پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
در روز دوم دسامبر سال 1917 همايش بزرگي در تالار اوپراي لندن و محوطه اطراف آن براي ابراز قدرداني از دولت انگليس در صدور اعلاميه بالفور برپا شد.
قطعنامه اين همايش بزرگ را كه با شركت هزاران نفر برگزار شده بود لرد روچيلد رئيس آن، قرائت كرد. در اين قطعنامه، قدرداني تمامي اقشار جامعه يهوديان انگليس از اعلاميه دولت در حمايت از تأسيس موطن ملي يهوديان، ابراز ميشد، چنين به نظر ميرسيد كه تمامي شركتكنندگان در اين همايش اهميت اين رويداد بزرگ را احساس ميكردند.
لرد روچيلد گفت اين همايش با مهمترين رويداد تاريخ قوم يهود در يك هزار و هشتصد سال گذشته، مصادف شده است. آنها در آنجا جمع شدهاند تا قدرداني خود را از «اعلاميه دولت اعليحضرت كه سرآغاز فصلي تازه و بسيار با اهميت در تاريخ يهوديان است ابراز كنند». صهيونيستها در پرتو اعلاميه يك قدرت بزرگ، جايگاه تازهاي يافتهاند. اين بيانيه آرمانهاي قوم يهود را براي داشتن «موطن ملي»، به رسميت ميشناسد و تأئيد ميكند و در عين حال اظهار ميدارد كه يهوديان حقوق و امتيازهاي همسايگان غير يهود خودشان را در فلسطين اشغالی و همچنين يهودياني را كه با آرمان صهيونيستي همدل و همزبان نيستند، محترم ميشمرند! لرد روچيلد با اين احساس كه اهداف صهيونيسم به هيچ وجه با احساسات عالي ميهنپرستي و دلبستگي يهوديان به كشورهاي محل سكونتشان به عنوان شهرونداني وفادار، مغايرت ندارد، از اجتماعكنندگان در تالار اوپراي لندن خواست تا با صدور قطعنامهاي كه وي آن را به كشورهاي محل سكونت يهوديان تسليم خواهد كرد، همگي اعلام كنند كه با خلوص نيت، مفاد و روح اعلاميه محبتآميز دولت بريتانيا را محترم خواهند شمرد!
وي اطمينان داشت كه هدف اصلي صهيونيسم فراهمآوردن «موطن ملي» براي آن قشر از قوم يهود بود كه ميخواست سرزمين تازهاي داشته باشد و به همين دليل معتقد بود كه اقشار مختلف جامعه يهود ميتوانند براي تأسيس موطن ملي در فلسطين و تضمين موفقيت آن، با يكديگر همكاري كنند.
لرد روچيلد سپس به قرائت قطعنامه همايش بشرح زير پرداخت:
اجتماعكنندگان در اين همايش، به نمايندگي از جانب تمامي اقشار جامعه يهوديان در پادشاهي متحده، از صميم قلب از دولت اعليحضرت به علت صدور اعلاميه در حمايت از تأسيس موطن ملي براي قوم يهود در فلسطين، سپاسگزارند. اقدام تاريخي دولت اعليحضرت در حمايت از آرمانهاي قوم يهود، ژرفترين احساسات شاديآفرين را در ميان يهوديان برانگيخته است. شركتكنندگان در اين همايش در عين حال قول ميدهند كه از هيچ كوششي براي حمايت همه جانبه از آرمان صهيونيستي دريغ نورزند.
لرد روبرت سيسيل، از اعضاي پارلمان انگليس در اين همايش گفت:
براي من مايه بسي خوشوقتي است كه به دعوت كساني كه نمايندگي جنبش صهيونيستي يا رهبري اين جنبش را برعهده دارند در اين همايش حضور يافتهام. من از صميم قلب اين رويداد بزرگ را به شما كه امروز آن را جشن گرفتهايد شادباش ميگويم.
