پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ صهیونیسم در مسیر توسعه خود به ایجاد سازمان و تشکیلات مختلفی در سراسر جهان پرداخت. این سازمانها و تشکیلات در قالبهای مختلف اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ظاهر شدند. یکی از این سازمانها مدارس «آلیانس اسرائیلی اونیورسال» بودند که به مثابه نهادی آموزشی و فرهنگی کار خود را در اغلب نقاط جهان از جمله در ایران آغاز کردند. اما به نظر میرسد هرچند این نهادها هر کدام در ظاهر ماهیتی فرهنگی یا اقتصادی یا اجتماعی داشتند و مثلا در قالب خیریه کار میکردند، اما در بطن هر یک از آنها اهداف سیاسی و توسعهطلبانه صهیونیسم خانه داشت. بر این اساس نوشتار زیر نگاهی دارد به مدارس آلیانس اسرائیلی در ایران تا کارکرد و اهداف تأسیس آنها را بررسی کند.
تأسیس مدارس آلیانس در ایران
مدارس آلیانس اسرائیلی ایران، مدارسی فرانسوی و شاخهای از آلیانس اسرائیلی اونیورسال بودند. این نهاد را آدولف کرمیو با همراهی چند روشنفکر یهودی با هدف مقابله با یهودستیزی در سراسر جهان، همدردی با یهودیان و رسیدگی به مشکلات آنان در سال 1860م برابر 1278ق در پاریس تشکیل دادند.
[1]
در اواخر قرن نوزدهم در ایران تقریبا حدود پنجاههزار یهودی در ایران زندگی میکردند که در سراسر ایران پراکنده بودند. به گفته دیولافوا، آنها وضعیت مناسبی نداشتند.
[2] در چنین شرایطی در سفر نخست
ناصرالدینشاه به اروپا در سال 1290، مؤسسات و نمایندگان آلیانس در غالب نقاط از او پذیرایی و درباره بهبود وضعیت یهودیان ایران به او توصیههایی کردند. در این جلسه، سخنرانی کرمیو ناصرالدینشاه را چنان به وجد آورد که وی بهصراحت جانبداری خود و صدراعظم وقت را از یهودیان اعلام کرد. او حتی با دست، صدراعظم میرزا حسینخان سپهسالار را نشان داد و به زبان فرانسه گفت: این نخستوزیر حامی یهودیان است و بهقدری در دوستی یهودیان مصر است که مسلمانان از او کینه به دل دارند.
[3]
همین هم شد که سران آلیانس با تحت تأثیر قرار دادن ناصرالدینشاه برای آنچه بهبودی وضعیت یهودیان ایران مینامیدند، از او برای حمایت از نهضت مدرسهسازی یهودیان در ایران وعده گرفتند. رمیو در این جلسه گفت که قرار است آلیانس اسرائیلی، رعایای یهود شاه را نسبت به وظایفی که نسبتبه وطنپرستی و پادشاه خود دارند آشنا کند و «از طفولیت، آنها را به نتایج نیکوی فرهنگ» آگاه سازد؛ سپس پیشنهاد تأسیس مدارسی در بعضی شهرهای کشور ایران را به شاه داد به «همان قسم که در شهرهای شرق» بنا کردند؛ مدارسی که ادارهاش با معلمان آنها بود. شاه نیز حمایت خود را از این مدارس اعلام کرد.
[4] بنابراین حاجی میرزا حسینخان مشیرالدوله با موافقت شاه توافقی را با سران آلیانس امضا کرد که در قبال آن شاه به حمایت از این مدارس متعهد شد.
[5] همچنین دولت ایران تعهد داد تا محل مناسب و معلم درس فارسی در اختیار این مدارس قرار دهد و چهار نفر از جوانان یهودی ایرانی (سیزده تا پانزدهساله) را برای ادامه تحصیل به پاریس اعزام کند تا با هزینه نهاد آلیانس آموزشهای لازم را برای مدیریت مدرسه در ایران فرا گیرند.
[6]
با وجود این توافق اما شکلگیری شعبه آلیانس اسرائیلی در ایران، چند سال پیش از انقلاب مشروطه و در زمان مظفرالدینشاه به وقوع پیوست. آلیانس پاریس در سال 1277، جوزف کازس، رئیس مدرسه آلیانس بیروت، را به ایران فرستاد تا با جلب نظر مظفرالدینشاه نخستین شعبه مدارس خود را در تهران تأسیس کند.
[7] با راهاندازی مدرسه تهران بهتدریج شعباتی در سایر شهرهای ایران نیز شکل گرفت.
