پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ بعد از پایان جنگ جهانی دوم که آثار مخرب آن، دامن ایران را نیز گرفت، کشور با موج جدیدی از مشکلات مواجه شد. بزرگترین مشکل، خطر سقوط آذربایجان به رهبری فردی به نام
جعفر پیشهوری بود. پیشهوری گرایش کمونیستی داشت و ازهمینرو فرقهای با نام دموکرات و با اهداف کمونیستی تشکیل داد. این فرقه در همکاری کامل با شوروی بود و از این کشور دستور میگرفت. بااینحال موضع
حزب توده درباره حوادث مربوط به این فرقه نیز در نوع خود جالب بود. این حزب، که ابتدا خود را از حوادث آذربایجان جدا میدانست، خیلی زود موضع خود را تغییر داد و رویکرد متفاوتی را در پیش گرفت.
اشغال آذربایجان و چرایی آن
قبل از ورود به بحث مواضع حزب توده در برابر فرقه دموکرات و حوادث آذربایجان، بهتر است به علل اشغال آذربایجان توسط دموکراتها نگاهی اندازیم؛ زیرا بخشی از پاسخ سؤال ما درباره مواضع حزب توده در برابر دموکراتها، به این موضوع بستگی دارد. اشغال آذربایجان، ریشه در عوامل متعددی داشت. در میان عوامل موجود، شاید هیچ چیز به اندازه حمایت شوروی از پیشهوری و تحریک تجزیهطلبان از سوی این کشور اهمیت نداشته باشد. هرچند برخی معتقدند عوامل داخلی از جمله فقر و مسائل سیاسی و اقتصادی نیز بیتأثیر نبود و زمینه پذیرش افکار تجزیهطلبانه را بهوجود آورده بود.
جعفر پیشهوری، رئیس فرقه دموکرات آذربایجان، هنگام مطالعه روزنامه آذربایجان
شماره آرشیو: 3048-1ع
حمایت شوروی از تجزیهطلبان، که پس از کوتاه شدن دست این کشور از امتیاز
نفت شمال اتفاق افتاده بود، باعث شد روابط دو کشور از تاریخ اشغال ایران رو به سردی گذارد و در سالهای 1324-۱۳۲۵ به دلیل خودداری اتحاد شوروی از خروج نیروهای خود از ایران، بهشدت بحرانی شود. «بر طبق فصل پنجم پیمان سهجانبه ایران، شوروی و انگلستان مورخ ۹ بهمن ۱۳۹۰ (۲۹ ژانویه ۱۹۴۱) قوای متفق موظف بودند پس از آنکه کلیه مخاصمات مابین متفقین با دولت آلمان و متحدین آن به موجب یک یا چند قرارداد متارکه جنگ متوقف شد، در مدت زمانی که زیاده از شش ماه نباشد نیروهای خود را از خاک ایران بیرون ببرند و اگر پیمان صلح مابین آنها منعقد شد، ولو اینکه قبل از شش ماه پس از متارکه باشد، بلافاصله نیروهای خود را از خاک ایران خارج کنند.»
1
اما شوروی برخلاف معاهده سهجانبه عمل کرد و نه تنها نیروهای خود را از کشور خارج نکرد، بلکه با حمایت از پیشهوری درصدد جدایی آذربایجان از ایران برآمد. البته دولت آذربایجان گرچه با صلاحدید دولت شوروی و پشتیبانی و مساعدت مادی و معنوی مأموران آن دولت در آذربایجان تشکیل شد، از حمایت سازمانی و پرسنلی حزب توده برخوردار بود. انحلال تشکیلات حزب توده ایران در آذربایجان و الحاق آن به فرقه دموکرات، نمونه بارزی از این همکاری است.
2
علل اتحاد حزب توده با فرقه دموکرات آذربایجان
رویکرد حزب توده ابتدا متفاوت از فرقه دموکرات پنداشته میشد؛ بهخصوص که مواضع ابتدایی این حزب در برابر دموکراتها چندان مشخص نبود. درواقع با وجود سابقه حزب توده، ظهور فرقه دموکرات (که بعدها هر دو یک هدف را تعقیب میکردند) مشکلاتی برای سازماندهندگان این دو ایجاد کرد. دموکراتها میگفتند حزب توده حالت انقلابی ندارد و تنها از راه پارلمان پیشرفت را خواهان است.
