پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
علی امینی را میتوان شخصیتی جنجالی در تاریخ معاصر سیاسی ایران دانست. امینی از نظر سیاسی، از فعالان
جبهه ملی بود. او از معدود اعضای این جبهه بود که توانست برخی از سمتهای سیاسی را بهدست آورد. امینی در سال 1340، به عنوان نخستوزیر، مأمور تشکیل کابینه شد. در همین دوره نیز اتفاقات و حرف و حدیثهای جنجالی درباره او بهوجود آمد. گفته شده است امینی، چهره مورد نظر آمریکا بود. درباره این دیدگاه آمده است که آمریکا درصدد بود امینی را جایگزین محمدرضا پهلوی کند؛ ازاینرو به طرق مختلف به او کمک کرد. در مجموع، این دیدگاه، محور اصلی نوشتار پیش روست. بر این اساس ابتدا از دوره نخستوزیری امینی سخن گفته شده و سپس کمکهای آمریکا به امینی بررسی شده است.
دوره نخستوزیری امینی و جنجالهای پیشآمده
دوره نخستوزیری علی امینی به سالهای 1340 تا 1341 بازمیگردد. بسیاری معتقدند که امینی با چراغ سبز آمریکا به این مقام رسید و محمدرضا پهلوی هیچگونه تمایلی به روی کار آمدن او نداشت. آمریکا امینی را از بسیاری جهات مناسب این سمت میدانست؛ زیرا به گفته دستگاه سیاسی آمریکا، امینی میتوانست سیاستها و برنامههای مورد نظر این دولت را برآورده کند. البته برخی نیز معتقدند که محمدرضا پهلوی خود به دلیل فضای سیاسی پس از کودتا از علی امینی استفاده کرد تا کمی این فضا را تلطیف کند و از حجم نارضایتیها بکاهد.
بر این اساس گفته شده است: «محمدرضاشاه در دوران سلطنت خود، هیچگاه متمایل به سلطنت کردن به شیوه دموکراسی و بر اساس قانون اساسی نبود. موافقت وی، با ایجاد فضای باز سیاسی در سال ۱۳۴۰، که منجر به حکومت رسیدن دکتر علی امینی گردید، درنتیجه شکست برنامههای اقتصادی و اجتماعی رژیم کودتا و نیز مقاومت نیروهای ملی و مذهبی و فشار دولت پرزیدنت کندی در آمریکا بود».1 اما واقعیت آن است که شاه تحت فشار آمریکا مجبور شد علی امینی را روی کار آورد. دیدگاهی که دراینباره وجود دارد این است که «با فشار آمریکاییان، علی امینی در سال ١٣٤٠ش، به نخستوزیری رسید تا اصلاحات موردنظر آمریکاییان را اجرا کند».2
علی امینی، نخستوزیر، هنگام گفتوگو با دو تن از مقامات شرکت سهامی دانیر
شماره آرشیو: 7438-4ع
در هر صورت، امینی در اردیبهشت 1340، مأمور تشکیل کابینه شد. مدت نخستوزیری او، دوره خاصی از لحاظ معادلات قدرت میان شاه، آمریکا و امینی بود؛ تا جایی که برخی معتقدند امینی حتی درصدد کودتا علیه شاه بود و شاه نیز این موضوع را متوجه شده بود. همین موضوع باعث شد محمدرضا پهلوی و دربار امینی را نوکر آمریکاییها معرفی کنند؛ برای نمونه
اسدالله علم در بخشی از خاطرات خود آورده است: اواخر ایامی که حسبالأمر شاهنشاه نخستوزیر بودم در نهایت موفقیت بودیم و برنامههای انقلابی شاهنشاه با نهایت قدرت به نتیجه رسیده بود. همه مردم هم بعد از کابینه (على) امینی که عملا همه کارها را به حال رکود انداخته بود و همه شناخته بودند که نوکر آمریکاییهاست، از جریان کارها راضی بودند.3
این موضوع نشان میدهد که شاه تا چه حد از امینی وحشت داشت؛ حال بماند اینکه آیا واقعا قرار بود کودتایی رخ دهد یا خیر. بااینحال مشخص است که امینی نیز بیش از حد به آمریکا نزدیک شده بود؛ زیرا آمریکا، امینی را بهترین گزینه برای پیشبرد برنامههای خود میدانست. همین موضوع نیز عامل مهمی در حمایت آمریکا از امینی بود. این حمایت در قالب کمکهای مختلف به دولت امینی انجام میشد.
