پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ در تاریخ کهنسال ایران، نیروهای مختلف قومی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی سر برآوردند. ایلات علاوه بر پایبندی به تعلقات قومی و فرهنگی، در عرصه سیاست ایران نیز فعال بودهاند. دولتهای متعدد نیز تلاش کردند حمایت ایلات را نسبت به سیاست خود جلب کنند. یکی از مقاطع مهم سیاسی و نسبت ایلات با آن، تحولات نهضت ملی شدن صنعت نفت و دولت دکتر
مصدق است. در این نوشتار تلاشهای رژیم پهلوی برای شوراندن ایلات علیه دولت مصدق و همراهی برخی ایلات با مصدق را بررسی شده است.
اختلاف دربار و دولت؛ حمایت عشایر جنوب از مصدق
سال 1332 و ماههای منتهی به کودتای 28 مرداد و سرنگونی دولت مصدق سالی سرنوشتساز برای رژیم پهلوی بود. در این سال مراسم متعددی در شهرهای مختلف به منظور حمایت از سیاستهای دکتر مصدق برگزار میشد. در فروردینماه این سال و در حمایت از دولت دکتر مصدق مراسمی در شیراز برپا شد. در ابتدای این مراسم چند نفر از طرف احزاب و انجمنهای مختلف صحبت کردند و بعد از آن کریم پورشیرازی، از حامیان دکتر مصدق، شروع به صحبت کرد. در ابتدای صحبتهای او، عدهای ابراز احساسات کردند و شعار زندهباد مصدق و عدهای دیگر متقابلا شعار زندهباد شاه سر دادند. کشمکش میان این دو دسته زیادتر شد و عدهای چماقدار به مردم حمله کردند و اجتماع آنها را بر هم زدند. در روزهای بعد، وضعیت شهر شیراز بهشدت متشنج شد. ناصرخان قشقایی، که موضوع را در نیمهشب گذشته متوجه شده بود، صبح زود از فیروزآباد به سمت شیراز حرکت کرد. در بین راه به کلیه طوایف قشقایی دستور داد که همگی به سمت شیراز حرکت کنند تا امنیت و محافظت از باغ ارم و نیز شهر شیراز را در دست گیرند و در پشتیبانی از دولت، تظاهراتی به عمل آورند، اما دولت حکومت نظامی اعلام کرد و بلافاصله فرماندار، فرمانده لشکر و رئیس شهربانی شیراز از کار برکنار شدند.1 دولت برای جلوگیری از هرگونه فعلوانفعال و اغتشاش بیشتر، با تقاضای افراد ایل قشقایی برای برگزاری تجمع به پشتیبانی از دکتر مصدق موافقت نکرد و همچنین نخستوزیر، دکتر مصدق طی تلگرافی ضمن تشکر از افراد ایل قشقایی، آنها را به بازگشت به مناطقشان تشویق کرد.2
ناصر قشقایی در سنین جوانی در میان جمعی از سران و خوانین ایل قشقایی
شماره آرشیو: 1304-8ع
ابوالقاسمخان بختیار؛ سیاستِ تضعیف دولت مصدق
در این میان، برخی از ایلات و عمدتا کارگزاران آنها با دربار پهلوی همراه شدند تا در جهت تضعیف دولت مصدق فعالیت کنند. ابوالقاسمخان بختیار، از رجال سیاسی و از خوانین ایل بختیاری، یکی از این افراد بود. در سال 1331، این خان بزرگ بختیاری شورشی علیه سیاستهای دولت مصدق به راه انداخت که در نیمه اول سال 1332 خاتمه یافت. این شورش به گونهای بود که سال 1331 به سال «ابوالقاسمخانی» شهرت یافت.3
عمدتا این مسئله را به تحریک دولت انگلیس و مداخله آمریکا نسبت میدهند. آمریکا و انگلیس و حامیان سیاستهای پیش از مصدق در تلاش بودند با دسیسه و توطئه به ملی شدن صنعت نفت ضربه بزنند و آن را ملغا و دولت مصدق را تضعیف کنند. در چنین شرایطی، انگلیس و آمریکا ابوالقاسمخان را ترغیب کردند تا با شورش خود مانع از تحقق سیاست ملی شدن صنعت نفت دکتر مصدق شود. آنها از طریق
