پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ جعفر شریفامامی، از عوامل رژیم پهلوی، از جمله افرادی بود که توانست از ردههای پایین حکومت به بدنه اصلی راه یابد. او به واسطه فعالیتهای خود توانست نظر مساعد بسیاری از گروههای سیاسی مختلف و از جمله شخص شاه را جلب کند؛ هرچند برخی معتقدند که او با شاه اختلاف نظرهایی داشت. گذشته از این، شریفامامی از جمله افرادی بود که با آمریکا و انگلیس روابط حسنهای داشت و این موضوع نیز در قدرتیابی او تأثیرگذار بود. شریفامامی مخالفان زیادی داشت و این مخالفت علاوه بر آنکه متأثر از وابستگی او به حکومت و بیگانگان بود، از عضویت او در
فراماسونری نیز ناشی میشد و بر نخستوزیری او در سال 1357 تأثیر بسزایی داشت؛ موضوعی که برخی با دیده تردید به آن نگریسته، اما بسیاری از منابع با صراحت آن را تأیید کردهاند. با این مقدمه، در ادامه این موضوع بیشتر تشریح شده است.
شریفامامی که بود؟
جعفر شریفامامی، فعالیتهای سیاسی و حکومتی خود را در دهه 1320 آغاز کرد. او در این دهه به عنوان مسئول وزارت راه، مدیر کل بنگاه آبیاری و... فعالیت کرد، اما بعد از کودتای 28 مرداد 1332، یکی از سمتهای مهم خود را که راه یافتن به مجلس سنا بود، بهدست آورد. او به نمایندگی از تهران به سنا رفت، اما این تازه آغاز راه برای شریفامامی بود و او خیلی زود تمام مساعی خود را بهکار برد تا به مراتب بالاتری دست یابد. در نهایت تلاشهای او به ثمر نشست و شریفامامی توانست در سال 1339 عنوان نخستوزیری را از آن خود کند. بعد از نخستوزیری، شریفامامی عهدهدار
بنیاد پهلوی شد و به مدت پانزده سال نیز ریاست مجلس سنا را از آن خود کرد. وی در شهریور سال 1357 مجددا به نخستوزیری انتخاب شد. «شاه با انتخاب شریفامامی به مقام نخستوزیری میخواست چنین وانمود کند که با گذشته بریده و قصد دارد به ارزشهای سنتی و اسلامی کشور بازگردد، ولی سوابق شریفامامی در بنیاد پهلوی با این هدف سازگار نبود».1
سخنرانی جعفر شریفامامی در اجلاسیه باشگاه بینالمللی لاینز
شماره آرشیو: 2834-11ع
جعفر شریفامامی نتوانست اهداف خود و شاه را محقق سازد. شاید مهمترین دلیلی که میتوان برای این موضوع عنوان کرد گذشته از مسائل کلان سیاسی، گذشته شریفامامی بود و همین گذشته باعث شده بود او در مظان اتهام باشد. از جمله مسائلی که این شرایط را بهوجود آورده بود، موضوع عضویت شریفامامی در فراماسونری بود.
