اولین مسئلهای که در نبرد آیتالله مطهری با جریان چپ وجود دارد، بهرهگیری از دین به عنوان ایدئولوژی و دستورالعمل زندگی است. ایشان یکی از دلایل سخن گفتن خویش را تبلیغاتی میدانست که ماتریالیسم راه انداخته بود. در اندیشه آیتالله مطهری، ماتریالیسم در ایران علاوه بر تحریف شخصیتها به تحریف آیات قرآن با حفظ ظواهر آن نیز دست زده بود که مسئلهای خطرناک بهشمار میآمد
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ شهید مرتضی مطهری از جمله انقلابیونی بود که به مبارزه در عرصه اندیشه و جدال قلمی به نفع اسلام بسیار توجه کرد. در این میان مقابله با اندیشههای جریان چپ در سیر مبارزات آیتالله مطهری موضوع بررسی قرار گرفته است. این نوشتار به اقدامات و کنشهای ایشان در مقابله با جریان چپ اختصاص یافته است.
نقد درونگفتمانی
شهید مطهری در مقابله با مارکسیسم علل گرایش به مادیگری را بررسی کرد تا از آن طریق اصالت نداشتن این مکتب را اثبات کند. در این مسیر ایشان به برگزاری جلسات نقد مارکسیسم به طور مستقل در سلسله درسهایی در سالهای 1355 و 1356 در قم اقدام کرد. در این دروس تنها آشنا شدن با دیدگاههای این فلسفه در کانون توجه قرار داشت؛ بااینحال گاهی نیز به نقد و بررسی اجمالی نظریات مارکسیسم گریزی زده شده است. آیتالله مطهری پس از ذکر مقدمهای درباره علل پیدایش و نیز علل گرایش به مارکسیسم، که از آن به طور مفصل در «علل گرایش به مادیگری» سخن گفته شده، ماتریالیسم تاریخی و مفهوم دیالکتیک را که از پایههای اساسی مکتب مارکسیسم است، نقد کرد.[1]
علاوه بر این آیتالله مطهری در سالهای فعالیت خود به منظور مقابله با جریان چپ و ایدئولوژیهای آن، مقالات و کتابهایی نوشت. این نوشتهها در برخی موارد به بررسی اصول و ارزشهای اسلامی و نقد ایدئولوژیهای چپی اختصاص مییافت. نقد اصلی به مارکسیسم در جامعه ایران این بود که مذهب را افیون تودهها و مزاحم آگاهی آنان معرفی میکرد.[2] گفتمان ماتریالیستی با تمرکز بر تبلیغات، جامه منطق را از خود دور کرده بود و تنها با همین سلاح در جامعه یارگیری میکرد؛ همچنین ابایی نداشت که علل گرایشها و اعراضها به مادیگری را به گونهای دیگر که با هدفهای از پیش تعیینشده سیاسی و اجتماعی منطبق باشد، توجیه و تفسیر کند.[3]
اسلام؛ نیروی بیبدیل نبرد
شهید مطهری در کتابهای متعددی، مفاهیم و اصول ایدئولوژی چپ و تأثیر آن بر ایرانِ معاصر را بررسی کرد. تحلیل و نقد ایدئولوژیهای چپی و نشان دادن عواملی که در جذب افراد به این جریان مؤثر است باعث شد بتواند راه مقابله با آن را نیز به جامعه معرفی کند. در بخش مهمی از این کتابها ایدئولوژی چپ با اصول و ارزشهای اسلامی مقایسه میشود. شهید مطهری با استدلال نشان میدهد که اصول دینی به عنوان یک راهنمای اجتماعی و سیاسی نسبت به مارکسیسم برتری دارد.[4]
