پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ 13 مهرماه 1344، امام خمینی(ره) همراه فرزندشان حاج آقا مصطفی از ترکیه به تبعیدگاه بعدی، عراق، اعزام شدند. دلایل عمدهای برای تغییر تبعیدگاه امام برمیشمردهاند که یکی از موارد مهم آن تصور رژیم پهلوی از فضای حاکم بر جامعه مذهبی شهر نجف بود. رژیم گمان میکرد فضای ساکت و ضد سیاسی حوزه نجف و وضعیت رژیم حاکم در بغداد مانع بزرگی برای فعالیتهای سیاسی امام خمینی خواهد بود. در این میان حضور امام با آن رویکرد سیاسی در چنین فضایی و تداوم فعالیتهایش نشان داد معادلههای رژیم دراینباره اشتباه بوده است. اما اینکه امام در شرایط آن روزهای نجف چگونه با مراجع و علما رابطه برقرار کرد که توانست بر آن فضا غالب شود پرسش نوشتار زیر است.
رابطه امام خمینی با علما و مراجع نجف
امام هنگام ورود به عراق ابتدا به شهر کاظمین رفتند. به محض ورود، فرزندشان آقا مصطفی خبر ورود امام را به پیشکار آیتالله خویی دادند. از روزهای بعد مراجع و نیز بسیاری از علمای اهل سنّت عراق، نمایندگانی را برای استقبال از امام روانه بیت ایشان کردند؛ سپس امام به سامرا و کربلا رفتند و در آنجا نیز بسیاری از علمای شیعه و سنی عراق به استقبال ایشان شتافتند. در شهر کربلا مرحوم آیتالله شیرازی، یکی از مراجع کربلا، از امام خواست به جای ایشان نماز مغرب و عشا را در صحن حضرت اباعبدالله(ع) اقامه کند؛ همچنین پیشنهاد داد امام یک هفته در کربلا اقامت کنند. طی این مدت بیشتر وقت امام به دیدار با روحانیان مقیم کربلا گذشت. در نهایت نیز 23 مهرماه امام به نجف رفتند که به روال شهرهای دیگر با استقبال مراجع و علمای این شهر همچون آیتالله شاهرودی، آیتالله خویی و آیتالله حکیم روبهرو شدند.1 استقبال از ایشان در شهرهای یادشده، برخلاف تصور رژیم پهلوی مبنی بر انزوای امام خمینی در عراق بود. علاوه بر این نشان میداد که پیام نهضت 15 خرداد در عراق و نجف نیز شنیده شده است و حامیانی دارد.
امام خمینی هنگام ورود به شهر کربلا و در میان استقبال علما و مردم این شهر (سال 1344)
اما در آن زمان، علمای نجف در امور سیاسی دخالتی نمیکردند و آن را خارج از قلمرو دین میپنداشتند. آنها تحت تأثیر این ذهنیت بودند که مسائل سیاسی در تضاد با دیانت است؛ بنابراین چنانکه آیتالله شاهرودی نیز در خاطراتش آورده است: «علما و حوزه نجف از مسائل سیاسی و اجتماعی وقوف لازم را نداشتند. اگر کسی میخواست در این رشته وارد شود، به او اَنگ ضدفقهی نیز میزدند، بلکه گفته میشد آدم وارستهای نیست».2
سال 1344. امام خمینی در حال ورود به حرم امیرمومنان علی(ع)
در آغازین روزهای ورود به شهر نجف. آیتالله حاج شیخ مجتبی لنکرانی در حال گفتوگو با ایشان است
درواقع فضای حاکم بر نجف در مقابل جریان فکری امام خمینی قرار داشت. پیوند دین و سیاست و مداخله در امور سیاسی مهمترین محور تمایز فکری امام با فضای فکری آن روز نجف بود. این تفاوت خیلی زود نمایان شد؛ آن هم وقتی مرحوم
آیتالله حکیم در دیدار با امام سخنان مأیوسکنندهای درباره مبارزه با رژیم پهلوی بیان کرد. او که از افراد مبارز علیه استعمار انگلیس بود، آن زمان از سیاست زده شده بود و گرچه احترام امام را به لحاظ مقام مرجعیت ایشان حفظ میکرد، ولی مبارزه علنی با رژیم را بیهوده میدانست. امام در پاسخ به آیتالله حکیم از اقدامات رژیم پهلوی و اهدافشان سخن گفتند و متذکر شدند که وظیفه علما در چنین شرایطی اظهار مخالفت و مبارزه است و باید جلوی انحراف را گرفت.3
محتوای این جلسه از وجود دو مشرب مختلف فکری در میان علما حکایت میکرد. علمای حامی یکی از این مشربها، در عین احترام به مقام علمی امام خمینی، با مداخله روحانیان در سیاست مخالف بودند، اما برخی از شاگردان آنها برخلاف مشی استادان خود، گاهی علیه امام خمینی سخن میگفتند. اما امام شاگردان خود را از مقابله به مثل نهی کرده بودند و اجازه نمیدادند آنها علیه هیچ یک از مراجع سخنی بگویند. اگر هم کسی علیه هر یک از مراجع اظهاراتی میکرد، او را توبیخ میکردند.4
