پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ روابط تجاری ایران با کشورهای مختلف در دوره محمدرضا پهلوی بعد از خروج انگلیس از خلیج فارس با تغییراتی مواجه شد. این تغییر در حالی بهوجود آمد که به دلیل برخی از تحولات جدید بینالمللی از جمله افزایش قیمت نفت، تصمیمات جدیدی در کشور گرفته شد. این تحولات شامل بالا رفتن قیمت نفت بود که منابع مالی گستردهای را در اختیار شاه قرار داد. تحولات یادشده باعث شد محمدرضا پهلوی سیاست درهای باز اقتصادی را با هدف توسعه در پیش گیرد. این سیاست بر پایه اصولی چون گسترش روابط تجاری با کشورهای مختلف و جذب سرمایهگذاری خارجی استوار بود؛ سیاستی که پیوندهای بینالمللی را بسیار پررنگتر از گذشته ضروری میکرد. بر این اساس رابطه با کشورهایی مانند آمریکا آن هم در غیاب انگلیس بسیار تقویت شد. بااینحال این وضعیت به معنای حذف کامل انگلیس از روابط تجاری با ایران نبود، بلکه روابط تجاری انگلیس و ایران با تغییراتی اساسی به شکلی جدید ادامه یافت.
روابط تجاری ایران بعد از خروج انگلیس از خلیج فارس
کشور انگلیس که بیش از یک قرن در تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران حضور داشت، در سال 1349 (1970م) نیروهای خود را از خلیج فارس و کشور ایران خارج کرد. نگهداری نیروها در خلیج فارس مستلزم هزینه بالایی بود، اما انگلیس توان پرداخت این هزینهها را نداشت. از طرفی برخی از تحولات داخلی این کشور نیز لزوم اتخاذ سیاستهای جدید را الزامی میکرد. بااینحال اتخاذ این سیاست در منطقه وسیعی همچون خلیج فارس که از نظر ذخایر نفتی اهمیت فراوانی دارد، باعث ایجاد خلأ قدرت میشد که برای کشورهای غربی واردکننده و محتاج نفت، مخاطرهآمیز بود؛ ازهمینرو این خلأ میبایست به شکلی پر میشد که موجب عکسالعمل رقبا نشود. ایران تنها کشوری بود که از نظر انگلستان میتوانست بدون عکسالعمل شدید و بدون خرج برای کشورهای غربی، این خلأ را پر کند.
[1]
این دیدگاه باعث شد انگلستان همچنان یکی از قدرتهای تجاری برتر در رابطه با ایران باشد. درواقع انگلیس به ایران به عنوان یکی از پایههای روابط تجاری خود همچنان نیاز داشت. البته روابط تجاری دو کشور نسبت به نسبت سالهای قبل از خروج انگلیس از ایران تا حدودی تغییر کرد و حتی کاهش یافت، اما در مقابل دو کشور در زمینههای دیگری با یکدیگر روابط گستردهای برقرار کردند. براساس آمارها، تبادلات شرکتهای انگلیسی در سالهای 1347- 1348 (1968-1969م) با ایران پس از ایالات متحده آمریکا قرار داشت، اما در دهه 1350ش (1970م) این شرکتها بهتدریج جایگاه خود را در اقتصاد ایران از دست دادند، تا آنجا که در سالهای 1355-1356 (1976- 1977م) این میزان سرمایهگذاری به 2/2 درصد رسید.
[2]
نگاهی به جایگاه انگلیس در روابط تجاری با ایران
بازار ایران همواره از جذابیتهای خاصی برای انگلیس برخوردار بود. جدا از بازار، نفت نیز اهمیت زیادی برای انگلیس داشت. گذشته از این، بهرغم آنکه حجم روابط ایران و انگلیس بعد از اوایل دهه 1350 تا حدودی کاهش یافت، اما این کشور به اشکال دیگری از روابط خود با ایران سود برد. یکی از این اشکال، دریافت وام از ایران بود. بر این اساس با افزایش درآمد ایران از فروش نفت که در فاصله سالهای 1353 تا 1357 به حدود سالی بیستمیلیارد دلار رسیده بود، دولتهای غربی شاه را وادار کردند بخشی از درآمد ایران را به صورت وام، کمک بلاعوض و سرمایهگذاری در اختیار کشورهای دیگر قرار دهد. در این دوره چهارساله مجموعا 8/ 7 میلیارد دلار به کشورهای دیگر و مؤسسات بینالمللی پرداخت شد که سهم انگلستان از این بذل و بخششها 1/ 2 میلیارد دلار بود که صرف نوسازی شبکه آب لندن شد.
[3]
جالب آن است که در میان کشورهایی که از ایران وام دریافت میکردند، انگلیس گوی سبقت را از دیگران ربوده بود. در واقع این کشور بیش از همه به چاپلوسی از شاه نوکیسه حریص بود و میکوشید حداکثر استفاده را از ایران ببرد. آنتونی پارسونز، آخرین سفیر انگلیس در دربار شاه، نوشته است: «بعید به نظر میرسید که رژیم دیگری بتواند منافع اقتصادی و بازرگانی و هدفهای سیاسی و استراتژیکی انگلستان در منطقه را بهتر از رژیم شاه تأمین نماید، هرچند بعضی از اقدامات شاه و روش او در حکومت از نظر ما ناخوشایند بود و در پارهای موارد نتایج معکوس و نامطلوب آن از قبل پیشبینی میشد».