اجازه ميخواهم تا ضمن عرض شادباش نه تنها از تلاشهاي رئيس فدراسيون صهيونيستهاي انگليس بلكه از مساعي آقاي ناهوم سوكولوف 1 و دكتر وايزمن در راه تحقق آرماني كه در قلب تمامي حاضران در اين همايش جاي دارد تجليل كنم. بدون شك تمامي ما بر اهميت اين همايش واقفيم. مهمترين مسأله، در اين همايش، مسأله آزادي است. ما نهتنها به چندين هزار يهودي كه در اينجا اجتماع كردهاند شادباش ميگوئيم بلكه به نمايندگان نژادهاي عرب و ارمني هم كه در اين مبارزه بزرگ براي كسب آزادي شركت دارند خير مقدم ميگوئيم.
آرزوي ما اين است كه كشورهاي عرب به اعراب، ارمنستان به ارامنه و يهوديه به يهوديان تعلق داشته باشد.
اگر قرار است اين چنين شود، آرزو ميكنيم كه تركيه، تركيه واقعي نيز به تركها تعلق يابد. اجازه ميخواهم اين نكته را يادآور شوم كه حمايت بريتانيا از جنبش صهيونيسم، تازگي ندارد. ميتوانم با جرأت ادعا كنم كه حمايت اين كشور از صهيونيسم، بخشي از سياست سنتي آن بوده است. به اعتقاد من، سياست بريتانيا همواره بر دو اصل عمده استوار بوده است. اين دو اصل، اغلب با دو واژه، آزادي 2 و عدالت 3، تبين ميشوند. شايد معني دقيقتر اين واژهها، برتري قانون و آزادي باشد، چون اگر قرار است به امنيت، كه به تازگي بر اهميت آن تأكيد شده است دست يابيم، اگر بخواهيم تمدن اروپائي و روابط ملي در اروپا را از هرج و مرج كنوني خارج كنيم، بايد به همان ابزاري كه براي تضمين آزادي و رفاه در هر يك از كشورها استفاده ميكنيم يعني برتري قانون، روي آوريم. درباره دومين شالوده و بنياني كه از آن سخن به ميان آوردهام و در همايش امروز ما از اهميت بيشتري برخوردار است، بايد اين نكته را اضافه كنم كه ما اكنون مطالب زيادي درباره يك واژه جديد ميشنويم. يعني واژه حق تعيين سرنوشت. به اعتقاد من حق تعيين سرنوشت واژه تازهاي نيست. اين واژه مطمئنآ در امپراتوري بريتانيا تازگي ندارد. امپراتوري بريتانيا همواره تلاش كرده است تا به مللي كه اين امپراتوري را تشكيل ميدهند، تا آنجا كه آنها توان و ظرفيت لازم را داشته باشند خودمختاري كامل اعطا كند. ما همواره تلاش كردهايم تا به تمام ملل در محدوده امپراتوري انگليس آزادي كامل و برابري در مقابل قانون اعطا كنيم. ما سوگند ياد كردهايم تا اصل حق تعيين سرنوشت را محترم شمريم و بايد اين نكته را اضافه كنم امپراتوري بريتانيا اولين كشوري بود كه اين اصل را به جهانيان آموخت و يكي از علل اصلي شركت ما در جنگ كنوني، تضمين حق خودگرداني و حق تعيين سرنوشت تمامي ملل، صرف نظر از تهديدها و خطرهائي است كه از جانب همسايگان بزرگ آنان ناشي ميشود. به اعتقاد من يكي از گامهاي بزرگ و شايد بتوان گفت بزرگترين گامي كه ما در زمينه اجراي اين اصل برداشتهايم، به رسميت شناختن صهيونيسم است. اين اولين تلاش سازندهاي است كه در جهت سازماندهي نوين جهان در پي خاتمه جنگ برداشتهايم. موضوع تنها به شناسائي جنبش صهيونيستي محدود نميشود. مسأله تنها به شناسائي يك ملّيت محدود نميشود بلكه دامنه آن به مراتب وسيعتر است. مسأله حق تعيين سرنوشت در برگيرنده آرمانهائي است كه در اين همايش مطرح خواهند شد و لازم نيست تا من در اين باره صحبت كنم. مسأله در واقع تولد يك ملت نيست چون ملت يهود از جمله معدود مللي است كه توانسته است مليت خود را حفظ كند.