کمکهای آمریکا به علی امینی چه بود؟
مهمترین کمک آمریکا به دولت امینی، کمکهای مالی برای اجرای اصلاحات نظامی و اقتصادی بود. انقلاب سفید از جمله این برنامهها بود که به باور آمریکا میتوانست از حجم نارضایتیهای مردمی بکاهد. بر این اساس، وقتی چستر باولز، مشاور رئیسجمهوری آمریکا، به ایران سفر کرد، علاوه بر حمایت از امینی، به طور خاص از برنامههای اصلاحات ارضی او تمجید کرد و «خاطرنشان نمود که در روزهای آینده احتمالا وام جدیدی به دولت او پرداخت خواهد شد. باولز قرار بود به ورامین برود تا از نزدیک وضع کشاورزان ایران را بازدید کند و نیز قرار بود ضمن سفری به بندرعباس موقعیت آن را برای تبدیل شدن به بندر آزاد تجاری مورد ارزیابی قرار دهد. باولز در ملاقاتهایی که با شاه و سایر مقامات ایرانی انجام داد روی اولویت اصلاحات اقتصادی بسیار تأکید کرد. در یکی از این ملاقاتها که بیشتر جلسهای خصوصی بود و غیر از شاه و باولز، وزیر امور خارجه ایران و سفیر آمریکا در تهران حضور داشتند بار دیگر این موضوع مورد تأکید قرار گرفت».4
آمریکا طی سالهای نخستوزیری امینی، بارها کمکهای خود را به دولت امینی اعطا کرد. بر این موضوع در مصاحبه محمدرضا پهلوی در سال 1356 نیز تأکید شد. «در آبان ۱۳۵۶ که شاه برای دیدار با یک رئیسجمهور دموکرات دیگر، یعنی
جیمی کارتر، به واشنگتن رفته بود، آرنو دو بورشگر او سردبیر سیاسی مجله "نیوزویک" ضمن مصاحبهای از شاه پرسید: دولت ایران دو هفته پیش اعلام داشت که پرزیدنت کندی در سال ۱۹۶۱ پرداخت مبلغ ۳۵ میلیون دلار کمک آمریکا را منوط به انتصاب دکتر علی امینی به نخستوزیری کرده بود. آیا شما این ادعا را تأیید میکنید؟ شاه پاسخ داد: البته این یک مسئله کهنه است، اما حقیقت دارد. آرمین مایر، سفیر سابق آمریکا در ایران، نیز در کنفرانس ایران در سالهای ۱۹۸۰ گفت: در سال ۱۹۶۱ پرزیدنت کندی روی نخستوزیری شخص بهخصوصی در ایران تکیه کرده بود».5
تقریبا تصور آمریکا در مورد امینی تا حدود زیادی درست بود و او توانست اصلاحات مورد نظر این دولت را اجرا کند. امینی با پشتیبانی آمریکا با شتاب فراوان به تصویب و اجرای قانون اصلاحات ارضی در کابینه دست زد که با قانون اساسی مغایر بود؛ زیرا بنابر اصل بیستوهشتم قانون اساسی «قوای سهگانه مقننه، قضائیه و اجرائیه همیشه از یکدیگر ممتاز و منفصل» بودهاند و «قوه اجرائیه» نمیتوانست به تصویب قانون دست بزند؛ در صورتی که امینی در آن برهه که محمدرضا پهلوی مجلس شورا و سنا را منحل کرده بود، به تصویب «قانون اصلاحات ارضی» در کابینه دولت در تاریخ 19 دیماه 1340 دست زد.6
آمریکا در نظر داشت از طریق امینی، سیاست مصونیت مستشاران نظامی را نیز به اجرا گذارد. ظاهرا «ماجرا از این قرار بود که سفارت آمریکا در اسفندماه سال 1340 از دولت ایران به نخستوزیری امینی خواسته بود که مستشاران نظامی آمریکا را در ایران از مصونیتهای پیشبینیشده در قرارداد وین برخوردار سازد. امینی به لطایفالحیل از این امر طفره رفت و به همین دلیل مذاکرات و مکاتبات با سفارت آمریکا در این زمینه مدتها طول کشید تا سرانجام هیئت دولت علم در تاریخ 13 مهرماه سال 1342 آن را مورد تصویب قرار داد».7
