پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ ایران دوران قاجاریه مقطعی از تاریخ معاصر کشورمان بهشمار میآید که با حوادث و فراز و نشیبهای گوناگونی همراه بوده است. در این میان یکی از مسائل عمده کشور در این دوره چگونگی روابط تهران با قدرتهای جهانی بوده است. در حقیقت ایران ازآنجاکه از موقعیت ژئوپلیتیک خاصی برخوردار بوده همواره در کانون توجه ابرقدرتها قرار گرفته و تلاش شده است از امتیازات و مواهب این کشور استفاده شود.
یکی از قدرتهای جهانی در دوره قاجاریه که توجه خاصی به کشورمان داشت فرانسه بود. پاریس که در این دوران تحولات پرآشوبی را از سر میگذراند و انقلابها و شورشها یکی پس از دیگری سپهر سیاسی این کشور را متأثر میساخت تلاش کرد تا به عنوان یک بازیگر بینالمللی، سهم بیشتری از قدرت را در صحنه جهانی از آن خود کند و سایر قدرتهای اروپایی را در نقاط مختلف جهان به زانو درآورد؛ درنتیجه، ایران در معادلات فرانسه جایگاه خاصی پیدا کرد. این روند بهویژه از دوره قدرتگیری ناپلئون بناپارت آغاز شد و بعدا نیز بهتدریج ادامه پیدا کرد. بر این اساس، تلاش خواهد شد در سطور زیر سیاست و چگونگی رویکرد فرانسه در قبال ایران بررسی شود.
فتحعلیشاه دست به دامن ناپلئون شد
همانگونه که پیشتر گفته شد، یکی از مسائل اصلی ایران دوران قاجار چگونگی بازی قدرتهای بزرگ و نقش ایران در آن است. با توجه به اینکه سیاست و روابط بینالملل در این دوران اروپایی است و هنوز قدرتهای جهانی در دیگر نقاط جهان سر بر نیاوردهاند روابط تهران با این کشورها از اهمیت خاصی برخوردار است. در این میان، فرانسه تازهظهورکرده، که با رهبری ناپلئون قصد فتح دنیا را دارد، به روابط با تهران با دید خاصی مینگرد و همانند همه قدرتهای بزرگ تلاش میکند بیشترین منافع را از قِبل تهران بهدست آورد.
هرچند روابط ایران و فرانسه به دوران شاهان صفوی باز میگردد، این مناسبات از دوره فتحعلیشاه، دومین شاه قاجار، وارد مرحله جدیدی شد. همین که در سال 1803م ارتش روسیه به شهرهای شمالی کشورمان در حوزه قفقاز حمله و تجاوز کرد، شاه قاجار که درک چندان مناسبی از اوضاع و احوال بینالمللی نداشت درصدد برآمد انگلستان را متوجه این خطر کند و حمایت و مساعدت این کشور را در قبال جنگ با روسیه بهدست آورد؛ به همین منظور، فتحعلیشاه سفیری به نام محمدنبیخان را به هند انگلیس فرستاد و به مفاد قرارداد سال 1801م اشاره کرد. بر اساس این قرارداد، ایران در برابر خطر احتمالی ناپلئون برای تصرف هند باید با انگلستان همکاری میکرد و انگلستان باید در برابر تجاوز به ایران، کشورمان را یاری میرساند.
[1]
انگلستان که به دنبال منافع خود بود و عهدنامهای را با روسیه برای اتحاد در برابر قدرتگیری ناپلئون در اروپا به امضا رسانده بود با بهانهجویی اعلام کرد که قرارداد میان تهران و لندن در سال 1801م برای مقابله با تهدید ناپلئون بوده است و ارتباطی با سیاست روسیه در قبال ایران ندارد. براساس همین سیاست، به فرستاده ایران به هند بیاعتنایی شد و برای کمک به ایران، لندن مطابق معمول امتیازهای بسیاری را طلب کرد که امکان پذیرش آنها وجود نداشت؛ درنتیجه تهران متوجه پاریس شد و از اینجا بود که روابط دو کشور در چهارچوب رقابت میان قدرتهای جهانی معنای خاصی پیدا کرد.
