پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ بعد از کودتای 28 مرداد 1332، کشورهایی مانند بریتانیا و آمریکا بهتدریج برای نفوذ در لایههای پنهان و آشکار ساختار سیاسی، نظامی و فرهنگی رژیم پهلوی، شروع کردند به اعزام مستشار در حوزههای مختلف نظامی و اقتصادی. آنها با این کار در پی آن بودند که هم منافع ویژه اقتصادی و سیاسی خود را تأمین کنند و هم رژیم را در تحکیم مشروعیت لرزان خود یاری دهند، اما مداخله این مستشاران در حوزههای تصمیمگیری کلان، اقدام آنها در تنظیم و تدوین برنامههای غیربومی و رعایت نکردن و درواقع ملزم نبودن به رعایت قوانین کشور متبوعه، به اعتراض و مخالفت گروههای مختلف مردم منجر شد. مردم این مستشاران را مزاحم و میهمانان ناخوانده میدانستند و خواستار قطع این ارتباط و اخراج آنها بودند. این جستار در پی آن است که واکنش و نوع مخالفت مردم ایران را نسبت به حضور و فعالیت مستشاران آمریکایی بررسی و همبستگی این پرسش را با این مسئله که چگونه حضور مستشاران به کاهش مشروعیت رژیم کمک کرد، واکاوی کند.
جنگ سرد؛ رقابت بلوک شرق و غرب در کشورهای پیرامون
موقعیت ژئوپلیتیک ایران به همان اندازهای که برای قدرتهای بزرگ حائز اهمیت بود، برای دو ابرقدرت جهان، یعنی اتحاد جماهیر شوروی و آمریکا نیز به خاطر علائق مشترک اقتصادی، تجاری و سیاسی بسیار مهم بود؛ بهطوریکه علیرغم اینکه ایران با اتخاذ «سیاست مستقل ملی» در اوایل دهه 1340، ضمن حفظ رابطه وابستگی با غرب سعی کرد روابط خارجی خود را با اردوگاه شرق توسعه دهد و برای دستیابی به توسعه اقتصادی از دستاوردهای صنعتی و فنی از شوروی جهت ایجاد تأسیسات زیرساختی کمک بگیرد، اما این سیاست توان لازم را برآورده نکرد و نتوانست از زیر سایه سنگین آمریکا رهایی یابد.
حضور کارشناسان و متخصصان فنی شوروی که در بیش از شصت طرح صنعتی با ایران همکاری میکردند به 1500 نفر میرسید،1 اما بنا بر تحقیقات مجلس سنای آمریکا، تعداد مستشاران آمریکایی با احتساب خانوادههایشان در سال 1357 بین چهل تا پنجاههزار نفر بود.2 بهکارگیری این تعداد از نیروهای مستشاری آمریکا نتیجه وابستگی یکجانبه، فراگیر و سراسری رژیم پهلوی به ایالات متحده است که پس از کودتای 28 مرداد 1332 بهتدریج نفوذ چشمگیری در ایران پیدا کرده بود. گسترش نفوذ ایالات متحده و روند رو به رشد تعداد مستشاران آمریکایی در ایران، مبارزات ضدآمریکایی را در مردم برانگیخت. این مبارزات و مبارزان خود به دو دسته کلی روحانی و غیرروحانی تقسیم میشدند. بعضی از این مبارزان با نیروی فکری و نظری به مبارزه با آمریکا دست زدند و بعضی با اقدامات مسلحانه مخالفت خود را ابراز داشتند.