هربرت ساموئل 4 عضو پارلمان انگليس نيز گفت:
با تمامي وجود از صدور بيانيه دولت درباره فلسطين احساس شادماني ميكنم. سه سال است كه در فرصتهاي مختلف چه در جلسات كابينه و چه خارج از كابينه، اتخاذ چنين سياستي از سوي دولت را ضروري توصيف كردهام. به اعتقاد من، بيم و هراسي كه اين سياست پديد آورده است كاملا بيمورد و بياساس است. در هر گونه تحول تازه در فلسطين بايد سه شرط مورد توّجه قرار گيرد. اوّل، شناسائي كامل و عادلانه حقوق اعرابي كه در حال حاضر اكثريت جمعيت اين كشور (فلسطين) را تشكيل ميدهند. دوم، اماكن مقدّس مسيحيان و مسلمانان از احترام كامل برخوردار باشند و تحت هر شرايط، همواره تحت كنترل و اداره نمايندگان اين دو مذهب قرار گيرند. 5
سوم، تحت هيچ شرايطي نبايد هيچ گونه قدرت و اختيارات سياسي از فلسطين بر يهوديان پراكنده در كشورهاي ديگر كه احتمالا به عنوان اكثريت عظيم يهوديان باقي خواهند ماند، اعمال شود.
نبايد هيچ گونه اختلالي، جزئي يا كلي، مستقيم يا غير مستقيم در وضعيت ملي يا حقوق ملي آنان و تكاليف آنان به عنوان شهروند كامل در كشورهائي كه در آن بسر ميبرند يا خواهند برد، ايجاد شود. درباره هيچ يك از اين مسائل اصلا اختلاف نظري وجود ندارد و به اعتقاد من مباحثي كه در اين زمينه بروز كرده است، مناقشه بر سر مسائلي است كه وجود خارجي ندارد، دلايل حمايت من از سياستي كه ما امروز براي تأييد و جشن گرفتن آن در اينجا گرد آمدهايم، عمدتآ عبارتاند از: اوّل، فراهم آوردن امكان بهرهگيري از نبوغ نژاد يهود در ايجاد يك تمدن درخشان و ممتاز در جهان. غناي بشريت به گوناگوني ملتها بستگي دارد. ما نميخواهيم جهان به يك كتابخانه بزرگ تبديل شود كه در آن تنها تعداد بيشماري از نسخههاي يك كتاب نگهداري ميشود. ذهن يهودي از ويژگي متمايزي برخوردار است 6. 7 ذهن يهود تركيبي از خلّاقيت چشمگير و آرمانهاي ملي و مثبت است. وجود همين ويژگيها سبب شده است تا اين قوم بتواند در خلال زندگي هزار و پانصد ساله خود در فلسطين، 8 زنجيره تقريبآ پيوستهاي از دولتمردان، سرداران، قضات، سرايندگان، پيامبران و پيشگويان، انديشمندان و رهبراني را تربيت كند كه جهان را در تمامي قرون و اعصار تحت تأثير قرار دادهاند. اگر در تپههاي صهيون تمدن يهود بار ديگر با بهرهگيري از درايت و نيروي معنوي ديرينه قوم يهود احيا شود، يهوديان ساكن در ديگر كشورهاي جهان اعتماد به نفس و عظمت تازهاي خواهند يافت. برق تازهاي در چشمان آنها خواهد درخشيد و كساني كه قامتشان خميده است دوباره قد راست خواهند كرد و يهوديان جهان اعتباري تازه خواهند يافت.
به همين دلايل است كه ما امروز در اينجا گرد آمدهايم تا از دولت بريتانيا، دولت خودمان قدرداني كنيم كه چنين امكاني را فراهم ساخته است تا بتوانيم، نه به عنوان يك آرزوي واهي براي آيندهاي دور، بلكه اميدي كه به تحقق آن در آيندهاي نزديك اطمينان داريم، بگوئيم: "سال ديگر در اورشليم.