[2]
نامههای محرمانهای که به عقد قرارداد انجامید
فتحعلیشاه در سال 1804م محرمانه نامهای مبتنی بر علاقه خود به اتحاد با ناپلئون نوشت و آن را از طریق دو تاجر ارمنی به فرانسه رساند. دو ماه بعد ناپلئون در جواب نامه، به برقراری روابط دوستانه بین دو کشور ابراز علاقه کرد و پیشنهاد داد که ایران و فرانسه از دو طرف به روسیه حمله و کار این امپراتور متجاوز را یکسره کنند. در نامه دیگری هم به منافع مشترک دو کشور اشاره شد. از یک طرف شاه ایران متعهد شد که عقد قرارداد با ایران راه لشکرکشی به هندوستان را به روی فرانسه میگشاید و دست انگلستان را از مستعمرات خود در آسیا کوتاه میکند و از طرف دیگر ناپلئون بر تجهیز ارتش ایران و ارسال سلاح به تهران برای مقابله با روسیه تأکید میکرد.
[3]
این امر زمینه انعقاد عهدنامه تاریخی فین کن اشتاین را میان تهران و پاریس فراهم کرد. بدینترتیب ژنرال گاردن برای آموزش سپاه ایران و تهیه مقدمات حمله به هندوستان راهی ایران شد، اما هنوز جوهر عهدنامه خشک نشده بود که ناپلئون به ایران خیانت کرد و با انعقاد قرارداد صلح با روسیه تحت نام تیلسیت، تهران را در رویایی با روسیه تنها گذاشت. در نتیجه این امر، روابط تهران و پاریس قطع شد و ژنرال گاردن و هیئت اعزامی همراه او بدون آنکه کمکی به ایران کنند به فرانسه بازگشتند.
[4]
پس از سی سال، روابط از سر گرفته شد
پس از سی سال قطع روابط تهران و پاریس، این بار بحران هرات سبب شد مناسبات میان دو طرف دوباره برقرار شود و نمایندگانی میان دو کشور رد و بدل شوند. هرچند در دوران صدارت
امیرکبیر، ایران با طرح فرانسه برای اعطای آزادی تجارت و شرط دولت کاملهالوداد صریحا مخالفت کرد و پرچم این کشور از سفارت آن به پایین کشیده شد، ادامه بحران هرات در دوران
ناصرالدینشاه پای فرانسه را دوباره به مسائل ایران باز کرد. این بار ناپلئون سوم بود که در فرانسه به قدرت رسیده بود و همواره درباره ایران ابراز دوستی و صمیمیت میکرد؛ به همین دلیل ناصرالدینشاه، فرخخان امینالملک را به نمایندگی به پاریس فرستاد تا ناپلئون سوم در موضوع هرات میانجیگری کند و همین اتفاق هم افتاد. بر اثر مداخله وی،
عهدنامه پاریس میان ایران و انگلیس بسته شد.
[5]
شاه ایران را به بخش آثار تاریخی ایران در موزه لوور نبردند
نقش فرانسویها در ایران دوران قاجار فقط به سیاست کلان این کشور در قبال تهران محدود نمیشود. سلسله قاجاریه، که به اعطای امتیازات اقتصادی به بیگانگان مشهور است، در دوران پادشاهی ناصرالدینشاه و در سال 1274ش امتیاز حفریات کل ایران را در قبال مبلغ دههزار تومان به فرانسویها واگذار کرد. پادشاهان قاجار، که ارزش آثار و بقایای تاریخی کشور را درک نمیکردند، با اعطای این امتیاز زمینه تاراج آثار و بقایای کهن و باارزش کشور را فراهم کردند. از جمله موارد این امتیاز این بود که کشف آثار گرانبها همچون طلا و جواهرات متعلق به دولت ایران است، اما فرانسه برای خرید آنها حق تقدم دارد و میتواند به قیمتی مناسب این آثار گرانبها را بهدست آورد. قسمت تلختر ماجرا این بود که بر اساس قرارداد، اگر مجسمه و ظروف باستانی کشف میشد، نصف آن متعلق به دولت فرانسه بود.
[6]
از اعطای امتیاز چیزی نگذشته بود که ناصرالدینشاه مرد و مظفرالدینشاه به قدرت رسید. با به قدرت رسیدن مظفرالدینشاه اوضاع بدتر هم شد و به تعبیری عذابی بزرگ نازل شد؛ بدینترتیب که باستانشناسان فرانسوی آثار تاریخی را کشف میکردند و سران قاجار با این نگرش که این آثار ثروت مفت و مجانی است، آنها را بهراحتی به فرانسویها میفروختند. جالب اینجاست که هنگام سفر مظفرالدینشاه به فرانسه و هنگام بازدید از موزه لوور، شاه ایران را به قسمت آثار تاریخی ایران نبردند تا مبادا شاه ایران هوشیار شود و خواستار بازگشت این اشیا به کشورمان شود. به جای آن سفالینهها و خطوط و نقاشیها را نشان دادند که خوشش بیاید؛ طوری که مظفرالدینشاه خوشحال شد که ایران هم در مهد تمدن غرب برای خود آثار باستانی قابل نمایش دارد.
