کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

زمینه‌‌های مردم‌‌گرا بودن جنبش جنگل؛

چگونه جنبش جنگل از چند نفر به بیش از چندهزار نفر رسید؟

16 تير 1403 ساعت 18:06

مولف : سیدهاشم منیری

قوای آزادی‌‌خواه جنگل گیلان، علاوه بر اینکه متعهد به نجات طبقات زحمتکش می‌‌شود، تأکید دارد که «هر قوه‌‌ای را که برای اسارت جنس انسانی تهیه و تشکیل شده درهم‌شکسته، و اصول عدل و برادری را نه‌تنها در ایران، بلکه در میان تمام طوایف مختلفه بدون ملاحظه‌‌ی نژاد محکم نماید»


 
 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ نهضت جنگل و قیام کوچک‌خان جنگلی یکی از رویدادهای مهم تاریخ معاصر ایران به‌شمار می‌‌آید. تاکنون درباره این واقعه تاریخی و عملکرد کوچک‌خان، یعنی شخصیت محوری و اصلی جنبش، پژوهش‌‌های گوناگونی انجام شده است، اما این جستار تلاش دارد نخست به این پرسش اصلی پاسخ دهد که چگونه جنبش جنگل از تعداد اندکی عضو به بیش از چند هزار نفر نیرو رسید؟ و سپس زمینه‌‌های مردم‌‌گرا بودن جنبش جنگل را که حاوی مؤلفه‌های دینی، استقلال‌‌طلبی، حریت‌‌طلبی، عدالت‌جویی و ضداستعماری است، بررسی کند.
 
هستی‌‌شناسی جنبش جنگل؛ استقلال‌طلبی
رقابت روسیه و انگلستان در چهارچوب مناسبات جغرافیایی، ژئوپلیتیک و استراتژیک از اهمیت فراوانی برخوردار است. در نیمه دوم قرن نوزدهم، تلاش این دو کانون قدرت برای غارت منابع ایران به رقابت‌های سیاسی و اقتصادی مداوم میان آنها منجر شد؛ به‌گونه‌ای که بلوچستان و خلیج‌ فارس حوزه امپراتوری انگلستان و دروازه هندوستان به‌شمار می‌‌آمد و شمال ایران نیز برای روسیه یک بازار جدید اقتصادی بود که پایه‌‌های مصالح سیاسی حکومت تزاری را بنا می‌‌کرد. این وضعیت باعث شده بود دو کشور استعماری روسیه و انگلستان ایران را به‌صورت طعمه خود قرار دهند و در هر فرصتی ضمن اجرای سیاست‌‌ مداخله‌‌جویانه خود، سفاکی و خباثت خویش را آشکار کنند؛ به‌گونه‌ای که قزاقان روس با قیافه‌‌ای غضب‌‌آلود و خشمناک سوار بر اسب‌‌های قوی‌‌هیکل، چهارنعل و بدون هیچ‌‌گونه ضرورت نظامی در خیابان‌‌ها و بازارها می‌‌تاختند.[1]
 
سوء رفتار نظامی‌های روس در رشت، جز آزار و اذیت مردم بومی و عربده‌‌کشی و ایجاد مزاحمت، چیز دیگری نبود. در اسناد آمده است: «قریب به دوازده نفر قزاق روس از غازیان به بندر انزلی آمده، در کوچه و بازار شرارت نموده، چراغ‌‌ها را شکسته، یک ضعیفه فقیری را که در مسجد منزل داشته و یک نفر دعانویس را زخمی نموده که حال آنها وخیم است».[2] همچنین در سند دیگر به رفتار خلاف شئونات یک انسان به ماهو انسان اشاره شده است. در این گزارش آمده است: «سه نفر قزاق روسی در حال مستی از بازار عبور می‌‌کردند، فریاد می‌‌زدند و ضمن فحاشی دکاکین را مجبور به بستن می‌‌کنند. بعد از آن از بازار به مسجد جامع رفته و در خارج مسجد به دیوار آن ادرار کرده که با تنفر و انزجار مردم روبه‌رو می‌‌شوند».[3] انزجار مردم از نیروهای متجاوز خارجی و ظهور میرزا کوچک‌خان به‌عنوان حامی مردم، بار دیگر طلیعه و آرمان‌‌های حریت و مشروطیت را در میان جمعیت گیلان زنده کرد.
 