جولیوس هومز (سفیر) به اتفاق ژنرال ماکسول تیلور و ژنرال اکهارت،
رئیس ستاد نیروهای مسلح و رئیس هیئت مستشاران نظامی آمریکا در ایران
شماره آرشیو: 1-5462-4ع
مخالفان فکری حضور مستشاری آمریکا
الف) امام خمینی(ره) اولین و مهمترین مخالف حضور آمریکاییان در ایران و جهان اسلام:
امام خمینی(ره) نقش ویژهای در آگاهی دادن به مردم و اعتراض علیه نقشههای غارتگرایانه آمریکا در هجوم به منافع کشور ایران داشتند؛ بهطوریکه در سخنرانیها و پیامهای خود چه در ایران و چه در دوران تبعید، همواره آمریکاییان حاضر در ایران را طراح اصلی برنامههای سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی رژیم پهلوی قلمداد میکردند و مردم را به تلاش برای نفی سلطه استعماری آمریکا فرامیخواندند. کمکهای اقتصادی، فنی و نظامی آمریکا به متحد خود در منطقه خاورمیانه بهمنظور جلوگیری از نفوذ کمونیسم و شوروی، باعث شد دستگاه حکومت و نهادهای آن جهت بهکارگیری تجهیزات پیشرفته، تحلیلهای پیچیده اطلاعاتی ـ سیاسی و همچنین سیاستگذاریهای نوین اقتصادی، مستشاران نظامی، اقتصادی و فرهنگی را به استخدام گیرد و به آنها مصونیت و امتیازات ویژهای را اعطا کند. فرایند این مصونیت، که بعدها کاپیتولاسیون نامیده شد، ابتدا در دولت
اسدالله علم و سپس دوره نخستوزیری
حسنعلی منصور در تاریخ 21 مهرماه سال 1343 با 74 رأی موافق در برابر 61 رأی مخالف به تصویب رسید. 3
تصویب این لایحه مخالفت شدید امام را در پی داشت؛ به حدی که در ابتدای سخنرانی خود عبارت «انا لله و انا الیه راجعون» را بهکار بردند. امام خمینی در 4 آبانماه 1343، که با سالروز میلاد حضرت فاطمه زهرا(س) تقارن پیدا کرده بود، در مخالفت با تصویب این لایحه اظهار کردند: «عید ایران را عزا کردهاند... عظمت ایران از بین رفت... عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند... قانونی در مجلس بردهاند که تمام مستشاران نظامی آمریکا، با خانوادهشان، با خدمهشان با هرکس بستگی با آنان دارد، هر جنایتی در ایران بکنند مصون هستند. اگر یک خادم آمریکایی، اگر یک آشپز آمریکایی مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور کند، پلیس ایران حق ندارد جلوی او را بگیرد».4 این اظهارات نشاندهنده یک رهیافت تمامعیار سیاسی و فرهنگی علیه استعمار آمریکا و امپریالیسم کشورهای غربی است و جهتگیری و کیفیت رهبری نهضت اسلامی را در قالب مفاهیم اسلامی بیان میکند.
امام خمینی با این بیان اعتراضی توانستند صدای مخالفت خود را در نفی دولت وابسته و سلطهپذیر به گوش همه مردم برسانند و با اتخاذ استراتژی ویژه خویش قدرتهای پراکنده مبارزان اسلامی را که در اجزای اجتماع حضور داشتند بهکار گیرند و آنها را علیه مشروعیت حاکمیت و مستشاران بسیج کنند.
امام خمینی بر فراز منبر مسجد اعظم قم در دوران آغاز نهضت اسلامی
ب) علی شریعتی؛ الهیات سیاسی
شریعتی نیز یکی از شخصیتهای دیگری است که در بیداری و آگاهی قشری از نسل جوان فعال بود و در آثار و سخنرانیهای خود در حسینیه ارشاد، به مبارزه با استبداد و استعمار، که نمود بارز آن هژمونی فکری، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی آمریکاست، بهصورت غیرمستقیم اشاره میکرد. او بهصورت مبنایی و با جهتگیری نظری بر این باور بود که مردم جهان سوم نمیتوانند با امپریالیسم مبارزه کنند مگر اینکه نخست هویت فرهنگی خودشان را که با سنتهای مذهبی مردم آمیخته است، بازیابند.5 الهیات سیاسی او که حاوی ارزشهایی چون شهادت و اسلام انقلابی بود، علاوه بر احیاگری اسلام، شوری در بین جوانان برانگیخت که نوع جدیدی از مبارزه را که مشی مسلحانه و اقدامات عملی پیامد آن است در رویارویی با امپریالیسم و مستشاران نظامی آمریکا طرحاندازی کرد.