با تمام این اختلافات فکری، رابطه امام خمینی با آنها خوب بود. حتی امام با آنکه مخالف دیدگاه آیتالله حکیم بودند، با ایشان هم صمیمی شدند؛ آنگونه که حجتالاسلام والمسلمین اسدالله امامی میبدی در خاطراتش آورده است که وقتی آیتالله حکیم مریض شد، امام خمینی به دیدنش رفتند. او دراینباره نوشته است: «آقای حکیم که در کوفه بود، آقای خمینی از نجف بلند شده، رفته بود کوفه برای دیدن آقای حکیم. یک بار هم اختلافی پیش آمده بود که گفتند علما با هم بنشینند. ایشان هم فرمودند که شیخالعلما، یعنی بزرگ علما، آقای آیتالله شاهرودی هست و ما میرویم منزل ایشان، اشکال ندارد. البته اگر آقای خویی و آقای حکیم بروند، ما هم میرویم».5
در این فضا، برخی هم بودند که مخالفت خود با رویکرد امام خمینی را به شکلهای مختلفی نشان میدادند. امامی میبدی دراینباره گفته است: «مثلا آقای خمینی به همه طلبهها شهریه میداد به ما هم همان دو دینار را میداد، ولی اشخاصی بودند که میگفتند: شما میروید نماز آقای خمینی و ایشان پول به شما میدهد. میگفتیم نه، همان پولی که به همه میدهند به ما هم میدهند. میگفتند: پس چرا نماز آقای خمینی میروید؟ میگفتیم: ما خانهمان نزدیک مسجد است؛ لذا به درس و نماز ایشان هم میرویم، این حرفها بود».6
حتی کسانی هم بودند که به دلیل مخالفت با امام میگفتند ایشان مناسب مرجعیت نیست. به گفته امامی میبدی، مخالفان امام «میگفتند که آقای خمینی به درد مرجعیت نمیخورد. این شایعه را پخش کرده بودند و میگفتند یک روز کمرش درد میگیرد، یک روز دندانش درد میآید، این به درد اسلام نمیخورد، به درد اینکه یک رساله هم بنویسد نمیخورد. حالا من میخواهم به شما بگویم که آقای خمینی که کمرش درد میکرد یک انقلاب عظیمی صورت داد». اما امام خمینی «هیچ وقت به کسی کاری نداشت، اگرچه درباره ایشان این حرفها را میزدند، اما او به دنبال این حرفها نمیرفت».7 همین رفتار امام نیز موجب شد ایشان به شخصیتی محبوب بدل شوند.
علاوه بر این، افرادی چون مصطفی خمینی، امام موسی صدر، مرحوم آیتالله دکتر صادقی و مرحوم نصرالله خلخالی مقیم عراق که در اطراف امام حضور داشتند، بازوهای ایشان برای تعامل سازنده با علمای نجف و دیگر بلاد اسلامی و مسلمانان نقاط دیگر جهان بودند. در مجموع امام خمینی با وجود تمام مشکلات موجود در حوزه نجف، در تحول آن تقریبا موفق بودند. «البته استثناهایی نیز هست که برخی افراد تندرو چنین استثناهایی را قاعده تصور کرده و اصل را یا نادیده گرفته یا در حاشیه دیدهاند.» از سویی نیز ورود یک مرجع محبوب به نجف موجب رابطه بسیاری از علما و روشنفکران مسلمان جهان اسلام با امام شد و تا وقتی دولت عراق برای این مانعی ایجاد نکرده بود، چنین ارتباطی محفوظ ماند و زمینه را برای پذیرش انقلاب اسلامی در ایران به رهبری امام میان بسیاری از روحانیانی که تا قبل از ورود امام به نجف با سیاست میانه خوشی نداشتند، فراهم کرد. همچنین تعامل امام با دیگر مراجع و روحانیان غیر همسو بیشتر وجهی اخلاقی و عاطفی داشت. اغلب آنها به کرامتهای اخلاقی امام توجه و به همین خاطر در مواجهه با امام تلاش میکردند که حتی اگر مخالف ورود امام به سیاست بودند یا تمایلی به این رویکرد نداشتند موضعگیریشان موجب سوءاستفاده رژیم ایران و عراق نشود.8
امام خمینی و فرزندشان شهید آیتالله سیدمصطفی خمینی در منزل شخصی در نجف اشرف
تأثیر امام خمینی بر فضای حوزه نجف
