کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

دریافت مواهب در دوره پهلوی شامل چه کسانی بود و چگونه انجام می‌‌شد؟؛

ساختار خرید وفاداری در حکومت پهلوی

28 خرداد 1403 ساعت 23:00

مولف : سیدهاشم منیری

با جابه‌جایی قاجار و برآمدن حکومت پهلوی، نه‌تنها ماهیت سنتی حاکمیت تغییر نکرد، بلکه سوگیری، حامی‌‌پروری و ویژه‌‌خواری در تمام سطوح آن به طور گسترده رواج یافت. پرسش اصلی این است که خرید وفاداری و دریافت مواهب در دوره پهلوی شامل چه کسانی بود و چگونه انجام می‌‌شد؟


 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ با جابه‌جایی قاجار و برآمدن حکومت پهلوی، نه‌تنها ماهیت سنتی حاکمیت تغییر نکرد، بلکه سوگیری، حامی‌‌پروری و ویژه‌‌خواری در تمام سطوح آن به طور گسترده رواج یافت. حکومت فردی رضاشاه، که نه شأن مجلس شورای ملی را نگه می‌‌داشت و نه از مفهوم جمهورِ مردم چیزی می‌‌دانست، فرایند «وفاداری شخصی» و «تعاملات ویژه با حاکمیت» را به‌عنوان نوعی نظم سیاسی در کانون سیاست خود قرار داد و گروه‌‌های قدرت کوچک و بزرگ را در قالب رقابت در کسب مواهب، پاداش، و رانت هدایت کرد. این نوع حکومت‌‌رانی را محمدرضا پهلوی نیز تکرار کرد و مقامات عالی‌‌رتبه کشوری و لشکری با سنجه چاپلوسی و حامی‌‌پروری پله‌‌های ترقی را بدون رعایت بوروکراسی اداری پیمودند. پرسش اصلی این است که خرید وفاداری و دریافت مواهب در دوره پهلوی شامل چه کسانی بود و چگونه انجام می‌‌شد؟
 
وفاداری شخصی و تعامل ویژه با حاکم
در نظام‌‌های سنتی همانند نظام استبدادی پهلوی‌‌ها، «ارباب [حاکم] در ازای وفاداری و حمایت سیاسی فردِ حامی و تابع، چیزهایی که مطلوب وی است به او می‌‌دهد».[1] این نوع رفتار سیاسی بارها در حکومت رضاشاه مشاهده می‌‌شود. رضاشاه در آغاز تصاحب قدرت، دو ستون ارتش و دربار را برای اعمال قدرت احیا کرد.[2] بوروکراسی دولتی هم که ماهیتا بر مبنای قانون و نظم قرار دارد، نمی‌‌توانست در این چهارچوب قرار بگیرد؛ چراکه فرمانروا فراتر از قانون بود یا به سخن دیگر، «قانون» ارزش و جایگاهی کمتر از فرد حاکم داشت؛ بنابراین «ارزش» افراد، شایسته‌‌سالاری، ارتقا یا تنزل درجات و مناصب نه به‌وسیله «قانون» و ضابطه، بلکه بر مبنای ویژه‌‌خواری و حامی‌‌پروری در پیش گرفته می‌‌شد؛ ازاین‌رو مؤلفه‌هایی مانند هستی‌‌شناسی دولت و ماهیت وجودیِ آن‌، که بسیط و تابع حاکمیت عمومی است، حاکمیت قانون و سرانجام سازوکارهای پاسخگو بودن در شرایط حامی‌‌پروری و ویژه‌‌خواری در چنین نظام‌‌هایی، محو و یا کم‌‌رنگ است.
 
