پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ نهضت ملی از نظر سیاسی به نفت اهمیت بسیار میداد؛ ازاینرو بر ملی کردن صنعت نفت پافشاری کرد تا آن را عملی کند. محقق شدن این امر موجب خشم دولتهای بزرگی چون انگلیس، آمریکا و شوروی شد و تحریمهای انگلیس همراه با حمایت نکردن آمریکا و شوروی از دولت ملی موجب شد ایران در تنگنای اقتصادی قرار گیرد. در این شرایط که درآمدهای نفتی بهشدت کاهش یافته بود
مصدق ناگزیر به اجرای سیاست اقتصاد بدون نفت شد، اما اقتصاد بدون نفت یعنی چه و چگونه اجرا شد؛ پرسشی است که این نوشتار بدان میپردازد.
ملی شدن صنعت نفت
از سال 1328 به بعد نفت به موضوع پررونق در سیاست ملی ایران بدل شد. در این دوران بر همگان آشکار شده بود که در اجرای قرارداد نفت، نسبت به ایران اجحاف میشود؛ چون حق امتیاز نفت مبلغی ثابت، اما قیمتها و سود شرکت روزبهروز در حال افزایش بود.
[1] مصدق و همفکرانش بر مبنای گفتمان ملیگرایانه خود با هر گونه اعطای امتیاز اقتصادی به بیگانگان مخالف بودند. بر همین اساس نیز به الگوی سیاسی «موازنه منفی» روی آوردند.
[2] آنها هدف مهم ملی کردن صنعت نفت را پایان دادن به سلطه سیاسی و اقتصادی بیگانگان در ایران برمیشمردند. مصدق بر این باور بود دخالت نظام سلطه، استقلال ایران را به فنا برده است. به همین خاطر در تمام مذاکرات و مکاتباتش، مدام بر اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت با هدف رهایی از بندهای سیاسی و غلبه بر فقر و بدبختی تأکید داشت.
[3]
دکتر محمد مصدق در حاشیه شرکت در جلسه شورای امنیت سازمان ملل متحد، هنگام ایراد نطق (سال 1330)
شماره آرشیو: 6104-۱۱ع
از نظر مصدق و همفکرانش ملی کردن برآمده از حق حاکمیت ملی است و این حق را با هیچ قراردادی نمیتوان محدود کرد. سرانجام نیز ملی شدن صنعت نفت در 17 اسفند 1329 در کمیسیون نفت مجلس پیشنهاد شد و در 24 اسفند در مجلس شورای ملی و در 29 اسفند در مجلس سنا به تصویب رسید.
[4] مصدق نیز با هدف اجرای کارآمد این قانون و نظارت بر اجرای آن در اردیبهشت 1330 مقام نخستوزیری را پذیرفت.
[5] اما ملی شدن صنعت نفت پیامدهای جدی برای روابط ایران و انگلیس داشت و موجب شکلگیری بحرانی عمیق در روابط دو کشور شد. اعتراض شپرد، سفیر انگلیس، در یک کنفرانس مطبوعاتی در عصر روز ملی شدن
[6] و شکایت انگلیس از ایران در دیوان لاهه دو ماه بعد از این تاریخ، با استناد به معاهده 1312/ 1933 ــ منعقدشده در دوره رضاشاه ــ دو اقدام دولت انگلیس در این ایام بود، اما دولت مصدق بر مبنای بینالمللی نبودن این قرارداد و انعقاد آن میان یک شرکت خصوصی و دولتی مستقل، لغو این قرارداد را مصداق نقض قوانین بینالمللی نمیدانست؛ بنابراین شکایت انگلیس را نیز مردود خواند.
[7] دیوان لاهه هم در تیر 1331، همزمان با روی کارآمدن دوباره دکتر مصدق، با 9 رأی مخالف از 14 قاضی دادگاه، حکم بر صلاحیت نداشتن خود در رسیدگی به این پرونده داد.
[8] پس از شکست شکایت انگلیس علیه ایران در لاهه، این کشور به تهدید و تحریم اقتصادی و محاصره نظامی ایران از طریق کشتیهای جنگی خود در دریای عمان و خلیج فارس دست زد.
[9] با تحریم ایران، درآمدهای نفتی کشور کاهش یافت. مصدق که پیش از این گمان میکرد که با درآمدهای نفتی، تمام نیازهای بودجه تأمین میشود و میتوان با فقر، بیماری و عقبماندگی مردم مبارزه کرد، حالا به نتیجه جدیدی رسیده بود: اینکه چه بهتر که نفت زیر زمین بماند و نسلهای آینده از آن بهرهبرداری کنند. بدینترتیب برای برونرفت از بحران تحریم به برنامه اقتصاد بدون نفت روی آورد.