عضویت شریفامامی در فراماسونری
ریشه عضویت جعفر شریفامامی در فراماسونری و در حکومت پهلوی دوم را میتوان به دهه 1330 رساند. در این دهه و پس از انحلال لژ پهلوی (همایون)
حسین علاء، که عامل مهم انحلال آن بود، تصمیم گرفت لژ جدیدی را بنا نهد که به سازمانهای ماسونی انگلیسی و فرانسوی وابستگی نداشته باشد. با چنین ذهنیتی لژ فراماسونری مهر زیر نظر سازمان فراماسونری آلمان تأسیس شد و مؤسسان آن هم حسین علاء،
سیدحسن تقیزاده، مختارالملک صبا، عبدالله انتظام، دکتر تقی اسکندانی، ابوالحسن حکیمی و یک آلمانی به نام فوگل بودند. پس از تأسیس لژ مهر، چندی بعد لژ آفتاب و به دنبال آن لژ ستاره سحر را پایهگذاری کردند که استادی آن به عهده جعفر شریفامامی بود.2
شریفامامی بعد از دوره اول نخستوزیری خود، در سال 1343 به لژ فراماسونری تهران ملحق شد و «برای مدتی، جمعیت طرفدار حکومت متحده جهانی را که دارای خمیرمایههای تفکرات ماسونی بود، فعال کرد و در اولین تلاش، عدهای از رجال کشوری را برای گردهمایی به باشگاه دانشگاه دعوت کرد و دو ماه پس از آن، مجمع عمومی آن را در همان محل و با حضور حدود ۱۷۰ عضو، تشکیل داد».3 البته جالب است شریفامامی همواره منکر عضویت خود در فراماسونری بود یا بهتر است گفته شود که وی مدعی بود که اگر هم در این تشکیلات فعال بوده، هیچ گونه خیانتی به کشور نکرده است. دراینباره از قول شریفامامی آمده است:
«آقای شریفامامی از نقشی که در تشکیلات فراماسونری ایران ادا کرده بود، رضایت کامل داشت. شریفامامی دراینباره گفت: همانطور که اطلاع دارید، در هیچ جای دنیا عضویت در تشکیلات فراماسونری، عدم وفاداری به مملکت تلقی نمیشود. ... آقای شریفامامی خود را از فراماسونری بینیاز میدانست و میگفت ازآنجاکه به بالاترین مقام دولتی، یعنی نخستوزیری رسیده بود، نیازی به عضویت در فراماسونری نداشت. به عقیده او، فراماسونها بیشتر از او استفاده کردند تا او از فراماسونها!».4
بااینحال آنچه به اعتبار اسناد کاملا متقن میتوان مطرح کرد این است که شریفامامی در تشکیلات فراماسونری فعال و یکی از گردانندگان اصلی این تشکیلات بود. حال شاید این پرسش مطرح باشد که به طور کلی دلیل اشتغال شریفامامی در تشکیلات فراماسونری چه بود؟ در پاسخ به این پرسش میتوان به عوامل مختلف سیاسی و اقتصادی اشاره کرد.
دلایل عضویت شریفامامی در فراماسونری
به طور کلی بخشی از دلایل فعال بودن شریفامامی در لژهای فراماسونری به دیدگاههای سیاسی او و شیفتگی بیش از حد او به غرب بازمیگشت؛ چنانکه حتی حامیان غربی شریفامامی، او را در زمره ملیگرایانی دانستهاند «که با خیال عظمت پوشالی گذشتگان خود شب را به صبح میرساندند، وقتی که پای غرب و خصوصا سردمدار استکبار جهانی میرسید، آنقدر دست و دلشان میلرزید که بهیکباره تمامی آن شکوه و جلال 2500 سال را فراموش میکردند و پردههای حجب و حیا را میدریدند».5
سخنرانی جعفر شریفامامی در جمع تعدادی از اعضای لژ فراماسونری
شماره آرشیو: 13913-3ع
جالب است بدانید شریفامامی در ادامه خوشخدمتی خود به غرب، به تأسیس لژ بزرگ ایرانیان اقدام کرد؛ چنانکه بسیاری درباره فلسفه تأسیس این لژ آوردهاند: «به نظر میرسد که تشکیل لژ بزرگ ایران ــ یعنی لژی که همه لژهای دیگر در سراسر ایران از آن تبعیت کنند ــ از تدابیری بود که برای تثبیت قدرت آمریکا به جای انگلیس انجام شد. این جابهجایی البته مسیری طولانی و پرفراز و نشیب داشته تا عاقبت در سال 1348 با رسمیت یافتن لژ بزرگ ایران با ریاست مهندس جعفر شریفامامی، همه به آن تمکین کردند».6
علاوه بر این، مسائل مالی نیز در عضویت شریفامامی در فراماسونری تأثیرگذار بود؛ بدین معنا که او نه تنها از طریق فعالیت در فراماسونری حقوق دریافت میکرد، بلکه در قالب این تشکیلات توانست به اختلاسهای بزرگی دست زند؛ چنانکه شریفامامی و سایر اعضای فراماسونری به بهانههای مختلف، بودجههای متعددی را جهت اقدامات متعدد همچون ساختن ساختمان برای تشکیلات خود و... میگرفتند، اما هیچ وقت خبری از ساختمان نمیشد.
