پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
آشنايي و سابقه سياستهاي بريتانيا نشان ميداد مهمترين نقش را در سياست صهيونيستي ايفا خواهد كرد. لندن از همان ابتدا مركز مالي سازمان صهيونيستي و كعبه آمال صهيونيسم سياسي بود. حتي در دوران فعاليت جنبش عاشقان صهيون در انگليس، اين كشور، سرزميني بود كه يهوديان در آنجا از وضعيتي بين «آوارگي» و «رهايي» برخورداربودند. حتي مدتها پيش از شكل گرفتن جنبش صهيونيسم، در دوراني كه انديشه بازگشت به فلسطين در بين يهوديان روسيه و لهستان، رواج يافت، كتاب «تانكرد» 1 نوشته ديزرائيلي و «دانيل دروندا» 2 اثر جرج اليوت به زبان عبري ترجمه شده بودند. نام سر موزز مونته فيوره در اروپاي شرقي ورد زبان تمامي يهوديان بود و سفرهاي وي به فلسطين كه در چارچوب طرح هاي بزرگ او صورت گرفت، حالت افسانه پيدا كرده بود. وجود اين شخص سرشناس، به يهوديان انگليس شخصيت و اعتبار بخشيده بود و آنها، درست يا نادرست، جزئي از ملت انگليس قلمداد ميشدند. شخصي مانند آلبرت گلداسميت، سرهنگ يهودي ارتش انگليس از جمله افرادي بود كه نظير او را به ندرت ميتوان در كشورهاي ديگر پيدا كرد. وجود اين گونه شخصيتها و افكار و انديشههاي نژادپرستانه آنها به ذهنيت يهود، تزریق میشد. يهوديان ساكن در محلههاي ويژه يهوديان از ديرباز بر اين عقيد بودند كه سرنوشت فلسطين به دست انگليس رقم زده خواهد شد. بايد توجه داشت كه تاكيد بر اهميت نقش انگليس در رقم زدن بر سرنوشت فلسطين تنها به يهوديان ساكن در محلههاي يهودي محدود نميشد. هرتزل هيچ شناختي از محله يهودينشين لندن نداشت و اطلاعاتي نيز از اين محله دريافت نكرد، با وجود اين تمامي راهها، وي را به سمت لندن ميكشاندند. در لندن بود كه هرتزل براي اولين بار در زندگياش رسمآ در زندگي يهوديان مشاركت كرد. بعدها نيز، دولت انگليس بود كه پيشنهاد اسكان يهوديان در اوگاندا را مطرح كرد و برنامه بازديد از العريش را انگليس سازماندهي كرد.
امور مالي جنبش صهيونيستي از انگليس اداره ميشد و صهيونيسم در جهانبيني سياسي خود از انگليس الهام ميگرفت. در دوران پيش از جنگ، سازمان صهيونيستي در هر گوشه از جهان به دنبال جاي پا و برقراري ارتباط بود. جنبش صهيونيستي در چارچوب برنامه خود كه دريافت منشوري از حكومت عثماني و تائيد اين منشور از سوي قدرتهاي بزرگ بود، براي دريافت اين منشور تلاش كرد. در اين زمينه، انگليس، همواره پيشگام بود. هرتزل و پيروان وي در انگليس فعاليت ميكردند. اين گونه فعاليتها، پس از مرگ هرتزل نيز ادامه يافت. هرچند مسئله صهيونيسم در رأس امور در انگليس نبود.
