پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
آیتالله عبدالرحیم ربانی شیرازی، از جمله روحانیان و علمای بزرگ اسلامی است که در کنار دیانت، کارنامه درخشانی در زمینه سیاست از نظر تئوریک و عملی دارد. ایشان گذشته از آنکه از مخالفان اصلی استعمار و تسلط بیگانگان بر کشور بودند، مبارزات گستردهای نیز علیه رژیم پهلوی داشتند؛ چنانکه در طی دوران مبارزات خود بارها توسط حکومت پهلوی دستگیری، تبعید و یا زندانی شدند. ایشان همچنین از مریدان امام خمینی بهشمار میآمدند و در بسیاری از تحولات سیاسی با آیتالله خامنهای، همراه و همگام بودند. مبارزات سیاسی ایشان، موضوعی است که در ادامه شرح داده شده است.
دکانی که محل ازدحام جمعیت بود
آیتالله ربانی شیرازی در فروردین 1301 در دارالفضیله شیراز دیده به جهان گشود. عبدالرحیم، پایههای تحصیلی خود را از پدرش آموخت. بعد از آن در هجدهسالگی تصمیم گرفت علوم دینی را به طور رسمی بیاموزد. او، همزمان با یادگیری رسمی علوم دینی، زندگی مستقل را نیز آغاز کرد. عبدالرحیم پس از آموختن روش زندگی و چگونگی اداره آن ــ از محضر پدر بزرگوارش ــ تصمیم به زندگی مستقل گرفت. ابتدا مغازهای کوچک در بازار شیراز دست و پا کرد و از کنار پدر به آنجا رفت. انصاف او با مشتریان سبب شده بود بیشتر اوقات دکانش محل ازدحام جمعیتی باشد که برای خرید سوغات به بازار آمده بودند. زائران مرقد مطهر احمد بن موسی (شاهچراغ ) از مغازه عبدالرحیم اجناسی از قبیل مهر و تسبیح، سجاده، انگشتر و... میخریدند.
[1] دوره تحصیل دینی آیتالله ربانی، علاوه بر یادگیری با مبارزات سیاسی نیز همراه بود. در واقع مبارزات سیاسی ایشان، از همان دوران نوجوانی آغاز شد.
مبارزه نظری در دوره رضاخان
مبارزات اولیه آیتالله ربانی در دوره رضاخان و مربوط به ایستادگی او در مقابل برنامه کشف حجاب بود. البته این مبارزات بیشتر در قالب نظری انجام شد؛ به این صورت که ایشان بعد از طرح موضوع کشف حجاب تصمیم گرفت آیات و روایاتی را که بر لزوم پوشش برای زن دلالت میکرد استخراج و آنها را به صورت اعلامیهای بر معابر عمومی نصب کند. آیتالله ربانی به منظور اجرای این ایده نزد آیتالله آقا سیدنورالدین حسینی شیرازی رفت و از ایشان کسب اجازه کرد.
[2]
محور مبارزات بعدی ایشان، علیه فرقه بهائیت بود که به اشکال مختلف انجام شد و حتی «در اثر تبلیغات ایشان، عده بسیاری از بهائیان به دین اسلام مشرف شدند».
[3] آیتالله شیرازی در همین سالها به عضویت حزب برادران نیز درآمد. حزب برادران یکی از تشکلهای سیاسی و مذهبی ایران بود که در دهه 1320ش توسط حجتالاسلام سیدنورالدین حسینی شیرازی تأسیس شده بود. این حزب نقش پررنگی در بسیاری از تحولات سیاسی آن دوره داشت. آیتالله ربانی گرچه مبارزات سیاسی خود در دوره حکومت پهلوی دوم را با فرقه بهائیت آغاز کرد، بهتدریج مخالفت خود را با بسیاری از ابعاد و اقدامات این شاه پهلوی نشان داد.
همزمان با این فعالیتها، آیتالله شیرازی برای تکمیل اطلاعات دینی خود به مدرسه علمیه آقا باباخان رفت؛ سپس در زمان مرجعیت
آیتالله سیدحسین بروجردی به قم مشرف شد. در قم، چند سالی در مدرسه حجتیه سکنی گزید تا آنکه ازدواج کرد و به منزلی اجارهای در یکی از محلههای قدیمی قم نقل مکان کرد. ایشان برای امرار معاش، به کار خرید و فروش مشغول بود.