بنابراین، در چنین شیوه‌‌ای از حُکمرانی روابط چهره به چهره و غالبا بدون واسطه است. در این‌گونه موارد شبکه‌‌ای از دوستان و اقوام نزدیک در ازای وفاداری سیاسی، مواهب دریافت می‌‌کنند. برعکس، مبارزه با فساد و غصب اموال افراد متمرد، نه ناشی از مبارزه با ویژه‌‌خواری، بلکه به‌عنوان سلاح سیاسی در جامعه‌‌ای مثل حکومت پهلوی‌‌ها که اغلب فاسدند، به‌عنوان جنگ قدرت و خارج کردن افراد از دایره قدرت تلقی می‌‌شود.
 
خرید وفاداری در دوره رضاشاه؛ دوگانه کیفر و پاداش
نظام سنتیِ مدرن رضاشاه، به‌‌رغم مدرن بودن آن، ماهیتی سنتی و از سازوکاری جهان‌سومی برخوردار بود. از ویژگی‌‌های این نوع نظام‌‌ها، استقرار سازوکارهای حامی‌‌پرورانه و وجود منابع مستقل مالی و اقتصادی نزد حاکم و خاندانش است. چنین ضرورتی، آنها را به‌سوی ثروت‌‌اندوزی شخصی و در مواقع لازم، اعطای بخشی از آن ‌جهت خرید وفاداری و تثبیت قدرت می‌راند.[3] این وضعیت نیز به علت فقدان مؤلفه‌های تحکیم قدرت مانند باور ایدئولوژیک، نهادهای میانجی یا تعهد برآمده از پایبندی به قانون است. رژیم رضاشاه کوشید پایداری خود را از طریق یک نظام دوگانه مبتنی بر کیفردهی مخالفان و پاداش‌‌دهی به وفاداران تضمین کند. ازجمله این افراد وزرا یا به تعبیر خودشان «چاکران» شاه بودند؛ به‌گونه‌ای که گروه سه‌نفره میرزا عبدالحسین‌خان تیمورتاش، علی‌‌اکبرخان داور و فیروزمیرزا فرمانفرماییان در خرید وفاداری و ویژه‌‌خواری گوی سبقت را از دیگران ربودند و در شکل‌‌بندی رژیم جدید مشارکت کردند.[4]
 
تیمورتاش، «وزیر دربار، پس از پادشاه، قدرتمندترین مرد ایران به‌شمار می‌‌رفت. وی که لقب "جناب اشرف" را یدک می‌‌کشید به دلیل همراهی با سردار سپه (رضاخان)، تأسیس حزب تجدد و هم‌‌اندیشی درباره مدرنیزاسیون فرهنگی و اجتماعی، و مهم‌‌تر از همه تکاپوی او در دوره پنجم مجلس شورای ملی و خلع قاجار و تغییر سلطنت، پله‌‌های ترقی را یک در میان طی کرد و به‌عنوان نخستین وزیر دربار خاندان پهلوی برگزیده شد. از این تاریخ به بعد، وی به یک مرجع تصمیم‌‌گیرنده و مجری اراده رضاشاه تبدیل شد و از این پایگاه سیاست‌‌های مورد نظر رضاشاه را در راستای تحقق برنامه‌‌های وی و تثبیت دولت مرکزی به اجرا درآورد، اما ضرورت خرید وفاداری، دائمی و مستمر نیست، بلکه با اندک تردید، بدگمانی و ترس از افزایش قدرت، ناقوس مرگ به صدا درخواهد آمد؛ به همین دلیل، به نخستین وزیر محکوم به مرگ پس از سال 1227ش. تبدیل شد».[5]
 
