پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ پس از کودتای 28 مرداد 1332ش، نوعی جابهجایی بازیگران قدرتمند خارجی در عرصه سیاست ایران اتفاق افتاد که این امر تا اندازهای به معنای نفوذ گسترده آمریکا و حذف حضور سنتی انگلیس در ایران بود. بااینحال، انگلیس با توجه به همین نقش سنتی خود در دستگاه سیاسی ـ نظامی ایران هنوز حوزههایی را زیر نفوذ خود داشت. حذف اینتلیجنس سرویس و روابط متعددی که در سازمانهای اداری ایران داشت، ناممکن بود. انگلیس با بهرهمندی از مهرههایی چون
شاپور جی ریپرتر، برنامههای اطلاعاتی و جاسوسی خود را تحقق میبخشید. یکی از مهمترین این برنامهها تأسیس
شبکه اطلاعاتی ـ
جاسوسی معروف به
شبکه ماهوتیان در استانهای شمالی کشور با هدف کشف عناصری بود که در شمال ایران برای روسها کار میکردند. بررسی اقدامات این شبکه در حوزههای اطلاعاتی و امنیتی و نیز چگونگی ارتباط آن با «ام.آی.سیکس» (MI6) از اهداف اصلی این نوشتار به شمار میآید.
پیشینه نفوذ اطلاعاتی انگلیس در ایران
از زمانی که هندوستان بزرگ (شامل هندوستان، پاکستان، بنگلادش و کشمیر) مستعمره انگلیس شد، دو کشور ایران و افغانستان که مرز مشترک با روسیه تزاری و بعدا شوروی کمونیست داشتند، برای انگلستان اهمیت حیاتی درجه اول یافتند و حریمی برای جلوگیری از توسعهطلبی روسیه تلقی شدند. پتر کبیر در وصیت خود وصول به «آبهای گرم» خلیج فارس و دریای عمان را عامل کلیدی در توسعه جهانی امپراتوری روسیه ذکر کرده بود؛
[1] به همین دلیل امپراتوری بریتانیا برای جلوگیری از توسعهطلبی رقیب روس خود میکوشید راه حرکت روسیه را به جنوب سد کند.
با این حال، مستندات تاریخی از این امر حکایت میکند که با گسترش روابط ایران و انگلستان در دوران قاجار، بهتدریج دوره نفوذ آشکار انگلیس در ایران آغاز شد. حضور و فعالیتهای بریتانیا در ایرانِ عصر قاجار بر کسی پوشیده نیست. کودتای 3 اسفند 1299ش با حمایت انگلیسیها صورت گرفت و هم آنان بودند که رضاشاه را در شهریور 1320ش از سریر سلطنت به زیر کشیدند و فرزندش محمدرضا را جانشین او کردند. چنانکه از منابع برمیآید، آلن چارلز ترات، رئیس وقت ام.آی.سیکس در سفارت انگلستان در تهران در صعود نهایی محمدرضا به سلطنت سهم چشمگیری داشته است.
[2]
همچنین، رد پای اثرگذاری و نفوذ عوامل اطلاعاتی جاسوسی بریتانیا در وهلههای مختلف تاریخی بعد از شهریور 1320ش همچون ناآرامیهای سراسر دهه 1320ش در بخشهای مختلف ایران، دوره نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران، به سقوط کشانیدن دولت
محمد مصدق و بالاخره کودتای 28مرداد1332ش بهوضوح آشکار است.
[3]
هرچند پس از کودتای 28 مرداد 1332ش و تحولات حاصل از آن روابط سیاسی ایران و انگلستان بار دیگر تثبیت شد، اما این بار نه تنها انگلیسیها همچون گذشته نقش اول بازیگر خارجی صحنه سیاسی ایران را برعهده نداشتند، بلکه خیلی زود آشکار شد که از آن پس تنها قدرت برتر در عرصه ایران نخواهند بود و رقیب تازهنفس و پرقدرت آنان، آمریکا، بر جایگاه قدرت بلامنازع خارجی در عرصه ایران تکیه خواهد زد.
[4] البته این موضوع به معنای پایان نقش و نفوذ سنتی انگلستان در ایران نبود و مأموران دستگاه اطلاعاتی انگلستان بهویژه ام.آی.سیکس همچنان برای تأمین و تحقق اهداف این کشور تا پایان دوران سلطنت محمدرضا پهلوی در ایران حضور داشتند.