حریت‌‌طلبی و آزادی‌‌خواهی؛ تحقق بخشیدن به آرمان‌‌های مشروطیت
یکی از برهه‌های مهم تاریخ، زمان انتشار نخستین بیانیه «جمعیت انقلاب سرخ ایران» به‌عنوان بازنمایی خواست ملت ایران، به‌ویژه مردم گیلان است. ظلم و استبداد برآمده از دوران قاجار و عدم اراده معطوف به زندگی، میرزا را بر آن داشت تا از «انسان آزاده» و «حقوق طبیعی» سخن به میان آورد. او می‌‌گوید: «هیچ قومی از اقوام بشر به آسایش و سعادت نائل نمی‌‌گردد و به سیر در شاهراه ترقی و تعالی موفق نمی‌‌شود، مگر به حقوق خود واقف گشته و کاملا ادراک کند که خداوند متعال همه‌‌ آنها را آزاد آفریده، بنده و ذلیل همدیگر نیستند و طوق بندگی را نباید به گردن بیندازند».[4] ازاین‌رو، قوای آزادی‌‌خواه جنگل، علاوه بر اینکه متعهد به نجات طبقات زحمتکش می‌‌شود، تأکید دارد که «هر قوه‌‌ای را که برای اسارت جنس انسانی تهیه و تشکیل شده درهم‌شکسته، و اصول عدل و برادری را نه‌تنها در ایران، بلکه در میان تمام طوایف مختلفه بدون ملاحظه نژاد محکم نماید».[5] منش و اخلاق میرزا کوچک‌خان حتی پیش از قیام جنگل در همدردی با متحصنین حضرت عبدالعظیم و مطالبه حریت مشاهده می‌‌شود؛ به‌گونه‌ای که میرزا کوچک جنگلی علاوه بر کمک مؤثر به دادخواهان و آزادی‌خواهان تهران، انجمنی با شرکت مرحوم میرزا محمدی انشایی، به نام «انجمن روحانیون»، به عضویت روحانیان و آزادی‌‌خواهان در رشت تأسیس و به پیشرفت نیات آزادی‌‌خواهان کمک به‌سزا کرد.[6]
 

میرزا کوچک‌خان جنگلی در دوران فعالیت‌های مشروطیت
میرزا کوچک‌خان جنگلی در دوران فعالیت‌های مشروطیت
 
وی همچنین در راه ستیز با خودکامگی، نخستین برنامه‌‌اش پیوستن به مردمی بود که در کنسولگری انگلیس در رشت بست نشسته و فریاد آزادی‌‌خواهی سر داده بودند. در پی آن ماجرا، میرزا کوچک به هر سویی از گیلان برای برانگیختن مردم به رویارویی با خودکامگی رفت.[7] تلاش محمدعلی‌شاه برای سرکوبی آزادی‌‌خواهان گیلان، تعدادی از آنها را مجبور به مهاجرت به قفقاز کرد. دیدن زندگی آنجا و احساس شهامت و فداکاری انقلابیون قفقاز، که مرکز آنان در تفلیس بود، اساسا یک روح تازه به کوچک‌خان داد و او را ازآنچه بود، به‌مراتب به آزادی بیشتر علاقه‌‌مند کرد. میرزا در نامه‌‌ای به رفقای خود در رشت می‌‌نویسد: «علت این‌همه بیچارگی و سیه‌‌روزی از آن بود که از روز اول نخواستیم نه از جان و نه از جانان دست برداشته، بلکه میل داشتیم هر دو را دارا باشیم».[8] او در ادامه می‌‌افزاید: «چشمان خود را درست بازکرده، ببینیم غیر از دعا کردن علاجی داریم یا هنوز باید نشسته و دعا کنیم».[9] به همین خاطر، میرزا کوچک و یارانش با زحمت فراوان چهار قبضه تفنگ تهیه می‌‌کنند و اولین گام‌‌های عملی را برای اخراج نیروهای بیگانه و رفع بی‌‌عدالتی برمی‌‌دارند.
 
