پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ محمدرضا پهلوی در 15 مرداد 1359 بر اثر بیماری سرطان درگذشت. کمی بعد از مرگ وی، متنی منتشر شد که از آن با عنوان وصیتنامه شاه یاد کردند. این وصیتنامه بعد از انتشار، جنجال بسیاری به پا کرد؛ زیرا بسیاری معتقد بودند که وصیتنامه جعلی است و توسط افراد دیگری از جمله
فرح تهیه شده است. حتی میان اعضای خاندان پهلوی نیز دراینباره اختلاف نظر وجود داشت. بااینحال این وصیتنامه حاوی نکات خاصی در زمینه مالی و سیاسی بود که در این مطلب به آنها اشاره شده است.
شاه به کجا رفت و در کجا مُرد؟
بعد از محرز شدن پیروزی انقلاب اسلامی، محمدرضا پهلوی در اواخر دیماه 1357 تصمیم گرفت کشور را ترک کند. این تصمیم شاه در ابتدا با دیدگاههای متعارض بسیاری از اطرافیان وی همراه بود؛ چنانکه برخی از فرماندهان نظامی همچون
قرهباغی معتقد بودند شاه باید اول به کیش یا يك نقطه دوردست دیگر در جنوب برود و مدتی در آنجا بماند و بعد در صورت لزوم به خارج برود.
[1] اما این تصمیم و تصمیمات مشابه دیگر رد شد و تصمیم نهایی بر ترک کشور قرار گرفت. محمدرضا پهلوی بعد از ترک کشور ابتدا به آسوان مصر رفت، سپس مدتی را در مراکش اقامت کرد؛ او همچنین به آمریکا نیز رفت، اما سرانجام دوباره به مصر بازگشت و در آن کشور نیز مُرد؛ بنابراین وصیتنامه منتشرشده از شاه نیز ظاهرا در مصر نوشته شده است.
وصیتنامه محمدرضا پهلوی حاوی چه نکاتی بود؟
وصیتنامه شاه را میتوان دارای دو بخش سیاسی و مالی دانست. در بخش سیاسی، او نکات خاصی درباره اقدامات خود و دلایل سقوطش بیان نکرده است؛ البته او در ابتدای وصیتنامه مدعی شده است که کشور را به خاطر جلوگیری از خونریزی یا کشته شدن تعداد بیشتر مردم ترک کرده است!! ادعایی که میتوان آن را با مستندات بسیاری به طور کامل رد کرد. بااینحال محمدرضا پهلوی به سرنوشت سیاسی مردم نیز اشاراتی داشته و عنوان کرده است: «سرنوشت کشور را به قانون اساسی میسپارم. این قانون اساسی ودیعه گرانبهایی است که انقلاب مشروطیت به ملت ایران ارزانی داشته است و به همین جهت صیانت و احترام به اصول آن، که بنیان تمامیت ارضی و استقلال میهن ماست» لازم است. متأسفانه وی در حالی در وصیتنامه خود کشور را به قانون اساسی مشروطه واگذار کرد که خود هیچگاه به اصول مشروطه پایبند نبود، اما جدا از بخش سیاسی، بخش مهمتر وصیتنامه، بخش مالی بود.
بخش مالی وصیتنامه محمدرضا پهلوی
تعیین ارثیه و سهم خاندان پهلوی از جمله موضوعاتی است که در وصیتنامه شاه مورد توجه قرار گرفته است. منظور از ارثیه پولها و ثروت هنگفتی است که خاندان پهلوی بعد از خروج از ایران با خود به یغما بردند. درباره میزان این ثروت، دیدگاههای ضدونقیضی وجود دارد. بااینحال مسلم است که ثروت خارجشده از ایران بسیار هنگفت بود. براساس وصیتنامه حقالسهم فرح و فرزندان او از ارثیه بدین شکل تعیین شد: «به موجب این وصیتنامه 20 درصد از ارثیه شاه به همسرش فرح، 20 درصد به پسر بزرگش رضا پهلوی، 20 درصد به پسر دوم علیرضا پهلوی، 15 درصد به هر یک از دو دختر شاه از فرح، یعنی فرحناز و لیلا پهلوی، تعلق میگیرد و از 10 درصد باقیمانده 8 درصد به شهناز و 2 درصد برای دختر او از
اردشیر زاهدی، مهناز منظور شده است».
