پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ هر انقلاب برای به نتیجه رسیدن به ضرورتها و ابزارهایی نیاز دارد؛ درواقع برای اینکه انقلاب در نهایت به پیروزی برسد و نتایج آن به بار نشیند، پیشزمینههایی نیاز است و همین لازمههاست که انقلاب را از بسیاری تحولات همچون شوروشهای کور و بینتیجه متفاوت میکند. در این میان عامل رهبری بیش از بقیه ابزارها به چشم میآید. به تعبیری، رهبران انقلاب هستند که مسیر راهبردی برای به ثمر رسیدن انقلاب را انتخاب و پیروان را تشویق میکنند تا رسیدن به هدف از پای ننشینند و به مبارزه ادامه دهند. این موضوع درباره انقلاب اسلامی نیز مصداق پیدا میکند؛ بهویژه که تأثیر محوری رهبری امام خمینی در انقلاب اسلامی انکارناپذیر است. به عبارت سادهتر هرچند مسائلی همچون سازماندهی انقلاب و ایدئولوژی در انقلاب اسلامی ایران بسیار تأثیرگذار بودند، شاید مهمترین عامل هویتبخش و نظمساز در انقلاب ایران هدایت رهبری هوشمند و آگاه به زمان بود.
در این میان شاید آنچه کمتر بدان توجه شده هجرت امام در مقطعی حساس از مبارزه، از عراق به فرانسه و اقامت ایشان در روستایی در اطراف پاریس است. با این هجرت، این خطر احساس میشد که مبارزاتی که از سال 1342ش شروع شده و همچنان ادامه پیدا کرده بود با دور شدن رهبر آن از ایران، به محاق فرو رود و دستاوردهای بیش از یک دهه مبارزه به شکست منتهی شود. در حقیقت رژیم پهلوی، که برای دور کردن رهبر انقلاب از مردم، رنج تبعید از ایران به عراق را بر ایشان تحمیل کرده بود، به نظر میرسید با رفتن ایشان به فرانسه چندان مخالفتی نداشت. این موضوع بهویژه از آنجا اهمیت پیدا میکرد که قرار بود امام خمینی نه در شهر پاریس ــ جایی که کانون تحولات سیاسی این کشور بود ــ اقامت گزیند، بلکه قرار بر این شد ایشان به حومه پاریس و روستای کوچکی که نوفل لوشاتو نام داشت منتقل شود. دقیقا به همین دلیل است که بررسی چرایی اقامت امام در روستایی کوچک نزدیک پاریس اهمیتی دو چندان پیدا میکند. بر این اساس تلاش خواهد شد در سطور زیر، مسئله هجرت امام خمینی از عراق به فرانسه بررسی و پیامد و نتایج آن برای تحولات انقلابی ارزیابی شود.
از سوریه تا پاریس
مبارزه امام خمینی با رژیم پهلوی در عراق، دولت این کشور را ــ که خود را متعهد به دولت شاهنشاهی ایران میدانست ــ به این نتیجه رساند که امام باید از عراق خارج و به کشور دیگری تبعید شود. البته آنها ابتدا به واسطه سیدمحمود دعایی تلاش کردند امام را به محدود کردن فعالیتش در عراق قانع کنند، اما هنگامی که عزم جزم ایشان را در مبارزه با نظام شاهنشاهی مشاهده کردند گزینه تبعید امام به کشوری دیگر را در پیش گرفتند.
[1] پس از اینکه احتمال خروج امام خمینی از عراق بیشتر شد، این موضوع ذهنها را به خود درگیر کرد که کدام کشور برای حضور رهبر انقلاب بهتر است.
ابتدا یکی از گزینهها کشور سوریه بود؛ البته در این طرح قرار بود که نخست امام به کشور کویت، که حساسیتها درباره آن کمتر بود، روند و بعد از آماده شدن مقدمات حضور ایشان در سوریه، به این کشور نقل مکان کنند، اما مناسبات کشور سوریه با عراق دچار فرازونشیبهای گوناگون شده و خصومت و تیرگی بر روابط دو کشور حاکم بود؛ ازهمینرو این برنامه با مخالفت دولت وقت عراق، که از قضا در دست حزب بعث بود، محقق نشد و سوریه نتوانست پذیرای رهبر انقلاب باشد.