علی امینی در کنار محمدرضا پهلوی در حاشیه یکی از بازدیدها (سال 1340)
برخی معتقدند علت برکناری امینی نیز همین موضوع بوده است؛ زیرا امینی در تصویب لایحه مصونیت قضایی تعلل کرده بود، اما برخلاف این دیدگاه، بسیاری معتقدند که محمدرضا پهلوی به دلیل ترس از امینی و قدرتیابی او، به آمریکا سفر کرد تا این دولت را متقاعد کند خود میتواند برنامههای آمریکا را پیش برد. شاه طی یکی از سفرهای خود «اقدامات امینی را نه تنها باعث ثبات و امنیت در ایران ندید، بلکه توضیح داد که با این اقدامات ایران در معرض نفوذ شوروی قرار میگیرد؛ بنابراین اگر آمریکاییها قصد دارند ایران را به عنوان کلید تسلط بر خاورمیانه حفظ نمایند، باید از او حمایت کنند و اجازه دهند که اصلاحات مورد نظر آنها را خود او انجام دهد. شاه بار دیگر آمریکاییها را از خطر کمونیسم در شمال کشور ترسانید و به آنها اطمینان داد که اصلاحات را در کشور ادامه خواهد داد و پایههای حکومت خود را بر اساس دموکراسی بنیاد خواهد گذاشت».8 همین موضوع فرجام کار امینی را رقم زد و باعث شد او در تیر 1341، کابینه را واگذار کند.
سخن نهایی
برخی معتقدند کمکهای آمریکا به دولت امینی با اهداف سیاسی خاصی انجام میشد و احتمال کودتا نیز وجود داشت، اما فارغ از اینکه، دیدگاه یادشده تا چه حد درست است، واقعیت این است که کمکهای نظامی و اقتصادی به دولت امینی منطبق بر نگاه کلان آمریکا به حکومت بود. آمریکا، شاه را بهترین گزینه برای اجرای اهداف سیاسی خود در خاورمیانه میدانست و در تلاش بود از طریق امینی، برنامههای خود را پیش برد.
پی نوشت:
1. غلامرضا نجاتی، تهاجم، مروری بر پاسخ به تاریخ و نقدی بر ترجمه دکتر حسین ابوترابیان، تهران، انتشارات رسا، 1372، ص 40.
2. موسی نجفی و موسی فقیه حقانی، تاریخ تحولات سیاسی ایران بررسی مؤلفههای دین، تجدد و مدنیت در تأسیس دولت ـ ملت در گستره هویت ملی ایران، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1381، صص 499- 500.
3. اسدالله علم، یادداشتهای اسدالله علم، ویراستار، علینقی عالیخانی، ج 7، تهران، انتشارات مازیار ـ معین، 1377، ص 170.
4. حسین آبادیان، دو دهه واپسین حکومت پهلوی، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1383، ص 229.
5. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران، از پایان جنگ جهانی دوم تا سقوط رژیم پهلوی، تهران، مؤلف، 1368، صص 162- 163.
6. حمید روحانی، «رفرم ارضی در ایران؛ نگاهی به جریان اصلاحات ارضی»، مطالعات تاریخی، سال دهم، (بهار 1392)، ص 20.
7. حسین آبادیان، همان، صص 292- 293.
8. همان، صص 234- 235.