پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛
در خصوص كشتار اردوگاههاي صبرا و شتيلا تحقيقات جداگانه و مفصلي نيز علاوه بر تحقيقات سازمان ملل صورت گرفته است.
كميسيون نورديك حاصل تحقيقات خود را به صورت كتابي تحت عنوان «شاهدان جنايت جنگ در لبنان» منتشر كرده است. در مقدمه كتاب مذكور آمده است: «اين كتاب شامل گواهي شهودي در زمينه استفاده اسرائيل از طرق مختلف، تسليحات و رهبري جنگ در حمله به لبنان است كه از تاريخ پنجم ژوئن سال 1982 در سطح وسيعي آغاز شد.» اكثر اين شهود، اطبا و پرستاران نروژي بودند كه در بيمارستانهاي «عكا» و «غزّه» در بيروت داوطلبانه خدمت ميكردند.
اين تحقيق براي همكاري با كميسيون بينالملل در جهت بررسي اعمال خلاف قوانين دولت اسرائيل عليه ساكنين بيدفاع اردوگاههاي فلسطينيان در بيروت انجام گرفته است. افراد براي همكاري با گروه،تحت عناوين گزارشگر و به رياست مك برايد و گروه مشترك نروژي ـ فلسطيني، انجام وظيفه كردهاند. رياست اين گروه را كجل به عهده داشت.
براساس گواهي اين دسته از پزشكان، در بيمارستان «عكّا» سه طبيب فلسطيني همراه با يك پزشك مصري، در خدمت مداواي بيماران بودند. اين افراد در حالي كه پرچم سفيدي در دست داشتند و آن را به علامت تسليم تكان ميدادند، سعي ميكردند جلوي تيراندازي را بگيرند. لكن كوشش آنان بيثمر بود و خودشان آماج تير فالانژها و سربازان اسرائيلي قرار گرفتند. تعداد زيادي از بيماران، دو دكتر فلسطيني و دو پرستار از بيمارستان دستگير شدند و سربازان، آنان را با خود بردند؛ ولي ديگر هرگز بازنگشتند و كسي آنها را نديد.
در بيمارستان غزّه، فالانژها فرمان دادند كه تمام اطبا و پرستاران داوطلب، از ساختمان خارج شوند. «تيم پزشكي آن بيمارستان مركب از 19 نفر غيرعرب بود. فقط يك فلسطيني و سوريهاي در بين آنان بودند.» سربازان به آنان گفتند كه براي يك بازرسي ساده، دنبال آنها بروند؛ بازهم ديگر هيچ كس آنان را نديد.
به گواهي رئيس اتحاديه بازرگاني فلسطين در حضور دادگاه تحقيق اسلو، در موقع كشتار آوارگان اردوگاه شتيلا «شش نفر از افراد مسن كمپ با پرچم سفيد به محل اسرائيليان نزديك سفارت كويت براي بستن و امضاء قراردادي جهت توقف كشتار و در مقابل، تسليم اسلحه شخصي كه احتمالا ممكن بود در كمپ پيدا شود، پيش رفتند. پنج نفر از آن افراد مسن، چند متر مانده به خط اسرائيليان، كشته شدند. به ششمين نفر كه ابوكمال ناميده ميشد، اجازه دادند به كمپ برگردد و ماجرا را تعريف كند.»
اين كميسيون تحقيق، «براي تسهيل كار گروه تحقيقات سازمان ملل به لحاظ در اختيار داشتن همه گواهان در يك محل كه در اسلو ترتيب داده شده بود»، تشكيل شد. شهادت، در حضور اعضاي عالي رتبه دولتي و عامه مردم انجام شد و با نشان دادن «فيلم و اسلايد و نوار ويدئو» همراه بود. اين شهادت از روي جنايات هولناكي كه دولت اسرائيل در لبنان انجام داد ــ كه با استفاده از انواع خطرناكترين تسليحات جمعي غيرانساني «اگر بشود اسلحهاي را انساني دانست» همراه بود ــ پرده برداشته است.
