کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

«عبدالله مهتدی»، کارچاق‌کن آشوب در ایران؛

حقوق‌بگیر بی‌بی‌سی فارسی، در قامت سرکرده یک مافیا!

14 آذر 1401 ساعت 17:56

مولف : راحله محمدی

در روزهایی که بر ما می‌گذرد، رسانه‌های بیگانه نام و تصویر یک نفر را فراوان تکرار می‌کنند: عبدالله مهتدی. شناخت پیشینه این نام، در تحلیل تحولات جاری ضروری به نظر می‌آید. در مقال پی‌آمده، نقش نام‌برده در فرآیندهای مرتبط به حزب کومله، مورد بازخوانی قرار گرفته است



فرزند حاجی رحمان آقا مهتدی، در آغاز راه
عبدالله مهتدی، فرزند حاجی رحمان آقا مهتدی، در سال ۱۳۲۸، در شهرستان بوکان از توابع استان آذربایجان غربی به دنیا آمد. پدر او از خان‌های زمان شاهنشاهی محسوب می‌شد، که به دلیل خیانت به قاضی محمد و خدماتی که به رژیم پهلوی ارائه داده بود، به امر دربار به شهر تهران دعوت شد و در آنجا زندگی کرد. مهتدی تحصیلات خود را در تهران سپری کرد و در این شهر، با مارکسیسم آشنا شد و به یک فرد معتقد بدان تبدیل گشت. در روزهای پایانی پاییز ۱۳۵۷، او همراه چند تن از دوستانش که فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های تهران و تبریز بودند، گرد هم آمدند و سازمانی به نام «کومه‌له شورشگیری زه حمه تکیشانی کوردستانی ئیران» (سازمان انقلابی زحمت‌کشان کردستان ایران) را تأسیس کردند. بنیان‌گذاران کومله، سه سالی را در زندان، به جرم خواندن چند جزوه مارکسیستی سپری کرده بودند. میانگین سنی‌شان سی سال و عموما از طبقه متوسط و فئودال بودند و هیچ کدام، پیشینه طبقاتی کارگری و زحمت‌کشی نداشتند! عبدالله مهتدی برادر دیگری به نام صلاح‌الدین دارد که تئورسین اتحادیه میهنی کردستان عراق و مشاور جلال طالبانی بود. مهتدی چندین عملیات تروریستی را علیه رزمندگان جمهوری اسلامی سازمان‌دهی کرد و همین فعالیت‌ها سبب شد تا در اولین کنگره گروهک کومله بعد از انقلاب اسلامی، به عنوان سرکرده این گروه انتخاب شود. او تا سال ۱۳۶۲، یعنی تا قبل از تأسیس حزب کمونیست ایران، در گروهک کومله و در سال ۱۳۶۲ به توصیه رقیب دیرین خود سیدابراهیم علیزاده، فعالیت‌های خود را به عنوان دبیر کل حزب کمونیست ایران (حزبی که درستیز با مذهب است) آغاز کرد و از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۷۹، فعالیت‌های تروریستی خود را در این حزب ادامه داد. مهتدی که از کمونیست‌های دو آتشه محسوب می‌شد، در نشریه «به سوی سوسیالیزم» یعنی نشریه تئوریک و رسمی حزب کمونیست، در مقابل انتقادات مطرح‌شده از سوی منتقدان، با واکنش‌های تند در مقام دفاع از حزب برمی‌آمد.
 
عبدالله مهتدی در بازدید از مقر حزب کومله
عبدالله مهتدی در بازدید از مقر حزب کومله

