پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ دوره مابین کودتای 1332ش که محمدرضا پهلوی را به سلطنت بازگردانید، تا آستانه انقلابی که برای همیشه وی را از کشور بیرون کرد، فصل تازهای را در ساختار اجتماعی در حال تغییر ایران گشود. در این میان، بار دیگر در فاصله سالهای 1339-1342ش شاه با آزمون دشواری مواجه شد؛ چون در داخل با جنبشهای سیاسی تودهای و در خارج با فشار برای انجام اصلاحات روبهرو بود؛ از همینرو، پهلوی دوم بر اثر فشارهای وارده از سوی جان اف کندی، رئیسجمهور وقت آمریکا،
علی امینی، منتقد لیبرال رژیم، را به نخستوزیری برگمارد تا برنامه اصلاحات اجتماعی آنان را به اجرا گذارد. امینی از همان آغاز سعی کرد با انتقاد از فساد موجود در دولتهای گذشته و وعده و وعیدها خود را به عنوان فردی طرفدار دینداری و مخالف فساد و بیبندوباری معرفی کند و برهمین اساس، در دیماه 1340ش جهت دیدار با علمای قم، به این شهر سفر کرد. بازخوانی زمینهها، اهداف و نتایج دیدار تاریخی امینی با امام خمینی(ره) در این سفر از اهداف این نوشتار کوتاه است.
نخستوزیر محبوب دموکراتهای آمریکایی
با انتقال قدرت از جمهوریخواهان به دموکراتها در آمریکا در نوامبر 1960م/ آبان 1339ش و پیروزی جان اف کندی، که برنامه بلندپروازنهای برای کشورهای دستنشانده غرب داشت، تغییر بازیگران عرصه سیاست در ایران نیز امری اجتنابناپذیر مینمود. روی کار آمدن کندی معادلات محمدرضا پهلوی را که به پیروزی حزب جمهوریخواه و ریاستجمهوری ریچارد نیکسون بسیار امیدوار بود، نیز برهم زد؛ چرا که پیروزی کندی در آمریکا، با پیروزی علی امینی در ایران گره خورده بود. کندی بر اساس ارزیابی سازمان سیا، علی امینی را بهترین و کارآترین شخص برای اجرای رفورم خود تشخیص داده بود؛ رفرمی که بعدها محمدرضا پهلوی اجرای آن را از دست امینی ربود و آن را به نام انقلاب سفید پیش برد و در تاریخ ثبت گردانید.
افزون بر عامل بینالمللی، شرایط داخلی ایران در آغاز دهه1340ش نیز بستر مناسب را برای نخستوزیری امینی فراهم کرد. در ایران، که در آن زمان مهمترین پایگاه آمریکا در منطقه بود، فقر، بیکاری، مفاسد اقتصادی، بیعدالتی در اوج خود بود؛ به طوری که سازمان سیا در سال 1338ش گزارش داد اگر محمدرضا پهلوی برنامه اصلاحات را آغاز نکند، ظرف یکی دو سال سقوط خواهد کرد؛
[1] در نتیجه، آمریکاییها برای رهایی شاه از این وضعیت بحرانی، برنامه اصلاحات خود را مطرح کردند و در اولین گام، خواهان ایجاد فضای باز سیاسی و انتخاب یک نخستوزیر لیبرال شدند. همه میدانستند که تنها علی امینی از نظر آمریکاییها واجد چنین شرایطی است.
[2]
در گام دوم، دولت آمریکا به منظور اجرای اصلاحات مد نظرش، به محمدرضا پهلوی فشار آورد که هرچه سریعتر علی امینی را با اختیارات کامل به نخستوزیری منصوب کند. شدت فشار آمریکا به شاه بهقدری بود که ظاهرا در مسافرت زمستانی سال 1339 او به سوئیس، به وی اعلام شد اگر با خواستههای جدید دولت آمریکا موافقت نکند، با سقوط سلطنت و ریاستجمهوری امینی مواجه خواهد شد. از طرفی محمدرضا پهلوی بهشدت از امینی متنفر بود و به روابط گذشته وی با
احمد قوام و دکتر
محمد مصدق، با دیده بیاعتمادی مینگریست.
[3] سرانجام محمدرضا پهلوی در برابر فشارهای دولت کندی تسلیم شد و با نخستوزیری امینی موافقت کرد و امینی در 16 اردیبهشت 1340ش به قدرت رسید. وی در همان روز کابینه خود را تشکیل داد.
