پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ فوریترین اثر انقلاب اسلامی، تغییر نظام سیاسی و مهمتر از آن تحول در پایهها و مبانی فکری، فرهنگی و ارزشی بوده است. انقلاب اسلامی، مناسبات و روابط اجتماعی و ساختارهای بینالملل را که امپریالیسم و استعمار، شاخصهای مهم آن در منطقه خاورمیانه میباشد، دگرگون کرد و این تغییرات شگرف، سبب تحولات عمدهای در حوزه فرهنگ، ارزشها و سیاست جهانی شد. مسئله مهم در این جستار واکاوی ارتباط استعمار و تحقیر ملتها و ظرفیت نخبگی، بیداری ملتها در برابر زمینهسازی امپریالیسم و «استعمار فرانو» بهعنوان سدی در برابر ملت و منطقه است. مقام معظم رهبری بهدرستی تمهیدات و روندهای فکری گوناگون استعمار و کارشکنیهای دشمنان را بهعنوان مانعی جهت ایجاد تمدن نوین اسلامی و الگویی برای بیداری جهان اسلام برمیشمارد و آن را تنها راه برونرفت از استعمار فرانو قلمداد میکند. بنابراین، این پژوهش تلاش دارد به روشنگری گوشههایی از دیدگاههای رهبری در تبیین مفهومشناسی استعمار بپردازد.
استعمار کهن؛ عاملیت مستقیم و توجیه تمدن و آبادی
استعمار به صورتی نظاممند قرابت زیادی با اندیشه «ساختن» و «ابداع» دارد. تمدنی که با بهرهگیری از صلاحیت و توانایی عقل ابزاری بر شانههای تسخیر طبیعت بنا شده و توانایی انسان جدید را بر علم و سپس فناوری نشان میدهد تا با اراده، وسیلهها را تبدیل به هدف کند. در ابتدا، نگرش و روش او بهصورت «مستقیم» بود و غالبا بهصورت «جنگ» علیه ملتها و دولتها صورت میگرفت تا علاوه بر کشف منابع جدید، منافع درازمدت خود را حفظ کند. این شیوه استعماری که تا پایان جنگ جهانی دوم به شکل پررنگی ادامه داشت، با تحول فرهنگی، آگاهی سیاسی و بیداری ملتها از بین رفت و نوع دیگری از استعمار جانشین آن شد.[1] ماهیت، روند و دگرگونی استعمار در زمان و مکانهای مختلف صرفا محدود به کشور ایران نیست، بلکه با همه کشورهایی که زورشان به آنها برسد، کارکرد استعمار بهصورت عینی مشهود است.
کاوش در پنج دستهبندی تاریخی، نشاندهنده تحول استعمار و چرخههای جهانی مستمر آن است؛ بهطوریکه حد فاصل سالهای 1500 تا 1815م، با سیاست مرکانتیلیستی و روابط اقتصادی میان مرکز و پیرامون؛ از 1815 تا 1870، تسلط بریتانیا به یک قدرت مسلط جهانی و شکلگیری تجارت آزاد؛ از 1870 تا 1945، زوال سلطه جهانی بریتانیا، و ورود آلمان و آمریکا به صحنه جهانی؛ از 1945 تا 1973، هژمونی آمریکا و تغییر مسیر اقتصاد جهانی به سمت لیبرالیسم و تجارت آزاد و سرانجام از سال 1973 به بعد با نوع جدیدی از استعمار تحت عنوان استعمار فرانو، روبهرو میشویم.[2] چرخههای جهانی سه قرن پدیده استعمار در کشورهای تحت سلطه در مناطقی از آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین، جمعیت را فشرده و زیر فشار قرار داده است، به صورتی که منابع را به سود خودشان خالی کرده و غارت کردند و مانع پیشرفت علمی و عملی و فناوری این کشورها شدند و آنها را عقب انداختند.[3]
استعمار فرانو؛ چرخه نوین غارت با حربه دموکراسی و آزادی