[10]
اقتصاد بدون نفت
وضعیت بد اقتصادی کشور بهخاطر تحریم نفتی انگلیس، خودداری آمریکا از پرداخت کمک مالی و اجتناب شوروی از پرداخت بدهیهای زمان جنگ به موازات بیثباتی سیاسی میتوانست هر دولتی را ساقط کند، اما به نظر کاتوزیان، واقعگرایی و کارآیی نسبی دولت در مقابله با این وضعیت و میزان آمادگی مردم برای تحمل سختی بهخاطر دستیابی به اهداف اجتماعی والاتر مانع از اینکار شد.
[11] با تأیید ادعای کاتوزیان بهویژه درباره همراهی فضای عمومی جامعه با دولت مصدق، میتوان اجرای برنامه اقتصاد بدون نفت از سوی دولت او را نیز دراینباره مؤثر دانست. به عبارتی اقتصاد بدون نفت به عنوان راهحلی موقت برای گذار از بحران تحریم اجرا شد که مهمترین سرفصلهایش در زیر بررسی میشود:
حسین مکی و مظفر بقائی کرمانی در بازدید از پالایشگاه نفت آبادان
شماره آرشیو: 5004-۴ع
1. صرفهجویی مالی
دولت مصدق در نخستین گام به حذف هزینههای غیر ضروری، اصلاح سیستم مالیاتی و بازنگری در اداره دولت به منظور کاستن از هزینهها و افزایش بازده پرداخت و هزینههای خود در بودجه سال 1329 را از 2/ 11 میلیارد ریال به 7/ 9 میلیارد ریال در بودجه سال 1330 رساند.
[12]
2. تعدیل تجارت خارجی
در سال 1331 با اینکه صادرات نفت ایران ناچیز بود، اما بودجه متعادل شد که نتیجه موفقیت برنامه اقتصاد بدون نفت برای نخستین بار بود؛ روندی که سال 1332 نیز تکرار شد. در این سالها دولت در تجارت خارجی الگوی کاهش واردات و جایگزینی صادرات را دنبال کرد. در سال 1331، دولت به میزان 25 درصد از واردات کم کرد و کالاهای غیرنفتی مثل قالی، ماهی و خاویار دریای خزر، دام زنده، برنج، دخانیات و پنبه را به میزان بیشتری صادر کرد تا ارز برای واردات کالاهای مورد نیاز را تأمین کند. همین موجب تراز مثبت در بازرگانی خارجی شد. این تراز زمانی ایجاد شد که شرایط مبادله از 100 در سال 1327 به 90 در سال 1328 و 69 در سال 1331 رسیده بود. جمع مازاد نیز کمتر از سالهای قبل از 1330 بود؛ درحالیکه در آن سالها میزان صادرات نفت زیاد بود.
[13] در نتیجه ایران، مازاد تجاری بهدست آورد که در دومین و آخرین سال حکومت مصدق بسیار چشمگیر بود؛ چنانکه در دومین سال حکومت مصدق 626 و در آخرین سال حکومتش به 2670 رسیده بود. این در حالی بود که در سال 1327 این رقم منفی 3613 بود.
[14]
کوشش برای افزایش صادرات غیرنفتی بهویژه درمورد فرش بسیار موفق بود. در سال 1331، ارزش صادرات فرش 1339میلیون ریال یا دو برابر ارزش صادرات آن در دو سال قبل بود. افزون بر این، دولت برای افزایش صادرات اقلامی مانند گوسفند زنده به عربستان و تنباکو به شوروی، که پیش از این رقم چشمگیری نبود، تلاش بسیار کرد. به عبارت دیگر، در این شرایط ایرانیها باید کمتر از قبل، محصولات تولید خودشان را مصرف میکردند. آنها نیز به دلیل باور به دولت حاکم با او همکاری میکردند تا این امر محقق شود.
[15] همین آمار و ارقام، چشمانداز مطلوبی پیش روی دولت میگذاشت. هرچند همه بازرگانان از این روند به یک میزان سود نبردند و راضی نبودند؛ چنانکه بازرگانان بزرگ فعال در زمینه صادرات و واردات و عضو اتاق بازرگانی ضرر کردند و منزوی شدند، اما تاجران فرش، خشکبار و دیگر فرآوردهها سود کردند و به مصدق وفادار ماندند.
[16]
3. گسترش تولید داخلی
ایران براساس سیاست جایگزینی واردات و خودکفایی، وارد دوره رونق و گسترش صنعتی شد؛ چنانکه تولید محصولات کارخانههای قند، بافندگی، سیمان و معدن افزایش یافت. صنایع ساختمانی، خانهسازی و بنای مراکز تجاری پررونق شد. در مجموع در مقایسه با سالهای قبل از روی کار آمدن مصدق، صنایع داخلی بار دیگر فعال شدند. هرچند در سال 1331 رکودی در تجارت ایجاد شد، اما ورشکستگی پیش از آن نیز در سالهای 1329 متداول بود و نمیتوان تمام این معضلات را به دولت مصدق مربوط دانست.