[5]
تربیت سیاستمداران/ جاسوسان حرفهای و اعزام آنها به ایران ــ که خاندان ریپورترها از معروفترین آنها بودند ــ نفوذ در مراکز مهم نظامی و سیاسی ـ امنیتی از جمله رکن 2 ارتش، همکاری با سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) و تأسیس دفتر ویژه اطلاعات و بالاخره راهاندازی شبکههای مخفی اطلاعاتی و جاسوسی از جمله مهمترین شیوههایی بود که انگلیس توانست با بهره جستن از آنها فعالیتهای اطلاعاتی و امنیتی خود را در ایران ــ دوره محمدرضا پهلوی ــ تداوم بخشد.
مجریان خاموش ام.آی.سیکس
انگلیس با بهرهمندی از مهرههایی چون شاپور جی ریپورتر، برنامههای اطلاعاتی و جاسوسی خود را تحقق میبخشید. بنا به اعتراف ارتشبد فردوست، جی برجستهترین و مهمترین مقام اطلاعاتی انگلیس و هدایتکننده برنامههای ام.آی.سیکس در ایران بود. شاپور جی با نیروهای مختلف شهری و عشایری در سراسر کشور ارتباطات گسترده داشت و مهرههای اطلاعاتی بسیاری چون سرلشکر علی معتضد (قائممقام ساواک و سفیر ایران در سوریه)، سرتیپ منوچهر هاشمی (رئیس اداره ضدجاسوسی ــ اداره هشتم ــ ساواک)، سپهبد کمال (رئیس رکن 2 ارتش) و سرتیپ علویکیا (قائممقام ساواک) از دوستان وی بهشمار میآمدند.
[6]
شاپور جی ریپورتر در کنار محمدرضا پهلوی
شماره آرشیو: ۱-۶-۴۷۳۴۲ن
شاپور ریپورتر از طریق ارتباط با سه خانواده متنفذ ایرانی، یعنی فرمانفرمائیان، بختیاری و قشقایی توانسته بود بسیاری از سیاستمداران و کارگزاران رژیم را به همکاری و حتی جاسوسی برای انگلیس جلب کند. او تعداد زیادی از عناصر و مهرههای رژیم را انتخاب و برای آموزش اطلاعاتی به انگلستان اعزام کرد. راهاندازی و هدایت شبکههای اطلاعاتی مخفی مانند بیسیم و ماهوتیان که در عمل مستقیما تحت نظارت و کنترل ام.آی.سیکس فعالیت داشتند از دیگر اقدامات شاپور جی در زمینه اهداف جاسوسی سرویس اطلاعاتی انگلیس در ایران بود. جی را میتوان مجری خاموش سیاستهای اطلاعاتی و انگلیس در ایران نامید.
شبکه اطلاعاتی ـ جاسوسی ماهوتیان
همچنان که اشاره شد فعالیتهای اطلاعاتی و جاسوسی انگلیس در ایران و روابط بین ساواک و اینتلیجنت سرویس گسترده و دارای ابعاد گوناگون بوده است. با وجود این اسناد تاریخی بیانگر این نکته است که برخلاف رویه سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل (سیا و موساد)، که با ساواک ارتباط مستقیم داشتند،
[7] ام.آی.سیکس هیچگاه به گسترش روابط مستقیم با ساواک تمایل نشان نداد، اما در مواردی با بهرهگیری از نیروها، امکانات مالی و فنی آن به فعالیتهای مستقلی در ایران میپرداخت.
[8] از جمله مهمترین این اقدامات تأسیس شبکه اطلاعاتی ـ جاسوسی معروف به شبکه ماهوتیان در استانهای شمالی کشور بود که طی آن نیروهایی از ساواک به سرپرستی سرتیپ عبدالعلی ماهوتیان، از معاونین ساواک، فعالیت اطلاعاتی مستقلی را با هدایت مستقیم مأموران ام.آی.سیکس در ایران سروسامان میدادند.
عبدالعلی ماهوتیان
شماره آرشیو: ۶۱۹۹-۵ع
در واقع این شبکه را سرتیپ ماهوتیان ایجاد کرد؛ ماهوتیان از جمله افرادی بود که دوره آموزشی خود را در سازمان اطلاعاتی انگلستان گذرانده و آموزشهای لازم را در این زمینه کسب کرده بود. بنا به گفته فردوست «روزی سرتیپ ماهوتیان (معاون ساواک) به من اطلاع داد که سالهاست زیر نظر انگلیسیها به تشکیل این شبکه مخفی اطلاعاتی در شمال کشور دست زده است و تاکنون همه مخارج آن توسط سرتیپ علویکیا (قائممقام قبلی ساواک) و از بودجه سری ساواک تأمین میشود».