خرید وفاداری در دوره محمدرضا پهلوی
با افزایش درآمد نفتی در دهه‌های 1340 و 1350، و سرمایه‌گذاری، خریدن سهام کارخانجات اروپایی، صادرات مواد خام استراتژیک، و سایر منابع نفتی و گازی، حجم نقدینگی و تخصیص منابع به‌شدت افزایش پیدا کرد و تسهیم، دریافت و بهره‌‌برداری از این تسهیلات در میان نزدیکان، اعم از شاهپورها و شاهدخت‌‌ها، امرای ارتش، وزرا و وکلا همه‌‌گیر شد؛ به‌طوری‌که شهرام پهلوی‌‌نیا، پسر ارشد اشرف پهلوی، در مقاطعه‌‌کاری در چند کمیسیون بین‌‌المللی، از فروش کمپانی‌‌های خارجی ارقام بزرگی دریافت کرد؛ برای نمونه او بابت پروژه نیروگاه حرارتی ساخت کمپانی «براون باوری» سوئیس و مقاطعه تأسیسات بندر چابهار توسط کمپانی «براون اندرون»، مبالغ کلانی دریافت کرد. این امتیازات خاص به دیگر اعضای خاندان سلطنت نیز تعلق می‌‌گرفت. ملکه، برادران و خواهران شاه و خویشاوندان دیگرش همگی کالاهایی وارد می‌کردند که کاملا معاف از پرداخت عوارض گمرکی بود.[6]
 
به‌غیر از خاندان سلطنت، افراد دیگری مانند امیرهوشنگ دولو و عبدالکریم ایادی، پزشک مخصوص دربار، از روابط مبتنی بر وفاداری و برخورداری از ویژه‌‌خواری بهره می‌‌بردند؛ دولو در همه جا که بوی پول و انحصار را احساس می‌کرد حضور داشت. علینقی عالیخانی در خاطرات خود گفته است:
«در جلسه‌‌ معاون بازرگانی و نخست‌‌وزیر، که دولو نیز حضور داشته، خیلی خودمانی به دولو می‌‌گوید: خیلی خب، تو حالا آن چیزی را که می‌‌خواستی بگو که وزارت اقتصاد برات چه کار بکند؟ او هم گفته نمی‌‌دانم. در این دفترچه مقررات یک چیزی گیر بیاورید که انحصارا ورودش منحصر به من باشد».[7]
درنتیجه «این نفوذ دولو ناشی از روابط شخصی او با شاه بود. روابط شخصی، روابط غیررسمی را با به همراه می‌‌آورد و قدرت را از قیود قراردادی، رسمی و سازمانی آن جدا می‌‌کند».[8] به علاوه، دایره خرید وفاداری منحصر به افراد نزدیک حلقه قدرت نبود، بلکه نظامیان را نیز شامل می‌‌شد. یکی از این نظامیان، ارتشبد طوفانیان، مسئول خریدهای نظامی ایران در سال‌‌های دهه 1350 و در دوران رونق اقتصاد نفتی، بود.
 

اسدالله علم در حال دستبوسی محمدرضا پهلوی
شماره آرشیو: 815-۴۵۱۳ش

در کتاب «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» بخشی از ویژه‌‌خواری وی که منتج از اهدای پاداش وفاداری به نظام سلطنت است، آمده است. در این روایت، «مطبوعات آلمان گزارش می‌‌دهند که طوفانیان در یک معامله تسلیحاتی با کمپانی‌‌های این کشور، مبلغ سه‌میلیون مارک "کمیسیون" دریافت داشته است».[9] ظاهرا وضعیت آن‌قدر اسف‌‌آور و خارج از کنترل بوده است که حتی خود محمدرضا پهلوی نیز زبان به گلایه می‌‌گشاید. حجم فسادی که برخاسته از حامی‌‌پروری و ویژه‌‌خواری است نه تنها آنها را در موضع سکوت قرار نمی‌‌دهد، بلکه در کمال وقاحت ایده‌‌های مبارزه با آن را مطرح می‌‌کنند؛ برای مثال اسدالله علم در خاطرات خود می‌‌گوید:
«پیشنهاد والاحضرت اشرف را برای تأسیس شورای دولتی، که هدف از آن حفظ حقوق فردی در برابر تجاوزات دولت است، تقدیم کردم. شاه با عصبانیت گفت: بهانه‌‌ای برای ایجاد شغل برای مشتی دیگر از اراذل فاسد».[10] ازاین‌رو، حکومت واقعی ایران همواره در دست تعدادی ویژه‌‌خوار از افراد معین قرار داشت که حتی دگرگونی‌‌های سیاسی نیز نتوانست بر این درخت کهن خراشی وارد سازد. دولوها، فرمانفرماها، علم‌‌ها، اردلان‌‌ها، فیروزها، امینی‌‌ها، بیات‌‌ها و...؛ در تمام دوره پنجاه‌ساله پهلوی، درخت سهمگین هزارفامیل سایه‌‌‌‌اش همچنان برقرار بود تا اینکه انقلاب فرا رسید و توانست ریشه این درخت را از جای برکند.[11]
 