خاخام اعظم گفت:
شركت در اين همايش شگفتآور براي قدرداني صميمي از اقدام بيمانند دولت اعليحضرت در حمايت از آرمانهاي يهوديان، مايه بسي افتخار است. اعلاميه دوران ساز دولت درباره فلسطين، تضميني از سوي مقتدرترين امپراتوري است كه نظم نوين كه متحدين با چنين سرمايهگذاري جاني و مالي سرگرم ايجاد آن هستند بر درستكاري، آزادي و احترام به تمامي مليّتهاي ستمديده، استوار خواهد بود. اعلاميه دولت يك قول شرافتمندانه است كه در تنسيق آتي امور ملتها، قديميترين تراژدي ملي پايان خواهد يافت و اين امر موجب تسكين بشريت خواهد شد كه از كشتارها، ويرانگريها و عذاب اين جنگ دهشتناك كمر خم كرده است.
در اين لحظه بسيار مهم براي قوم يهود، واژههاي متداول قدرشناسي و عبارات مرسوم سپاسگزاري، به هيچ وجه كافي نيستند. قوم يهود براي تشريح احساسات قلبي خود در اين روز تاريخي بايد به كتاب مقدس متوسل شود. دو هزار و پانصد سال پيش، كورش فرمان آزادي يهوديان را كه به حال تبعيد در بابل بسر ميبردند صادر كرد. ابراز احساسات يهوديان در روز باشكوه صدور فرمان آزادي اين قوم از سوي كورش در زبور 126 به خوبي بازتاب يافته است.
هنگاميكه خداوند ما را از اسارت به صهيون باز آورد، فكر كرديم كه خواب ميبينيم سپس دهان ما از خنده پر شد و سرود شادي سر داديم آنگاه قومهاي ديگر درباره ما گفتند:
خداوند براي بني اسرائيل كارهاي شگفتآور كردهاي و خداوند لطف بزرگي به ما كرده است ما شادمانيم.
در روز صدور فرمان قوم يهود از سوي كورش، شادي و شعف اين گونه بر يهوديان حاكم بود. اين فرمان علاوه بر ايجاد شادي و شگفتي در بين يهوديان، شگفتي ملل و تأييد اطمينان بخش دولتمردان و فرمانرويان را نيز به دنبال داشت به گونهاي كه ناگزير شدند تا اعلام كنند:
تلاش خواهيم كرد تا اين فرمان اجرا شود و كامل نيز اجرا شود، تحولي كه بسياري تصور ميكردند هرگز تحقق نخواهد يافت. 9
صفحه 2
صفحه 3
---------------------------
1. Nahum Sokolow
2. Liberty
3. Justice
4. Herbert Samuel
5. طرفداران صهيونسم خود صريحآ اعتراف ميكنند كه اكثريت سكنه فلسطين اعراب مسلمان هستند، با اين وصف در همايشهاي خود مكرر از تصرف اين سرزمين و تشكيل دولت صهيونيستي سخن ميراندهاند، اين همه، دولت انگليس هرگز به آنچه كه متعهد شده بود پايبند نبود به ويژه آنچه كه در قبال مسلمانان اظهار داشته بود.
6. بهرغم ادعاي كشورهاي غربي، حمايت آنان از صهيونيسم با عمقي از نژادپرستي درآميخته بود. كه با اصول دمكراسي غربي نميتواند همخوان باشد.
7. آيا از اين سخنان چيزي جز نوعي ديگر از نژادپرستي و شوونيسم عظمت طلبانه مستفاد ميشود؟ بنيادرژيم صهيونيستي برهمين نژادپرستي استوار است و نه مذهب يهود.
8. به گزارش خود صهيونيستها يهوديان هميشه در ممالك مختلف پراكنده بودهاند و هيچ گاه به شكل متوالي در فلسطين اقامت نداشتهاند و هرگز اكثريت جمعيت را به دست نياوردند. از همين ايام با توسل به سيل مهاجرين بود كه تركيب جمعيت فلسطين به هم خورد، تازه تصور نميرود كه هنوز اكثريت جمعيت فلسطين از آن آنها باشد.
9. ميدانيم كه حتي در همان زمان اكثريت يهوديان حاضر نشدند به اورشليم مراجعت كنند.