[2]
با منتفی شدن حضور امام خمینی در سوریه، برای اولین بار بحث حضور ایشان در پاریس مطرح شد و امام سرانجام با شرط و شروطی این موضوع را پذیرفتند. ایشان برای اقامت در پاریس سه شرط را مطرح کردند: «میآیم پاریس ولی نمیدانم وضع غذای آنجا از نظر شرعی چطور باشد... . در پاریس، آقایان طرفدار ما، با هم اختلاف دارند، اما مرا وارد اختلافات خودشان نکنند. دیگر اینکه در پاریس به منزل هیچکس وارد نمیشوم».
[3]
در این میان، شخص محمدرضا پهلوی و نظام سیاسی زیرسلطه او نیز مخالفت چندانی با حضور امام خمینی در پاریس نداشت و بر این عقیده بود که با فاصله گرفتن هر چه بیشتر ایشان از ایران و دور شدن از مرکز ثقل فعالیتهای سیاسی علیه رژیم اقتدارگرای شاهنشاهی، خطر امام برای نظام سلطنت کمتر خواهد شد؛ موضوعی که گری سیک، مشاور امنیت ملی در دولت
کارتر، نیز بهصراحت به آن اشاره کرده است:
شاه و دستگاه امنیتی تحت امرش از ورود امام خمینی به پاریس احساس نگرانی چندانی به خود راه نمیداد و حتی تلاشی برای ممانعت از این امر انجام نداده بود. در واقع دستگاه سلطنت بر این باور بود که آیتالله خمینی در اثر دور شدن از مرزهای ایران و همچنین عدم دسترسی مستقیم و رودررو با زائران مذهبی، امکان چندانی برای تأثیرگذاری و نقشآفرینی بر تحولات ایران نخواهد داشت و نمیتواند همچون گذشته ارتباط محکمی با انقلابیون ایران ایجاد کند.
[4]
نمایی از آغازین روزهای اقامت امام خمینی در دهکده نوفل لوشاتو، در حومه پاریس (آبان 1357)
این امر به خصوص از آنجا اهمیت پیدا میکرد که محل حضور امام خمینی و خانه درنظرگرفتهشده برای ایشان در خود پاریس نبود. درواقع این مکان در روستایی در حومه پاریس با نام نوفل لوشاتو قرار داشت که بعدها به دلیل حضور امام در آنجا شهرت جهانی پیدا کرد. به زبان ساده، شخص شاه و اطرافیانش گمان میکردند که حضور امام خمینی در روستایی در حومه پاریس بسیار کمخطرتر از حضور ایشان در عراق و در نزدیکی مرزهای ایران است.
اشتباه فاجعهآمیز دولتمردان ایران
محاسبات محمدرضا پهلوی و نیروهای امنیتی رژیم اشتباه از آب درآمد و از روزی که امام در پاریس و حومه آن اقامت گزیدند بر شدت و شور فعالیتهای انقلابی، چه در ایران و چه خارج از ایران، افزوده شد. در واقع حلقه ایرانیان انقلابی مقیم پاریس اینک در انتظار رهبر فرزانه انقلاب بود تا بتواند فعالیتهای سیاسی خود را ادامه دهد. بدینترتیب امام همراه فرزند خود، سیداحمد و چند تن از یاران از جمله فردوسیپور و املایی، در روز 11 مهرماه سال 1357ش، عراق را به مقصد پاریس ترک کردند. ایشان پس از حضور در پاریس در ویلایی متعلق به دکتر عسگری، که از دوستان دکتر سامی و در روستای نوفل لوشاتو بود، اقامت گزیدند. نیروهای سیاسی حامی امام نیز در مسافرخانهای در نزدیکی محل اقامت ایشان ساکن شدند و آنجا پایگاهی برای مبارزات انقلابی شد.
