام و مبارزه با حاکمان جور (استبداد) و سلطه اجانب (استعمار) استوار بود؛ درحالیکه حرکتها و مبارزات آنان، تغییر نظام سیاسی را دنبال نمیکرد. بر این اساس، در مقاطع مختلف تاریخی، خیزشهایی را شاهد هستیم که روحانیان سهم بسزایی در آنها داشتند، اما مشکل سازمان روحانیت، نداشتن تفکر سیاسی فراگیر بود که این امر اغلب از شرایط مختلف تاریخی، چون وجود اختناق و فشارهای حکومتهای استبدادی نسبت به آنان، سرخوردگی روحانیت از نتایج مبارزات، وجود مشکلات ساختاری ناشی از عدم نهادینگی و همچنین وجود جریانهای پراکنده و ناپیوسته و سرانجام شکاف میان آموزهها و کارویژههای سیاسی، اجتماعی آنان سرچشمه میگرفت. با شروع اعتراضهای اخیر و نیز آغاز نهضت امام خمینی، برای نخستین بار در تاریخ مبارزات روحانیت، علما و مراجع دینی در ائتلافی گسترده، رهبری مخالفان رژیم را برعهده گرفتند و یکپارچه وارد صحنه سیاسی کشور شدند.5
قیام 15 خرداد علاوه بر فراهم کردنِ زمینه ایجاد یک گفتمان اسلامی، محبوبیت و نفوذ مرجعیت شیعه در اذهان و دلهای جامعه ایرانی را آشکار کرد. در حقیقت یکی از پیامدهای مهم قیام ۱۵ خرداد، روشن شدن میزان مردممداری و رویکرد مبارزاتی حقیقی احزاب و جریانهای سیاسی مختلف ایران بود. جریانهای مختلف سیاسی (شامل احزاب چپ و راست؛ از جبهه ملی تا
حزب توده،
حزب زحمتکشان، نهضت آزادی و...) با موضعگیریهای خود، یا در هزارتوی مرگاندود سکوت خزیدند و مردم را تنها گذاشتند یا بهنوعی این قیام خونین را آشکارا یا پنهانی محکوم و آن را اقدامی ارتجاعی و تلاشی کور معرفی کردند. گرچه همراهی نکردن احزاب و جریانهای فعال سیاسی با قیام ۱۵ خرداد، بهرهبرداری از تمام ظرفیتهای این قیام را کمرنگ کرد، ولی زمینه و امکان مردمی مصادره این قیام کاملا اصیل و دینی از دست روشنفکران و دگراندیشان گرفته شده است. سرکوب خونین قیام ۱۵ خرداد اگرچه موجب سرخوردگی برخی از مبارزان و فعالان سیاسی و ایجاد خفقان عمومی شد، تجلی توانمندی مبارزاتی مردم و قدرت اجتماعی روحانیت، زمینههای حضور گسترده مردم در صحنههای خونین آینده را فراهم و نوعی خودباروری را در مبارزان نهادینه کرد.6
در چنین فضایی مبارزات ضدّ استعماری و دیکتاتوری مردم که پس از کودتای 28 مرداد 1332 تا حدود زیادی تحت تأثیر شرایط حاکم و نیز در واکنش به عملکرد گروههای سیاسی ملیگرا محدود شده بود، در قالب گفتمان اسلامی بروز و ظهور یافت. همچنین نفرت و کینه از هیئت حاکمه همچنان رو به افزایش میرفت؛ که خود نشاندهنده محبوبیت ایجاد یک حکومت اسلامی در جامعه ایرانی بود. بدین خاطر با شروع نهضت در مهرماه 1341 و ادامه آن تا خرداد 1342 این مبارزات به جهت ویژگی اسلامی آن، از استقبال و حمایت مردم برخوردار شد. درواقع مردم بیانات روشن و قابلفهم امام را درباره خطرهایی که اسلام را تهدید میکرد درک کردند و ایمان و اعتقاد آنان بهعنوان یک عامل نیرومند و جریانساز عمل کرد. بدینترتیب اتحاد مجموعه سه عنصری اسلام، امام و مردم بهصورت قدرت جدیدی در مقابله با رژیم و سلطه خارجی درآمد که خاموش نشد و تا پیروزی انقلاب در بهمن 1357 شعلهور ماند.7
فرجام سخن
قیام 15 خرداد رویداد تحولسازی در تاریخ مبارزات سیاسی مردم ایران است. اگرچه سرکوب این جنبش توسط نظام سیاسی پهلوی و پس از آن تبعید امام خمینی از ایران، در ظاهر این رخداد را به واقعهای تراژیک تبدیل کرده، واقعیت این است که در ضمنِ این واقعه، گفتمان اسلامی شکل گرفت و توانست دالهای میانتهی را با مضامین اسلامی، در خدمتِ تحقق اهداف خود درآورد. از چنین زاویه دیدی میتوان انقلاب اسلامی را ثمره قیامی دانست که به نیکی دریافته بود اساسِ سلطنت پهلوی، سازه ناهمگنی برای جامعه ایرانی است.
پی نوشت:
1. خاویر گرِرو، دولت کارتر و فروپاشی دودمان پهلوی، ترجمه غلامرضا علی بابایی، تهران، کتاب پارسه، 1397، ص 122.
2. محمد سمیعی، نبرد قدرت در ایران، چرا و چگونه روحانیت پیروز شد؟ تهران، نشر نی، 1397، ص 554.
3. مسعود کمالی، جامعه مدنی، دولت و نوسازی در ایران معاصر، ترجمه کمال پولادی، تهران، مرکز بازشناسی اسلام و ایران، 1381، ص 165.
4. حمید بصیرتمنش و سیدمحمد هاشمی تروجنی، تاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1386، ص 359.
5. جمعی از نویسندگان، انقلابی متمایز: جستارهایی در انقلاب اسلامی ایران، قم، بوستان کتاب قم، 1386، ص 42.
6. سهراب مقدمی شهیدانی، «قیام ۱۵ خرداد؛ تبلور اجتماعی ظرفیتهای مردمی روحانیت و افول تحلیلهای حزبی»، فصلنامه ۱۵ خرداد، ش 47 (بهار ۱۳۹۵)، ص 471.
7. رحیم کارگر، «بسترها و دستاوردهای قیام پانزده خرداد»، مبلغان، ش 103 (اردیبهشت و خرداد 1387)، صص 30-40.