[4]
آیتالله عبدالرحیم ربانی شیرازی در کنار امام خمینی
در یکی از دیدارهای مردمی ایشان در مدرسه علوی تهران (بهمن 1357)
پیوستن به نهضت تکثیر اعلامیه
آیتالله ربانی شیرازی از اولین علمایی بود که مرجعیت امام خمینی را به رسمیت شناخت. ایشان یکی از مطرحکنندگان اصلی طرح پیشنهاد اتحاد مراجع بود. قضیه از این قرار بود که بعد از رحلت آیتالله بروجردی، شاه فرصت را غنیمت شمرد و ضمن ارسال تلگراف تسلیت به
آیتالله حکیم در نجف، سعی کرد تشکیلات مرکزی روحانیت را به خارج از ایران انتقال دهد، اما آیتالله ربانی از توطئه شاه باخبر شد و احساس خطر کرد. «وی درس و بحث و تألیف و تحقیق را کناری نهاد و قدم به میدان مبارزه سیاسی گذاشت. احساس مرحوم ربانی این بود که شرط اصلی رویارویی با دشمن در درجه اول، برخورداری از یک تشکیلات قوی و منسجمی است که در رأس آن کسی باشد که در عین اینکه از لحاظ صلاحیتهای علمی مورد تأیید علما و بزرگان حوزه باشد، دارای دیدی دشمنشناس و دلی پرجرئت و معتقد به مبارزه با انحرافات و کژیها باشد و بهخوبی بتواند از عهده رهبری دفاع از اسلام برآید.»
[5] این شخص از نظر آیتالله ربانی، کسی نبود جز امام خمینی.
آیتالله ربانی، همچنین یکی از چهرههای اصلی رویارویی حادثه مدرسه فیضیه بود که مخالفت ایشان در قالب مبارزات سیاسی صورت گرفت. علاه بر این، ربانی با پیوستن به نهضت تکثیر اعلامیه، که آیتالله خامنهای نیز در آن مشارکت داشتند، به تکثیر اعلامیههای اعتراضی انقلاب کمک بسزایی کرد. نهضت تکثیر اعلامیه را کسانی چون آیتالله خامنهای و در خانه انجام میدادند. در شرح این فعالیتها و نقش آیتالله ربانی شیرازی در کتاب «شرح اسم آیتالله خامنهای» آمده است: «در برخی از اتاقهای این خانه دستگاه تحریر و تکثیر گذاشتند و تا توانستند اعلامیه و اطلاعیه علیه دستگاه حکومتی چاپ کردند. هر از گاهی که میهمانی برای شبیری میآمد، اتاق خالی برای پذیرایی بود. از کسانی که برای گرفتن اعلامیه و توزیع آن به این خانه رفتوآمد میکرد، آقای عبدالرحیم ربانی شیرازی بود. یک بغل اعلامیه... میگرفت. من اول درست نمیدانستم که آن پیرمرد کیست. بعد شناختم... آن وقت نسبت به ما پیرمرد بود. موهای سرش سفید و محاسنش مقدار زیادی سفید بود».
[6]
تبعید و زندانی شدن
آیتالله ربانی شیرازی از جمله روحانیان فعالی بودند که بعد از تبعید امام خمینی نیز دست از مبارزات خود برنداشتند. ایشان برخلاف برخی از روحانیان، که بعد از حوادث قیام 15 خرداد، سکوت و انزوا را انتخاب کردند، به روشهای مختلفی مبارزات خود را ادامه دادند. فعالیتهای سیاسی ایشان طی دهه 1340 به حدی گسترده بود که ساواک نسبت به او حساس شد و نام او را در فهرست روحانیان ممنوعالخروج قرار داد. بر این اساس، ساواک در سالهای 1340 و 1350ش، بسیاری از علما و روحانیانی را که بر ضد رژیم پهلوی فعالیت کرده بودند و ضمن حمایت از امام خمینی با ایشان و رابطان او در داخل و خارج از کشور ارتباط داشتند، ممنوعالخروج کرد. ممنوعالخروج شدن علمای مخالف تنها به مقصد کشورهای اسلامی منطقه چون عراق و عربستان سعودی خلاصه نمیشد، بلکه از مسافرت علمای مخالف به دیگر کشورهای جهان نیز ممانعت میشد.
