پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ آنچه اهمیت فعالیت سیاسی شهید آیتالله سیدمصطفی خمینی، فرزند امام خمینی(ره)، رهبر نهضت اسلامی را دوچندان میکند، علاوه بر موقعیت علمی ایشان، همراهی و یاوری امام و جهاد با طاغوت و سازماندهی مبارزان و حفظ روحیه نیروهای انقلابی و برقراری ارتباط آنان با امام بهعنوان کانون نهضت، بهویژه در سالهای اقامت اجباری معظم له در قیطریه، پس از حوادث خونبار 15 خرداد 1342 است. وی با وجود دستگیری، زندان و تبعید در عراق و نجف اشرف هرگز در مقابل جنایتهای استکبار جهانی به رهبری آمریکا، صهیونیستها و دستگاه پهلوی سکوت نکرد و بهموازات مبارزه با رژیم پهلوی از مبارزه با مظالم رژیم بعث عراق نیز غافل نشد و براثر توانمندیهای علمی و قاطعیت و منش خود، مریدان و علاقهمندانی بر گرد خویش فراهم آورد؛ ازاینرو، این جستار در تلاش است سجایا و مبارزات انقلابی وی را از نظر رهبری و دیگر مبارزان، بررسی و واکاوی کند.
چهره شاخص نهضت اسلامی
اگر آیتالله سیدمصطفی خمینی را چهره شاخص نهضت انقلاب اسلامی معرفی کنیم، بیراه نرفتهایم؛ چراکه مدیریت بیت امام خمینی در نیمه خرداد 1342، بهترین نمونه عینی و علنی حضور ایشان در میدان سیاست و پیوند با مبارزان و روحانیون انقلابی پیرو حضرت امام(ره) است. وی بعد از قضایای 15 خرداد 1342 و بازداشت قائد و رهبر بزرگ اسلام، امام خمینی(ره)، هسته مرکزی مبارزات ملت و روحانیت را در مسیر زعامت اسلامی و هدایت مردم شکل داد. وی با سازماندهی نسبی و رهبری برخی از گروههای پراکنده و بهتزده آن روز روحانیت و با سخنرانی پرشور در تجمع مردم در صحن مطهر حضرت معصومه(س)، موجی در حرکت جامعه مذهبی و روحانی ایران بهوجود آورد و قیام نهضت ملت را جهت بخشید.[1]
حاج مصطفی، به خاطر روحیه «انقلابی» هرگز از پای ننشست و پس از چندی بازداشت، روانه زندان «قزلقلعه» شد. او که براساس وصیتنامهاش به «جز کتاب و مقداری بدهی به آقای اشکوری و صغری، خادمه بیت، چیزی دیگر نداشت»[2] همانند پدر به ترکیه و از تاریخ 23 مهرماه 1344، به عراق تبعید شد و در دوازده سالی که تا زمان شهادتش در نجف اشرف سپری شد به تحصیل در محضر آیات عظام سیدابوالقاسم خویی، سیدمحمود شاهرودی، سیدمحسن حکیم، سیدحسین بروجردی و... اهتمام ورزید.