با رشد فکری جوامع و گسترش خیزشهای مردمی و ضد امپریالیستی در جهان استعمار کهن جای خود را به استعمار نو داد. هجوم استیلاجویانه غیرمستقیم و روی کار آوردن دولتهای دستنشانده در منطقه، بهویژه در دوره حکومت پهلوی، از شاخصههای این جابهجایی است. در ابعاد فرهنگی، دولتهای مرکزی، به تحقیر و نابودی فرهنگ کشورهای دستنشانده و تحمیل نظاممند و غیرمستقیم فرهنگ غربی، که بهنوعی تهاجم فرهنگی به زیرساختهای هویتی بود، پرداختند.[4] در ابعاد سیاسی، دولت استعماری حاکمیت مستقیم ندارد و زمامداران از مردم خود سرزمینها هستند و ظاهرا کشور مستعمره تمام نشانههای استقلال همچون مرز، پرچم، قانون اساسی و انتخابات را داراست، اما در حقیقت، کشور توسط عوامل استعماری با «برنامه»ها و «سیاست»های آنها اداره میشود. اصل چهارم هری ترومن و برنامه اصلاحات ارضی جان.اف کندی ازجمله برنامهها و سیاستهای کشور آمریکا جهت سلطه بر کشورهای کمبرخوردار از توسعه بود. رهبر معظم انقلاب در تبیین این شیوه میفرمایند: «استعمار نو مثل دوران استعمار قدیم نبود که حاکم انگلیسی برود در هند حکومت کند؛ نه، از خود کشورها کسانی را میگماشتند؛ مثل رژیم طاغوت، مثل رضاخان و پسرش و مثل بسیاری از دولتهای دیگر کشورهای جهان سوم».[5]
در دوره محمدرضا پهلوی کشور دربست در اختیار آمریکاییها بود؛ هم اقتصادش و هم سیاستش، هم روابط اجتماعیاش. آنچه در این کشور تدبیر میشد، در جهت منافع سلطهگران بیگانه و متنفذ در ایران بود. آن روز ملت ایران در گزینش مدیران ارشد کشور کمترین دخالتی نداشت. آن روز علم در کشور درنهایت عقبافتادگی و عقبماندگی بود. در حقیقت، نظام سلطه، دنیا را به دودسته سلطهگر و سلطهپذیر تقسیم کرده بود که بین دو ابرقدرت شوروی و آمریکا تقسیم شده بود. این نظام سلطه یک جدولی برای دنیا معین کرده بودند، که در هر دوره به شکل خاصی؛ یک روز استعمار، یک روز به شکل استعمار نو و یک روز دیگر هم استعمار پسانو، پدیدار میشد، اما مردمسالاری دینی، مردمسالاری اسلامی این جدول را به همریخت.[6]
انقلاب اسلامی و استعمار فرانو؛ بیداری اسلامی در منطقه
انقلاب اسلامی ایران با توجه به ماهیت و ویژگیهای جهانی و جهانشمولش، بزرگترین شوک و تأثیر را به علوم انسانی و اجتماعی غرب وارد کرد و معادلات سیاسی جهان و راهبردهای جهانی ابرقدرتها را در بلوکبندیهای اقتصادی، سیاسی و استراتژیک مانند پیمان سنتو به همریخت[7] و پس از خروج از آن، عضو جنبش عدم تعهد شد. بلوکبندیهای یادشده بر نوعی از فلسفه سیاسی اروپایی و آمریکایی، جهت شالودهریزی یک تمدن جدید و مادی با استفاده از ابزارهای گوناگون استوار بود. قدرتهای غربی خودشان را از علم، فناوری و تجربه تقویت و نوعی از تمدن را بر عالَم بشریت حاکم کردند که جلوههای ظاهری از زیبایی، فناوری، سرعت و سهولت بود، اما خوشبختی انسانها را برقرار نکرد، بهعکس، بر فرق عدالت کوبید، ملتهایی را اسیر، ملتهایی را فقیر و ملتهایی را تحقیر کرد.[8]
اما با پیروزی انقلاب اسلامی، «گفتمان بیداری اسلامی توسط حضرت امام خمینی(ره) تبدیل به پراگماتیک سیاسی شد»[9] و با ترکیب ارزشهای فرهنگی و باورهای سیاسی، قدرت نرم جمهوری اسلامی منطقه را فراگرفت؛ بهطوریکه «امروز خاورمیانه بیدار شده است. دنیای اسلام بیدار شده است. یک روزی منطقه ما این دو ابرقدرت شوروی و آمریکا بر همه امور سیاسی مسلط بودند، یکبخشی مربوط به چپ بود، یکبخشی مربوط به راست».[10] گاهی اختلاف و دعوا و زمان دیگر باهم مینشستند و درباره سرنوشت یک کشور تصمیم میگرفتند. «یکهو میدیدید مصر را فروختند! کما اینکه در یک دورهای فروختند. درواقع جنگ بین دو اردوگاه بود و ملتها و زمامدارانشان، منافعشان، همه زیر پا له میشد».[11]
ازاینرو، بیداری اسلامی موجب رهایی ملتها از یوغ استعمار و سرسپردگی دولتهای دستنشانده شد. مقام معظم رهبری میفرماید: «تودههای مردم به ثروت عظیم معرفتی و معنوی خود توجه یافته و به اهمیت و ارزش آن پی بردهاند. امروز دموکراسی پولمحور غربی آبروی خود را از دست داده است».[12] بنابراین، بیداری اسلامی موجد حرکت و به سدی در برابر استعمار فرانو تبدیل شده است.