[17]
4. مشارکت مردم در اقتصاد
روش دیگر دولت مصدق برای جبران کمبودهای مالی، جلب مشارکت مردم در اداره اقتصاد بود؛ آنچه از طریق انتشار اوراق قرضه در نیمه دوم سال 1330 انجام شد. وقتی دولت انگلیس، ذخایر ارزی ایران به مبلغ 26میلیون پوند استرلینگ را مسدود کرد، دولت در بهمن و اسفند 1331، به نشر اوراق قرضه ملی معادل 25میلیون دلار اقدام کرد که بازاریان و مردم طبقههای پایینتر آن را خریداری کردند.
[18] اما «فقط یکچهارم اوراق منتشر شد. فقر نسبی که بر اثر شرایط نامساعد اقتصادی دامنگیر بخش عمدهای از مردم شده بود، آنها را از خرید اوراق قرضه بازمیداشت».
[19] از سویی نیز ثروتمندان از خرید آنها خودداری کردند برای همین دولت به اهدافش نرسید.
[20]
راهپیمایی دانشجویان دانشگاه تهران در حمایت از دکتر محمد مصدق در خیابان شاهآباد
شماره آرشیو: 5462-۱ع
5. افزایش درآمدهای مستقیم دولت
دولت مصدق به موازات محورهای فوق به افزایش قیمت کالاهایی پرداخت که تولیدشان در انحصار دولت قرار داشت. مهمترین این کالاها سیگار، چای، قند، شکر و تریاک بودند که مصرف بالایی داشتند و هرگونه افزایش قیمت آنها موجب بالا رفتن درآمد دولت میشد. همچنین عوارض و حقوق گمرکی به میزان چشمگیری افزایش یافت.
[21] اما در این مقطع که درآمدهای گمرکی دولت بر اثر افت واردات، کاهش یافت و مالیاتهای مستقیم نیز بهراحتی وصول نمیشد، تعریف مالیاتهای غیرمستقیم بر کالاهایی مثل دخانیات سبب انتقادهایی از دولت و نارضایتی عمومی شد.
[22]
در کل وضعیت اقتصادی ایران در زمان مصدق، چنانکه فورن نیز میگوید، نه ناامیدکننده و نه دلگرمکننده بود. کاهش بازرگانی خارجی و در نتیجه آن، تغییر الگوهای مصرفی، کشور را در مسیر جانشینی بهجای واردات یا دست کم بسط و گسترش ظرفیت تولیدی موجود قرار داد؛ شرایطی که بهشدت، مشوق خودکفایی بود.
[23]
فرجام بحث
اقتصاد بدون نفت هنگام تحریم نفتی از سوی انگلیس و تنگناهای اقتصادی منتج از آن در دولت مصدق، برنامه موفقی بود و به طور موقت توانست برای گذر از بحرانهای دامنگیر دولت مؤثر افتد. رمز موفقیت اقتصاد بدون نفت در تعدیل تجارت خارجی، یعنی افزایش صادرات و کاهش واردات، و گسترش میزان تولید داخلی بود. در این شرایط مقبولیت دولت مصدق و اعتماد مردم به آن موجب پیشبرد برنامههای دولتی شد، اما خود مصدق نیز میدانست برونرفت از شرایط پیشآمده نیازمند برنامه جدی برای حل معضل نفت است. آنچه تداومش موجب شکست دولت ملی و کودتای 28 مرداد 1332 شد.
پینوشتها
------------------------------------------
[1] . جان فورن،
مقاومت شکننده؛ تاریخ تحولات اجتماعی تا سالهای پساز انقلاب اسلامی، ترجمه احمد تدین، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1377، ص 423.
[2] . یرواند آبراهامیان،
کودتا، ترجمه محمدابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی، 1392، ص 67.
[3] .
اسناد نفت، نطقهای و نامههای تاریخی دکتر مصدق، تهران، راستین، بیتا، ص 150.
[4] . یرواند آبراهامیان، همان، ص 103.
[5] . محمد مصدق،
خاطرات و تألمات، به کوشش ایرج افشار، تهران، علمی، 1365، صص 177-179.
[6] . غلامرضا نجاتی،
مصدق سالهای مبارزه و مقاومت، ج 1، تهران، سهامی انتشار، 1364، ص 261.
[8] . جیمز اف گود،
ایالات متحده و ایران، ترجمه مهدی حقیقتخواه، تهران، ققنوس، 1389، ص 112.
[9] . غلامرضا نجاتی، همان، ص 356.
[10]. جان فورن، همان، ص 429
.
[11] . محمدعلی همایون کاتوزیان
، اقتصاد سیاسی ایران از مشروطیت تا پایان سلسله پهلوی، ترجمه محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی، تهران، مرکز، 1372، صص 227-228.
[12] . رضا حسینی، «اقتصاد بدون نفت و مصدق»،
یاد ایام، ش 54، اسفند 1388، در:
http://ensani.ir/fa/article/126686/
[13] . جان فورن، همان، ص 429.
[14] . محمدعلی همایون کاتوزیان، همان، ص 229.
[16] . فورن، همان، ص 429.
[20] . محمدعلی همایون کاتوزیان، همان، ص 218.
[22] . فورن، همان، ص 430.