پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ انقلاب اسلامی ایران، انقلابی اصیل است که گروههای متفاوتی در آن حضور داشتند. بررسی عمیق و دقیق فعالیت معلمان به درک بهتری از اهمیت و تأثیر آنان در ایجاد و پایداری انقلاب اسلامی خواهد انجامید. به همین منظور در این نوشتار، تلاشها، مجاهدتها و تأثیرات معلمان در فرایند انقلاب اسلامی بررسی شده است. این نوشتار تأکید دارد که اثر معلمان در انقلاب اسلامی از جنبههای مختلف بسیار حیاتی و ارزنده بوده است و باید با دقت و تأمل بیشتری بررسی شود.
تنوع معلمان
در دوره پهلوی، معلمان نیز همچون سایر قشرهای جامعه از نظر نگرش نسبت به رژیم پهلوی گوناگون بودند. برخی از آنها با رژیم همراهی و سعی کردند دانشآموزان را از شرکت در فعالیتهای انقلابی بازدارند. بعضی دیگر بیطرف بودند و در مسائل سیاسی و اجتماعی دخالت نمیکردند، اما معلمان انقلابی، که اکثرا به گروههایی مانند فعالان انقلابی تعلق داشتند، با برنامهریزی و سازماندهی تظاهرات و حرکات اعتراضی، مخالفت خود را با رژیم پهلوی اعلام میکردند.
[1] این معلمان همواره در رأس تظاهرات دانشآموزی قرار میگرفتند و دانشآموزان را به اعتراض و حرکات انقلابی تشویق میکردند. آنها با بیانیهها، توزیع اعلامیهها و تشویق به حضور فعال در تظاهرات، سهم مهمی در گسترش جنبشهای انقلابی داشتند؛ بنابراین حضور مؤثر آنان را در تظاهرات و فعالیتهای انقلابی نمیتوان نادیده گرفت. به دلیل فضای خفقان و استبداد بسیاری از آنها به فعالانی تبدیل شدند که اهداف انقلابی را حمایت میکردند و در حرکتهای اعتراضی سرآغاز بودند.
[2]
ازآنجاکه معلمان به دلیل ارتباط نزدیک با دانشآموزان، سهم بهسزایی در جامعه دارند، نقش آنها در جریانهای اجتماعی و سیاسی بسیار حیاتی و تأثیرگذار بود. انگیزه و اعتقادات انقلابی آنها، به انگیزه و اعتقادات دانشآموزان نیز منتقل میشد و این باعث میشد حرکتهای اعتراضی و انقلابی در جامعه گستردهتر و پرقدرتتر شود؛ برای نمونه، معلمان در شهرستانهای مختلف با فعالیتهای خود در تشویق دانشآموزان به حضور فعال در تظاهرات و توزیع اعلامیهها، نقش مهمی در گسترش جریانهای انقلابی در مدارس و جامعه داشتند؛ همچنین، با بیانیهها و اعلام مواضع مختلف، نقش آنها در افزایش حضور مردم در تظاهرات و انقلاب نیز بسیار مهم بود.
[3]
تحصن معلمان و دانشآموزان در محوطه دبیرستان شاهپور سابق (امام خمینی فعلی) بابل
مبارزه فرهنگی، اصل ابتدایی
معلمان در دوره استبداد پهلوی، با استفاده از ابزارهای فرهنگی نوین، به یکی از مهمترین راهبردهای خود برای مبارزه فرهنگی با رژیم دست بردند. آنها با برگزاری نمایشها، شعرخوانی، نمایشنامهخوانی و داستانسرایی در مدارس میکوشیدند شرایط روز را برای دانشآموزان ترسیم کنند و ایدهها و ارزشهای انقلابی را به آنها انتقال دهند.