زاهدی با ابوالقاسمخان تماس گرفتند و او را به شورش، نافرمانی از دولت و تصرف مناطق نفتی تحریک کردند و رهبران ایلی که خود دارای سهام و حقوقبگیر بریتانیا بودند به آشوب در جنوب کشور دست زدند. فتنهانگیزی انگلیسیها ادامه یافت و برای دور کردن اذهان مردم بختیاری ساکن در حوزه نفتی و مناطق همجوار، جریان توسط جیکاک، که مأمور سری سازمان انگلیس بود، سامان یافت.4
دادههای موجود نیز نشان میدهد که ابوالقاسمخان در قیامهای خود طرفدار شاه و مقابل دولت مصدق بود. در آن زمان خوانین بختیاری به واسطه ازدواج ثریا با محمدرضا با دربار پهلوی حشرونشر داشتند و شاه که دولت مصدق را نمیپسندید در تلاش بود با هر وسیله که شده دولت را در تنگنا و فشار قرار دهد. سرلشکر زاهدی و دربار، ابوالقاسم بختیاری را تجهیز و علیه دولت تحریک کردند و زمینه شورش یادشده را فراهم کردند.5
ابوالقاسمخان
شماره آرشیو: 3609-5ع
ایل قشقایی؛ سیاست ملیگرایی و حمایت از مصدق
ایل قشقایی را باید مهمترین حامی دولت مصدق دانست. اگرچه کشمکشهای رضاشاه با ایلات در ابتدا به تضعیف برادران قشقایی (محمدناصر، ملک منصور، محمدحسین و خسرو) انجامید، این ایل پس از شهریور 1320 و با تحرکات جدی که صورت دادند، قدرت برتر در فارس شدند. با به حرکت افتادنِ چرخ جنبش ملی شدن صنعت نفت، برادران قشقایی به این حرکت پیوستند و از دکتر مصدق حمایت گستردهای کردند. قشقاییها همواره مدافع سیاستهای مصدق بودند و در کودتای 28 مرداد 1332 نیز تلاشهای جدی از سوی آنان شکل گرفت تا بتوانند مانع از اجرای آن شوند. خسرو قشقایی حتی به مصدق پیشنهاد کرد که با وی بهسوی جنوب حرکت کند تا قشقاییها دفاع از وی را بر عهده بگیرند، اما مصدق این پیشنهاد را نپذیرفت. با کودتا علیه مصدق، خسرو و محمد قشقایی بهسرعت از تهران خارج شدند.6
محمد مصدق، نخستوزیر، و آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی در منزلی واقع در محله دزاشیب تهران.
در تصویر خسرو قشقایی نیز دیده میشود (7 بهمن 1331)
شماره آرشیو: 4451-4ع
ناصرخان در روزهای بعد از کودتا آن را بهشدت محکوم کرد و در روز 29 مرداد نیز با ارسال تلگرافی به سرلشکر زاهدی، وی را نکوهش و توصیه کرد به ملت بپیوندد و از شاه و انگلیسیها دوری کند. حامیان سلطنت، که از توان ایل قشقایی برای تأثیرگذاری در عرصه سیاست ایران اطلاع داشتند، تلاش کردند ناصرخان را با دولت زاهدی همراه کنند، اما این تلاشها نتیجهبخش نبود. ناصرخان در یکی از این دیدارها با علی هیات استاندار فارس گفت: «من هواخواه مصدق بوده و هستم و ایشان را یگانه نخستوزیر ملی میدانم و آقای سرلشکر زاهدی را به رسمیت نمیشناسم».7
ایلات؛ ملیگرایی و تلاش دولت برای سرکوب
رویکرد ایلات به سیاستهای مصدق نشان میدهد که آنها عمدتا رویکرد ملیگرا به عرصه سیاست دارند و این ویژگی حتی در برنامه اصلاحات ارضی نیز خود را نشان داد. دولت از دکتر مصدق و حمایت ایلات از او بهشدت خشمگین بود و در برنامه اصلاحات ارضی تلاش کرد از ایل قشقایی انتقام بگیرد.8