[4]
علی امینی در کنار پیکر احمد قوام در منزل وی، لحظاتی پس از درگذشت او
مجری اصلاحات آمریکایی در جستوجوی حمایت
روز پنجشنبه 21 اردیبهشت1340ش، علی امینی طی یک نطق رادیویی اصول برنامه دولت خود را به تفصیل شرح داد و برای موفقیت آن از ملت ایران کمک طلبید؛ زیرا به گفته وی پیروزی بر همه این مشکلات و مسائل به اتفاق و اتحاد همهجانبه ملت احتیاج داشت. مهمترین برنامههای دولت جدید، اصلاحات ارضی و تحدید مالکیتهای بزرگ، توسعه صنایع کشاورزی و ملی، تقویت قوه قضائیه و مبارزه با فساد، اصلاح وضع اقتصادی و تقلیل هزینههای زندگی و اعطای آزادی بیشتر به مطبوعات، احزاب و مخالفان اعلام شد.
[5]
در حقیقت، برنامههای اعلامشده از سوی دولت امینی با هدف اجرای اصلاحات اجتماعی آمریکا در جهان سوم و خاورمیانه طراحی شد؛ بهطوری که از یکسو با هدف کنترل خیزشهای مردمی و پایان دادن به وضعیت بحرانی آن سالها و از سوی دیگر منطبق بر سیاست خارجی آمریکا، یعنی پیشبرد جنگ سرد، محدودسازی کمونیسم و اصلاحات ارضی بود. به این ترتیب، ورود وی به صحنه سیاست با علم کردن بیرق اصلاحات ارضی و مبارزه با فساد همراه بود؛ فسادی که امینی از زبان خود شاه هم بر آن تأکید دارد و میگوید: «یک روز اعلیحضرت به من گفتند که آمریکاییها میگویند که فساد پشت در اتاق شماست که شاه باشد ــ گفتم بله».
[6]
امینی، لایحه اصلاحات را در همان سال به تصویب رساند؛ در این میان، برنامه اصلاحات ارضی با مقاومت نه تنها زمینداران بلکه روحانیان نیز روبهرو شد. بعضی از این روحانیان در ضمن، با نفوذ آمریکا در ایران، استبداد پهلوی و اعطای حق رأی به زنان نیز مخالف بودند؛
[7] به همین دلیل نیز امینی به منظور جلب موافقت و همراهی علما به قم رفت.
علی امینی در دیدار با آیتالله سیدهدایتالله تقوی شیرازی در منزل وی در تهران
امام خمینی و ژست مذهبی آقای لیبرال
یکی از کارهای جالب توجه امینی در دوره صدارت اظهار علاقه و نزدیکی به روحانیت بود. امینی میکوشید با گرفتن نوعی ژست مذهبی و مشورت با علمای قم، همراهی و حمایت آنان از دولت برای انجام اصلاحات مورد نظر آمریکا را بهدست آورد. مستندات تاریخی حکایت دارد که اول دیماه 1340ش علی امینی، نخستوزیر وقت، همراه شریفالعلما و چند نفر دیگر، به قم رفت و پس از زیارت مرقد حضرت معصومه(س)، برای تبریک عید غدیر به دیدار مراجع و علما عظام وقت رسید. طبق برنامه، امینی نخست به منزل آیتالله سیدمحمدرضا گلپایگانی و سپس منزل آیتالله نجفی و آیتالله شریعتمداری و در مرحله پایانی به منزل حضرت امام خمینی، رفت و با آقایان دیدار و گفتوگو کرد. از دیدار و گفتوگوی مراجع و امام خمینی با امینی در خاطرات افراد مختلف مطالبی ذکر شده است.
در کتاب «هفتهزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی» خبر این دیدار و ملاقات امینی با امام خمینی(ره) چنین آمده است: «علی امینی برای دیدار با مراجع قم به این شهر آمده بود. ایشان با بیانات صریح و قاطعانه به امینی اجازه نداد تا از این ملاقات به نفع خویش بهرهبرداری کند. ... وی در این ملاقاتها تلاش میکرد [تا خود را] حامی روحانیت و مرجعیت معرفی کند...».