مسئله صهيونيسم، با آغاز جنگ، اهميت پيدا كرد. در اين زمان، اين انديشه به شدت قوت گرفت كه كارها بايد در انگليس صورت گيرد و در صورت امكان فعاليتها در اين كشور متمركز شود. اگر اين انديشه در بين صهيونيستهاي كشورهاي ديگر رايج بود، آيا پايبندي صهيونيستهاي انگليس به اين انديشه ميتوانست شگفتآور باشد؟ بدين ترتيب بود كه چنين انديشهاي در دكتر حيم وايزمن3، نمود يافت. وي با همقطارانش در انگليس به مشورت پرداخت و همراه با آنان به بررسي اين مسئله پرداخت كه چگونه ميتوان با اتخاذ تدابيري در انگليس مشكل سياسي صهيونيسم را به مسئله روز تبديل كرد. اين انديشه كه انگليس مهمترين مركز فعالیتهای صهیونیستی است، نه تازگي داشت و نه از سوي يك گروه خاص عنوان شده بود بلكه انديشهاي بود كه كاملا به سازمان صهيونيستي تعلق داشت. اما ماهيت اين انديشه كاملا دگرگون شده بود. پيش از اين، صهيونيسم يك انديشه انتزاعي بود و با وجود دستآوردهاي بزرگ هرتزل، مسئله يهوديان همچنان در حد يك طرح و انديشه باقي مانده بود. در مقطع زماني آغاز جنگ اول جهاني بود كه صهيونيسم سياسي به يك واقعيت تبديل شد. اگر جنگ توانسته باشد نكتهاي به ما بياموزد، مطمئنآ اين نكته همانا پي بردن به اين واقعيت است كه هيچ چيز به اندازه بيتفاوتي نسبت به مسائل و مشكلات سياست بينالمللي، مهلك و خطرناك نيست. اعضاي عملگراي سازمان صهيونيستي نيز كه اهميت چنداني براي سياست قايل نبودند، ديدگاههاي خود را تغيير دادهاند. اكنون همه بر اين عقيده بودند كه در پرتو حمایتهای امپریالیستی، جنبش صهيونيستي بايد با نيروهاي سياسي پيوند برقرار كند و برقراري واقعي چنين رابطهاي، كاري سنجيده و چند بعدي است كه بايد ابتدا در انگليس و تا حدودي در ديگر كشورهاي جهان صورت گيرد.
دكتر موزز گاستر 4 خاخام جامعه يهوديان اسپانيا و پرتغال در انگليس، از جمله برجستهترين نمايندگان صهيونيست در انگليس است كه از ابتداي جواني زندگي خود را در راه مسئله سياسي صهيونيسم، وقف كرد. وي نيز بر اين عقيده بود كه زمينه تلاشهاي سياسي در انگليس فراهم است و او قدرت سخنوري خود را در جهت خدمت به آرمان صهيونيستي صرف كرد. وي در اين مسير نقش مهمي ايفا كرد.
دكتر "جوزف هرمان هرتس"5 خاخام اعظم جامعه يهوديان امپراتوري انگليس همدردي خود را با صهيونيسم ابراز داشته است كه در لحظات حساسي به معني حمايت كامل از صهيونيسم بوده است. سابقه وابستگي وي به انديشه صهيونيستي به دوران فعاليت انجمن عاشقان صهيون باز ميگردد. وي بعدها به يكي از پايهگذاران فدراسيون صهيونيستي آفريقاي جنوبي 6 تبديل شد.
رهبر به اصطلاح معنوي يهوديان انگليس همواره از دوستان صديق جنبش صهيونيستي بوده است. او در موارد گوناگون پرچمدار انديشه صهيونيستي بوده و به دفاع، تبليغ و تشريح آن پرداخته است. در تحولات اخير بويژه از زمان صدور "اعلاميه" كمكهاي وي اهميت و ارزش بسياري داشته است. از همان ماههاي اول جنگ، وايزمن زمينه را براي انجام كارهاي سياسي، برانگيختن محافل صهيونيستي كه وي با آنها در ارتباط بود، احيا كردن ارتباطهاي قديمي با محافل غير يهود و برقراري روابط تازه، فراهم ساختن زمينه مذاكرات و در يك كلام پيريزي كاري كه بعدها به يك برنامه كاملا سازمان يافته تبديل شد آغاز كرد. وايزمن در اجراي اين امور، از پشتيباني گروهي از صهيونيستها برخوردار بود و وجود همين صهيونيستها در پيگيري كارها و ابتكارها قدرت و تحرك ميبخشيد. اولين تلاشها براي ديدار و گفتگو با نمايندگان دولت درباره صهيونيسم صورت گرفت: نتيجه اين تلاشها رضايتبخش بود.