گذشته از این موارد، دولتهای ماسونی دکتر
منوچهر اقبال و شریفامامی بخشنامههایی صادر میکردند که طبق این بخشنامهها برای سرمایههای خارجی نسبت به سرمایههای داخلی امتیازاتی قائل میشدند. در سال 1339 سازمان برنامه و بودجه ایران بخشنامهای صادر کرد که طبق آن فقط خارجیها حق شرکت در مناقصههای سازمان یادشده را داشتند.7
منوچهر اقبال و جعفر شریفامامی
شماره آرشیو: 3743-4ع
این اقدامات باعث میشد نه تنها کشورهای غربی بتوانند از طریق این تشکیلات اهداف خود را محقق سازند، بلکه اعضای فراماسونری نیز از نظر سیاسی، جایگاه خود را تقویت میکردند؛ تا جایی که گفته میشود شریفامامی به واسطه آنکه حمایت غرب را در چنته خود داشت، هیچگاه حاضر به پاسخگویی در برابر شاه نبود. گرچه نمیتوان این دیدگاه را کاملا رد یا ثابت کرد، اما بخش مهمی از واقعیت را میرساند. از سویی، چنین اقداماتی ضربه مهلکی بر تولیدات داخلی یا سرمایهگذاریهای داخلی بود؛ زیرا همواره اولویت را حتی در صورتی که برتری کیفیت با سرمایهگذاری داخلی بود، به سرمایهگذاران خارجی میداد.
سخن نهایی
تشکیلات فراماسونری در دوره مشروطیت در ایران رواج یافت. در آن دوره یا حتی دورههای بعد از آن، حامیان این تشکیلات آن را سازمانی جهت انتشار افکار آزادیخواهانه در ایران قلمداد و حتی استدلال میکردند بسیاری از آزادیخواهان غربی در این تشکیلات عضویت داشتند. گرچه به طور قطع این دیدگاه جای نقد و بحث جدی دارد و خارج از بحث این نوشتار است، اما واقعیت آن است که حتی اگر این ادعا درست نیز باشد، تشکیلات فراماسونری در دوره پهلوی برخلاف این دیدگاه عمل کرد. به عبارتی، شریفامامی و حامیانش در فراماسونری از این تشکیلات عظیم فقط در جهت اهداف سیاسی منفعتطلبانه و اقدامات مالی استفاده کردند و به نفع خود از آن بهره بردند. به عبارتی تشکیلات یادشده هیچ نقشی در گسترش افکار آزادیخواهانه نداشت و حتی همسو با سیاستهای حکومت پیش میرفت.
پی نوشت:
1. آنتونی پارسونز، غرور و سقوط، ترجمه دکتر منوچهر راستین، انتشارات هفته، تهران، چ دوم، 1363، ص 110.
2. سقوط: مجموعه مقالات نخستین همایش بررسی علل فروپاشی سلطنت پهلوی، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1384، ص 438.
3. جعفر شریفامامی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، وزارت اطلاعات، 1385، ص 19.
4. تاریخ معاصر ایران به روایت تاریخسازان، ج 7، تهران، سخن، 1380، ص 284.
5. دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ج 2، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ، 1386، صص 374- 375.
6. سقوط، همان، ص 436.
7. همان، ص 538.