در روز دوم دسامبر سال 1917 همايش بزرگي در تالار اوپراي لندن و محوطه اطراف آن براي ابراز قدرداني از دولت انگليس در صدور اعلاميه بالفور برپا شد.
قطعنامه اين همايش بزرگ را كه با شركت هزاران نفر برگزار شده بود لرد روچيلد رئيس آن، قرائت كرد. در اين قطعنامه، قدرداني تمامي اقشار جامعه يهوديان انگليس از اعلاميه دولت در حمايت از تأسيس موطن ملي يهوديان، ابراز ميشد، چنين به نظر ميرسيد كه تمامي شركتكنندگان در اين همايش اهميت اين رويداد بزرگ را احساس ميكردند.
لرد روچيلد گفت اين همايش با مهمترين رويداد تاريخ قوم يهود در يك هزار و هشتصد سال گذشته، مصادف شده است. آنها در آنجا جمع شدهاند تا قدرداني خود را از «اعلاميه دولت اعليحضرت كه سرآغاز فصلي تازه و بسيار با اهميت در تاريخ يهوديان است ابراز كنند». صهيونيستها در پرتو اعلاميه يك قدرت بزرگ، جايگاه تازهاي يافتهاند. اين بيانيه آرمانهاي قوم يهود را براي داشتن «موطن ملي»، به رسميت ميشناسد و تأئيد ميكند و در عين حال اظهار ميدارد كه يهوديان حقوق و امتيازهاي همسايگان غير يهود خودشان را در فلسطين اشغالی و همچنين يهودياني را كه با آرمان صهيونيستي همدل و همزبان نيستند، محترم ميشمرند! لرد روچيلد با اين احساس كه اهداف صهيونيسم به هيچ وجه با احساسات عالي ميهنپرستي و دلبستگي يهوديان به كشورهاي محل سكونتشان به عنوان شهرونداني وفادار، مغايرت ندارد، از اجتماعكنندگان در تالار اوپراي لندن خواست تا با صدور قطعنامهاي كه وي آن را به كشورهاي محل سكونت يهوديان تسليم خواهد كرد، همگي اعلام كنند كه با خلوص نيت، مفاد و روح اعلاميه محبتآميز دولت بريتانيا را محترم خواهند شمرد!
وي اطمينان داشت كه هدف اصلي صهيونيسم فراهمآوردن «موطن ملي» براي آن قشر از قوم يهود بود كه ميخواست سرزمين تازهاي داشته باشد و به همين دليل معتقد بود كه اقشار مختلف جامعه يهود ميتوانند براي تأسيس موطن ملي در فلسطين و تضمين موفقيت آن، با يكديگر همكاري كنند.
لرد روچيلد سپس به قرائت قطعنامه همايش بشرح زير پرداخت:
اجتماعكنندگان در اين همايش، به نمايندگي از جانب تمامي اقشار جامعه يهوديان در پادشاهي متحده، از صميم قلب از دولت اعليحضرت به علت صدور اعلاميه در حمايت از تأسيس موطن ملي براي قوم يهود در فلسطين، سپاسگزارند. اقدام تاريخي دولت اعليحضرت در حمايت از آرمانهاي قوم يهود، ژرفترين احساسات شاديآفرين را در ميان يهوديان برانگيخته است. شركتكنندگان در اين همايش در عين حال قول ميدهند كه از هيچ كوششي براي حمايت همه جانبه از آرمان صهيونيستي دريغ نورزند.
لرد روبرت سيسيل، از اعضاي پارلمان انگليس در اين همايش گفت:
براي من مايه بسي خوشوقتي است كه به دعوت كساني كه نمايندگي جنبش صهيونيستي يا رهبري اين جنبش را برعهده دارند در اين همايش حضور يافتهام. من از صميم قلب اين رويداد بزرگ را به شما كه امروز آن را جشن گرفتهايد شادباش ميگويم.