بحث و گفتگو با نمايندگان دولت به تنهائي كافي نبود و ميبايد طرحها و برنامههائي تدوين شود. براي تدوين اين طرحها و كسب اختيارات از سازمان صهيونيستي (ارائه طرحها به عنوان گام بعدي، ضروري به نظر ميرسيد)، تأسيس مركزي در لندن و كسب اختيارات لازم براي نمايندگي، اجتنابناپذير بود. در ضمن لازم بود تا مطالب بيشتري درباره صهيونيسم نوشته شود: انتشار كتاب و دست زدن به كارهاي تبليغاتي به شيوههاي متفاوت و مستقيمتر از جمله اين كارهاي ضروري بود. در ضمن راهها و شيوههاي مربوط به جذب غير صهيونيستها و حتي ضدصهيونيستها و عناصر يهود مورد بررسي قرار گرفت. تمامي اين مسائل در يك محفل كوچك مورد بحث و ارزيابي قرار گرفت. تمام يهوديان انگليس و حتي فدراسيون صهيونيستي انگليس نبودند كه با دكتر وايزمن همكاري داشتند، بلكه محفلي مركب از چند صهيونيست با وايزمن مكاتبه ميكردند به ديدار او ميشتافتند و با او مشورت ميكردند از آن زمان به بعد انديشه صهيونيستي، توجه مطبوعات انگليس را به خود جلب كرد.
موضوع صهيونيسم به يكي از مسائل روز تبديل شد و سنتهاي قديمي انگليس، تعبيري تازه يافتند. بيشتر مردم نميدانستند كه دارند در قالب روحي سنتهاي قديمي انگليس سخن ميگويند چون تعداد اندكي از آنان از اين فصل مختصر در تاريخ انگليس آگاهي داشتند اما آنان ناآگاهانه چنين ميكردند.
بسياري از روزنامهنگاران نه تنها در روزنامههاي انگلستان به حمايت از آرمان صهيونيسم پرداختند. بلكه از اين نيز فراتر رفتند و با جديت بسيار در كارهاي سياسي مشاركت كردند. در اين مورد، بايد از سي. پي. اسكات 7 سردبير روزنامه منچستر گاردين 8 و پيشكسوت روزنامهنگاران انگليس نام برد. اين روزنامهنگار انگليسي از همان ابتداي زندگي حرفهاي خود توجه و همدلي بسياري به مشكل يهود مبذول داشت و نقش مهمي در برقراري ارتباط بين صهيونيستها و سياستمداران بلندپايه انگليس ايفا كرد. اسكات و دكتر وايزمن با برخي از مقامهاي انگليسي ديدار و گفتگو كردند و اميد آنان به مساعد بودن زمينه براي صهيونيسم تقويت شد. ديگر فعالان صهيونيست در انگليس نيز با اسكات و وايزمن همعقيده بودند و دكتر گاستر نيز همراه با دكتر وايزمن با برخي از رهبران انگليس مذاكرات مهمي انجام داد. برداشت هر دو آنها اين بود كه آينده صهيونيسم در انگليس، بسيار روشن است.