فرجام
دخالت نظامی امپریالیسم و اشغال کشورهای ضعیف با شعار و توجیه متمدن کردن اقوام وحشی و آبادانی سرزمینهایشان صورت میگرفت، اما در دوره جدید حمله نظامی مستقیم و اشغال نظامی کشورها با شعار دموکراسیسازی و هدیه آزادی به کشورها صورت میگیرد. درعینحال استفاده از ابزار رسانههای عظیم خبری و ایجاد جوهای کاذب مانند حملات تروریستی، باعث میشود اهداف واقعی استعمار مشخص نگردد و حتی با تعریف و تمجید روبهرو شود. ازاینرو، در دیدگاه رهبری انقلاب ابعاد فرهنگی استعمار نو دارای شاخصههایی است که مهمترین آنها عبارتاند از: نابودی فرهنگهای ملی و رواج فرهنگ و تفکر غرب، تسلط بر نظام آموزشی، جهانیسازی در فرهنگ و نابودی فرهنگ بومی، تسلط رسانهها و ابزارهای رسانهای بهمثابه ابزارهای شستشوی مغزی و فلج کردن تفکر و استدلال و سرانجام تحقیر ملتهای اسلامی و خاموشسازی بیداری مردم منطقه جهت به حاشیه راندن منابع ارزشمند اسلامی و عرفیسازی حوزه عمومی.
پینوشتها:
انقلاب اسلامی و استعمار فرانو؛ بیداری اسلامی در منطقه
انقلاب اسلامی ایران با توجه به ماهیت و ویژگیهای جهانی و جهانشمولش، بزرگترین شوک و تأثیر را به علوم انسانی و اجتماعی غرب وارد کرد و معادلات سیاسی جهان و راهبردهای جهانی ابرقدرتها را در بلوکبندیهای اقتصادی، سیاسی و استراتژیک مانند پیمان سنتو به همریخت[7] و پس از خروج از آن، عضو جنبش عدم تعهد شد. بلوکبندیهای یادشده بر نوعی از فلسفه سیاسی اروپایی و آمریکایی، جهت شالودهریزی یک تمدن جدید و مادی با استفاده از ابزارهای گوناگون استوار بود. قدرتهای غربی خودشان را از علم، فناوری و تجربه تقویت و نوعی از تمدن را بر عالَم بشریت حاکم کردند که جلوههای ظاهری از زیبایی، فناوری، سرعت و سهولت بود، اما خوشبختی انسانها را برقرار نکرد، بهعکس، بر فرق عدالت کوبید، ملتهایی را اسیر، ملتهایی را فقیر و ملتهایی را تحقیر کرد.[8]
اما با پیروزی انقلاب اسلامی، «گفتمان بیداری اسلامی توسط حضرت امام خمینی(ره) تبدیل به پراگماتیک سیاسی شد»[9] و با ترکیب ارزشهای فرهنگی و باورهای سیاسی، قدرت نرم جمهوری اسلامی منطقه را فراگرفت؛ بهطوریکه «امروز خاورمیانه بیدار شده است. دنیای اسلام بیدار شده است. یک روزی منطقه ما این دو ابرقدرت شوروی و آمریکا بر همه امور سیاسی مسلط بودند، یکبخشی مربوط به چپ بود، یکبخشی مربوط به راست».[10] گاهی اختلاف و دعوا و زمان دیگر باهم مینشستند و درباره سرنوشت یک کشور تصمیم میگرفتند. «یکهو میدیدید مصر را فروختند! کما اینکه در یک دورهای فروختند. درواقع جنگ بین دو اردوگاه بود و ملتها و زمامدارانشان، منافعشان، همه زیر پا له میشد».[11]
ازاینرو، بیداری اسلامی موجب رهایی ملتها از یوغ استعمار و سرسپردگی دولتهای دستنشانده شد. مقام معظم رهبری میفرماید: «تودههای مردم به ثروت عظیم معرفتی و معنوی خود توجه یافته و به اهمیت و ارزش آن پی بردهاند. امروز دموکراسی پولمحور غربی آبروی خود را از دست داده است».[12] بنابراین، بیداری اسلامی موجد حرکت و به سدی در برابر استعمار فرانو تبدیل شده است.
