منظومه فکری امامین انقلاب درباره ملزومات فعالیت رسانهای، در آینه پژوهشی نوانتشار؛
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، دشمنان نظام علاوه بر جنگ سخت (حمله نظامی و حمایت از ترور و کشتار و تحریم)، در جنگ نرم هم تمامقد به میدان آمده و علیه نظام جمهوری اسلامی فعالیت کردهاند. آنها از همان ابتدا با استفاده از ابزار رسانه و با دروغپردازیهای پرحجم، وارونهنمايی، تهمت، دروغپراکنی و توهین، سعی میکردند مردم را از نظام نوپای اسلامی دلسرد نمایند؛ بهطوریکه فعالیت مطبوعات ضدانقلاب در یک سال و نیم ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی و توطئههای فراوان قلمی آنها علیه نظام نوپای اسلامی و انقلابیون مسلمان، سپس فعالیت رسانههایی چون: رادیو بیبیسی، کیهان لندن و... در دهه 1360، از جمله دشمنیهای رسانهای معاندین با جمهوی اسلامی بوده است. همچنین بعد از آن فعالیت دشمنان نظام، ابتدا در قالب شبکههای ماهوارهای و سپس هجمههای رسانه ایشان در فضای مجازی در سالهای اخیر، ادامه همان جنگ نرمِ پیشگفته بوده است.
اما فعالین رسانهای معتقد و متعهد به نظام جمهوری اسلامی در مقابل، جنگی وسیع و بیامان را از همان سالهای ابتدايی پیروزی انقلاب، با عناصر تبلیغی دشمنان نظام آغاز کرده و تا به اکنون ادامه دادهاند. جنگی که جدای از بخش ابزار و امکانات مادی، به جهت مبنايی و اندیشگی نیز، نیازمند مشخص شدن شاخص و ملاکهای صحیح بوده و همچنان هست. دقیقا به همین دلیل نیز، امامین انقلاب در طول عمر نظام جمهوری اسلامی، بارها و بارها درباره الزمات کار رسانهای، شاخصها و باید و نبایدهای آن ملاکهایی مهم و در خور توجه را به دست دادهاند؛ سخنانی که امروز چراغ راه فعالین عرصه رسانه و قلم، برای جنگ با دشمن است. در مقال پیآمده، به چرايی لزوم توجه اصحاب قلم به ملاکها و شاخصهای تعیینشده توسط امامین انقلاب، در بخش رسانه و چگونگی آن نگاهی داشتهایم. امید آنکه مفید و مقبول آید
بازدید آیت الله سیدعلی خامنهای، از واحد صفحهبندی روزنامه اطلاعات (دهه 1360)
روی مثبت و منفی گرایش مردم به مطبوعات!
با شروع قرن نوزدهم، مردم کشورهای مختلف در اروپا و آسیا و حتی قاره آمریکا، روز به روز بیشتر به روزنامهها و مجلات علاقهمند میشدند. این ابزار ارتباطی، از یکطرف میتوانست صدای اتحادیههای کارگری و نماینده اصناف را به گوش مسئولان برساند و از جهت دیگر، این بستر را ایجاد کرده بود که افکار عمومی را لَه یا علیه یک موضوع مدیریت کند و البته مطالب و اخباری جذاب را نیز به اطلاع مردم برساند. به همین دلیل بسیار زود، تحلیلگران سیاسی و اجتماعی در کشورهای غربی ــ که اساس حکومت آنها بر لیبرال سرمایهداری استوار بود ــ به اهمیت این ابزار پی بردند و مطبوعات را رکن چهارم دموکراسی نامیدند. این اما، تنها بخش خوب و مثبت ماجرا بود؛ زیرا این گرایش به سکه مطبوعات، یک روی دیگر و متأسفانه منفی نیز داشت. در واقع با اطلاع صاحبان و اصحاب رسانه از میزان تأثیرگذاری مطبوعات بر افکار عامه مردم، سرمایهداران و حاکمان قدرتمند، در کمترین زمان صاحب رسانه و مطبوعات شدند و کم کم در غرب چنان قدرتی پیدا کردند، که از آن برای مهندسی اذهان عموم جامعه، در راستای تأمین منافع جریانهای خاص سیاسی و سرمایهداران استفاده میکردند.