بر اساس گواهي شهود فوقالذكر، بيمارستانها و مراكز پزشكي و بهداشتي سازمان الفتح از هدفهاي اسرائيليان در بمبارانها بود. بنابر گفته همين شهود، پناهندگان فلسطيني پس از ياسر عرفات و گروه نظامي او «هيچ نوع اسلحهاي از انواع ادوات جنگي همراه نداشتند.» چه رسد به بيماران بيمارستانها كه به دليل همين جنگ تهاجمي، مدتي بود غذاي كافي و دارو هم به آنان نرسيده بود. بيماران قدرت ايستادن روي پاهاي خود را هم نداشتند. به علاوه، در يك طبقه از بيمارستان، بيماران رواني بستري و كاملا از وقايع خارج از بيمارستان بيخبر بودند. سربازان هر دو گروه، فالانژها و اسرائيليان، نه تنها ميكشتند، بلكه اسرا را هم تا وقتي زنده بودند، شكنجه ميكردند. اطباي داوطلب سوئدي و نروژي اين گزارش را از روي معالجاتي كه روي زندانيان شكنجه شده ــ كه گاه آزاد ميشدند ــ انجام دادهاند، تأييد كردهاند. بسياري از پزشكان، خود از سربازان اسرائيلي كتك خوردهاند. ميكائيلجانسن كه بدقت گزارشهاي كميسيونهاي تحقيق «سازمان ملل و نورديك» را بررسي كرده، در كتاب «جنگ بيروت» به شهادت يكي از پزشكان سوئدي به نام دكتر توفي رازلي آورده است: «... مردي تقريبآ شصت ساله را آوردند كه يك قطعه از گلوله فسفري در سينه او باقي مانده بود. دود از محل سوخته شده گلوله فسفري در داخل سينه او، از دهان و بينياش با هر نفس دردناكي كه ميكشيد، خارج ميشد.» دكتر رازلي با تأسف بسيار گفته است: «... ما مجبور بوديم قبل از اينكه بتوانيم جلوي سوختن را بگيريم و بافت سوخته شده را برداريم، گلوله را از سينه او خارج كنيم. بيچاره قبل از عمل جراحي مرد.»
به گفته جان بارتون يكي از استادان دانشكده داروسازي در آمريكا كه او هم داوطلبانه در بيروت خدمت ميكرد: «هيچ اسلحهاي (كه براي كشتن و نابود كردن به كار ميرود) خوب نيست؛ ولي اين يكي، اين بمب فسفري بدترين است.» كه دولت اسرائيلبه وفور از آن در جنگ تهاجمي خود عليه لبنان و بيپناهان خانه به دوش فلسطيني، بكار برد. و چه وقيحانه در جواب اين سئوال كه چرا از چنين بمبي در محلههاي مسكوني و بيمارستانها استفاده كرده است، گفت: «... در حقيقت، سازمان الفتح بايد مورد ملامت قرار گيرد كه محله غيرنظاميان را اشغال كرده بود. ]؟![
بر اساس گواهي شهود، سربازان اسرائيلي و فالانژها از ورود اعضاي صليب سرخ1 به اردوگاهها، مخالفت به عمل ميآوردند. روزنامه سندي تايمز در بيستم ژوئن 1982 چنين نوشته است: «... تنها يك چيز در مورد جنگ لبنان ماوراي همه بحثها قرار دارد. صدها هزار انسان بيپناه در كوچه و بازار ]با وحشت[ احتياج به كمكهاي فوري دارند. اسرائيل سياست را در برابر چنين وضعي نهاده است. كافي نيست كه دولت اسرائيل بگويد، اوضاع تحت كنترل است.» و در پناهگاهها جوي خون از كشتن بيگناهان سرازير باشد. مفهوم اين كنترل، آيا غير از آزاد گذاشتن دست جنايتكاران براي كشتن بيگناهان است؟ دولت اسرائيل هيچ دليل موجهي براي اينكه اجازه نميدهد، سازمانهاي بينالملل وظايف خود را انجام دهند، ارائه نميدهد. اين عمل اسرائيل بسيار وحشتناك است كه مانع ميشود سازمانهاي غير سياسي ]به وظايف خود[ عمل كنند.»[1]
همچنين روزنامه گاردين در مقالهاي تحت عنوان «اسلحه ترور» در تاريخ هشتم ژوئن سال 1982 نوشت: «از همان روزهاي اول جنگ، اسرائيل از گلولههاي فسفري استفاده كرده است».
همه اين مسائل مورد بررسي كميسيون تحقيق «نورديك ـ اسلو» قرار گرفته و آن گروه با توجه به همه مسائل، پرده از روي همه جنايات جنگي اسرائيل برداشته و نظر كميسيون تحقيق بينالملل را در مورد اينكه دولت اسرائيل مرتكب جنايات جنگي و Genocideشده، تأييد كرده است.
________________________________
1- فرمانده اسرائيلي، صليب سرخ و يونيسف را« سازماني دشمن خو و مخالف» ميدانست و فرمان داده بود كه«از تمامي اقدامات آنها در منطقه جلوگيري به عمل آيد.»