[8]
در کتاب خاطرات آیتالله پسندیده نیز در تأیید همین موضوع چنین آمده است:
«دکتر امینی انتخاب شده بود که اصلاحات ارضی را انجام دهد و املاک را در ولایات ایران به کشاورزها انتقال دهد. به این خاطر در قم به دیدار مراجع وقت رفت و بنا گذاشت که خدمت امام هم برسد. در آن وقت من هم در آنجا بودم. آقای سعید پسر مرحوم حاج میرزا عبدالله چهلستونی هم در آنجا بود و با یکی از وعاظ تهران ــ که خیلی هم معروف بود و با امینی هم ارتباط داشت ــ آمده بودند که آقا را وادار کنند به امینی احترام کنند... در هر صورت دکتر امینی وارد شد. جلوی درب اتاق که رسید، آقای سعید، پسر مرحوم حاج میرزا عبدالله، به امام اصرار کرد که بلند شوید، سرپا بایستید و احترام کنید! ایشان گوش ندادند و اعتنا نکردند...».
[9]
در گفتوگوهایی که میان امینی و امام خمینی در این دیدار صورت پذیرفت، طرفین درباره نابهسامانیهای جامعه به اظهارنظر پرداختند. آنچه از فحوای این گفتوگو بر میآید این است که امینی در مواجهه با امام نتوانست هدف خود را که جلب حمایت ایشان برای انجام اصلاحات اجتماعی آمریکامحور بود تحقق بخشد. او انتظار داشت که علمای قم از تصویب و اجرای لایحه اصلاحات ارضی اظهار نارضایتی کنند و جلوگیری از اجرای آن را خواستار شوند؛ ازاینرو، خود را برای دفاع از طرح یادشده و جلب نظر آنان برای اجرای آن آماده کرده بود، لیکن برخلاف تصور او، امام در سخنان خود اصولا به مسئله اصلاحات ارضی هیچگونه اشارهای نکردند.
ضمن اینکه، گزارشهای ثبتشده از این دیدار همگی بر نکته دیگری نیز تأکید دارند که فرصتشناسی و درایت امام را به خوبی نشان میدهد. آیتالله پسندیده در جای دیگری از خاطرات خود، درباره این موضوع چنین نوشته است:«.... وقتی امینی نشست، میخواست صحبت کند ولی آقا اصلا مجال صحبت کردن به او ندادند و خودشان شروع کردند به صحبت و نصیحت کردن. او هم خداحافظی کرد و رفت».
[10] بنابراین، در مجموع، میتوان گفت امینی در ملاقات دیماه 1340ش با علمای طراز اول قم، بهویژه امام خمینی(ره)، در طرح موضوع مورد مأموریت خود توفیقی بهدست نیاورد و فقط مطالب مورد نظر و خواست امام ــ رسیدگی به امور مردم، وضع معیشت، وضع ازدواج و طلاق ــ موضوع گفتوگو قرار گرفت.
فرجام سخن
علی امینی، سیاستمداری که در آغاز دهه 1340ش قدرتمند و مورد اعتماد کامل آمریکاییها بود، برای انجام اصلاحات اجتماعی در ایران مورد توجه قرار گرفت. وی پس از رسیدن به صدارت، با دست زدن به یک سلسله برنامههای فریبنده و بهظاهر مذهبی، کوشید در میان مقامات روحانی جای پایی بهدست آورد و موافقت علمای اسلامی از جمله امام خمینی را در مورد طرحهایی که از جانب آمریکا در دست اجرا داشت، به گونهای جلب کند و بدینگونه به اصلاحات مورد نظر آمریکا مشروعیت ببخشد، اما نتیجه این سناریو به دلیل درایت و رفتار هوشمندانه امام خمینی معکوس شد و ژست مذهبی آقای نخستوزیر در نیل به مقصود ناکام ماند.
گفتوگوی آیتالله سیدرضا فیروزآبادی با علی امینی در حاشیه بازدید وی از بیمارستان فیروزآبادی (سال 1340)
پینوشتها:
[1] . مارک گازیوروسکی،
سیاست خارجی آمریکا و شاه، ترجمه فریدون فاطمی، تهران، مرکز، 1371، ص 170.
[2] . محسن کاظمی، «دوست کندی در ایران»، ماهنامه
زمانه، ش 40 (1380)، ص 46.
[4] .
دکتر امینی به روایت اسناد ساواک، ج 1، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1379، ص 28.
[5] . جلیل احمدی،
تاریخ شفاهی گروههای مبارز هفتگانه مسلمان، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1383، ص 33.
[6] .
تاریخ شفاهی هارواد، نوار شماره ۳.
[7] . جان فوران،
مقاومت شکننده، ترجمه احمد تدین، تهران، رسا، 1387، ص 462.
[8] . بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران،
هفت هزار روز تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، زیر نظر غلامرضا کرباسچی، تهران، بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران، 1371.
[9] . مرتضی پسندیده،
خاطرات آیتالله پسندیده، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1382، ص 225.