همانطورکه پیشتر هم گفته شد، فضای حاکم بر حوزه نجف در زمان تبعید امام، طوری بود که هیچ کسی نمیتوانست وارد عرصه سیاست و مباحث سیاسی شود و در رابطه با سرنوشت مسلمانان در ایران یا هر کشوری، حرکتی سیاسی انجام دهد، اما اقدامات امام این فضا را شکست بدون آنکه منزوی شود؛ هدفی که شاه از تبعید امام به نجف در نظر داشت. این در حالی بود که قبل از امام خمینی، یکی از علمای بزرگ نجف به نام
حاج شیخ عبدالکریم زنجانی در نجف به دلیل اقدامات سیاسیاش منزوی شده بود؛ طوری که اگر به کسی سلام میکرد، کسی جوابش را نمیداد؛ اندک کسانی بودند که در نماز به او اقتدا میکردند، چون از فلسطین دفاع کرده بود. سفری به سوریه داشت و علیه رژیم غاصب اسرائیل و سیاستهای انگلستان سخنرانی کرده بود؛ به همین خاطر در نجف به عنوان آخوند سیاسی منزوی شده بود. چنین فضایی در حوزه نجف محصول تبلیغ وسیع انگلستان و بعد حضور فعال رژیم شاه و ساواک بود که موجب میشد اگر کسی با برخی کشورها و سیاستهای آنها، بهویژه با شاه ایران به عنوان تنها شاه شیعه در تمام دنیا مخالفت کند، منزوی شود.9
امام خمینی در این شرایط پا به حوزه نجف گذاشتند و توانستند فضای حوزه نجف را که پس از آخوند خراسانی داشت از نظر وجوه سیاسی و اجتماعی به حوزهای ساکت تبدیل میشد تغییر دهند؛ چنانکه هم در انتفاضه مردم عراق در دوران زمامداری صدام و هم پس از حمله نیروهای چندملیتی به عراق، این تغییر خود را نشان داد.10
به گفته امامی میبدی، امام خمینی پس از آمدن به نجف «اصلا نجف را عوض کردند. در درس و اخلاقشان یک خصوصیاتی داشتند. روز آخر درس را درس اخلاق به طلبهها میدادند... یا اینکه مثلا میفرمودند: من میخواهم به این شاه بگویم تو که میگویی روحانیت نمیتواند حکومت کند تو چند روز این کشور را به دست ما بده ببین میتوانیم بگردانیم یا نه. آن ایام از این حرفها خیلی تعجب میکردیم و آنها را متوجه نمیشدیم، نمیتوانستیم حلاجی کنیم که مثلا آقا یک آدم غریبی که در تبعید است، چطور این حرفها را میزند».11 سخنان امام به تدریج فضای ذهنی و بعد هم فضای عینی حوزه را تغییر داد و مذموم بودن مداخله روحانیت در سیاست را به حاشیه برد و گفتمان پیوند دین و سیاست را به گفتمان غالب شیعی تبدیل کرد.
دیدار یکی از جوانان عرب با امام خمینی در منزل شخصی ایشان در نجف (دهه 1340)
فرجام سخن
امام خمینی پس از ورود به نجف با اینکه در فضای فکری متمایز از خود قرار گرفتند، کوشیدند رابطه خود را با تمام علما و مراجع حفظ کنند. ایشان حتی در مقابل بدگویی برخی شاگردان مراجع مخالف، از مقابله به مثل شاگردان خود جلوگیری کردند و با پافشاری بر اعتقاد خود در مبارزه سیاسی با رژیم پهلوی، دیگران را تحت تأثیر قرار دادند. امام با گفتار و رفتار خود، فضای حوزه را با مشی جدیدی آشنا کردند که بسیار قدرتمندانه به پیش میرفت و عاملان خود را برای حضور فعالانه در سیاست تربیت میکرد. این مشی جدید خیلی زود به رویکرد غالب بر مذهب شیعه بدل شد.
پی نوشت:
1.
پرسشها و پاسخها (سیصد پرسش و پاسخ در حوزه اندیشه امام خمینی)، دفتر دوم، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ص ۳۹.
2. به نقل از:
مروری بر دلایل تبعید امام خمینی به نجف،
سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی، بازآوری 25 دی ماه 1400.
3.
مصاحبه با علیاکبر محتشمیپور، بازآوریشده 25 دی 1400:
https://www.etemadonline.com
4.
پرسشها و پاسخها (سیصد پرسش و پاسخ در حوزه اندیشه امام خمینی)، همان، ص 39.
5.
خاطرات حجتالاسلام والمسلمین سیداسدلله امامی میبدی، ج 1، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1392، ص 74.
6. همان، ص 75.
7. همانجا.
8.
پرسشها و پاسخها (سیصد پرسش و پاسخ در حوزه اندیشه امام خمینی)، همان، صص 40-41.
9. مصاحبه با علیاکبر محتشمیپور، همان.
10.
پرسشها و پاسخها (سیصد پرسش و پاسخ در حوزه اندیشه امام خمینی)، همان، ص 41.
11.
خاطرات حجتالاسلام والمسلمین سیداسدلله امامی میبدی، همان، ص 74.