[2]
همانطور که مشخص است در وصیتنامه، سهم شهناز، دختر و فرزند ارشد محمدرضا پهلوی، کمتر از سایر اعضای خاندان سلطنتی تعیین شده است؛ درحالیکه سهم خواهران و برادران شهناز بسیار بیشتر از او بود. به همین دلیل شهناز از جمله کسانی بود که به وصیتنامه اعتراض و حتی به صحت و اعتبار آن شک کرد. در واقع نحوه تقسیم ارثیه نیز از عواملی بود که باعث شد بسیاری این فرضیه را مطرح کنند که عامل اصلی در تنظیم وصیتنامه، فرح بوده است و نه شاه. بااینحال شهناز بعد از اعتراض به این موضوع، عنوان کرد که باید ثروت پدرش براساس قانون ارث اسلامی تقسیم شود و «سهم او با سایر خواهرانش برابر باشد و به طورکلی براساس پسربر و دختربر تقسیم شود و به همین خاطر دعوا و اختلاف بر سر این موضوع تا مدتها ادامه یافت و مخصوصا شوهر سابقش، اردشیر زاهدی، نیز دنبال کار را گرفته و چون ویلیام راجرز، وزیر سابق امور خارجه آمریکا، کارهای وکالتی اردشیر را انجام میداد، احتمال آنکه مسئله به دادگاه کشیده شود نیز وجود داشت».
[3] البته پیگیریهای شهناز تأثیر خاصی بر تغییر وصیتنامه نداشت. در نهایت شهناز توانست ارثیه دخترش مهناز را مطالبه کند. بر این اساس با درخواست مثبت فرح، سهمالارث مهناز نیز تعیین و به او واگذار شد.
اردشير زاهدی، شهناز پهلوی و حسن بقایی در سفر به خارج از کشور
شماره آرشیو: 2741-۱۱ع
آیا وصیتنامه شاه توسط خود او تهیه شده بود؟
بعد از آنکه وصیتنامه محمدرضا پهلوی منتشر شد، بسیاری از افراد در صحت آن تردید کردند. با توجه به اخبار ضد و نقیضی که دراینباره به گوش رسید، بسیاری به این نتیجه رسیدند که شاه هیچ وصیتنامهای نداشت و در واقع وصیتنامه را همسر او فرح تنظیم کرده بود. احمدعلی مسعود انصاری، از نزدیکان محمدرضا پهلوی، در بخشی از خاطرات خود درباره اینکه آیا شاه اصلا وصیتنامهای داشته است یا خیر، آورده است: «هنگام ترک نیویورک به لندن و از آنجا به قاهره، به دیدار
هوشنگ انصاری رفتم. انصاری به من گفت: وقتی به قاهره رسیدم بپرسم و جستوجو کنم که آیا شاه در مورد مسائل سیاسی و آینده ایران و ولیعهد وصیتی هم کرده یا نه؟ وقتی به قاهره رسیدم مترصد بودم که ببینم وصیتنامهای در کار هست یا نه، و عجبا که فهمیدم وصیتنامهای در کار نیست».