اهداف و کارکرد
هرچند کرمیو در دیدار با ناصرالدینشاه هدف از تأسیس این مدارس را آشنا کردن یهودیان ایران به عنوان رعایای ناصرالدینشاه با وظایف خود نسبت به وطن و شاه عنوان کرد، به نظر میرسد این توجیه تنها حربهای برای راضی کردن شاه ایران بود؛ چراکه آنها اهداف کلانتری از این اقدام در نظر داشتند. در یک نشریه یهودی به قلم کوهنکا، ریاست مدارس آلیانس در ایران، آمده است: مدارس آلیانس «درست در همان موقعی که جامعه اسرائیل ایران احتیاج مبرم به یک تشکیلات فرهنگی داشت» تأسیس شد؛ بنابراین نیاز یهودیان به این تشکیلات مبنای ایجاد مدارس بود و نه چنانکه کرمیو میگفت، آشنا کردن رعایای یهودی شاه با وطنپرستی و غیره.
[8] آنها نیاز به سازمان و انسجام داشتند تا قدرت و هویت واحد بیابند و حول یک هدف یعنی تأسیس یک دولت جمع شوند.
به گفته کوهنکا، مؤسسات آلیانس در ایران برنامههای وزارت فرهنگ را اجرا و از این طریق اعتماد اولیای امور وزارت فرهنگ را جلب میکردند «و از این دوستی توانستند حداکثر استفاده را در بالا بردن سطح فرهنگ و تربیت فرزندان این آبوخاک ببرند». او میآورد که «اکثر دانشمندان، نویسندگان و رجال سیاسی و نظامی این کشور تحصیلکردگان مدارس آلیانس میباشند...».
[9] این اظهارات میتواند از میزان نفوذ آلیانس بر سران مملکت پرده بردارد. از سوی دیگر درحالیکه کوهنکا میگوید، این مؤسسات برنامههای وزارت فرهنگ را اجرا میکردند، اما گزارشهای وزارت معارف برخلاف ادعای کوهنکا میآورد این مؤسسات چندان توجهی به زبان فارسی و تاریخ و فرهنگ ایران نداشتند و برنامههای مدارس دولتی و آییننامههای وزارت معارف را پشت گوش میانداختند.
[10] بنابراین این مدارس برنامههای مستقل خود را داشتند که متناسب با اهداف اتحادیه جهانی یهود بود.
برای پی بردن به ماهیت و اهداف آلیانس میتوان به تفکرات کرمیو، رئیس آن، رجوع کرد. او که از یهودیان بنام فرانسه و اولین رئیس اتحادیه جهانی اسرائیل بود، نهتنها در پاسداری از منافع یهود فعال بود، بلکه برای کسب افتخار و عظمت یهود و اندیشههای یهودیت مبارزه میکرد. او در جایی گفته بود باید اعتراف کرد که تاکنون توجه چندانی به مسئله شرق نشده است. همین هم شد که در تأسیس مدارس آلیانس سراغ شرق هم آمد.
[11] طبق شواهد موجود تأسیس مدارس آلیانس در شمال آفریقا و شرق نتایج مهمی را برای یهودیان آن نواحی دربرداشت؛ چنانکه لوی مینویسد یهودیان این مناطق، آزادی، ثروت و حتی حیات خود را مدیون آلیانس هستند.
[12] بنابراین اتحادیه جهانی اسرائیلی آلیانس تأثیر عمدهای بر بهبود وضعیت یهودیان داشت و بر قدرت آنان افزود.
این سازمان ماهیتی سیاسی با اهداف صهیونیستی داشت که تحت پوشش فعالیتهای آموزشی و فرهنگی اهداف کلان خود را دنبال میکرد. بر اساس شواهد، صهیونیستها تا سال 1261ش/ 1882م با ایجاد مجتمعها و مجتمعهای کشاورزی در فلسطین و تحت پوشش خیریهها فعالیت داشتند؛ برای مثال سه سازمان عبری لندنی برای استعمار ارض مقدس یا اتحادیه جهانی اسرائیل، که در همین دوران در فرانسه تأسیس شد و قصدش برای بهبود وضع یهودیان در جهان بهطور اعم و در کشورهای اسلامی بهطور اخص بود، از جمله این موارد بود. همچنین تأسیس «آموزشگاه کشاورزی میکوه اسرائیل» در نزدیکی یافا در سال 1349ش/ 1870م توسط اتحادیه جهانی اسرائیلی آلیانس در همین قالب بود؛ آموزشگاهی که برای آموزش کشاورزی بین یهودیان و اسکان آنها در فلسطین در سطحی گسترده، بنا شده بود.
[13]
اما از مقطعی فعالیتهای آنها تحت پوشش نهادهای فرهنگی و آموزشی قرار گرفت؛ بنابراین مدارس آلیانس را میتوان در قالب اهداف توسعهطلبانه صهیونیسم تبیین کرد؛ چنانکه برخی منابع نیز از این مدارس بهعنوان ابزار صهیونیسم در مسیر پایهگذاری دولت صهیونیستی یاد کردهاند: «یهودیان شرق بهویژه در جهان اسلام به ابزاری برای تشکیل یهود از طریق مدارس آلیانس و تبلیغات صهیونیست تبدیل شدند و بدین ترتیب هویت محلی خود را از دست داده و هویت جهانی یافتند که جوهر آن قطع ارتباط یهود با وطن خود و جذب آنها در میهنی جدید میباشد».