[5]
در این میان دولت فرانسه نیز برای محدود کردن فعالیت سیاسی و تبلیغاتی امام خمینی تلاشهایی کرد و به ایشان تذکر داد که اجازه فعالیت سیاسی در فرانسه را ندارد. در عمل حتی از سخنرانی امام، که به دعوت انجمنی دانشجویی در پاریس برگزار میشد، جلوگیری میشد، اما بهتدریج این محدودیتها رنگ باخت و ایشان توانستند فعالیتهای خود را همچون قبل ادامه دهند. پس از گفتوگوی روزنامه مشهور فرانسه (فیگارو) با امام، گفتوگوهای خبری، انتشار اعلامیهها، سخنرانیهای انقلابی و دیدارهای سیاسی فعالیت مستمر و هرروزه ایشان شد. مضاف بر این، اخبار جراید ایران هر روز در اختیار امام قرار میگرفت. به تعبیری، در فرانسه، از دامنه فعالیت امام خمینی نه تنها کاسته نشد، بلکه با توجه به فضای انقلابی رو به گسترش در ایران، بیش از گذشته نیز شد.
[6]
در واقع محاسبات شاه و دستگاه امنیتی رژیم پهلوی کاملا اشتباه از آب درآمد و به تعبیر گری سیک «یکی از اشتباهات بزرگ و در نهایت فاجعهآمیز دولتمردان ایران بود: گویی که شاه ایران در محاسبات خود ناآگاه از ابزارها و امکانات جهان مدرن بود؛ ابزارهایی به مانند تلفن، تلگراف و امکاناتی همچون پرواز چندساعته از تهران به پاریس و بالعکس. مقامات ایران فراموش کرده بودند که تنها به وسیله یک خط تلفن میتوان از دورترین کشورها با تهران تماس برقرار کرد؛ همچنان که آیتالله خمینی هر زمان که اراده میکرد، میتوانست با تلفن از شهرک کوچک نوفللوشاتو با دستیاران خود در ایران صحبت کند».
[7]
اجتماع خبرنگاران و علاقهمندان در برابر ساختمان محل سکونت امام خمینی در نوفل لوشاتو
در مجموع باید گفت که تبعید امام خمینی از عراق به فرانسه با آنچه نظام پهلوی و شخص شاه در پی آن بود مطابقت نکرد و بهرغم دور شدن فیزیکی امام از ایران، تأثیرگذاری ایشان در تحولات انقلابی بیش از گذشته شد. حضور نیروهای انقلابی در اطراف امام در فرانسه شاید یکی از دلایل این مسئله بود، اما مهمتر از آن گسترش وسایل ارتباط جمعی همچون تلفن و تلگراف بود که سبب میشد در مدت کوتاهی، ایشان با مردم انقلابی در تهران ارتباط برقرار کند و عملا بعد مسافت را به نوعی دور زند؛ عواملی که در کنار روحیه انقلابی مردم ایران سرانجام سبب شد انقلاب اسلامی به پیروزی رسد.
پینوشتها:
[1] . هجرت تاریخی امام خمینی از عراق به پاریس:
www.imam-khomeini.ir/fa/n3166
[2]. Farhang rajaee,
Islam and Modernism: Changing Discourse in Iran, Chicago, University of Chicago, 2007, p. 113.
[3] . ابراهیم یزدی،
آخرین تلاشها در آخرین روزها، تهران، قلم، 1379، ص 70.
[4] . گری سیک،
همه چیز فرو میریزد، ترجمه علی بختیاریزاده، تهران، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384، ص 104.
[5] . ابراهیم یزدی، همان، ص 84.
[6] . رضا خجسته رحیمی، «انقلاب از پاریس به تهران رسید»،
شهروند، ش 3 (1386)، ص 80.
[7] . گری سیک، همان، ص 104.