اجازه ميخواهم تا ضمن عرض شادباش نه تنها از تلاشهاي رئيس فدراسيون صهيونيستهاي انگليس بلكه از مساعي آقاي ناهوم سوكولوف 1 و دكتر وايزمن در راه تحقق آرماني كه در قلب تمامي حاضران در اين همايش جاي دارد تجليل كنم. بدون شك تمامي ما بر اهميت اين همايش واقفيم. مهمترين مسأله، در اين همايش، مسأله آزادي است. ما نهتنها به چندين هزار يهودي كه در اينجا اجتماع كردهاند شادباش ميگوئيم بلكه به نمايندگان نژادهاي عرب و ارمني هم كه در اين مبارزه بزرگ براي كسب آزادي شركت دارند خير مقدم ميگوئيم.
آرزوي ما اين است كه كشورهاي عرب به اعراب، ارمنستان به ارامنه و يهوديه به يهوديان تعلق داشته باشد.
اگر قرار است اين چنين شود، آرزو ميكنيم كه تركيه، تركيه واقعي نيز به تركها تعلق يابد. اجازه ميخواهم اين نكته را يادآور شوم كه حمايت بريتانيا از جنبش صهيونيسم، تازگي ندارد. ميتوانم با جرأت ادعا كنم كه حمايت اين كشور از صهيونيسم، بخشي از سياست سنتي آن بوده است. به اعتقاد من، سياست بريتانيا همواره بر دو اصل عمده استوار بوده است. اين دو اصل، اغلب با دو واژه، آزادي 2 و عدالت 3، تبين ميشوند. شايد معني دقيقتر اين واژهها، برتري قانون و آزادي باشد، چون اگر قرار است به امنيت، كه به تازگي بر اهميت آن تأكيد شده است دست يابيم، اگر بخواهيم تمدن اروپائي و روابط ملي در اروپا را از هرج و مرج كنوني خارج كنيم، بايد به همان ابزاري كه براي تضمين آزادي و رفاه در هر يك از كشورها استفاده ميكنيم يعني برتري قانون، روي آوريم. درباره دومين شالوده و بنياني كه از آن سخن به ميان آوردهام و در همايش امروز ما از اهميت بيشتري برخوردار است، بايد اين نكته را اضافه كنم كه ما اكنون مطالب زيادي درباره يك واژه جديد ميشنويم. يعني واژه حق تعيين سرنوشت. به اعتقاد من حق تعيين سرنوشت واژه تازهاي نيست. اين واژه مطمئنآ در امپراتوري بريتانيا تازگي ندارد. امپراتوري بريتانيا همواره تلاش كرده است تا به مللي كه اين امپراتوري را تشكيل ميدهند، تا آنجا كه آنها توان و ظرفيت لازم را داشته باشند خودمختاري كامل اعطا كند. ما همواره تلاش كردهايم تا به تمام ملل در محدوده امپراتوري انگليس آزادي كامل و برابري در مقابل قانون اعطا كنيم. ما سوگند ياد كردهايم تا اصل حق تعيين سرنوشت را محترم شمريم و بايد اين نكته را اضافه كنم امپراتوري بريتانيا اولين كشوري بود كه اين اصل را به جهانيان آموخت و يكي از علل اصلي شركت ما در جنگ كنوني، تضمين حق خودگرداني و حق تعيين سرنوشت تمامي ملل، صرف نظر از تهديدها و خطرهائي است كه از جانب همسايگان بزرگ آنان ناشي ميشود. به اعتقاد من يكي از گامهاي بزرگ و شايد بتوان گفت بزرگترين گامي كه ما در زمينه اجراي اين اصل برداشتهايم، به رسميت شناختن صهيونيسم است. اين اولين تلاش سازندهاي است كه در جهت سازماندهي نوين جهان در پي خاتمه جنگ برداشتهايم. موضوع تنها به شناسائي جنبش صهيونيستي محدود نميشود. مسأله تنها به شناسائي يك ملّيت محدود نميشود بلكه دامنه آن به مراتب وسيعتر است. مسأله حق تعيين سرنوشت در برگيرنده آرمانهائي است كه در اين همايش مطرح خواهند شد و لازم نيست تا من در اين باره صحبت كنم. مسأله در واقع تولد يك ملت نيست چون ملت يهود از جمله معدود مللي است كه توانسته است مليت خود را حفظ كند.