[4]
این اقدامات دو ویژگی و مزیت بسیار مهم داشتند: در ابتدا جذابیت آنها برای دانشآموزان باعث میشد مطالب را بهتر درک کنند و ثانیا، این اقدامات به معلمان امکان میداد تا در پوشش این فعالیتهای فرهنگی، یک مبارزه پنهان با رژیم پهلوی داشته باشند؛ برای نمونه خانم طاهره سجادی (غیوران)، از فعالان مدرسه رفاه در دوره استبداد پهلوی، از برگزاری فیلمهای آموزنده و تربیتی برای دانشآموزان و خانوادهها یاد کرده است.
این اقدامات باعث شد خانوادهها از این برنامههای تربیتی استقبال و دانشآموزان نیز از طریق فیلمها و برنامههای دیگر، ارزشهای انقلابی را درک کنند و از آنها الهام بگیرند. علاوه بر این، معلمان با برگزاری سرودهای انقلابی و نامگذاری مدارس به نام شهدا، به این مبارزه فرهنگی رنگوبوی دیگری دادند. در گنبدکاووس معلمان یکی از مدارس را «مدرسه شهدا» نامیدند و در نیشابور نیز برخی معلمان مخالف تصمیم گرفتند اسامی و عناوین خاندان پهلوی را در مدارس به نامهایی مانند «خمینی» و «شریعتی» تغییر دهند. معلمها با ذوق فراوانی که با جرئت بسیار عجین شده بود، اقدامات دیگری نیز ترتیب میدادند. آنان از دیوار کلاس تصاویر محمدرضا پهلوی را پایین میآوردند. این حرکت نمادین بر دانشآموزان نیز تأثیر میگذاشت و به جسارت آنها که شاهد به زیر کشیدن قاب عکس شاه بودند، میافزود.
[5]
از روشنگری تا عملگرایی
معلمانِ انقلابی دانشآموزان را با مفاهیم دینی و مذهبی آشنا میکردند و با برگزاری کلاسهای تفسیر قرآن و نهجالبلاغه دانشآموزان را در مسیر مبارزه فکری و ایدئولوژیکی با رژیم پهلوی قرار میدادند. مجموعه فعالیت معلمان قبل از پیروزی انقلاب اسلامی حول محور هماندیشی با دانشآموزان در زمینه مسائل اسلامی بوده است. البته فعالیتهای معلمان محدود به قشر دانشآموز نبود، بلکه حضور آنها در عرصههای سیاسی و اجتماعی نیز شایان توجه است. آنان در 23 بهمن 1357 به تصرف شهربانی دست زدند که فرار برخی از عوامل رژیم پهلوی به شهرهای مختلف را در پی داشت؛ به همین جهت معلمان را باید یکی از مهرههای تأثیرگذار در رویداد انقلابی بهشمار آورد.
[6]
این قشر به اقدامات فرهنگی و عملی در سطح مدارس و برای دانشآموز دست میزدند. آنان ضمن پرده برداشتن از اقدامات داخلی و خارجی رژیم و عواقب ناشی از این سیاستها، خواهان برخورد جدی با عوامل رژیم بودند. افزون بر این، در آذرماه سال 1357 و به دنبال تشدید بحرانهای سیاسی و اجتماعی ناشی از سوء مدیریت رژیم، اقدامات فرهنگی معلمان به رویکردهای نظامی تغییر فاز داد. برخی از معلمان دانشآموزان بااستعداد در زمینههای نظامی را کشف میکردند و آنها را در مسیر مبارزه علیه رژیم قرار میدادند.
همراهی برخی از معلمان در تظاهرات نیز نمود دیگری از فعالیتهای انقلابی آنها بود. در روز 30 مهر 1357، در همدان، حماسهای بزرگ آغاز شد که نشاندهنده اراده مردم در جمع کردن بساط رژیم شاهنشاهی بود. این حماسه بهقدری نیرومند و اثرگذار بود که از آن با عنوان جرقهای برای رویدادهای بعدی انقلابی، از جمله رویدادهای 13 آبان در تهران، یاد شده است. دانشآموزان و افرادی از قشرهای گوناگون جامعه، با خشم و اعتراض به اعمال ساواک و امنیت کشور، در خیابانها جمع شدند. آنها با شعارها و فریادهایی مانند «مرگ بر شاه» و «مسجد کرمان را شاه به آتش کشید» اعتراض خود را اعلام کردند. با پیوستن قشرهای مختلف مردم، این اعتراض به حماسهای بزرگ تبدیل شد. این حماسه نه تنها از اعتراض مردم به رژیم شاهنشاهی حکایت میکرد، بلکه نمایانگر اراده و پایداری آنها در راه انقلاب بود.