اولین مسئلهای که در نبرد آیتالله مطهری با جریان چپ وجود دارد، بهرهگیری از دین به عنوان ایدئولوژی و دستورالعمل زندگی است. ایشان یکی از دلایل سخن گفتن خویش را تبلیغاتی میدانست که ماتریالیسم راه انداخته بود. در اندیشه آیتالله مطهری، ماتریالیسم در ایران علاوه بر تحریف شخصیتها به تحریف آیات قرآن با حفظ ظواهر آن دست زده بود. ایشان چنین شیوه خطرناکی را در پیوند با اندیشههای مارکس، که برای ریشهکن کردن دین ارائه شده بود، میدانست. شهید مطهری با اشاره به اینکه گروهی از مسلمانان تحلیل مادی ـ تاریخی اسلام را نوعی روشنفکری میدانند، بیان کرده است که این طرز تفکر درباره جامعه و تاریخ و بهویژه اگر رنگ اسلام به آن زده شود و مهر اعتبار اسلامی هم به آن بخورد خطر بسیار بزرگی برای فرهنگ و اندیشه اسلامی است. آیتالله مطهری تأکید داشت که مسائلی که این توهم را پدید آورده یا ممکن است منشأ این توهم شود که اسلام زیربنای جامعه را اقتصادی میداند و هویت تاریخ را مادی میشمارد میتواند ضربه بزرگی به اسلام وارد کند.[5]
در حقیقت شهید مطهری را باید مفسر و مدافع گفتمان اسلامی در فضای انقلابی دانست. برخلاف روشنفکران، که از منظر ایدئولوژیها و نظریههای مدرن دین را تفسیر میکردند، شهید مطهری از منظر فلسفه اسلامی و تفکر شیعی سخن میگفت و از آن دفاع میکرد. در واقع دغدغه اصلی ایشان دفاع از جامعیت و حقانیت اسلام و پاسخگویی به مسائل عصر جدید از منظر اسلام بود. کوشش شهید مطهری در نقد گفتمان چپ تأثیر زیادی در گسترش فرهنگ مذهبی و توسعه گفتمان اصیل اسلامی داشت. نقدهای وی بر مارکسیسم بسیاری از جوانان را به گفتمان اصیل اسلامی علاقهمند و از رفتن آنان به سمت مارکسیسم جلوگیری کرد. وی میکوشید اسلام را به عنوان ایدئولوژی جامع و منسجمی معرفی کند که دنیا و آخرت انسان را دربرمیگیرد و میتواند به عنوان یک مکتب جامع، تکیهگاه انسان باشد و وی را به سعادتمندی برساند.[6]
از جدال قلمی تا نهادسازی
شهید مطهری میکوشید هم گفتمانی اسلامی، روزآمد و توانمند را به جامعه ارائه دهد و هم در مقابل مصادره دالهای گفتمان اسلامی توسط گفتمانهای دیگر ایستادگی کند. وی دغدغه طراحی گفتمان اصیل اسلامی را داشت و آثار او رنگ و بوی اندیشهها و گفتمانهای غیردینی را ندارد. تأثیر شهید مطهری در ترویج گفتمان اسلامی دو جنبه داشت: ایشان از یکسو با نقد گفتمان چپ و دفاع از گفتمان اسلامی به رشد گرایش به اسلام و تحکیم گفتمان اسلامی کمک کرد و از سوی دیگر با معرفی اسلام به عنوان مکتبی جامع، انقلابی و ظلمستیز به گسترش روح انقلابی و مبارزه سیاسی در جامعه مذهبی ایران مدد رساند.[7]
شهید آیتالله مرتضی مطهری در جمع دانشجویان دانشگاه شیراز (دهه 1340)
شهید مطهری مارکسیسم را به خاطر نسبت دادن ذهنیت به جمع به جای فرد نقد میکرد. او فلسفه کار مارکس را نوعی ازخودبیگانگی بدتر از آن خودبیگانگی که مارکس درصدد برطرف کردنش بود ارزیابی میکرد؛ چرا که فراموش کرده است انسانهای واقعی آنهایی هستند که میاندیشند و تصمیم میگیرند. شهید مطهری با توجه به مفهوم ماتریالیسم تاریخی، خاطرنشان میکرد که ابزار تولید بدون انسان به صورت خودبهخود هرگز رشد نمیکنند. ابزار تولید در رابطه انسان و طبیعت در زمینه تجسمات کاوشگرانه انسان است که رشد میکند. شهید مطهری برخی نویسندگان روشنفکر مسلمان را که مدعی بودند اسلام هرچند مادیت فلسفی را نمیپذیرد، ولی مادیت تاریخی را پذیرفته و نظریات تاریخی و اجتماعی خود را بر این اصل بنا نهاده است نقد میکرد. او در اوج مردمباوری اسلامی، باز هم بر اساس نقد خود از گفتمان چپ، مردمباوری آنها را مورد انتقاد قرار میداد.[8] شهید مطهری در کتاب «جامعه و تاریخ»، که اساسا به قصد رد اصول و جبرباوری مارکسیسم نوشته شده بود، بر آزادی ذهنیت و حتی آزادی ذهن فردی تأکید داشت. بااینحال ایشان استعداد تغییر تاریخ را آشکار شدن سنّت و مشیت الهی میدانست.[9]