شهید آیتالله سیدمصطفی خمینی در کنار امام خمینی در تبعیدگاه ترکیه (بورسا؛ سال 1343)
سجایای اخلاقی و سیاسی حاج سیدمصطفی خمینی
آیتالله مصطفی خمینی، همچنانکه رهبریت داخل ایران را در برانگیختن آگاهی سیاسی و شور انقلابی مانند محیا کردن بستن بازار قم بر عهده داشت[3] در قسمت اجرایی، مسئول ارتباطات خارج از عراق هم بود. به تعبیر ساواک، «مصطفی خمینی که سرپرستی اجرایی فعالیتهای [امام] خمینی را به عهده دارد، مسئول ارتباطات خارج از عراق نیز هست و با سفرهایی که انجام میدهد، به فعالیتهای خارج نظارت مینماید».[4] به همین جهت است که در آستانه چهلمین روز شهادت ایشان اعلامیه روحانیون مبارز حوزه علمیه قم از او با عنوان «مردی مردستان» و «ادامهدهنده راه پرشکوه امام» و کسی که «تمام هستی خویش را در پاسداری از عظمت امت و رهنمونی آن بهسوی سعادت» نثار کرد، یاد میکند.[5]
شهید آیتالله سیدمصطفی خمینی
پس از دستگیری توسط ساواک (سال 1343)
جدا از مسائل سیاسی، وی دارای سجایای اخلاقی بسیار همچون «دینباوری، ایمان به خداوند، رسالت و ولایت بود».[6] حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به تهذیب نفس، گرایش سلوکی و سادهزیستی آن شهید خاطرنشان کردند: «آن مرحوم بااینکه فرزند شخصیت و مرجع بزرگی همچون امام خمینی(ره) بود، اما ذرهای از نشانههای آقازادگی در وی نبود».[7] آقا مصطفی انسان فاضل و به تعبیری امید آینده اسلام بود و به تعبیر مقام معظم رهبری «اگر مانده بود، قطعا امروز مرجع تقلید بود».[8] به فرموده آیتالله خاتم یزدی «ایشان دنبال یک هدف مقدس بود و غیر از آن هدف، چیز دیگری را نمیدید. هدف او اسلام و انقلاب بود و سعی میکرد بستر لازم را برای تحقق این هدف فراهم آورد».[9] بعد از مصیبت وارده و تشکیل مجالس ترحیم، ابعاد تازهای از شخصیت حاج مصطفی نمایان شد؛ برای نمونه ساواک گزارش داد: «به مناسبت چهلمین روز فوت [کذا] مصطفی خمینی در مسجد اعظم قم، عبدالمجید معادیخواه موضوع ابراهیم و اسماعیل را مطرح کرد و [امام] خمینی و مصطفی را به آنها تشبیه نمود».[10] به همین دلایل بود که دستگاه امنیتی ساواک از ایشان با عنوان «خمینی دوم» نام میبرد[11] و از فعالیتهای سیاسی او نسبت به رژیم هراسان بود. یکی از اقدامات آیتالله مصطفی خمینی برای تحقق انقلاب، «تشکیل روحانیون مبارز خارج از کشور»[12] و تأیید حرکتهای مسلحانه و توصیه به یادگیری آموزش نظامی و عملیات مسلحانه علیه رژیم بود.[13]
سازماندهی نیروهای انقلاب و مواضع مذهبی ـ انقلابی در نجف و خارج از عراق
در پی تیرگی روابط ایران و عراق در سال 1348، آیتالله مصطفی خمینی را دستگیر و نزد حسن البکر، رئیسجمهور عراق، بردند. در آن جلسه به حاج مصطفی اظهار شد: ما چندین بار از شما خواستیم که به نفع دولت عراق و علیه کشور شاهنشاهی ایران اقداماتی معمول دارید و هر بار از این امر شانه خالی کردهاید. حاج مصطفی پاسخ دادند: من بههیچوجه اجازه ندارم که از طرف پدرم به شما قولی بدهم و تصور میکنم ایشان به همان حرف پیشین معتقدند. حرف نخست امام این بود که من وطن خود را به عراق نمیفروشم.[14] از این یک نمونه میتوان به حس وطنپرستی و احساس مسئولیت سیاسی ایشان پی برد. افزون بر این، ایشان در نجف همزمان، هم اقدامات سرویسهای جاسوسی حزب بعث و ساواک را علیه امام خنثی و هم نیروهای انقلابی مقیم نجف را اداره میکردند؛ همچنین، با حفظ ارتباط خود با نیروهای طرفدار امام خمینی در سوریه و لبنان و نیز اروپا و ایران، در رهبری و حفظ «انسجام» جریانهای مذهبی کوشا بود.
یکی از اهداف راهبردی آقا مصطفی این بود که مبارزات و غایت اعمال باید در «چهارچوب مذهب» باشد. این مسئله راجع به «حرکت المحرومین»، یعنی نیروی مسلحی که امام موسی صدر در جنوب لبنان تشکیل داده بود مشخص میشود. حاج آقا مصطفی به امام موسی صدر این مطلب را تأکید میکرد که اگر بخواهد تشکیلات مسلح هم درست کند، باید تشکیلات دینی باشد که مردم احساس وظیفه کنند و بگویند، اگر کشتیم، به بهشت میرویم و اگر هم کشته شدیم، به بهشت میرویم.[15] از طرف دیگر، او نسبت به مواضع و مسائل دیگری که به ضرر اسلام و روحانیت بود، حساس و هوشیار بود. یک نمونه این حساسیت تأکید ایشان به امام موسی صدر دراینباره بود که صلاح نیست با رژیم یا عوامل مشکوک تماس بگیرند؛ چراکه معتقد بود امام موسی صدر بهعنوان یک شخصیت مذهبی شناخته شده است. حاجآقا مصطفی حتی به طلابی که در خط امام و نهضت اسلامی قرار نداشتند نهتنها شهریه بلکه سهم امام هم پرداخت نمیکرد و معتقد بود این کار خیانت به اسلام و انقلاب است.