3
اما این موضع در نهایت تغییر کرد و حزب توده به حمایت از دموکراتها برخاست. اولین دلیل این موضوع سابقه تشکیلاتی دموکراتها بود که پیشینه همه آنها به نوعی به حزب توده محدود میشد؛ چنانکه خود پیشهوری یکی از اعضای سابق حزب توده بود. «جعفر پیشهوری عضو سابق حزب توده و زندانی سالهای حکومت رضاشاه پهلوی بود که با اشغال ایران توسط متفقین روزنامه "آژیر" را منتشر کرد. او وقتی اعتبارنامهاش در مجلس چهاردهم رد شد، به آذربایجان رفت و فرقه دموکرات آذربایجان را بنا نهاد و در آذر 1324 اعلام استقلال کرد.»
4
پیشینه تودهای اعضای دموکرات باعث شده بود برخی عنوان کنند که فرقه دموکرات همان حزب توده است. میرزا عبدالله مجتهدی، نویسنده کتاب «غائله آذربایجان»، دراینباره در کتاب خود آورده است: «ازآنجاییکه حزب توده نفوذ گستردهای در آذربایجان نداشت، پیشهوری فرقه دموکرات را که همان حزب توده اما با گرایشهای قومی و منطقهای بود، تأسیس کرد. این حزب به نوعی سوسیالیسم ترکی ـ آذری معتقد بود.»
5
حتی برخی از کارشناسان تاریخ معاصر معتقدند که غائله آذربایجان را ابتدا حزب توده آغاز کرد و بعد تشکیلات آن به دموکراتها منتقل شد. در یکی از این دیدگاهها آمده است: «غائله آذربایجان و کردستان: در فروردین سـال ١٣٢٤ش. هواداران حزب تـوده تحرکات تجزیهطلبانهای را در آذربایجان آغاز کردند. در کنار حزب توده، حزب سیاسی جدیدی به نام فرقه دموکرات آذربایجان در شهریور سال ١٣٢٤ش تأسـیس شـد. ... حزب توده نیز ظاهرا دفتر خود را در آذربایجان تعطیل کرد و همه امکانات حزب به فرقه دموکرات منتقل شد. این فرقه نقش ستون پنجم شوروی را در آذربایجان به عهده گرفت و به صورت علنی از ارتش سرخ شوروی و سیاستهای آن حمایت کرد».
6
در هر صورت بعد از آنکه دموکراتها اهداف خود را که شامل به رسمیت شناختن زبان ترکی و نپرداختن مالیات به دولت مرکزی، تشکیل ارتش و دارایی مستقل و مواد دیگری از این قبیل بود، اعلام کردند، حزب توده بلافاصله پشتیبانی خود را از فرقه دموکرات اعلام کرد و شعبه آن حزب در آذربایجان منحل و به فرقه دموکرات ملحق شد.
7
جایگاه شوروی و توهم تودهای از این جایگاه
بعد از پایان یافتن جنگ جهانی دوم، جایگاه سیاسی شوروی در سطح بینالملل تغییر کرد. تحولات بهوقوعپیوسته، عامل مهمی در تغییر دیدگاه حزب توده نسبت به شوروی و پیوستن به دموکراتها، به منظور نزدیک شدن به این کشور بود. در 12 اردیبهشت 1324 (2 مه 1945م) برلین، پایتخت آلمان، به دست نیروهای ارتش سرخ شوروی فتح و یک هفته بعد، آلمان هیتلری تسلیم شد.
«پیروزی در جنگ جهانی دوم، بهویژه فتح برلین توسط ارتش سرخ، اوج موفقیت نیروهای کمونیست در سراسر جهان محسوب میشد و ایـن حادثـه در ایـران نیـز بازتـاب وسیع یافت. حزب توده، که پیروزی شوروی را پیروزی خود میانگاشت، با تبلیغات وسیع در سراسر کشور به جشن و پایکوبی پرداخت و خیل فرصتطلبانی که گمان میبردند این پیروزیهای بینالمللی سرآغاز فتح قدرت توسط حـزب تـوده در ایـران اسـت، بـه سـوى حزب سرازیر شد؛ درنتیجه، در سال 1324 حزب توده در اوج قدرت تشکیلاتی خود بـود.»