در ایران اما، انتشار روزنامه از دوره ناصری و از زمان صدراعظمی میرزا تقیخان امیرکبیر آغاز شد، ولی علاقه به روزنامه و مجلهخوانی و البته گوش دادن به اخبار و مطالب آن در قهوهخانهها از سوی عامه مردم، از زمان شکلگیری جنبش مشروطه آغاز گشت. دقیقا از همین دوره هست، که هم روی مثبت و هم روی منفی گسترش مطبوعات در ایران نمایان میشود و پیامدهایی مهم را به خویش به همراه میآورد.
مثبت و منفی احوالات مطبوعات، در دوره قبل از پیروزی انقلاب اسلامی
اصحاب قلم و مطبوعه در دوره مشروطه، با هدف مبارزه با استبداد و حمایت از عدالتخواهی کار خود را آغاز کردند، اما عدم پایبندی به اخلاق و جوّگیری شدید برخی از صاحبان قلم، عملا بخش زیادی از مطبوعات آن دوره را به انحراف برد؛ به نحوی که دروغگويی، تهمتزنی، اهانت به روحانیت شیعه بهویژه مشروعهخواهان، بازیچه دست سیاستهای انگلستان شدن و...، از جمله مطالبی بود که هرروزه در بسیاری از مطبوعههای آن زمان دیده میشد؛ اتفاق نامیمون و پرخسارتی که موجب شد پایه روزنامهنگاری در ایران، با کژی و ناراستی همراه شود و در دوره پهلوی نیز ادامه پیدا کند. گرچه در همان مقطع مشروطه و سپس ابتدای روی کار آمدن رضاخان، حتی بعد از شهریور 1320 تا کودتای 28 مرداد 1332ش نیز، اصحاب قلمی بودند که با راستی و درستی و با تکیه بر امانت و اخلاق، به انتشار روزنامه و مجله اقدام میکردند، اما تعدادشان نسبت به روزنامهها و مجلات پرتیراژ و دارای سرمایهای که مورد حمایت حکومت هم بودند، کم و در اقلیت بود.
روزنامهها و مجلاتی چون «رسائل» شهید آیتالله شیخ فضلالله نوری، «نسیم شمال» (به مدیریت
سیداشرفالدین حسینی گیلانی)، «آيین اسلام» (به مدیرمسئولی حاج مهدی سراج انصاری)، «دعوت اسلام» (به مدیرمسئولی محمدتقی واحدی)، «
پرچم اسلام» (به مدیریت دکتر فقیهی شیرازی) و... که به واقع ناشر حق و حقیقت و درستی و جمعی از مردم متدین و آگاه را به خویش جذب نموده بودند. صدالبته که بعد از کودتای 28 مرداد، از یکطرف انتشار مطبوعات و مجلات دینی کم شد و از طرف دیگر، با انتشار رنگین نامههای مبتذل و مروج بیبندوباری در کنار طبع روزنامههای حامی حکومت پرخفقان پهلوی دوم، نقطه منفی دیگری در کارنامه مطبوعههای تاریخ ایران معاصر ثبت شد.