فرجام
دخالت نظامی امپریالیسم و اشغال کشورهای ضعیف با شعار و توجیه متمدن کردن اقوام وحشی و آبادانی سرزمینهایشان صورت میگرفت، اما در دوره جدید حمله نظامی مستقیم و اشغال نظامی کشورها با شعار دموکراسیسازی و هدیه آزادی به کشورها صورت میگیرد. درعینحال استفاده از ابزار رسانههای عظیم خبری و ایجاد جوهای کاذب مانند حملات تروریستی، باعث میشود اهداف واقعی استعمار مشخص نگردد و حتی با تعریف و تمجید روبهرو شود. ازاینرو، در دیدگاه رهبری انقلاب ابعاد فرهنگی استعمار نو دارای شاخصههایی است که مهمترین آنها عبارتاند از: نابودی فرهنگهای ملی و رواج فرهنگ و تفکر غرب، تسلط بر نظام آموزشی، جهانیسازی در فرهنگ و نابودی فرهنگ بومی، تسلط رسانهها و ابزارهای رسانهای بهمثابه ابزارهای شستشوی مغزی و فلج کردن تفکر و استدلال و سرانجام تحقیر ملتهای اسلامی و خاموشسازی بیداری مردم منطقه جهت به حاشیه راندن منابع ارزشمند اسلامی و عرفیسازی حوزه عمومی.
پینوشتها:
[1]. آیتاللهالعظمی سیدعلی خامنهای، «بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با مردم قم؛ به مناسبت سالگرد قیام 19 دی»، (19/ 10/ 1383)، دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای، قابلدسترسی در:
https://khl.ink/f/3267
https://khl.ink/f/3267
[2]. محمدرحیم عیوضی، شناخت ماهیت استعمار فرانو، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1391، صص 70-73.
[3]. آیتاللهالعظمی سیدعلی خامنهای، «بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی»، (01/ 01/ 1398)، دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای، قابل دسترسی در:
https://khl.ink/f/42061
https://khl.ink/f/42061
[4]. مرتضی نورمحمدی، «استعمار فرانو؛ روند شکلگیری و مواجه با انقلاب اسلامی»، در: مجموعه مقالات همایش استعمار فرانو، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1386، ص 487.
[5]. آیتالله العظمی سیدعلی خامنهای، همان، (19/ 10/ 1383).
[6]. آیتالله العظمی سیدعلی خامنهای، «بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی»، (04/ 03/ 1401)، دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی خامنهای، قابل دسترسی در:
https://khl.ink/f/50317
https://khl.ink/f/50317
[7]. مجید صفاتاج، انقلاب اسلامی و استعمار فرانو در منطقه، تهران، آفاق روشن بیداری، 1394، ص 41.
[8]. آیتالله العظمی سیدعلی خامنهای، «بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی»، (08/ 10/ 1394)، دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی خامنهای، قابل دسترسی در:
https://khl.ink/f/31770
https://khl.ink/f/31770
[9]. مهدی ذوالفقاری، انقلاب اسلامی ایران و بیداری اسلامی در منطقه، تهران، خبرگزاری فارس، چ دوم، 1395، ص 12.
[10]. آیتالله العظمی سیدعلی خامنهای، «بیانات در دیدار فرماندهان و خلبانان نیروی هوایی ارتش»، (19/ 11/ 1389)، دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی خامنهای، قابل دسترسی در:
https://khl.ink/f/10996
https://khl.ink/f/10996
[11]. همان.
[12]. آیتالله العظمی سیدعلی خامنهای، «پیام به حجاج بیتالله الحرام»، (17/ 04/ 1401)، دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی خامنهای، قابل دسترسی در:
https://khl.ink/f/50597
https://khl.ink/f/50597