8 در این شرایط وقتی شوروی سیاستهای منطقهای خود را در کشورهایی چون ایران آغاز کرد، این حزب نیز در همراهی با شوروی، بر آن شد تا از امتیازات احتمالی کسبشده بهره ببرد.
حمایت شوروی از حزب توده
عامل نهایی در پیوستن حزب توده به دموکراتها، حمایت شوروی از حزب توده بود. شوروی حزب توده را مهمترین عامل و نمایندگی خود در ایران میدانست و معتقد بود از طریق این حزب میتواند به اقدامات متعددی دست بزند. این کشور پیش از این نیز بارها با تحریک این حزب درصدد کسب امتیازات سیاسی و اقتصادی برآمده بود؛ ازاینرو در بحبوحه حوادث آذربایجان نیز برخی از اعضای اصلی حزب توده و مقامات شوروی ملاقاتهایی با هم داشتند. این دیدارها و تحرکات این کشور، سهم بسزایی در پیوستن حزب توده به دموکراتها داشت.
جمعی از اعضا و هواداران فرقه دموکرات آذربایجان در کنار عکس استالین
شماره آرشیو: 3046-1ع
بر این اساس وقتی موضوع خروج شوروی از ایران مطرح شد، روسها به تکاپو افتادند تا پیش از رفتن، جای پایی برای خود در ایران ایجاد کنند یا دست کم امتیاز اقتصادی ـ سیاسی مهمی بهدست آورند. آنان در تهران و شهرهای مختلف، حزب توده را تقویت و در آذربایجان و کردستان هم از فرقه دموکرات حمایت کردند.9 در نهایت با ملحق شدن حزب توده به دموکراتها، غائله آذربایجان رخ داد، اما پس از مذاکراتی که انجام شد، شوروی ضمن خروج نیروهای خود از آذربایجان، به حمایت خود از دموکراتها پایان داد و بدین ترتیب بحران آذربایجان به پایان خود رسید.
سخن نهایی
حزب توده، مهمترین جریان سیاسی چپ در دوره پهلوی دوم بود. این حزب، تأثیر بسزایی بر تمام تشکلهای سیاسی چپ در آن دوره داشت؛ چنانکه بسیاری از احزاب یا فرقههای چپ که بعد از حزب توده تشکیل شدند، بهرغم اختلاف نظر با این حزب، از نظر مرام و مسلک، شباهت زیادی به حزب توده داشتند. این موضوع درباره فرقه دموکرات نیز صادق است. گرچه ظاهرا این فرقه، خارج از حزب توده اعلام موجودیت کرد، به دلیل اشتراکات مسلکی، در نهایت میان این دو جریان پیوند برقرار شد.
---------------------------------
منابع:
1. علیرضا ازغندی، روابط خارجی ایران 1320- 1357، تهران، نشر قومس، چ ششم، 1384، ص ۲۸۶.
2. همان، صص 142- 143.
3. سیدجلالالدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 2، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1391، چ هفدهم، ص 292.
4. سقوط: مجموعه مقالات نخستین همایش بررسی علل فروپاشی سلطنت پهلوی، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1384، ص 734.
5. میرزا عبدالله مجتهدی، بحران آذربایجان (سالهای 1325 - 1324)، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1382، ص 10.
6. موسی نجفی و موسی فقیه حقانی، تاریخ تحولات سیاسی ایران بررسی مؤلفههای دین، تجدد و مدنیت در تأسیس دولت ـ ملت در گستره هویت ملی ایران، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1381، ص 467.
7. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1350، ص 422.
8. جمعی از پژوهشگران، حزب توده از شکلگیری تا فروپاشی (1368- 1320)، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1387، ص 109.
9. میرزا عبدالله مجتهدی، همان، صص 8- 9.