[7]
13 آبان 1357؛ دانشگاه تهران
با توجه به آنچه گفته شد، معلمان دانشآموزان را با مبانی فکری و ایدئولوژی مبارزه آشنا و با فعالیتهایی مانند سخنرانی، به بیدارسازی اذهان این قشر نوجوان اقدام میکردند. آنان بنا بر رسالت معلمی خود برای آگاهی بخشیدن به نسل دانشآموزان خدمات ارزندهای انجام دادند. از اقدامات آنان میتوان به سخنرانی و تشویق دانشآموزان برای حضور در حرکتهای اعتراضی و پخش اعلامیه در سطح مدارس اشاره کرد. البته فعالیتهای آنان محدود به مدرسه نبود، بلکه آنها حضوری گسترده در عرصههای سیاسی و اجتماعی نیز داشتند. بعضی از فرهنگیان به عنوان عوامل اخلال در نظم کشور شناخته شدهاند. چرا که با انتشار مطالب ضد رژیم در کلاسهای درس، دانشآموزان را به تظاهرات و اعتراض در خیابانها تشویق میکردند. این افزایش حضور دانشآموزان در تظاهرات، باعث میشد خانوادهها نیز به شکل بیشتری در مبارزه شرکت کنند. معلمان انقلابی با تشکیل گروههای مبارز، جلسات هفتگی، ارتباط با مردم و دادن آموزشهای سیاسی، سهم مهمی در پیروزی انقلاب اسلامی داشتند؛ چراکه مدارس کشور را به کانون مبارزه تبدیل کردند؛ همچنین، آنها با ارائه آموزشهای فرهنگی و حضور در صفوف مبارزه، تأثیر بسیاری در بیداری و تحرک نسل جوان داشتند. در این مسیر، بسیاری از معلمان نیز به شهادت رسیدند و درواقع با خون خود نیز به آبیاری درخت انقلاب کمک کردند.
[8]
پینوشتها:
[1]. حسین احمدی
، نقش معلمان و دانشآموزان در پیروزی انقلاب اسلامی، تهران، مؤسسه فرهنگی هنری و انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1395، صص 142-160.
[2]. مصطفی شریعتی رودسری، «معلم و جامعه»، مجله
تربیت، ش 101 (مهر1374)، صص 31-33.
[3]. سید امیر رون، «انقلاب اسلامی و نقش معلمان در تحقق و تداوم آن»،
رشد معلم، ش 219 (بهمن 1386)، صص 25-27.
[4]. مصطفی شریعتی رودسری، همان، ص 34.
[5]. مهدی رمضانی، «شیوههای مبارزاتی فرهنگیان علیه رژیم پهلوی»،
وطن امروز، ش 2915 (اردیبهشت 1399)، صص 1-3.
[6]. طاهره ابوعلی،
عوامل شکلگیری انقلاب اسلامی و چگونگی روند آن در بهبهان، پایاننامه کارشناسی ارشد دانشکده ادبیات، زبانهای خارجی و تاریخ دانشگاه الزهراء علیها سلام، 1393، صص 144-149.
[7]. مهدی رنجبریان، «برگی از مجاهدتهای فرهنگی و سیاسی روحانیت بیدار در تاریخ معاصر ایران»،
پانزده خرداد، ش 10 (زمستان 1385)، صص 99-111.
[8]. جلیل دارا، «نقش شبکه مدارس اسلامی در شکلگیری انقلاب اسلامی ایران از منظر سرمایه اجتماعی؛ مورد مطالعاتی مدارس اسلامی جامعه تعلیمات و رفاه»،
پژوهشنامه انقلاب اسلامی، ش 28 (پاییز1397)، صص 168-173.