قتل مهندس شاپور ملکعابدی، رئیس اصلاحات ارضی فیروزآباد استان فارس، در 23 آبان 1341 و اعلام عزای عمومی و انتقامخواهی توسط محمدرضا پهلوی بهرغم پیوند سست انگیزه قتل با قضیه اصلاحات ارضی، به نفع دولت مصادره شد و به تبلیغات دولت علیه مالکان دامن زد.9 ملکعابدی «اولین شهید اصلاحات ارضی» قلمداد شد و عکسی از شاه در کنار فرزند یتیم آن در جراید به چاپ رسید. این ماجرا به ایل قشقایی، که همواره از هواداران محمد مصدق بودند و در نتیجه اصلاحات ارضی دامهای خود را از دست داده و برخی از آنها به راهزنی روی آورده بودند، نسبت داده شد. به دستور محمدرضا پهلوی، عملیات نظامی علیه ایل ترتیب داده شد تا برای همیشه قدرتشان در هم شکسته شود.10 درواقع مسئله اساسی دولت نسبت به ایلات این بود که آنان رویکرد ملیگرا داشتند و در زمان محمد مصدق نیز از او حمایت کردند. دولت تنها راه کاهش رویکرد ملیگرای ایلات را گسترش نظارت حکومت بر مناطق عشایری و کشاندن ایلات به زیر چتر حمایت دولت میدانست.11
فشرده سخن
ایلات در کنار دو جامعه شهری و روستایی جامعه سومی را در ایران تشکیل میدهند که همانند دو جامعه دیگر در تاریخ معاصر ایران نقش سیاسی نیز بر عهده داشتهاند. ملی شدن صنعت نفت و نخستوزیری دکتر مصدق از برهههای مهمی است که ایلات نیز در آن نقشآفرینی کردند. بررسیها نشان میدهد که رژیم پهلوی همواره کوشیده است ایلات را به دلایل مختلف سرکوب کند. در برخی از موارد رژیم تلاش کرد سران ایلات نظیر ابوالقاسمخان را علیه دولت مصدق تهییج کند و در نتیجه به ناآرامی در جامعه ایران دامن زند. با وجود این، ایلات جنوب و بهویژه ایل قشقایی حامی جدی دکتر مصدق و سیاست ملی شدن صنعت نفت بودند. ایل قشقایی تا پایان با دولت مصدق و سیاستهای او همراه بود، ولی در مقابل کودتای همهجانبه حامیان سلطنت نتوانست کنش جدی از خود نشان دهد.
پی نوشت:
1. سیدحامد اکبری، مصدق و عشایر (قشقایی، بویراحمد، ممسنی و کهگیلویه)، شیراز، نوید شیراز، 1395، صص 204-205.
2. همان، صص 206-209.
3. محمدناصر صولت قشقایی، سالهای بحران، خاطرات روزانه محمدناصر صولت قشقایی از فروردین 1329 تا آذر 1332، تهران، انتشارات مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1372، ص 78.
4. غفار پوربختیار و حاتم موسایی، «بررسی علل و انگیزهی قیامهای ابوالقاسمخان بختیاری بعد از سال 1320ش»، پژوهشنامه تاریخ، ش 35 (بهمن 1393)، صص 24-25.
5. همان، صص 25-26.
6. مجید حکیمی خرم، «قشقاییها و نهضت ملی ایران (از ابتدا تا پایان دولت مصدق)»، تاریخ اسلام و ایران، ش 10 (1390)، صص 103-114.
7. مظفر قهرمانی ابیوردی، تاریخ وقایع عشایری فارس، تهران، علمی، 1373، ص 418.
8. مرتضی منشادی و رضا سرحدی، «بررسی آسیبشناسانه فرایند اجرای برنامه اصلاحات ارضی از منظر انسانشناسی دولت، 1350-1340»، فصلنامه سیاست، ش 2 (1400)، ص 602.
9. اطلاعات، ش 10949، 23 آبان 1341، ص 1.
10. پیتر آوری، تاریخ معاصر ایران، ترجمه محمد رفیعی مهرآبادی، ج 3، تهران، مؤسسه انتشارات عطائی، چ دوم، 1371، صص 191-192.
11. Mohammad Gholi Majd, »Land Reform Policies in Iran«, Agricultural & Applied Economics Association, 69 (1987), pp 843-848.