رفع بی‌‌عدالتی؛ تساوی حقوق زن و مرد
با انتشار مرام‌‌نامه نهضت جنگل به‌قصد مرزبندی‌‌های ایدئولوژیک و سیاسی با خط سرخ کمونیسم، جایگاه مردم و نمایندگان ملت در کسب حقوق و اختیارات آنها مشخص و تعیین شد. در ماده اول می‌‌خوانیم که حکومت عامه و قوای عالیه در دست نمایندگان ملت جمع خواهد شد که این اصل درواقع برگرفته‌شده از اصول قانون اساسی، از اصل یک تا 42 و نیز از اصل 48 تا 51 است. همچنین، بند سوم از ماده اول مرام‌‌نامه تأکید می‌‌کند که کلیه افراد، بدون فرق نژاد و مذهب، از حقوق مدنیه به‌طور تساوی بهره‌‌مند خواهند شد.[10] ازاین‌جهت، دهقانان زحمت‌‌کش و مردمی که در زیر بار روابط ارباب ـ رعیتی در برابر سلطه بزرگ‌‌مالکان به ستوه آمده بودند، با شنیدن دیدگاه‌‌ها میرزا که همیشه تکرار می‌‌کرد: ایران مال ایرانی است و دست اغیار باید از استیلا بر این مملکت به‌کلی قطع شود، به طرفداری و حمایت از وی برخاستند.
 
تعداد نفرات قیام جنگلی‌‌ها شاید ابتدا بیش از هفده نبود. این هفده نفر گرد هم جمع شدند و علیه امپریالیسم انگلستان و عمال تزاری روسیه اقدام کردند. در روزهای اول، اسلحه و تفنگی نداشتند و فقط با نیروی اراده و چوب و چماق به جنگ دشمنان می‌‌رفتند، اما در اواخر نهضت عده آن به‌جایی رسید که توانست جلوی قوای روس را که می‌‌خواستند بعد از انقلاب به روسیه بازگردند، بگیرد و حتی برای قوای انگلیس، که خیال عبور از انزلی به‌سوی بادکوبه را داشتند، اسباب تشویش خیال شود. نیروهای جنگل حتی به‌جایی رسیدند که اگر می‌‌خواستند، حقیقتا می‌‌توانستند به تهران حمله کنند و به کمک آزادی‌‌خواهان حکومت مرکزی را براندازند؛ ازاین‌رو، پایگاه اصلی جنبش جنگلی‌‌ها، برخاسته از دهقانان، گروهی کشاورز خرده‌‌پا، کاسبان جزء، پیشه‌‌وران فقیر و تعداد معدودی از خرده‌‌مالکان بود که بنا بر منافع مشترک در رفع ستم و اشتیاق به تغییر، نهضت را پروبال دادند.