مطبوعات و رسانهها، در دوره پس از پیروزی انقلاب اسلامی
با پیروزی انقلاب اسلامی و حاکمیت نظام جمهوری اسلامی، طبیعتا مردمی که با ارزشهای دینی و هنجارهای مذهبی انقلاب کرده بودند، توقع داشتند که شاهد تغییرات مهمی در فضای رسانهها بهویژه مطبوعات باشند. گرچه در بخش مطالب ضداخلاقی و جنسی این اتفاق افتاد و بعد از پیروزی انقلاب دیگر هیچ مطبوعهای از ترس خشم انقلابی مردم، جرئت نکرد تا به انتشار مطالب مستهجن و مبتذل جنسی مبادرت ورزد، اما در بخش مقاله و گزارش و یادداشتنویسی، همچنان دروغگويی، تهمتزنی، خلافگويی، استهزا و اهانت به ارزشهای دینی به وفور دیده میشد. مشاهده این رفتار صاحبانِ قلم ضدانقلاب، در یک سال و نیم ابتدای برقراری نظام اسلامی، موجب میشد که مردم بارها و بارها نسبت به این رفتار مطبوعات ــ که تحت عنوان آزادی قلم انجام میگرفت ــ اعتراض کنند، اما رسانههای ضدانقلاب به راحتی آن اعتراضها را نادیده میگرفتند. حتی این رویکرد کژتابانه مطبوعات ضدانقلاب، به حدی رسید که امام خمینی(ره) در سخنرانی خود در تاریخ 9 خرداد 1358ش و در دیداری که با کارکنان کمیتههای انقلاب قزوین داشتند، فرمودند: «ما از سرنیزهها و مسلسلها و اینها فارغ شدیم، سر قلمها حالا بر ضد ماست. قلمها به جای سرنیزهها آمده است! مقالهها به جای مسلسلها، حالا به روی اسلام بسته شده است. الآن ما گرفتار سرنیزه نیستیم، ما گرفتار قلم هستیم، اهل قلم، ما گرفتار روشنفکرها هستیم. ما گرفتار آزادیخواهها هستیم، که آزادی را نمیدانند چی است! یعنی چه آزادی؟ ما الآن گرفتار اینها هستیم و من امیدوارم که بیدار بشوند ــ یک وقت ملت ما ــ یکوقت آزادیخواههای ما هم بیدار بشوند، از این غربی بودن بیرون بیایند، توجه بکنند به خودشان، خودشان را مستقل قرار بدهند...».
[1]
به هر روی جنگ میان صاحبان قلم و فکر، از سوی دو طیف ضدانقلاب و انقلابیون مسلمان تا اوایل سال 1360ش ادامه پیدا کرد. اما بعد از ورود دادستانی کل کشور و رأی به تعطیلی نشریات ضدانقلاب، آرامش به فضای رسانهای کشور وارد شد.
راستگویی و حقخواهی در رسانه
پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نظام جمهوری اسلامی، سرآغاز حرکتی آگاهانه برای ایجاد «تمدن نوین اسلامی» بود؛ هدفی که در آن رسانه و ابزارهای ارتباطی، قطعا نقشی مهم و غیرقابل انکار داشته و همچنان دارند. برهمین مبنا نیز اصحاب رسانه و قلم، میبایست با پشتوانه قوی عقیدتی و فکری، در این عرصه ورود پیدا کرده و در آن گام برمیداشتند. به همین علت بنیانگذار کبیر نظام جمهوری اسلامی از همان مقطع دهه 1360، شروع به تبیین بایدها و نبایدهای فعالیت در این عرصه کردند. به ویژه اینکه در همان زمان بودند افرادی که در داخل نظام با قلم خود اقدام به تحریف وقایع و حتی کلام امام خمینی میکردند. تاجاییکه حضرت امام در وصیتنامه خود ــ که در تاریخ 26 بهمن 1361ش تنظیم شده است ــ به این مسئله اشاره کرده و فرمودند: «اکنون که من حاضرم بعض نسبتهای بیواقعیت به من داده میشود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود. لهذا عرض میکنم آنچه به من نسبت داده شده یا میشود مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد، با تصدیق کارشناسان، یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم...».
اینچنین و براساس آموزههای قرآنی، چون «حقگويی، راستگويی و جنبه تربیتی داشتن محتواها»، از مهمترین آموزهها و توصیههای امام خمینی به اصحاب رسانه بوده است؛ چنانكه ایشان در پیامی به مناسبت سالروز پیروزی انقلاب اسلامی در تاریخ 22 بهمن 1363ش، خطاب به اصحاب رسانه فرمودند: «رسانههای گروهی بهویژه صداوسیما، این مراکز آموزش و پرورش عمومی، میتوانند خدمتهای گرانمایهای را به فرهنگ اسلام و ایران نمایند. بنگاههایی که شب و روز در سراسر کشور با آنها تماس سمعی و بصری دارند، چه مطبوعات در مقالات و نوشتارهای خود و چه صداوسیما در برنامهها و نمایشنامهها و انعکاس هنرها و انتخاب فیلمها و هنرمندان متعهد، بخواهند تا در راه تربیت صحیح و تهذیب جامعه وضعیت تمام قشرها را در نظر گرفته و راه و روش زندگی شرافتمندانه و آزادمنشانه را با هنرها و نمایشنامهها به ملت بیاموزند و از هنرهای بدآموز و مبتذل جلوگیری کنند. ملت عزیز در طول پنجاه سال اخیر گرفتار مجلات و روزنامههای تخریبکننده و فاسدکننده نسل جوان و از آنها بدتر سینماها و رادیو و تلویزیون بود که با برنامههای خود، ملت را به حد وافر در آغوش غرب و غربزدهها غلتانید و ضررهای رسانههای گروهی از خرابیهای توپ و تانکها و سلاحهای مخرب بالاتر و بدتر است؛ چه که ضررهای سلاحها گذراست و ضررهای فرهنگی باقی و به نسلهای بعد انتقال پیدا میکند؛ چنانكه دیدید و میبینید و اگر نبود لطف خاص خداوند منان و تحول برقآسای ملت در سراسر کشور، نمیدانیم سرانجام اسلام و کشور به کجا کشیده میشد...».