در کنار این جدال قلمی و روشنگری، شهید مطهری سخنرانیها و طرحهای تبلیغاتی را نیز در دستور کار قرار داد. آیتالله مطهری برای مقابله با جریان چپ و ترویج ایدههای خود، سخنرانیهای متعددی در برنامههای تلویزیونی و رویدادهای عمومی داشته است. او برخی از طرحهای تبلیغاتی را نیز برای آگاهسازی جامعه درباره مخاطرات جریان چپ و ارائه بدیلهای غیر چپ برای توسعه و پیشرفت ایران معرفی کرد.[10] فعالیت در سازمانها و نهادها از دیگر اقدامات ایشان در کنار جدال قلمی با جریان چپ بود. شهید مطهری عضو بسیاری از سازمانها و نهادهای مختلف بود که با هدف انتشار ایدهها و ارزشهای اسلامی و مخالفت با جریانهای چپی تأسیس شده بودند. آیتالله مطهری در چهارچوب فعالیتهای سیاسی خود، تلاش کرد با برگزاری اجلاسها، نشستها و همایشهایی با حضور سیاستمداران و علمای دینی، به روشنگری درباره نقدهای وارده بر جریان چپ بپردازد.[11]
شهید آیتالله مرتضی مطهری در حال سخنرانی در حسینیه ارشاد تهران (دهه 1340)
فشرده سخن
بخش مهمی از زیست سیاسی شهید مطهری به مقابله علمی و عملی با جریان چپ اختصاص یافته بود. ایشان در سالهای فعالیت خود چندین کتاب نوشت که برخی از آنها به خنثیسازی اندیشههای چپ اختصاص یافته بود. شهید مطهری مفاهیم و اصول تندروی چپ و تأثیر منفی آن بر جامعه را تحلیل کرد و کوشید با این کار، ضمن رد ادعاهای تندروانه چپ، ارزشها و اصولی را معرفی کند که میتوانند به عنوان پایههایی برای ساختار جامعه اسلامی عمل کنند. توجه شهید مطهری عمدتا در حوزه سیاست و ایدئولوژی بود تا با مقابله علمی، جریان چپ را خنثی سازد و این رسالت با روشنگری و فعالیت نهادی ایشان با موفقیت به سرانجام رسید.
پینوشتها:
[1]. مرتضی مطهری،
نقدی بر مارکسیسم، بیجا، بیتا، صص 346-352.
[2]. رسول جعفریان،
جریانها و سازمانهای مذهبی ـ سیاسی ایران (از روی کار آمدن محمدرضاشاه تا پیروزی انقلاب اسلامی) سالهای 1320-1357، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، 1381، صص 31-32.
[3]. مرتضی مطهری،
علل گرایش به مادیگری، مشهد، طوس، 1350، صص 8-9.
[5]. مرتضی مطهری،
مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج 21، تهران، صدرا، 1381، صص 405-407.
[6]. مرتضی مطهری،
نظری به نظام اقتصادی اسلام، تهران، صدرا، چ هفتم، 1377، صص 17-57.
[7]. سیدسعید موسوی ثمرین، «انتقاد از مارکسیسم، تقابل با سرمایهداری؛ نظریهی ارزش ـ کار و سرمایهداری در اندیشه شهید مطهری و شهید صدر»،
سوره اندیشه، ش 81 (آذر و دی 1393)، صص 114-115.
[8]. فرزین وحدت،
رویارویی فکری ایران با مدرنیت، تهران، ققنوس، چ پنجم، 1396، صص 256-257.
[9]. مرتضی مطهری،
جامعه و تاریخ، تهران، صدرا، چ هشتم، 1375، صص 168-189.
[10]. حسن عبدلیانپور، متین سلیمانتبار و حسین مظفری،
تبیین جایگاه اندیشههای سیاسی و حقوقی آیتالله مرتضی مطهری در انقلاب اسلامی ایران، تهران، پژواک عدالت، 1402، صص 9-12.