در خصوص كشتار اردوگاههاي صبرا و شتيلا تحقيقات جداگانه و مفصلي نيز علاوه بر تحقيقات سازمان ملل صورت گرفته است.
كميسيون نورديك حاصل تحقيقات خود را به صورت كتابي تحت عنوان «شاهدان جنايت جنگ در لبنان» منتشر كرده است. در مقدمه كتاب مذكور آمده است: «اين كتاب شامل گواهي شهودي در زمينه استفاده اسرائيل از طرق مختلف، تسليحات و رهبري جنگ در حمله به لبنان است كه از تاريخ پنجم ژوئن سال 1982 در سطح وسيعي آغاز شد.» اكثر اين شهود، اطبا و پرستاران نروژي بودند كه در بيمارستانهاي «عكا» و «غزّه» در بيروت داوطلبانه خدمت ميكردند.
اين تحقيق براي همكاري با كميسيون بينالملل در جهت بررسي اعمال خلاف قوانين دولت اسرائيل عليه ساكنين بيدفاع اردوگاههاي فلسطينيان در بيروت انجام گرفته است. افراد براي همكاري با گروه،تحت عناوين گزارشگر و به رياست مك برايد و گروه مشترك نروژي ـ فلسطيني، انجام وظيفه كردهاند. رياست اين گروه را كجل به عهده داشت.
براساس گواهي اين دسته از پزشكان، در بيمارستان «عكّا» سه طبيب فلسطيني همراه با يك پزشك مصري، در خدمت مداواي بيماران بودند. اين افراد در حالي كه پرچم سفيدي در دست داشتند و آن را به علامت تسليم تكان ميدادند، سعي ميكردند جلوي تيراندازي را بگيرند. لكن كوشش آنان بيثمر بود و خودشان آماج تير فالانژها و سربازان اسرائيلي قرار گرفتند. تعداد زيادي از بيماران، دو دكتر فلسطيني و دو پرستار از بيمارستان دستگير شدند و سربازان، آنان را با خود بردند؛ ولي ديگر هرگز بازنگشتند و كسي آنها را نديد.
در بيمارستان غزّه، فالانژها فرمان دادند كه تمام اطبا و پرستاران داوطلب، از ساختمان خارج شوند. «تيم پزشكي آن بيمارستان مركب از 19 نفر غيرعرب بود. فقط يك فلسطيني و سوريهاي در بين آنان بودند.» سربازان به آنان گفتند كه براي يك بازرسي ساده، دنبال آنها بروند؛ بازهم ديگر هيچ كس آنان را نديد.
به گواهي رئيس اتحاديه بازرگاني فلسطين در حضور دادگاه تحقيق اسلو، در موقع كشتار آوارگان اردوگاه شتيلا «شش نفر از افراد مسن كمپ با پرچم سفيد به محل اسرائيليان نزديك سفارت كويت براي بستن و امضاء قراردادي جهت توقف كشتار و در مقابل، تسليم اسلحه شخصي كه احتمالا ممكن بود در كمپ پيدا شود، پيش رفتند. پنج نفر از آن افراد مسن، چند متر مانده به خط اسرائيليان، كشته شدند. به ششمين نفر كه ابوكمال ناميده ميشد، اجازه دادند به كمپ برگردد و ماجرا را تعريف كند.»
اين كميسيون تحقيق، «براي تسهيل كار گروه تحقيقات سازمان ملل به لحاظ در اختيار داشتن همه گواهان در يك محل كه در اسلو ترتيب داده شده بود»، تشكيل شد. شهادت، در حضور اعضاي عالي رتبه دولتي و عامه مردم انجام شد و با نشان دادن «فيلم و اسلايد و نوار ويدئو» همراه بود. اين شهادت از روي جنايات هولناكي كه دولت اسرائيل در لبنان انجام داد ــ كه با استفاده از انواع خطرناكترين تسليحات جمعي غيرانساني «اگر بشود اسلحهاي را انساني دانست» همراه بود ــ پرده برداشته است.