[4]
احمدعلی مسعود انصاری در ادامه عنوان کرده است که نقش اصلی در تنظیم وصیتنامه بر عهده فرح بوده است. به زعم انصاری، وقتی شاه از نوشتن وصیتنامه عاجز بود، فرح دست به کار شد و وصیتنامهای تنظیم کرد که کاملا به نفع او و فرزندانش بود. در بخش دیگری از خاطرات انصاری درباره همین موضوع آمده است: «به همین علت هم فرح دست به کار شده بود که متنی به نام وصیتنامه سیاسی شاه تهیه شود و مأموریت و انجام کار را به عهده دکتر منتصری، یکی از اشخاص مورد اعتماد و علاقه فرح، سپرده بودند. جواد معینزاده و چند نفر دیگر هم همکاری میکردند و دستاندرکار بودند. حاصل کار آنها همان متنی است که امروز به عنوان وصیتنامه سیاسی شاه معروف شده و البته بعد از مرگ او به وسیله اشخاص یادشده تهیه گردیده است».
[5]
البته فرح و نزدیکان او، این ادعا را رد کرده و گفتهاند که وصیتنامه را شخص محمدرضا پهلوی نوشته است. به گفته این افراد شاه پیش از فرار از کشور نیز موضوع تهیه وصیتنامه را عنوان کرده بود. اشاره این افراد به یکی از مصاحبههای وی بعد از روی کار آمدن
جیمی کارتر است؛ مصاحبهای که باعث دامن زدن به شایعه بیماری شاه نیز شد. به عبارتی بعد از این مصاحبه، بسیاری از افراد و تحلیلگران به ابتلای محمدرضا پهلوی به بیماری پی بردند؛ هرچند این موضوع با تردیدهایی نیز همراه بود.
[6]
آغاز تشییع محمدرضا پهلوی با حضور انورسادات و بیوه و خانواده شاه در قاهره
سخن نهایی
فارغ از آنکه آیا وصیتنامه محمدرضا پهلوی را خود او نوشته بود یا اطرافیانش در تنظیم آن دست داشتند، موضوع اساسی آن است که این وصیتنامه بهخوبی وضعیت مضمحل و آشفته شاه را نشان میداد. محمدرضا پهلوی در ابتدای وصیتنامه خود به شرایط بدی که در آن قرار گرفته اشاره کرده، اما با طفره رفتن از واقعیت، خود و سرنوشت ملت را به دست قانون اساسی مشروطه سپرده است. بااینحال، بخش مهمتر وصیتنامه بخش مالی است که در آن پولهای غارتشده بیتالمال به اطرافیان و نزدیکان وی تعلق میگیرد. به عبارتی، شاهی که خود را مقیّد به قانون اساسی میدانست چطور در مسائل مالی بیتوجه به قانون اساسی و عمومی بودن اموالی که در اختیار داشت، آن را میان نزدیکان خود تقسیم کرد. حتی اگر این فرض را بپذیریم که وصیتنامه را محمدرضا پهلوی تنظیم نکرده، تغییر چندانی در ماهیت وصیتنامه به وجود نمیآید؛ زیرا شاه نیز در نهایت اموالی را که بهناحق در اختیار داشت میان خاندان خود تقسیم کرد.
پینوشتها:
[1] . رابرتهایزر،
مأموریت در تهران، خاطرات ژنرال، تهران، انتشارات اطلاعات، چ دوم، 1365، ص 42.
[2] .
زنان دربار به روایت اسناد ساواک: فرح پهلوی، جلد 2، تهران، انتشارات مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1387، ص 17.
[3] . احمدعلی مسعود انصاری،
پس از سقوط: سرگذشت خاندان پهلوی در دوران آوارگی، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، ۱۳۸۴، ص 181.
[4] . احمدعلی مسعود انصاری،
من و خاندان پهلوی، تهیه و تنظیم: محمد برقعی و حسن سرافراز، تهران، نشر البرز، چ دوم، 1371، صص 187-188.
[6] . جمعی از نویسندگان،
زندگينامه مشاهير ايران و جهان (1-20)، ج 19، اصفهان، مركز تحقيقات رايانهاي قائميه اصفهان، 1390، صص 7337- 7338.