هربرت ساموئل 4 عضو پارلمان انگليس نيز گفت:
با تمامي وجود از صدور بيانيه دولت درباره فلسطين احساس شادماني ميكنم. سه سال است كه در فرصتهاي مختلف چه در جلسات كابينه و چه خارج از كابينه، اتخاذ چنين سياستي از سوي دولت را ضروري توصيف كردهام. به اعتقاد من، بيم و هراسي كه اين سياست پديد آورده است كاملا بيمورد و بياساس است. در هر گونه تحول تازه در فلسطين بايد سه شرط مورد توّجه قرار گيرد. اوّل، شناسائي كامل و عادلانه حقوق اعرابي كه در حال حاضر اكثريت جمعيت اين كشور (فلسطين) را تشكيل ميدهند. دوم، اماكن مقدّس مسيحيان و مسلمانان از احترام كامل برخوردار باشند و تحت هر شرايط، همواره تحت كنترل و اداره نمايندگان اين دو مذهب قرار گيرند. 5
سوم، تحت هيچ شرايطي نبايد هيچ گونه قدرت و اختيارات سياسي از فلسطين بر يهوديان پراكنده در كشورهاي ديگر كه احتمالا به عنوان اكثريت عظيم يهوديان باقي خواهند ماند، اعمال شود.
نبايد هيچ گونه اختلالي، جزئي يا كلي، مستقيم يا غير مستقيم در وضعيت ملي يا حقوق ملي آنان و تكاليف آنان به عنوان شهروند كامل در كشورهائي كه در آن بسر ميبرند يا خواهند برد، ايجاد شود. درباره هيچ يك از اين مسائل اصلا اختلاف نظري وجود ندارد و به اعتقاد من مباحثي كه در اين زمينه بروز كرده است، مناقشه بر سر مسائلي است كه وجود خارجي ندارد، دلايل حمايت من از سياستي كه ما امروز براي تأييد و جشن گرفتن آن در اينجا گرد آمدهايم، عمدتآ عبارتاند از: اوّل، فراهم آوردن امكان بهرهگيري از نبوغ نژاد يهود در ايجاد يك تمدن درخشان و ممتاز در جهان. غناي بشريت به گوناگوني ملتها بستگي دارد. ما نميخواهيم جهان به يك كتابخانه بزرگ تبديل شود كه در آن تنها تعداد بيشماري از نسخههاي يك كتاب نگهداري ميشود. ذهن يهودي از ويژگي متمايزي برخوردار است 6. 7 ذهن يهود تركيبي از خلّاقيت چشمگير و آرمانهاي ملي و مثبت است. وجود همين ويژگيها سبب شده است تا اين قوم بتواند در خلال زندگي هزار و پانصد ساله خود در فلسطين، 8 زنجيره تقريبآ پيوستهاي از دولتمردان، سرداران، قضات، سرايندگان، پيامبران و پيشگويان، انديشمندان و رهبراني را تربيت كند كه جهان را در تمامي قرون و اعصار تحت تأثير قرار دادهاند. اگر در تپههاي صهيون تمدن يهود بار ديگر با بهرهگيري از درايت و نيروي معنوي ديرينه قوم يهود احيا شود، يهوديان ساكن در ديگر كشورهاي جهان اعتماد به نفس و عظمت تازهاي خواهند يافت. برق تازهاي در چشمان آنها خواهد درخشيد و كساني كه قامتشان خميده است دوباره قد راست خواهند كرد و يهوديان جهان اعتباري تازه خواهند يافت.
به همين دلايل است كه ما امروز در اينجا گرد آمدهايم تا از دولت بريتانيا، دولت خودمان قدرداني كنيم كه چنين امكاني را فراهم ساخته است تا بتوانيم، نه به عنوان يك آرزوي واهي براي آيندهاي دور، بلكه اميدي كه به تحقق آن در آيندهاي نزديك اطمينان داريم، بگوئيم: "سال ديگر در اورشليم.