مشارکت در بمباران زندان «دوله تو»
 در اردیبهشت ۱۳۶۰ جلیل گاردانی، فتاح کاویانی و ایرج سلطانی (خلبان فراری)، به نمایندگی از حزب دموکرات و عبدالله مهتدی و ابراهیم علیزاده از طرف گروهک کومله، با سرهنگ عیار عبدالرضا و رشید صالح دیدار کردند. در این ملاقات، بر سر بمباران زندان «دوله تو» توافق شد. بین جاده سردشت به پیرانشهر، تقریبا میانه مسیر دو شهر، روستایی به نام میرآباد قرار دارد. انتهای مسیر روستا به سمت مرز عراق، منطقه آلواتن نام داشت که زندان دوله تو در آنجا  بود. این زندان متعلق به گروهک‌ها بود و عده‌ای از نیروهای سپاه پاسداران، کمیته انقلاب اسلامی، ارتش جمهوری اسلامی، جهاد سازندگی و گروهی از نیروهای کُرد طرفدار جمهوری اسلامی، در آن محبوس بودند. بر اساس این توافق در ۱۷ اردیبهشت ۱۳۶۰، زندانیان بر خلاف هر روز که به بیگاری برده می‌شدند، در حیاط زندان نگه داشته شدند و نگهبانان زندان نیز از پنجاه به دوازده نفر کاهش یافتند! صبح آن روز هواپیماهای عراقی با هدایت حزب دموکرات و گروهک کومله، ساختمان زندان را به‌شدت بمباران کردند. طبق گفته بازماندگان فاجعه، نیروهای حزب دموکرات و گروهک کومله، نجات‌یافتگان را از ارتفاعات هدف قرار می‌دادند! آنان در مجموع، ۱۳۰ نفر را شهید و مجروح کردند. پس از آن عبدالله مهتدی و عبدالرحمن قاسملو، در مقابل واکنش‌های مختلف در مورد این جنایت، همکاری خود را با رژیم بعث عراق انکار کردند!
 
حامی فتنه سبز!
مهتدی، که از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۷۹ دبیر کل حزب کمونیست و از تئورسین‌های این حزب محسوب می‌شد، اما امروز کمونیست بودن خود را منکر شده است! او خود را به عنوان یک انسان دموکراسی‌خواه  و فعال حقوق بشری معرفی می‌کند و هیچ‌گاه از نظر رفتار سیاسی، در تعادل نبوده و ثبات نداشته است. وی تا کنون در حلقه متحدان کمونیست، رژیم بعث، سلطنت‌طلبان، جمهوری‌خواهان، سران فتنه سبز، رژیم صهیونیستی و رژیم عربستان، به شکل هم‌زمان و متناسب با اقتضائات روز حضور داشته است. مهتدی در سال ۱۳۸۸، طی نوشته‌ای با عنوان «کردها و جنبش سبز»، حمایت خود را از میر حسین موسوی اعلام می‌کند! او در مصاحبه با سایت ضد انقلابی روز آنلاین، از این حرکت دفاع کرده و در پاسخ  به سؤال خبرنگار که می‌پرسد: حزب کومله و جنبش سبز، عجیب نیست؟ می‌گوید: «خیر؛ به من نظر من عجیب نیست، برای اینکه من جنبش سبز را یک جنبش حق‌طلبانه و دموکراسی‌خواه می‌دانم و ما هم از هر جنبش حق‌طلبانه و دموکراسی‌خواهانه پشتیبانی می‌کنیم! منظورم هم از این حرف این است که اگرچه این جنبش بند ناف خود را از گروهی که من به آنها اصلاح‌طلب حکومتی می‌گویم، نبریده و کماکان با آنها دارای لینک است، اما من جنبش سبز را امتداد ساده و ادامه خطی آنچه در ایران به اصلاحات معروف بود، نمی‌دانم. بر عکس فکر می‌کنم به بن‌بست رسیدن آن مدل اصلاح‌طلبی و سترون ماندن روش‌های آن در برخورد با استبداد و ناکام ماندن اصلاحات در ایجاد تغییرات در بالا، باعث شد جنبش سبز برای دستیابی به مطالباتش از پایین و به صورت مردمی شکل بگیرد. جنبش اصلاحات در ایران به بن‌بست رسیده و ناکام مانده است و لذا ما جنبش سبز را برای ادامه مسیر خود ایدئال می‌دانیم...». وی اذعان می‌کند: «جنبش سبز با جنبش اصلاحات، تفاوت عمده‌ای دارد. در دوران اصلاحات، کجا مخالفت با ولایت فقیه را علنی می‌کردند و یا کجا درباره جدایی دین از سیاست این طور که در جنبش سبز حرف می‌زنند، صحبت می‌کردند؟...».
مهتدی متوجه بود که فضای سیاسی کردستان، به نفع فتنه سبز نیست و به‌رغم آنکه در راستای حمایت از آن یک فراخوان، هماهنگ با دیگر گروهک‌های ضد انقلاب، به مناسبت فوت منتظری و در روز ۲۲ بهمن صادر کرد، اما مردم کردستان به فراخوان او و گروهک‌های دیگر جوابی ندادند و نه از عبدالله مهتدی حمایت کردند و نه از جنبش سبز!
 