از ديگر افراد وفادار به آرمان جنبش صهيونيسم شخص هربرت ساموئل 9 وزير كشور فقيد انگليس است كه ازجمله سياستمداران برجسته انگليس به شمار ميرود. هربرت ساموئل بدون آنكه نقش فعالي در امور مربوط به يهوديان ايفا كند، تعلق خاطر ويژهاي به يهوديت داشت. او توان فوقالعاده، استعدادهاي ممتاز و ميهندوستي پرشور خود را چه در دوران وزارت و چه در پارلمان همواره در راه خدمت به كشور به كار ميگرفت و همين ويژگيها سبب شد تا وي به يكي از شاخصترين چهرههاي سياسي انگليس تبديل شود. گرچه او تمامي تلاش و وقت خود را صرف امور داخلي كشور كرد، از همان آغاز جنگ از مسائل بزرگ سياست خارجي كشور نيز غافل نماند و هنگامي كه فرصت آشنائي بيشتر وي با انديشه صهيونيستي فراهم شد، اين انديشه همدلي وي را جلب كرد و او با تمامي وجود در راه اعتلاي آن كوشيد. براي اثبات شدت علاقه ساموئل به انديشه صهيونيستي كافي است به سخنان وي در همايش دوم دسامبر در تالار اپراي لندن اشاره كنيم كه گفت: "من چه در كابينه و چه خارج از آن، پشتيبان صهيونيسم هستم." اين واژهها نوعي شكسته نفسي بود. وي نه تنها به دفاع از صهيونيسم پرداخت، بلكه براي روشنتر شدن مسائل صهيونيستي از هيچ تلاشي، دريغ نكرد. جا دارد تا در تاريخ صهيونيسم، برگ خاصي به تجليل از وي اختصاص يابد. در اينجا به برخي از اعضاي خاندان سرشناس روچيلد اشاره ميكنيم. درباره خدمات بارون ادموند دوروچيلد به بازگشت يهوديان به فلسطين ميتوان چندين جلد كتاب نوشت. وي ضمن دوري جستن از فعاليتهاي سياسي و بيميلي از ايفاي هرگونه نقش رسمي در سازمان صهيونيستي، به ميهن خود فرانسه و درعين حال به يهوديت به شدت عشق ميورزيد. وي انديشه احياي فلسطين را به يكي از سنتهاي رايج در خانواده خويش تبديل كرد و اسوه اين ادعا فرزند وي جيمز روچيلد 10 است كه راه پدر را در پيش گرفت. عشق و علاقه به يهوديت در بين ديگر شاخههاي خاندان بزرگ روچيلد نيز رواج داشت. لرد روچيلد لندني كه رياست جامعه يهوديان انگليس را برعهده داشت از دير باز يكي از مخالفان صهيونيسم به حساب ميآمد. اما اين مخالفت جنبه اصولي نداشت بلكه صرفآ زائيده شرايط بود. از نظر او غلبه بر موانع ناممكن بود. تحت شرايط متفاوتي كه جنگ آن را پديد آورده بود وي نيز به بازنگري در ديدگاه پيشين خود پرداخت و اندكي پيش از مرگ به صهيونيسم علاقمند شد. ديگر اعضاي خاندان روچيلد نيز به پيروي از وي ديدگاه مساعدي در قبال صهيونيسم اتخاذ كردند و اين گرايش، به اتفاق نظر كامل لرد روچيلد فعلي 11 با سازمان صهيونيستي منجر شده است.
درخصوص همين تحول بايد به خدمات دكتر وايزمن به پديده صهيونيسم هم اشاره كرد. اندكي پيش از آغاز جنگ، دكتر وايزمن توجه ويژهاي به تأسيس دانشگاه در اورشليم، نشان داد. طرح تأسيس اين دانشگاه كه علاوه بر تأئيد و استقبال محافل صهيونيستي از حمايت مجامع ديگر نيز برخوردار شد، دكتر وايزمن را بيش از پيش به خاندان روچيلد نزديك كرد و همين امر سبب شد تا اعضاي اين خاندان بيش از گذشته با صهيونيسم آشنا شوند. گرچه اصول و اهداف سازمان صهيونيستي همچنان يكپارچه باقيمانده بود ولي شرايط موجود ايجاب ميكرد كه شكل قديمي همكاري بين صهيونيستها در سراسر جهان كنار گذاشته شود. بيشترين تعداد صهيونيستها در روسيه زندگي ميكردند. در روسيه، كساني