[7]
موزه لوور پاریس
شماره آرشیو: ۱-1925-۱۹۳ک
این سیاست باعث شد امتیاز انحصاری فرانسه در ایران به امتیازی دائمی تبدیل شود؛ بدینترتیب دولت فرانسه متعهد شد که هرگاه طلا و نقره کشف شود هموزن آن پول تحویل خزانه دولتی ایران دهد و اشیای باقیمانده میان دو کشور تقسیم شود. البته آنهایی که در حوالی شوش پیدا میشد بدون خسارت متعلق به دولت فرانسه بود و باید به این کشور تحویل داده میشد. این گونه بود که باستانشناسان فرانسوی به جان آثار تاریخی ایران افتادند و موزه لوور پاریس آباد شد. ژاک دومورگان، باستانشناس فرانسوی، در مدت چهار سال به تنهایی چیزی حدود پنجهزار قطعه و شیء تاریخی را از ایران به فرانسه فرستاد و در سالن ایران موزه لوور به نمایش درآورد. در همین ارتباط موریس پرنو، از سیاحان فرانسوی مقیم ایران، گفته است: «تنها ورود به موزه لوور پاریس ممکن است ارزش گنجینههای صنعتی و تاریخی که به موجب این امتیاز دانشمندان ما موفق شدند از سرزمین قدیمی ایران استخراج کنند و به پاریس بیاورند معلوم کند».
[8]
فرانسویها این کار را تا پایان دوره قاجاریه ادامه دادند تا اینکه سرانجام در سال 25 مهرماه سال 1306ش مجلس شورای ملی این امتیاز را باطل اعلام کرد. البته وضعیت در دوره پهلوی نیز چندان بهتر نشد و به جای موزه لوور پاریس، موزه متروپلیتن آمریکا بود که با اشیای تاریخی و قیمتی ایرانی پر شد.
[9]
در مجموع آنچه در مورد سیاست فرانسه در قبال ابران در دوره قاجار میتوان بیان کرد این است که فرانسه نیز بهسان سایر قدرتهای جهانی منافع خود را در ایران دنبال کرد و در چهارچوب رقابت قدرتهای بزرگ کوشید این منافع را بیشینهسازی کند. پاریس هر جا که لازم بود به تهران نزدیک میشد و مناسبات دوستانه با ایران برقرار میکرد و هر جا که لازم میدید منافع تهران را زیر پا میگذاشت و این موضوعی است که شامل حال تمام قدرتهای بزرگ میشود.
پینوشتها
------------------------------------------------------
[1] . علیرضا امینی،
تاریخ روابط خارجی ایران از قاجاریه تا سقوط رضاشاه، تهران، انتشارات خط سوم، 1382، ص 40.
[3] . علیاصغر شمیم،
ایران در دوره سلطنت قاجار، تهران، انتشارات علمی، 1370، ص 61.
[4] . علیرضا امینی، همان، ص 49.
[5] . محمود افشار یزدی،
سیاست اروپا در ایران، ترجمه سیدضیاءالدین دهشیری، تهران، انتشارات بنیاد افشار یزدی، 1358، صص 238-244.
[6] . آوات عباسی، «رمزگشایی از خط باستانی یا سرقت علمی»،
تعادل، ش 4862 (21 بهمن 1399).
[7] . سارا مهدیزاده، پیروز حناچی، «نقش معماران و باستانشانسان غربی در مرمت بناهای تاریخی ایران در دوره پهلوی اول»، نشریه
هنرهای زیبا، دوره 21، ش 3، ص 7.
[8] . موریس پرنو،
در زیر آسمان ایران، ترجمه کاظم عبادی، تهران، انتشارت علمی، 1324، ص 48.
[9] . علیمحمد طرفداری، «رویکرد شرقشناسان اروپایی در کاوشهای باستانشناسی عصر قاجار»، فصلنامه
پژوهشهای علمی، ش 2 (1397)، ص 75.