در توهم رهبری کردستان ایران
مهتدی و گروهکش را از آن جهت می‌توان یک گروه مافیایی دانست که حاضرند در برابر دریافت پول بیشتر، حتی هم‌گروهی‌های خود را به قتل برسانند! زیرا وقتی یک فرد یا یک گروه به هم‌وطن خود خیانت کند، هر گونه خیانت دیگر از آن فرد یا گروه، به دور از انتظار نیست. حزب کومله به دلیل انشعابات درون‌گروهی، به سه دسته با رهبری این افراد تقسیم شده است: ابراهیم علیزاده، عبدالله مهتدی و عمر ایلخانی‌زاده. این افراد وقتی علیه یکدیگر بیانیه می‌دهند، تندترین و زشت‌ترین کلمات را به‌کار می‌برند و دیگری را به هر گونه جنایتی که امکان تصور آن وجود دارد، متهم می‌کنند! آنها هم را سارق، فالانژ، لجن پراکن، کلاهبردار سیاسی، قوم‌پرست و از این قبیل قلمداد می‌کنند! جالب اینجاست که او در بین افکار عمومی، خود را دوستدار رفقای قدیمی خود معرفی می‌کند، اما در خفا و با توطئه، برای حذف رقبا تلاش می‌کند! پیش‌مرگان زیادی به عمر ایلخانی‌زاده توصیه کردند که در دام تفرقه‌افکنی‌های مهتدی گرفتار نشود، اما برخی دیگر معتقدند که وی کارش را خوب بلد است و در بحث تفرقه‌افکنی، مردی آبدیده شده است! بهرام رضایی، از فرماندهان و کادرهای قدیمی کومله، در مصاحبه با یک سایت کردی ــ که در اقلیم کردستان عراق فعالیت می‌کند ــ نقشه‌های مهتدی برای کومله زحمت‌کشان کردستان را برملا کرده است. او در پاسخ به این سؤال که چرا بعد از یک سال از ملحق شدن و اتحاد با کومله مهتدی، این گروهک را ترک کرده و از آنها جدا شده؟ می‌گوید: «بعد از اتحاد اکثریت کومله زحمت‌کشان کردستانی (ایلخانی‌زاده با کومله انقلابی زحمت‌کشان کردستان ایران، یعنی گروه مهتدی)، ما در یک دسته چندین بار با عبدالله نشست داشتیم. او دوباره وعده وعیدهایی را در صورت اتحاد، برای ما تکرار کرد. در این نشست‌ها چند نماینده از هر دو طرف، شاهد قول‌های داده‌شده از سوی مهتدی بودند. اعتماد من به عبدالله مهتدی، به قبل از سال ۲۰۰۷م برمی‌گرد. ما رفاقتمان با یکدیگر خیلی گرم بود، اما زمانی که به کومله انقلابی برگشتیم، از همان روز اول، جلوی خوانده شدن نوشته و سخنرانی‌های من را گرفتند و تنها عبدالله مهتدی سخنان خود را قرائت کرد و در رسانه‌های خودشان منتشر کردند...». او در ادامه افشاگری‌های خود درباره مهتدی، این طور بیان می‌کند: «رهبری کردستان ایران، عبدالله مهتدی را دچار توهم کرد، رفتارش به کلی تغییر کرد! اصلا کمیته مرکزی در این سازمان وجود ندارد و کمیته مرکزی تنها یک ماکت است و فرمان‌های عبدالله را اجرا و پیاده می‌کنند. من در ۳۴ سال گذشته، با خیلی از رهبران کومله کار کرده‌‎ام و ویژگی‌ها و مشخصه‌های کومله بودن را در آنها دیده‌ام، اما احساس کردم عبدالله مهتدی رهبر کومله نیست، بلکه آرام آرام در تلاش این است تا خودش را به عنوان رهبر کردستان ایران معرفی کند و این مسئله نیز به طور خیلی جدی، او را دچار توهم کرده است!...».
 