شهید آیتالله سیدمصطفی خمینی در کتابخانه منزل شخصی (نجف؛ دهه 1340)
نتیجه و جمعبندی
به تعبیر اسناد و مدارک تاریخی، آیتالله شهید مصطفی خمینی صرفا فرزند امام نبودند، بلکه بهعنوان یک چهره شاخص انقلابی و علمی در عرصه جامعه بهصورت مستقل میدرخشیدند. ایشان علاوه بر دارا بودن فقاهت علمی، بصیرت سیاسی، ایستادگی در برابر حزب بعث، تربیت طلاب و شاگردان در عرصه تهذیب نفس، کسب علم و رشد سیاسی، پل ارتباطی گسترده و غیر مستقیم با علمای ایران و بهصورت مستقیم با علمای سوریه، لبنان، بهویژه امام موسی صدر بهشمار میآمدند. حاجآقا مصطفی علاوه بر اخلاق فضیلت از روحیه شجاعت، که لازمه یک رهبر بالقوه در وحدتبخشی و انسجام به نیروهای انقلابی در منطقه است، برخوردار بود، اما با همه این توصیفات، او سادهزیست بود و همانند یکی از طلبههای معمولی زندگی میکرد و به فرموده مقام معظم رهبری فردی بسیار پارسا و بیاعتنا به این ظواهر و زخارف دنیوی و بسیار متواضع بود.
پینوشتها:
[1].
شهیدی دیگر از روحانیت، آیتالله مجاهد السید مصطفی خمینی (طاب ثراه)، ج 1، تهران، عروج، چ دوم، 1376، صص 66-67.
[3].
سیر مبارزات امام خمینی در آئینه اسناد به روایت ساواک، ج 4، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، 1386، ص 126.
[4].
شهید آیتالله حاج سیدمصطفی خمینی به روایت اسناد (امید اسلام)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1388، ص 322.
[5].
شهیدی دیگر از روحانیت، آیتالله مجاهد السید مصطفی خمینی (طاب ثراه)، همان، ص 193.
[6]. یادها و یادمانها از آیتالله سیدمصطفی خمینی، ج 2، تهران، نشر و تدوین کمیته علمی کنگره شهید آیتالله سیدمصطفی خمینی، 1376، ص 69.
[7]. مقام معظم رهبری،
دیدار دستاندرکاران کنگره بزرگداشت آیتالله سیدمصطفی خمینی با رهبر انقلاب، (30/ 07/ 1396)، تهران، دفتر حفظ نشر و آثار حضرت آیتالله العظمی خامنهای، قابل دسترس در:
https://khl.ink/f/37963
[8]. مقام معظم رهبری،
بیانات در دیدار مردم آذربایجان شرقی، (29/ 11/ 1398)، تهران، دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله العظمی خامنهای، قابل دسترس در:
https://khl.ink/f/44955
[9].
یادها و یادمانها از آیتالله سیدمصطفی خمینی، «خاطرات آیتالله خاتم یزدی»، همان، ص 131.
[10].
راز توفان؛ یادنامهی آیتالله سیدمصطفی خمینی، تهران، واحد پژوهشهای تاریخی و بنیاد انقلاب اسلامی و نشر ذره، 1376، گزارش خیلی محرمانه مورخه 12/ 09/ 1356، ص 261.
[11].
یادها و یادمانها از آیتالله سیدمصطفی خمینی، «خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی»، ص 31.
[13]. روحالله حسینیان،
ستاره صبح انقلاب (آیتالله سیدمصطفی خمینی)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ سوم، 1390، ص 121.
[15].
یادها و یادمانها از آیتالله سیدمصطفی خمینی، «خاطرات آیت الله موسوی بجنوردی»، همان، ص 163.