خاخام اعظم گفت:
شركت در اين همايش شگفتآور براي قدرداني صميمي از اقدام بيمانند دولت اعليحضرت در حمايت از آرمانهاي يهوديان، مايه بسي افتخار است. اعلاميه دوران ساز دولت درباره فلسطين، تضميني از سوي مقتدرترين امپراتوري است كه نظم نوين كه متحدين با چنين سرمايهگذاري جاني و مالي سرگرم ايجاد آن هستند بر درستكاري، آزادي و احترام به تمامي مليّتهاي ستمديده، استوار خواهد بود. اعلاميه دولت يك قول شرافتمندانه است كه در تنسيق آتي امور ملتها، قديميترين تراژدي ملي پايان خواهد يافت و اين امر موجب تسكين بشريت خواهد شد كه از كشتارها، ويرانگريها و عذاب اين جنگ دهشتناك كمر خم كرده است.
در اين لحظه بسيار مهم براي قوم يهود، واژههاي متداول قدرشناسي و عبارات مرسوم سپاسگزاري، به هيچ وجه كافي نيستند. قوم يهود براي تشريح احساسات قلبي خود در اين روز تاريخي بايد به كتاب مقدس متوسل شود. دو هزار و پانصد سال پيش، كورش فرمان آزادي يهوديان را كه به حال تبعيد در بابل بسر ميبردند صادر كرد. ابراز احساسات يهوديان در روز باشكوه صدور فرمان آزادي اين قوم از سوي كورش در زبور 126 به خوبي بازتاب يافته است.
هنگاميكه خداوند ما را از اسارت به صهيون باز آورد، فكر كرديم كه خواب ميبينيم سپس دهان ما از خنده پر شد و سرود شادي سر داديم آنگاه قومهاي ديگر درباره ما گفتند:
خداوند براي بني اسرائيل كارهاي شگفتآور كردهاي و خداوند لطف بزرگي به ما كرده است ما شادمانيم.
در روز صدور فرمان قوم يهود از سوي كورش، شادي و شعف اين گونه بر يهوديان حاكم بود. اين فرمان علاوه بر ايجاد شادي و شگفتي در بين يهوديان، شگفتي ملل و تأييد اطمينان بخش دولتمردان و فرمانرويان را نيز به دنبال داشت به گونهاي كه ناگزير شدند تا اعلام كنند:
تلاش خواهيم كرد تا اين فرمان اجرا شود و كامل نيز اجرا شود، تحولي كه بسياري تصور ميكردند هرگز تحقق نخواهد يافت. 9
صفحه 2
صفحه 3
---------------------------
1. Nahum Sokolow
2. Liberty
3. Justice
4. Herbert Samuel
5. طرفداران صهيونسم خود صريحآ اعتراف ميكنند كه اكثريت سكنه فلسطين اعراب مسلمان هستند، با اين وصف در همايشهاي خود مكرر از تصرف اين سرزمين و تشكيل دولت صهيونيستي سخن ميراندهاند، اين همه، دولت انگليس هرگز به آنچه كه متعهد شده بود پايبند نبود به ويژه آنچه كه در قبال مسلمانان اظهار داشته بود.
6. بهرغم ادعاي كشورهاي غربي، حمايت آنان از صهيونيسم با عمقي از نژادپرستي درآميخته بود. كه با اصول دمكراسي غربي نميتواند همخوان باشد.
7. آيا از اين سخنان چيزي جز نوعي ديگر از نژادپرستي و شوونيسم عظمت طلبانه مستفاد ميشود؟ بنيادرژيم صهيونيستي برهمين نژادپرستي استوار است و نه مذهب يهود.
8. به گزارش خود صهيونيستها يهوديان هميشه در ممالك مختلف پراكنده بودهاند و هيچ گاه به شكل متوالي در فلسطين اقامت نداشتهاند و هرگز اكثريت جمعيت را به دست نياوردند. از همين ايام با توسل به سيل مهاجرين بود كه تركيب جمعيت فلسطين به هم خورد، تازه تصور نميرود كه هنوز اكثريت جمعيت فلسطين از آن آنها باشد.
9. ميدانيم كه حتي در همان زمان اكثريت يهوديان حاضر نشدند به اورشليم مراجعت كنند.