عامل کشتار مهاباد، در شهریور 1389
مهتدی که نتوانسته بود مردم کردزبان را با خود همراهی کند، خوش‌رقصی اربابانش را در قالب جنایتی دیگر محقق ساخت! به دستور او در تاریخ ۳۱  شهریور ۱۳۸۹، دیاکو رسول‌زاده و صابر شیخ عبدالله در رژه نیروهای مسلح در مهاباد، بمبی را در میان جمعیتی که برای دیدن مراسم رژه نیروهای مسلح در مرکز شهر جمع شده بودند، منفجر کردند. در جریان این انفجار تروریستی، دوازده نفر از کودکان و زنان به شهادت رسیدند و چهل نفر از مردم بی‌گناه زخمی شدند. مهتدی یک‌میلیارد تومان برای تروریست‌ها در نظر گرفته بود، اما نهایتا طناب دار نصیبشان شد! مهتدی دقیقا هم‌زمان با ورود گروهک‌های تروریستی تکفیری داعش به عراق، توسط سردبیر بی‌بی‌سی به این رسانه دعوت شده و به عنوان کارشناس و تحلیلگر مسائل منطقه، هر چند روز یک بار به دروغ‌پردازی، شایعه‌پراکنی و تبلیغ در راستای تجزیه عراق می‌پردازد. بعد از پرده‌برداری در خصوص اینکه عبدالله مهتدی از بی‌بی‌سی فارسی حقوق می‌گیرد، تعدادی از عناصر کادری و پیش‌مرگان کومله، دراین‌باره خواستار ارائه توضیح از سوی وی شدند! وی با تندخویی و عصبانیت اعلام کرد که مجبور نیست به کسی توضیح دهد و تنها مرجع تصمیم‌گیری در این مسائل، شخص رهبری کومله است و لاغیر!! چند روز بعد تعدادی از افراد گروه، از دبیرخانه کومله خواستار بررسی موضوع شدند، اما ابوبکر مدرسی، معاون سرکرده کومله و عضو کمیته مرکزی گروه، در سخنانی برای حاضران، از نقش مهم و تأثیرگذار بی‌بی‌سی فارسی در معرفی بیشتر کومله به جهانیان سخن گفت و این رسانه را تریبونی در اختیار کومله معرفی کرد. مدرسی در بخش دیگری از سخنانش تأکید کرد که این کار بی‌بی‌سی باعث می‌شود دیگر شاخه‌هایی که به نام کومله کار می‌کنند، رسمیت خود را از دست بدهند و همه تنها کومله مهتدی را به عنوان تنها کومله موجود به رسمیت بشناسند.
 
در تمنای آشوب در ایران
در سال‌های اخیر خالد سیادت و محمد مهتدی (پسرعموی عبدالله مهتدی)، بارها و بارها به دلیل نبود حق آزادی بیان در بین اعضای کومله توبیخ شدند. اعتراض به نشست‌ها و اتحاد مهتدی با ربع پهلوی و دست‌بوسی او، نشست و مذاکرات مخفی با سلطنت‌طلبان، علیرضا نوری‌زاده، مصاحبه‌های بدون هماهنگی و خودسرانه با بی‌بی‌سی فارسی، دویچه وله آلمان، رادیو اسرائیل، صدای آمریکا و...، از مهم‌ترین انتقادات این دو به سیاست‌ها و خط مشی مهتدی بود، که به همین خاطر نیز اخراج شدند و فعالیت‌های ۳۵ ساله آنها در کومله، به دستور مهتدی و یک‌روزه محو گردید! در شهریور سال ۱۳۹۸، مهتدی بدون اطلاع کمیته مرکزی عازم آمریکا شد! در پی بروز مخالفت‌های جدی در بین اعضای کمیته مرکزی کومله، مبنی بر خودسری‌های او در سفرهایش به آمریکا و دیدار با مقامات این کشور، سرکرده کومله این بار تصمیم گرفت بدون اطلاع اعضای کمیته مرکزی، عازم آمریکا شود. او در دیدار خود با اعضای حزب دموکرات آمریکا، از آنها در خواست کرد تا از کومله حمایت و این حمایت را در عمل ثابت کنند. مهتدی همچنین خواستار اعمال فشارهای بیشتر و تحریم‌های فلج‌کننده آمریکا علیه ملت ایران شد و اعلام کرد: در صورتی که این فشارها بر مردم بیشتر شود، کاسه صبر ملت لبریز شده و شورش به پا می‌شود! وی در این رابطه قول داده که گروهک تروریستی کومله نیز، از فرصت استفاده کرده و تیم‌های مسلح خود را برای ناامن کردن کردستان وارد معرکه خواهد کرد. مهتدی در ۲ آذر ۱۳۹۸، از تخریب اموال مردم حمایت کرد و از آمریکا خواست تا به طور جدی‌تر از اغتشاشگران حمایت کند! او همچنین اعتراف کرد که دستگیرشدگان، از عوامل تحت امر این گروهک بودند و خواستار آزادی اغتشاشگران شد. سرکرده کومله به‌صراحت اعلام کرد که کومله حامی اغتشاشات است و برای رسیدن به هدف، باید آتش زد و این آتش زدن بانک‌ها، اتوبوس‌های شهری و خدمت‌رسان‌هایی را که از بیت‌المال استفاده می‌کنند شامل می‌شود. عبدالله مهتدی و عمر ایلخانی‌زاده در ۲۸ آذر ۱۳۹۸، به طور مشترک با نمایندگان سنا و وزارت امور خارجه دیدار کردند. آنها از حزب کومله درخواست کردند که دستورات ارائه‌شده از سوی سرویس جاسوسی آمریکا سیا را در کردستان پیاده کنند! ناامن کردن مناطق مرزی محروم و کردنشین، انتشار اخبار جعلی، شایعه‌سازی، حمله به وابستگان نظام خصوصا نیروهای بومی، از اهم مأموریت‌های محوله به مهتدی و گروهکش بود. او حتی روابط پنهانی خود با اسرائیل را آشکارا بیان می‌کند و می‌گوید: «ما با دولت اسرائیل مشکلی نداریم!». این سخن را می‌توان یک چراغ سبز به اسرائیلی‌ها برشمرد. طبق گفته صاحب‌نظران، روابط کومله با اسرائیل از مدت‌ها قبل شکل گرفته و مهتدی تنها در آن گفت‌وگو، این همکاری را قبل از آنکه فاش شود، افشا کرده است. بااین‌همه مهتدی در مصاحبه با تلویزیون تیشک حزب منحله دموکرات کردستان، از مخالفت و عدم همراهی مردم کردستان با کومله می‌گوید: «این یک حقیقت است که ما احزاب کردستانی، بدون حمایت از مردم کردستان راه به جایی نخواهیم برد و تا زمانی که مردم پشتیبان ما نباشند، نه تنها ما بلکه هیچ دولت خارجی هم قادر به شکست رژیم نیست و دولت آمریکا هم به ما گفته که بدون مردم نمی‌شود کار به جایی برد...».
 