بر اساس گواهي شهود فوقالذكر، بيمارستانها و مراكز پزشكي و بهداشتي سازمان الفتح از هدفهاي اسرائيليان در بمبارانها بود. بنابر گفته همين شهود، پناهندگان فلسطيني پس از ياسر عرفات و گروه نظامي او «هيچ نوع اسلحهاي از انواع ادوات جنگي همراه نداشتند.» چه رسد به بيماران بيمارستانها كه به دليل همين جنگ تهاجمي، مدتي بود غذاي كافي و دارو هم به آنان نرسيده بود. بيماران قدرت ايستادن روي پاهاي خود را هم نداشتند. به علاوه، در يك طبقه از بيمارستان، بيماران رواني بستري و كاملا از وقايع خارج از بيمارستان بيخبر بودند. سربازان هر دو گروه، فالانژها و اسرائيليان، نه تنها ميكشتند، بلكه اسرا را هم تا وقتي زنده بودند، شكنجه ميكردند. اطباي داوطلب سوئدي و نروژي اين گزارش را از روي معالجاتي كه روي زندانيان شكنجه شده ــ كه گاه آزاد ميشدند ــ انجام دادهاند، تأييد كردهاند. بسياري از پزشكان، خود از سربازان اسرائيلي كتك خوردهاند. ميكائيلجانسن كه بدقت گزارشهاي كميسيونهاي تحقيق «سازمان ملل و نورديك» را بررسي كرده، در كتاب «جنگ بيروت» به شهادت يكي از پزشكان سوئدي به نام دكتر توفي رازلي آورده است: «... مردي تقريبآ شصت ساله را آوردند كه يك قطعه از گلوله فسفري در سينه او باقي مانده بود. دود از محل سوخته شده گلوله فسفري در داخل سينه او، از دهان و بينياش با هر نفس دردناكي كه ميكشيد، خارج ميشد.» دكتر رازلي با تأسف بسيار گفته است: «... ما مجبور بوديم قبل از اينكه بتوانيم جلوي سوختن را بگيريم و بافت سوخته شده را برداريم، گلوله را از سينه او خارج كنيم. بيچاره قبل از عمل جراحي مرد.»
به گفته جان بارتون يكي از استادان دانشكده داروسازي در آمريكا كه او هم داوطلبانه در بيروت خدمت ميكرد: «هيچ اسلحهاي (كه براي كشتن و نابود كردن به كار ميرود) خوب نيست؛ ولي اين يكي، اين بمب فسفري بدترين است.» كه دولت اسرائيلبه وفور از آن در جنگ تهاجمي خود عليه لبنان و بيپناهان خانه به دوش فلسطيني، بكار برد. و چه وقيحانه در جواب اين سئوال كه چرا از چنين بمبي در محلههاي مسكوني و بيمارستانها استفاده كرده است، گفت: «... در حقيقت، سازمان الفتح بايد مورد ملامت قرار گيرد كه محله غيرنظاميان را اشغال كرده بود. ]؟![
بر اساس گواهي شهود، سربازان اسرائيلي و فالانژها از ورود اعضاي صليب سرخ1 به اردوگاهها، مخالفت به عمل ميآوردند. روزنامه سندي تايمز در بيستم ژوئن 1982 چنين نوشته است: «... تنها يك چيز در مورد جنگ لبنان ماوراي همه بحثها قرار دارد. صدها هزار انسان بيپناه در كوچه و بازار ]با وحشت[ احتياج به كمكهاي فوري دارند. اسرائيل سياست را در برابر چنين وضعي نهاده است. كافي نيست كه دولت اسرائيل بگويد، اوضاع تحت كنترل است.» و در پناهگاهها جوي خون از كشتن بيگناهان سرازير باشد. مفهوم اين كنترل، آيا غير از آزاد گذاشتن دست جنايتكاران براي كشتن بيگناهان است؟ دولت اسرائيل هيچ دليل موجهي براي اينكه اجازه نميدهد، سازمانهاي بينالملل وظايف خود را انجام دهند، ارائه نميدهد. اين عمل اسرائيل بسيار وحشتناك است كه مانع ميشود سازمانهاي غير سياسي ]به وظايف خود[ عمل كنند.»[1]
همچنين روزنامه گاردين در مقالهاي تحت عنوان «اسلحه ترور» در تاريخ هشتم ژوئن سال 1982 نوشت: «از همان روزهاي اول جنگ، اسرائيل از گلولههاي فسفري استفاده كرده است».
همه اين مسائل مورد بررسي كميسيون تحقيق «نورديك ـ اسلو» قرار گرفته و آن گروه با توجه به همه مسائل، پرده از روي همه جنايات جنگي اسرائيل برداشته و نظر كميسيون تحقيق بينالملل را در مورد اينكه دولت اسرائيل مرتكب جنايات جنگي و Genocideشده، تأييد كرده است.
________________________________
1- فرمانده اسرائيلي، صليب سرخ و يونيسف را« سازماني دشمن خو و مخالف» ميدانست و فرمان داده بود كه«از تمامي اقدامات آنها در منطقه جلوگيري به عمل آيد.»