نتیجه‌‌گیری
حامی‌‌پروری، خرید وفاداری و ویژه‌‌خواری سه مفهوم دوره پنجاه‌ساله حکومت پهلوی‌‌هاست که دایره آن نه تنها شامل خاندان پهلوی و نزدیکان آنها می‌‌شد، بلکه افسران عالی‌‌رتبه، وزرا، وکلای مجلس ملی و سنا، نخست‌‌وزیران و همه افرادی را که تحت نام هزارفامیل شناخته می‌‌شوند، دربرمی‌‌گرفت؛ به‌گونه‌ای که یکی از عوامل اصلی فروپاشی رژیم سلطنتی وجود فساد و حساسیت مردم نسبت به ویژه‌‌خواری و دریافت مواهب بی‌‌حساب و کتابِ وابستگانِ به حاکمیت بود.
 
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. فرانسیس فوکویاما، نظم و زوال سیاسی، ترجمه رحمن قهرمانپور، تهران، روزنه، چ دوم، 1397، ص 96.
[2]. یرواند آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب؛ درآمدی بر جامعه‌‌شناسی سیاسی ایران معاصر، ترجمه احمد گل‌‌محمدی و محمدابراهیم فتاحی، تهران، نی، 1377، ص 169.
[3]. حجت کاظمی و مهدی عطریان، «نهادهای اقتصادی دربار و حامی‌‌پروری در رژیم پهلوی»، فصلنامه پژوهشنامه علوم سیاسی، ش 3 (تابستان 1398)، ص 154.
[4]. یرواند آبراهامیان، تاریخ ایران مدرن، ترجمه محمدابراهیم فتاحی، تهران، نی، چ چهارم، 1389، ص 146.
[5]. همان، ص 147.
[6]. شهابی و خوان لینز، نظام‌‌های سلطانی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران، نشر پردیس دانش، 1393، ص 400.
[7]. علینقی عالیخانی، امنیت و اقتصاد، خاطرات دکتر علینقی عالیخانی؛ به کوشش حسین دهباشی، تهران، سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، 1393، صص 340-341.
[8]. محمد رادمرد، عادل فاریابی و علی آذری مقدم، «تأثیر ویژه‌‌پروری در فروپاشی و زوال سیاسی حکومت پهلوی»، فصلنامه علمی پژوهش‌‌های راهبردی سیاست، ش 39 (زمستان 1400)، ص 19.
[9]. حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی؛ جستارهایی از تاریخ معاصر ایران، ج 2، تهران، موسسه مطالعات و پژوهش‌‌های سیاسی، چ دوم، 1370، ص 469.
[10]. اسدالله علم، خاطرات اسدالله علم، ویرایش از علینقی عالیخانی، ج 4، تهران، انتشارات کتاب‌‌سرا، چ دوم، 1371، ص 866.
[11]. احمدعلی مسعودانصاری، پس از سقوط؛ سرگذشت خاندان پهلوی در دوران آوارگی، تهران، موسسه مطالعات و پژوهش‌‌های سیاسی، 1371، ص 154.
 


کد مطلب: 25380

آدرس مطلب :
https://www.iichs.ir/fa/article/25380/ساختار-خرید-وفاداری-حکومت-پهلوی

تاریخ معاصر
  https://www.iichs.ir