عملیات مسلحانه علیه حضور مستشاری آمریکا
الف) مجاهدین خلق و چریکهای فدایی خلق؛ ترور مستشاران نظامی آمریکا
استراتژی حمله مسلحانه به حوزههای هدف حکومت، ازجمله هدف قرار دادن مستشاران آمریکایی یکی از خطمشیهای گروههای چریک شهری بود. بر اساس اسناد برجایمانده از ساواک در فاصله سالهای 1350 تا 1354، اقداماتی مانند انفجار اتومبیل مستشاری ارتش در شیراز، مجروح کردن ژنرال پرایس در سال 1351، تهدید به قتل یک متخصص شرکت «بل» در صورت خارج نشدن از ایران در سال 1354 در کارنامه آنها دیده میشود،6 اما مهمترین اقدام این گروه، ترور سرهنگ لوییس هاوکینز، معاون هیئت مستشاری آمریکا، در خردادماه 1352 بود که ضربه مهلکی به شاه، ساواک و آمریکاییها زد. 7
فدائیان خلق نیز پیرو مشی مسلحانه و ایدئولوژی مارکسیستی که حاوی مبارزه با مظاهر امپریالیسم و تجلی نمادین آن، یعنی آمریکا بود به اقدامات مسلحانه علیه مستشاران آمریکایی دست زدند. بهطورکلی، گفتمان سیاسی مجاهدین و فدائیان در دهه 1350، ضد امپریالیستی و مخالفت با مستشاران نظامی آمریکا در ایران و نابودی سرمایهداری و استبداد بود، اما جدا از این دو، گروههای دیگری ازجمله در اصفهان و خوزستان به اقدام مسلحانه دست زدند که خط فکری جداگانه با گروههای چپ و التقادی یادشده داشتند. البته همانطور که میدانیم، هرگونه مشی مسلحانه در جریان مبارزه نتوانست جای مبارزه سیاسی را بگیرد، اما بههرحال مخالفت با امپریالیسم آمریکا وجود داشت.
ب) گروه مذهب ـ چریکی «توحیدی صف» و «موحدین»
این دو گروه با اعتقاد به تشکیل حکومت اسلامی به رهبری امام خمینی و مشی مبارزه مسلحانه علیه رژیم پهلوی، به ترتیب در حوزه خوزستان و کرمان، اصفهان و تهران فعالیت کردند. گروه «توحیدی صف» «طی عملیاتی در رستوران خوانسالار نزدیک میدان آرژانتین بمبگذاری کرد که تعدادی از مستشاران آمریکایی در این حادثه کشته شدند. گروه "موحدین" هم که در خوزستان فعالیت مینمود، طی عملیاتی پل کریم، رئیس بهرهبرداری نفت جنوب را به هلاکت رساند».8
فرجام
با گسترش اعتراضها و تهدیدات مخالفان مذهبی و غیرمذهبی در سال 1357، سرانجام به حضور مداخلهگرانه و 67ساله مستشاران آمریکایی، که حیات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران را در اختیار داشتند، پایان داده و ایران از حوزه نفوذ ایالات متحده خارج شد. در کلام و استراتژی مخالفان رژیم پهلوی، حضور مستشاران، چیزی جز سلطهپذیری و دستنشاندگی استعمار آمریکا و وابستگی به آن نبود و به همین دلایل، مردم انقلابی به مشروعیتزدایی از ساختار و محتوای پهلوی دوم دست زدند و خواهان همزمانِ خروج شاه آمریکایی و ایالات متحده از ایران شدند که بازتاب آن در شعارها و پلاکاردهای تظاهرات خیابانی مردم و گروههای مذهبی و غیرمذهبی دیده میشد. کانون همه شعارها چنین بود: آمریکایی! به خانهات برگرد.
پی نوشت:
1. علیرضا ازغندی، روابط خارجی ایران (دولت دستنشانده) 1320-1357، تهران، نشر قومس، 1376، ص 302.
2. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی 1300-1357، تهران، 1374، چ دوم، نشر البزر، ص 406.
3. حسین آبادیان، دو دهه واپسین حکومت پهلوی، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1383، ص 370.
4. روحالله خمینی، صحیفه نور، ج 1، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، 1378، صص 415-416.
5. علی شریعتی، اسلامشناسی، بینا، 1351، درس 13، صص 15-17.
6. زینب احیائی، مستشاران آمریکایی در ایران به روایت اسناد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1382، ص 93.
7. محسن نجاتحسینی، بر فراز خلیج: خاطرات محسن نجاتحسینی عضو سابق سازمان مجاهدین خلق (1354-1346ش)، تهران، نی، 1379، ص 320.
8. زینب احیائی، همان، ص 95.