بودند كه بر تبديل شدن فلسطين به موطن خود تاكيد داشتند و اكثريت مليگرايان سرشناس يهود در روسيه و مناديان فرهنگ عبري از موقعيت مستحكمي برخوردار بودند. جامعه بزرگ يهوديان آمريكا در زمينه منابع قدرتمند مالي بلكه در زمينه قدرت عظيم سازماندهي، بيشك در حل مشكل صهيونيسم نقش قاطعي ايفا كرده است. علاوه براين حقايق، وقتي بياد آوريم كه بخش اعظم بودجه مربوط به ايجاد آبادينشينهاي يهودي در فلسطين از طريق پاريس و بارون ادموند دوروچيلد تأمين شده است و مقر اتحاديه تأسيس اين گونه آباديها در پاريس قرار دارد و ميليونها فرانك از ثروت بارون دوهريش 12 هم در اختيار آن قرار گرفته است و در صورت مساعد بودن شرايط در فلسطين ميتواند فعاليتهاي مربوط به آباديها را در اين سرزمين تشديد كند و سرانجام وقتي به ياد آوريم كه لندن مركز تمامي مؤسسات مالي است، در آن صورت به سادگي متوجه خواهيم شد كه انگليس در زمينه فعاليتهاي صهيونيستي از بيشترين اهميت برخوردار است و انتقال محل اقامت برخي از نمايندگان جنبش صهيونيسم به لندن ضرورتي منطقي است تا نه تنها آنچه را كه در حال حاضر وجود دارد حفظ كنند بلكه با همكاري شخصيتهاي برجستهاي كه در لندن به فعاليت مشغولند، زمينه براي امكانات جديد و گسترده فراهم شود. 13
بلافاصله پس از آغاز جنگ، رهبران صهيونيستي در انگليس تلاش كردند تا با كساني كه نسبت به آرمان آنها بيتفاوت بودند و يا با به اصطلاح ضد صهيونيستها، بدون دست كشيدن از اصول صهيونيسم، زمينه همكاري و تفاهم را در جهت تدوين يك طرح عملي در فلسطين فراهم كنند. تمامي اين عوامل و انگيزهها سبب شد تا رهبران صهيونيسم انگليس از سازمان صهيونيستي بخواهند تا دو تن از نمايندگان خود يعني دكتر چلنو از مسكو ناهوم سوكولف را براي كمك به كارهاي مهمي كه ميبايد در انگليس صورت ميگرفت به لندن اعزام كند. آنها اندكي پيش از پايان سال 1914 وارد لندن شدند.
چند ماه آخر سال 1914 به بررسي و ارزيابي تلاشهاي جاري صرف شد و نتيجه اين بررسيها به توافق كامل و تأئيد تمامي گزارشهاي تهيه شده منجر گرديد. در ماههاي اول سال 1915 همايشهاي تازهاي با شركت صهیونیستهاي برجسته برپا شد و نتايجي به دست آوردند. در ماه مارس سال 1915 در پي بازديدهاي مكرر دكتر وايزمن از پاريس براي رسيدگي به امور صهيونيستي، دكتر چلنو، دكتر وايزمن و ناهوم سوكولف، راهي پاريس شدند. در آن زمان بيشتر توجهها به محافل صهيونيستي معطوف بود اما يك بررسي عمومي درباره محافل غير صهيونيستي، ضروري به نظر ميرسيد. در همين زمان، براي ايجاد تفاهم، همايشهائي با حضور شخصيتهاي سرشناس يهودي كه خود را از جنبش صهيونيسم دور نگه داشته بودند، برپا شد. در هيئت نمايندگي صهيونيستي كه مسئوليت اين مذاكرات بر عهده آن بود، كساني چون دكتر ئي. دبليو. چلنو، دكتر موزز گاستر، جوزف كوئن 14، هربرت بنتويج 15 و سوكولوف عضويت داشتند. چون دستيابي به تفاهم ناممكن به نظر ميرسيد، گفتگو بين دو طرف تا اطلاع ثانوي به تعويق افتاد. دكتر چلنو اندكي پس از تعليق مذاكرات و تقريبآ پنج يا شش ماه اقامت در انگليس، به روسيه، بازگشت. در اجلاس كميته صهيونيست در كپنهاگ و همايشهائي كه در روسيه برپاشد، دكتر چلنو اعلام كرد كه تلاشهاي سياسي بعمل آمده در لندن، براي وي بسيار دلگرم كننده بوده است. فاصله سال 