[14]
مدرسه آلیانس همدان
بنابراین کارکرد این مدارس زمینهسازی مشروعیت دولت صهیونیست بود. از سویی این مدارس با جذب کودکان مسلمان ایرانی آنها را با تعلیمات صهیونیستی آشنا میکردند بنابراین بر گستره حامیان خود میافزودند که تهدیدی برای جامعه اسلامی بود. طبق شواهد تاریخی در اصفهان چند سال بعد از تأسیس مدرسه آلیانس، یکی از علما از بزرگان یهود تعهد گرفت که کودکان مسلمان را در مدرسه خود نپذیرند، اما این امر با دخالت وزیرمختار ایران صورت نگرفت؛ یعنی حکومت به حمایت از یهود، در مقابل علمای مسلمان قرار گرفت. این خود بار دیگر از نفوذ آلیانس بر دولت ایران پرده برداشت.
[15]
این اتحادیه تا سال 1357ش در ایران فعال بود و از طریق ارتباط با مرکزیت آن در فرانسه به مدت حدود هشتاد سال اهداف اتحادیه جهانی اسرائیلی مستقر در پاریس را در ایران تعقیب میکرد. در خلال این مدت رفتوآمد میان نمایندگان اعزامی و رؤسا و رهبران اتحادیه جهانی اسرائیلی مستقر در فرانسه و یهودیان ایرانی در جریان بود. آنها همواره در مسیر پیشبرد اهداف این تشکیلات، تلاش میکردند؛ برای مثال مطابق اسناد ساواک همهساله یکی از رؤسا و مسئولان بلندمرتبه اتحادیه جهانی اسرائیلی مستقر در فرانسه به ایران اعزام میشد و به شهرهای مختلف یهودینشین سرکشی میکرد و از آنها بازدید به عمل میآورد؛ مثلا ژرارد اسرائیل همهساله از طرف مؤسسه آلیانس به تهران جهت بازرسی مدارس تهران، اصفهان و شیراز اعزام میشد درحالیکه کسی از او دعوت نکرده بود. او در مدت اقامت خود به مؤسسه فرهنگی آلیانس و اغلب مؤسسات فرهنگی بهداشتی در ایران سرکشی میکرد.
[16] در نهایت بررسی مجموعه رویدادهای حول تأسیس مدارس آلیانس نشان میدهد این مدارس مادر تشکلهای صهیونیستی در جامعه یهود ایران بودند.
[17] به عبارتی این مدارس مبدأیی برای کار سازمانی و تشکیلاتی یهودیان شد و اتحاد میان آنان را رقم زد.
فرجام بحث
مدارس آلیانس در ایران همچون دیگر کشورها در راستای اهداف سیاسی و کلان صهیونیسم ایجاد شد و بیشتر پوششی برای پیگیری رویای تأسیس دولتی صهیونیستی در فلسطین بود. در واقع آنها از طریق این مدارس سعی میکردند آموزههای مورد نظر خود را ترویج و گسترش دهند و اذهان را برای اقدامات بعدی خود آماده کنند. این مدارس از سوی دیگر موجب سازماندهی و انسجام یهودیان شد و با ایجاد مبنای ذهنی مشترک، زمینه ایجاد تشکیلات بعدی یهود در ایران را فراهم کرد.
پینوشتها
------------------------------------------------------
[1] . هما ناطق،
کارنامه فرهنگی فرنگی در ایران، پاریس، خاوران، 1375، ص 115.
[2] . مادام ژان دیولافوا،
ایران، کلده و شوش، ترجمه محمد فرهوشی، تهران، دانشگاه تهران، 1371، ص 197.
[3] . حبیب لوی،
تاریخ یهود ایران، ج 3، تهران، کتابفروشی یهودا برخیم، 1339، صص 778-779.
[5] . پرویز رهبر،
تاریخ یهود، تهران، چاپخانه سپهر، 1325، ص 343.
[6] .
همراه با فرهنگ: گوشهای از تاریخ مؤسسه آلیانس در ایران؛ خاطرات الیاس اسحاقیان مدیر و دبیر مدارس اتحاد در اصفهان، یزد، سنندج و تهران، پژوهشگر گوئل کوهن، لسآنجلس، بینام، 2008، ص 29.
[7] . اوژن اوبن،
ایران امروز 1906-1907؛ ایران و بینالنهرین، ترجمه علیاصغر سعیدی، بیجا، زوار، 1362، ص 208.
[8] .
مجله عالم یهود، ش 17-18، 16 فروردین 1334.
[10].
یهودیان ایرانی در تاریخ معاصر، ج 2، آمریکا، مرکز تاریخ شفاهی یهودیان ایرانی، 1997، صص 55-103.
[11] . ناهوم سوکولوف،
تاریخ صهیونیسم،ترجمه داود حیدری، ج 1، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1377، صص 259-262.
[12] . حبیب لوی، همان، ص 695.
[13] .
سازمانها و تشکیلات یهودی و صهیونیستی، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1379، صص 115-116.
[14] . سیاست و حکومت رژیم صهیونیستی، ص 409 به نقل از: همان، ص 116.