[2]
البته حضرت آیتالله العظمی خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی، نیز در ادامه همان روش امام خمینی، در طول سه دهه گذشته بارها و بارها چنین توصیههایی را به اصحاب رسانه داشته و به تبیین الزمات کار رسانهای توسط صاحبان قلم پرداختهاند؛ مثلا ایشان با تأکید بر رعایت جنبههای ارزشی در تولید محتوا و تولیدات هنری فرمودهاند: «رسانههای ما ــ از جمله رادیو ــ تشکیلات ما، گفتن و نشستن ما، اجرای نقش ما، همه برای این است که میخواهیم این نظام را کامل کنیم. هرچه بهتر، هرچه اسلامیتر، هرچه انسانیتر و هرچه به هدفهای عالیاش نزدیکتر. هدف غیر از اینکه نیست. وقتی ملتی حرکت عظیم و انقلاب بزرگی را انجام میدهد، یک جمهوری با این عظمت را بنا میگذارد و در مقابل این همه تهاجمات، این طور از آن دفاع میکند، اهدافی دارد، این اهداف را ما باید با همه وسایل تعقیب بکنیم. ممکن است یک جا این اهداف در حال تضییع باشد، ما باید جبران بکنیم. منطقه ادب و هنر، یکی از جاهایی است که شما خیلی خوب میتوانید در این زمینه کار کنید. مسائل ارزشی نظام را باید در نظر داشته باشید. آنجاهایی که با ارزشهای نظام برخورد میکند، آنجاها را حتما حذف کنید... اگر جنبههای ارزشی مورد تأکید قرار گیرد، بسیار خوب است. جنبههای ارزشی را از آنها انتزاع و مطرح کنید؛ این میتواند انشاءاللَّه بسیار مفید باشد...».
[3]
و یا اینکه درباره ضرورت راستگويی توسط فعالین عرصه رسانه فرمودهاند: «راستگویی، الان کشور خود ما کشور اسلامی است و از بسیاری از جوامع دنیا هم انصافا بهتر و پاکیزهتر و طاهرتر است، امّا در عین حال شما ببینید خیلی از مشکلات داخل کشور ما، ناشی از نبودنِ همین صفت است، صدقالحدیث نیست، راستگویی نیست، راستگویی یعنی چه؟ یعنی شما حرفی را که میزنید، مطابق با واقع باشد. اگر دانستید مطابق با واقع است و گفتید، این راست است، اگر نه، نمیدانید مطابق واقع است یا نیست، امّا میگویید، این صدق نیست. صدق عبارت است از اینکه شما چیزی را که میدانید مطابق واقع است، بیان میکنید. فضای مجازی را ملاحظه کنید که بر اثر حرف، شایعه، دروغ، خلاف، تهمت، نسبت بدون واقعیّت به این، به آن، به بالا، به پایین، به همدیگر، یک فضای دروغ در کشور بهوجود میآید. ببینید، اینها اشکال است. پس اوّل صِدقُ الحَدیث، [یعنی] همه سعی کنیم راست بر زبان جاری کنیم...». (21 اسفند 1397ش)
بازدید آیت الله سیدعلی خامنهای، از واحد صفحهبندی روزنامه اطلاعات (دهه 1360)
همه منظومه فکری امامین انقلاب، نه بخشی از آن