عبدالله مهتدی در دوران جوانی
عبدالله مهتدی در دوران جوانی

مهتدی در جنگ ترکیبی اخیر
مهتدی در ماجرای مرگ مهسا امینی، با شعار «زن، زندگی، آزادی» که برگرفته از شعار کمونیستی «نان، صلح، آزادی» است، در توئیتی خواستار آن شد که این بار، اعتصابات عمومی به کردستان محدود نماند و تهران و شهرهای بزرگ و کوچک تمام ایران را دربر بگیرد! او در حالی خود را مدعی دفاع از حقوق زنان می‌داند که کومله بدترین جنایت‌ها را در مورد زنان روا داشته است. داستان تجاوزات نیروهای کومله به زنان و خودکشی آنان و فرجام پرمحنت دختران فریب‌خورده، که با هزاران امید و به قصد پیش‌مرگ شدن در گروهک، به اردوگاه‌های آن پیوستند، شاهدی بر این مدعاست. «ز-ع» در نامه خود به یکی از سایت‌های معتبر ایرانی می‌نویسد: «در اردوگاه کومله، یکی از اعضای کمیته مرکزی به نام محمد شافعی، مرا به خانه‌اش دعوت کرد. او از من خواست تا شام را با او بخورم. او اظهار می‌داشت: تو برای ما قابل احترامی؛ چون در تشکیلات مخفی ما بوده‌ای! برایم شربت آورد، اما خوردن شربت همانا و بی‌هوشی من همانا! او به من تجاوز کرده بود. خواستم خودم را بکشم، اما نگذاشتند. به مقر ناوندی پیش کاک عبدالله مهتدی رفتم و موضوع را به وی گفتم، اما او با فحاشی من را از دفترش بیرون کرد و گفت: تو نمی‌توانی اعضای کمیته من را بد نام کنی، غلط کردی!... و خلاصه هر چه از دهانش درآمد، به من گفت! من ماندم و تنهایی...».


کد مطلب: 24344

آدرس مطلب :
https://www.iichs.ir/fa/article/24344/حقوق-بگیر-بی-بی-سی-فارسی-قامت-سرکرده-یک-مافیا

تاریخ معاصر
  https://www.iichs.ir