[9]
شبکه ماهوتیان به سبک کار انگلیسیها کاملا مخفی و با نیروهایی محدود اداره میشد؛ به طوری که اکثر قریب بهاتفاق ساواکیها از وجود آن بیاطلاع بودند. مهمترین وظیفهای که ام.آی.سیکس برای این شبکه محدود اما کارآمد در نظر گرفت، فعالیت بر ضد عوامل پیدا و پنهان شوروی و کا.گ.ب در استانهای شمالی ایران بود. بودجه و هزینه فعالیت این شبکه را مستقیما ساواک تأمین میکرد و افراد ساواکی مرتبط با آن، تماس مستقیمی با بدنه مدیریتی ساواک نداشتند و از حیطه فعالیت و عملکرد خود هیچ گزارشی در اختیار این سازمان قرار نمیدادند، بلکه کلیه اقدامات و نتیجه فعالیت آنان صرفا در اختیار نمایندگان ام.آی.سیکس در ایران قرار میگرفت. البته در مواردی که اداره هشتم ساواک هدف مشترکی با این شبکه داشت، اطلاعات موردنیاز در اختیار این اداره و مأموران عملیاتی آن هم قرار میگرفت.
[10]
بااینحال، هم رؤسای وقت ساواک و هم محمدرضا پهلوی هیچگاه مانعی بر سر راه فعالیت این شبکه اطلاعاتی نتراشیدند. ارتباط این شبکه با ساواک از طریق قائممقام وقت ساواک برقرار میشد و از کانال او بود که هزینهها و تجهیزات و امکانات مورد درخواست در اختیار شبکه قرار میگرفت.
[11] نکته جالب توجه این است که مأموران شبکه ماهوتیان عمدتا در هیئت مغازهدارانی فعالیت میکردند که تمام امکانات آن از سوی ام.آی.سیکس و در واقع ساواک تأمین میشد. این افراد به سهم خود افراد دیگری در حوزه فعالیتشان نشان میکردند تا اطلاعات موردنیاز را بهدست آورند و در اختیار مسئولان مربوطه قرار دهند.
[12] هدف نهایی از تنیدن چنین شبکهای در مرزهای شمالی ایران، مبارزه با کمونیسم و تأمین اهداف استعماری انگلیس در ایران بود.
فرجام سخن
شبکههای سرویسهای اطلاعاتی غرب از جمله اینتلیجنس سرویس انگلستان از دیرباز به دنبال نفوذ اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی، معنوی و اطلاعاتی در ایران بودهاند. با کاسته شدن از نقش سیاسی و مستقیم انگلستان در صحنه سیاسی ایران از دهه 1330ش به بعد عوامل اطلاعاتی ــ جاسوسی به عنوان عوامل محوری نفوذ، تلاشی مضاعف را جهت صحنهگردانی و مهار پدیدهها و حوادث اجتماعی سیاسی داخلی و خارجی به نفع انگلستان آغاز کردند. شبکه ماهوتیان در چهارچوب همکاری و بودجه کلان ساواک و نظارت و کنترل مستقیم ام.آی.سیکس که با هدف اجرای یک رشته عملیات نفوذی ـ سیاسی، یعنی جذب نیروهای ماهر برای پیوستن به شبکه و نیز فعالیت جدی برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم در شمال ایران فعالیت میکرد، از جمله مهمترین عوامل اطلاعاتی سرویس جاسوسی انگلیس در این برهه تاریخی بود.
پینوشتها:
[1] . عبدالرضا هوشنگ مهدوی،
تاریخ روابط خارجی ایران از ابتدای دوارن صفویه تا پایان جنگ جهانی دوم، تهران، امیرکبیر، 1364، ص 132.
[2] . حسین فردوست،
ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، اطلاعات، 1369، صص 285 -287.
[3] .
سازمانهای جاسوسی بیگانه در ایران، ج 20، تهران، موسسه فرهنگی هنری جهان کتاب، 1379، صص 90-91.
[4] . علیرضا ازغندی،
روابط خارجی ایران «دولت دست نشانده»، تهران، قومس، 1376، صص 35 ـ 36.
[5] . مظفر شاهدی،
مردی برای تمام فصول: اسدالله علم و سلطنت محمدرضا پهلوی، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1383، ص 590.
[6] . حسین فردوست، همان، صص 350-351.
[7] . مارک گازیوروسکی،
سیاست خارجی آمریکا و شاه، ترجمه فریدون فاطمی، صص 202ـ203.
[8] . سازمانهای جاسوسی بیگانه در ایران، همان.
[9] . حسین فردوست، همان، صص 350-351.