1915 تا 1916 بيشتر از آنكه به فعاليتهاي اجرائي اختصاص داشته باشد در جهت آماده سازي زمينه كارهاي آتي صرف شد، صهيونيسم ميبايد از درون تقويت ميشد؛ انجمنهاي صهيونيستي موجود در لندن و ديگر شهرهاي انگليس ميبايد حفظ ميشدند؛ انجمنهاي جديد بايد تأسيس و جزوهها و كتابهاي تازه بايد نوشته و منتشر ميشد. در بعد خارجي، فعاليتها ميبايد براي يافتن هواداران جديد و براه انداختن تبليغات روشنگرانه در هر زمان كه فرصتي مناسب فراهم آمد، متمركز ميشد. مكاتبه و ارتباط با رهبران صهيونيست و سازمانهاي صهيونيستي روسيه و آمريكا بيشتر ونزديكتر شد. در لندن گروهي از نويسندگان و فعالان جوان و با استعداد صهيونيست در اطراف رهبران صهيونيست گرد آمدند. بسياري از كتابها و جزوههائي كه در اين دوره انتشار يافتند براي نويسندگان و ناشران اين كتاب از جمله سرگرد نورمن بنتويچ 16 كه بعدها در دوران اشغال فلسطين توسط انگليسيها، به سمت «دادستان كل» 17 منصوب شد، پل گودمن 18، آلبرت م. هيامسون 19 ساموئل لندمن 20، هري ساچر 21، لئون سيمون 22، شهرت و اعتبار فراواني به همراه آورد و شخصيتهاي تازهاي همچون سمي تولكفسكي 23 و ديگران نيز به جمع آنها پيوستند.
صفحه 2
-----------------------
1. Tancred
2. Daniel Deronda
3. Chaim Weizmann
4. Moses Gaoter
5. Dr. Joseph Herman Hertz
6. South - African Zionist federation
7. C. P. Scott
8. منچستر گاردين در فرازهاي مختلف تاريخ ايران هم نقشهاي مهمي ايفا كرد، از جمله در حوادث مشروطه ايران، هميشه جانب كساني را ميگرفت كه با محافل صهيونيستي و فراماسونري ارتباط نزديكي داشتند. در همين راستا بايد از دفاع اين روزنامه از عناصر حزب دمكرات و اعضاي لژ بيداري ايران اشاره كرد كه مستقيمآ با اردشير جي مربوط بودند. جملات مؤدبانه اين روزنامه عليه قرارداد 1907روس و انگليس هم هدفي جز بدبيني مضاعف نسبت به روسيه نداشت. هدف اصلي استقرار يك رژيم وابسته بود كه با حكومت پهلوي متحقق شد.
9. Herbert Samuel
سر هربرت ساموئل از اعضاي خانواده صهيونيستي ساموئل مونتاگ است كه سهام چاههاي نفت باكو را از پالاشكوفسكي مقاطعهكار روسي خريداري كردند و پايگاهي مهم در آن منطقه به دست آوردند. هربرت ساموئل نخستين نماينده انگليس در فلسطين در دوره قيموميت آن سرزمين بود. خاندان ساموئل و روچيلد با يكديگر پيوندهاي مالي ناگسستني داشتند و هر دو آنها با خانواده چرچيل از روابط حسنه برخوردار بودند. همين عده همراه با لرد چلسفورد نايبالسلطنه وقت هند از برکشيدگان رضاخان به سلطنت بودند.
10. James Rothschild
11. منظور لرد جيمز روچيلد است، بارون ادموند جيمز روچيلد همزمان از فرانسه رهبري فعاليتهاي صهيونيستي را برعهده داشت، روچيلدها غير از فرانسه و انگليس در آمريكا، آلمان و ساير ممالك اروپائي هم فعال بودند.
12. نامبرده از صهيونيستهاي آلمانيتبار بود.
13. بايد توجه داشت كه نسل يهوديان فعلي فلسطين اشغالي اكثرآ متعلق به كشورهاي اروپاي شرقي است و صهيونيستهاي غرب صرفآ از طريق كمكهاي مالي اين رژيم را حفظ ميكنند.
14. Joseph Cowen
15. Herbert Bentwich
16. Norman Bentwich
17. Procurator - General
18. Paul Goodman
19. Albert M. Hyamson
20. Samuel Landman
21. Harry Sacher
22. Leon Simon
23. Semmi Tolkowsky