 
میرزا کوچک‌خان و همراهانش
میرزا کوچک‌خان و همراهانش
 
استعمارستیزی؛ عمال تزاری روس و امپریالیسم انگلستان
روی دیگر استعمارستیزی، اهمیت به ایران، استقلال و رفع نفوذ دو قدرت روسیه تزاری و انگلیس استعمارگر است. به نوشته احمد کسمایی درد عمده ایران و جنگلی‌‌ها درگیری و رویارویی با روس و انگلیس بود که هر دو آنها یا از راه توافق با یکدیگر یا از راه مخالفت باهم، مانع پیشرفت ایران و استحکام استقلال آن شده بودند. در 9 رمضان 1336ق، در جلسه‌‌ای فوق‌‌العاده که سران نهضت جنگل در «کسما» تشکیل دادند، اعلامیه‌‌ای صادر شد که انگیزه‌‌های ضداستعماری و استقلال‌‌طلبی آنها را روشن‌‌تر بیان می‌‌کند. در فرازی از این جلسه می‌‌خوانیم: «هیچ باحسی نمی‌‌تواند کسی را که خانه و ناموس خود را حفظ کند، ملامت نماید... ما فقط برای حفظ دیانت و شرافت خود قیام کرده‌‌ایم، برای استقلال وطن فدا می‌‌شویم و برای ایران قربانی می‌‌دهیم... آیا کسی ما را در این دفاع مقدس ملامت می‌‌کند؟ زهی بی‌‌انصافی! ما برای پاس حقوق این آب‌وخاک، برای حفظ مدفن نیاکان بزرگوار و بالاخره برای حفظ قوانین اسلامی، تا آخرین حد دفاع کرده و فدا می‌‌شویم».[11]
 
نتیجه و جمع‌‌بندی
با توجه به همین نگرش، میرزا کوچک‌خان در پاسخ به مشیرالدوله جهت همکاری با دولت می‌‌گوید: «مادام که زنده‌‌ام، دست از مقاومت نخواهم کشید و تا زمانی هم که انگلیسی‌‌ها را از ایران اخراج نکرده، قاجارها را از قدرت برنینداخته و مردم ایران خائنان را برکنار نکرده، سلاح خود را بر زمین نخواهم گذاشت».[12] بنابراین تمام مؤلفه‌های یادشده، زمینه‌‌های مردم‌‌گرا بودن جنبش جنگل را بازتاب می‌‌دهد.
 
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. ابراهیم فخرائی، گیلان در جنبش مشروطیت، تهران، شرکت سهامی کتاب‌‌های جیبی، 1353، ص 225.
[2]. محمدامیر شیخ‌‌نوری، میرزا کوچک‌خان و استعمارستیزی، سند شماره 2102، مورخه 3 ذی‌‌القعده 1333، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه و فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1395، ص 82.
[3]. همان، سند شماره 38، مورخه 24 حوت (27 ربیع‌‌الثانی 1333)، ص 84.
[4]. جنبش میرزا کوچک خان بنابر گزارش‌‌های سفارت انگلیس، گردآورنده و ترجمه غلامحسین میرزاصالح، تهران، نشر تاریخ ایران و نشر ماه، 1369، ص 3.
[5]. همان، ص 7.
[6]. سیدمحمدتقی میرابوالقاسمی، جنبش جنگل و میرزا کوچک‌خان، خاطرات میراحمد مدنی، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1377، صص 33-34.
[7]. افشین پرتو، گیلان و خیزش جنگل، رشت، فرهنگ ایلیا، 1391، ص 96.
[8]. محمدعلی گیلک، تاریخ انقلاب جنگل (به روایت شاهدان عینی)، رشت، گیلکان، 1371، صص 10-13.
[9]. همان‌جا.
[10]. ابراهیم فخرائی، سردار جنگل، تهران، سازمان انتشارات جاویدان، چ دوازدهم، 1368، صص 56-59.
[11]. محمدعلی گیلک، همان، صص 148-149.
[12]. خسرو شاکری، میلاد زخم، جنبش جنگل و جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران، ترجمه شهریار خواجیان، تهران، اختران، 1386، ص 283.
  


کد مطلب: 25412

آدرس مطلب :
https://www.iichs.ir/fa/article/25412/چگونه-جنبش-جنگل-چند-نفر-بیش-چندهزار-رسید

تاریخ معاصر
  https://www.iichs.ir