[4]
محمدرضا پهلوی در حال دستبوسی ملکه انگلستان
در کنار این موضوع، انگلیس از بازار ایران نیز به بهترین شکل ممکن استفاده کرد. براساس آمارهای موجود در فاصله سالهای 1352 تا 1356 ایران یک بازار عمده برای کالاهای انگلیسی بهشمار میآمد و حجم مبادلات تجاری بین دو کشور از یکمیلیارد لیره انگلیس تجاوز میکرد. انگلستان با عقد قراردادهای متعدد تجاری و نفتی هم یک بازار وسیع و پرمنفعت و هم یک بازار نفتی ارزانقیمت بهدست آورد. به طور متناوب انگلستان در سالهای 1352 تا 1356 مقام چهارم و در برخی سالها مقام ششم را در تجارت ایران در اختیار داشت.
[5]
البته ایران نیز بخش عمدهای از صادرات خود را به این کشور ارسال میکرد. بااینحال روابط ایران و انگلیس در سالهای نزدیک به پیروزی انقلاب اسلامی تا حدودی به تیرگی و سردی گرایید. روابط تیره دو کشور تا حدودی مسائل تجاری را نیز تحت تأثیر قرار داد. به عبارتی یکی از دلایل کاهش حجم مبادلات تجاری دو کشور متأثر از روابط سیاسی بود. این وضعیت باعث شد در سالهای 1356 تا 1357 کشورهای دیگری جانشین انگلیس شوند و جایگاههای برتر را در تجارت با ایران بهدست آورند.
آمریکا، آلمان، ژاپن و فرانسه جزء کشورهایی بودند که رتبه آنها در روابط تجاری با ایران بهتر از انگلیس بود. در این سالها رقابت اصلی برای کسب مقام برتر در تجارت با ایران بین آلمان، آمریکا و ژاپن در جریان بود. این سه کشور در رقابت با یکدیگر دائما رتبههای اول تا سوم را بین خود جابهجا میکردند. البته باید این نکته را یادآور شد که عمده روابط این کشورها با ایران نیز به صورت تراز تجاری منفی و صادرات کالاهای مختلف از جمله کالاهای مصرفی بود. ایران در این دوره حتی از نظر مواد غذایی نیز به واردات روی آورد و این بر خلاف برنامههای توسعه بر پایه سرمایهگذاری خارجی بود که در دوره محمدرضا پهلوی بر آن تأکید میشد.
رویهمرفته میتوان نتیجه گرفت که روابط دو کشور ایران و انگلستان بهرغم برخی کدروتها، تا سال 1356 در تمام سطوح برقرار و به نفع انگلستان بود؛ چنانکه حدود دوهزار نفر از اتباع انگلیس در ایران زندگی میکردند. تعداد زیادی از کارشناسان نظامی و فنی انگلستان در شهرهای مختلف ایران به آموزش ایرانیان مشغول بودند؛ همچنین در تهران و شهرستانها حدود 45 شرکت پیمانکاری و مؤسسه تولیدی، صنعتی و خدماتی انگلیسی در رشتههای گوناگون از قبیل ساختمان نیروگاههای برق، مجتمعهای ساختمانی، تأسیسات نظامی، اتومبیلسازی، بانکداری و امورات دیگر اشتغال داشتند.
[6]
سخن نهایی
انگلستان یکی از دولتهای اصلی بلوک غرب بود. این کشور در ماجرای کودتای 28 مرداد 1332 نقش اساسی داشت. گرچه بعد از کودتا نقش سیاسی انگلیس در ایران تا حدودی کمرنگ شد، اما روابط تجاری این کشور با ایران در وضعیت بسیار خوبی قرار داشت. بخشی از روابط تجاری کشور به ادوات جنگی و نظامی مربوط بود که به نوعی روابط خوب دو کشور در عرصه نظامی را نشان میداد. هرچند روابط تجاری دو کشور بعد از خروج انگلیس از خلیج فارس تا حدودی با فرازونشیبهایی همراه شد، این موضوع باعث نشد انگلیس منافع خود در ایران را به طور کامل کنار گذارد. انگلیس منافع اقتصادی بیشماری در ایران داشت که دل کندن از آنها نه تنها سخت بود، بلکه میتوانست زیانبار نیز باشد؛ ازاینرو گرچه روابط تجاری دو کشور نسبت به سالهای پیش از خروج انگلیس کمی تغییر کرد، انگلیس همچنان یکی از سرمایهگذاران بزرگ در ایران بود و جایگاه خوبی نیز در این زمینه داشت.
پینوشتها:
[1] . سیدجلالالدین مدنی،
تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج 2، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چ هفدهم، 1391، ص 237.
[2] . حمیدرضا ملکمحمدی،
از توسعه لرزان تا سقوط شتابان: توسعه اقتصادی، نظامی و بیثباتی سیاسی رژیم پهلوی دوم (1347- 1357)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381، ص 122.
[3] .
همایش ایران و استعمار انگلیس، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1387، صص 713.
[5] . علیرضا ازغندی،
روابط خارجی ایران 1320- 1357، تهران، نشر قومس، چ ششم، 1384، ص 429.