[7]
آیتالله ربانی شیرازی، به دلیل فعالیتهای سیاسی خود بارها توسط ساواک دستگیر و زندانی شد. ایشان اولینبار به دلیل اعتراض به تبعید امام در آبان 1343، دستگیر و به زندان رژیم پهلوی منتقل شد. البته این حبس، چندان طول نکشید و ایشان بعد از مدت کوتاهی آزاد شدند، اما این دستگیری نه تنها مانع از مبارزات آیتالله ربانی نشد، بلکه باعث شدت گرفتن آنها نیز شد؛ چنانکه به فاصله کوتاهی بعد از آزادی، ایشان مجددا به دلیل تهیه اعلامیهای در حمایت از امام خمینی در سال 1345 دستگیر شدند. ماجرا از این قرار بود که در پی تهیه اعلامیهای در حمایت از امام خمینی در قم، که بنا بود هنگام تحویل سال 1345ش در این شهر پخش شود، تعدادی از طلاب دستگیر و متعاقبا در 10 فروردینماه آقایان حسینعلی منتظری، علی حجتی کرمانی و احمد آذری قمی، که در مظان تهیه این اعلامیه بودند، بازداشت شدند.
[8] آیتالله ربانی نیز از جمله دستگیرشدگان بود. ایشان نیز به دلیل نقش داشتن در تهیه و توزیع اعلامیهها دستگیر و روانه زندان شد.
تصویری از زندهیاد آیتالله عبدالرحیم ربانی شیرازی
که در دوران حبس وی در زندان قزل قلعه، از سوی مبارزان چاپ و منتشر شد
آیتالله ربانی شیرازی بعد از آنکه از زندان آزاد شد، دوباره فعالیتها و مبارزات سیاسی خود را پی گرفت و چندین بار دیگر زندانی شد. ایشان تا پیروزی انقلاب اسلامی، همراه و مرید امام خمینی بودند و بعد از پیروزی انقلاب، به شورای نگهبان راه یافتند. زندگی ایشان در سال 1360 طی تصادقی مشکوک که گمان میرود کار مخالفان انقلاب باشد، بسته شد و ایشان دار فانی را وداع گفت.
آیتالله عبدالرحیم ربانی شیرازی پس از یکی از دستگیریهای خود در دهه 1340
سخن نهایی
اگر زندگی سیاسی بسیاری از مبارزان سیاسی انقلاب اسلامی را بررسی کنیم، شاید کمتر کسی را بیابیم که مانند آیتالله عبدالرحیم ربانی شیرازی، بخش مهمی از زندگی خود را در زندان گذرانده و بیش از ده بار روانه زندان شده باشد. آیتالله ربانی، قریب به چند دهه از عمر خود را صرف مبارزه با حکومت کرد و در زندانهای رژیم پهلوی گذراند. همین موضوع، مهمترین وجه تمایز اصلی ایشان با سایر مبارزان انقلاب است. ایشان، در دوره مبارزات سیاسی خود، مجاهدتهای بسیاری به خرج داد و تا آخرین لحظه بدون آنکه بیمی از زندانهای ساواک داشته باشد، از امام خمینی و آرمانهای او حمایت کرد.
آیتالله عبدالرحیم ربانی شیرازی در کنار آیات: منتظری، مطهری، ربانی املشی و خلخالی
در صف نخست یکی از راهپیماییهای انقلاب (سال 1357)
پینوشتها
--------------------------------------------
[1] . جمعی از پژوهشگران،
گلشن ابرار، ج 1 و 2، قم، مرکز تحقیقات رایانهای قائمیه اصفهان، ص 645.
[2] .
زندگینامه مشاهیر ایران و جهان (1-20)، جلد کلی، اصفهان، مرکز تحقیقات رایانهای قائمیه اصفهان، 1390، ص 4867.
[3] .
روزشمار تاریخ، اصفهان، مرکز تحقیقات رایانهای قائمیه اصفهان، همان، ص 946.
[4] .
زندگینامه مشاهیر ایران و جهان (1-20)، همان، صص 4866- 4867.
[5] . جمعی از پژوهشگران، همان، ص 467.
[6] .
شرح اسم: زندگینامه آیتالله سیدعلی حسینی خامنهای (1357ش - 1318ش)، به کوشش هدایتالله بهبودی، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی ، 1390، ص 125.
[7] . مظفر شاهدی،
ساواک، سازمان اطلاعات و امنیت کشور (1357 - 1335)، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386، ص 365.
[8] .
شرح اسم، همان، ص 365.