واقعیت این است که در حال حاضر ــ که برخی آن را دوران «حاکمیت رسانه» نیز میدانند ــ گروه، جریان و کشوری که رسانه نداشته باشد، از فضای سیاسی جهانی حذف خواهد شد. آنوقت در شرایطی که صهیونیسم بینالملل و امپریالیسم خبری برای تحکیم قدرت خود در جهان، با ابزار رسانه مشغول جنگ با حق و حقیقت هستند و البته با تحمیل ارزشهای غربی، دروغپراکنی و بازنمایی غیرواقعی مسائل، مشغول فریب افکار عمومی کشورهای مختلف هستند، پس باید برای جنگ با این امپراتوری فریب و دروغ روز به روز قویتر و مجهزتر شد، اما مجهزشدنی که براساس معیارها دینی و الزمات عقیدتی ما باشد؛ چنانكه رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره این معیارها و الزمات میگویند: «رسانه ملي اگر بخواهد به عنوان مهمترين ابزار فرهنگي در كشور، از عهده اين كار بربيايد، بايد اين چيزها را در خودش تأمين كند: امين نظام باشد، مورد اعتماد مردم باشد، برخوردار از مزیتهای رقابتی باشد، امروز رقباي ما زيادند، چه رقباي منطقهاي، چه رقباي بينالمللي. ما بايد در مقابل اين رقبا، خود را از مزیتهای رقابتی برخوردار کنیم. ظرفيت بالا در كمّ و كيف محصولات، هر دو مورد نظر است. نبايد كميت، كيفيت را تحتالشعاع قرار دهد و بالعكس...».
[4]
در عرصه اقدام مطبوعاتی کارآمد، قطعا باید به این نکته بسیار مهم هم نیز توجه داشت که اصحاب رسانه برای ملتزم شدن به این معیارها و بایدها و نبایدها، حتما میبایست کل منظومه فکری امامین انقلاب را درباره رسالت رسانه در نظر داشته باشند و از گزینش بخشی از سخنان آنها و به فراموشی سپردن بخشی دیگر، جدا خودداری کنند. منظومهای که در آن به ملاکها در: «اخلاق رسانه»، «حقوق و تکالیف رسانه»، «مأموریت و وظایف اصحاب رسانه در زمینه خبر، تحلیل، فرهنگ و آموزش»، «اهداف و آرمانها در فضای رسانه»، «شناخت روشها و مأموریتهای دشمن در فضای رسانه» و در نهایت «نحوه مدیریت رسانه برای مقابله با دشمن و جهانی کردن پیام انقلاب اسلامی» توجه کامل و جامع شده و زوایای مختلف آن توسط امامین انقلاب تبیین شده است؛ زیرا برای رسیدن به اهداف بلند نظام در ایجاد تمدن نوین اسلامی ــ که ارکان آن توسط امامین انقلاب تبیین شده است ــ نمیتوان با گزینش سلیقهای در این عرصه گام برداشت.
منابع:
ـ اخوان، محمدجواد،
رسانه انقلاب (رسالت و مسئولیت اصحاب رسانه از نگاه امامین انقلاب اسلامی)، انتشارات دیدمان (جوان)، 1401ش
ـ گودرزی و دیگران، غلامرضا و...، «هدایت افکار عمومی در قرآن و منظومه فکری امامین انقلاب اسلامی»،
فصلنامه تخصصی مدرسه حکمرانی شهید بهشتی، سال سوم، ش 9 (بهار 1401ش).
ـ نجاران طوسی، حامد، «الگوی نقش آفرینی حوزه و دانشگاه در تمدنسازی مبتنی بر منظومه فکری امامین انقلاب»، فصلنامه
بهار، دوره 1، ش 1 (بهار 1401ش)
پينوشتها:
[1].
صحیفه امام، ج 8، صص 25 و 26.
[3]. 5 اسفند 1370ش، در دیدار با اعضای گروه ادب و هنر و صدای جمهوری اسلامی.
[4]. بیانات رهبری در دیدار با مسئولان سازمان صداوسیما، مورخ 11 آذر 1383ش.