استعمار هلند در اندونزی بر کشاورزی تمرکز خاصی پیدا کرد. در همین ارتباط بری بوزان و گئورگ لاسون میگویند: شبکه کشت هلندی در اندونزی مبتنی بر کار اجباری و تحویل اجباری محصولات بود. حدود نیمی از درآمد جمعآوریشده توسط دولت اندونزی تحت شبکه کشت به جهان سرمایهداری انتقال پیدا میکرد که 20 درصد از درآمد خالص خزانهداری هلند را شامل میشد
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ سیاست امپریالیستی قرنها یکی از شیوههای استثمار جوامع دیگر بوده است. این سیاست در دوران مدرن تنوع شکلی پیدا کرده است. اگر بخواهیم سرآغازی برای سیاست امپریالیستی مطرح کنیم قرن پانزدهم میلادی شاید بهترین مقطع زمانی باشد. از این دوران است که دو قدرت استعمارگر پرتغال و اسپانیا به فتوحاتی بزرگ در نقاط گوناگون دنیا دست پیدا کردند و گستره امپراتوری خود را در جهان بسط دادند. این روند با ظهور و کنشگری امپراتوری انگلستان توسعه بیشتری پیدا کرد؛ بهگونهای که به تعبیر برخی آفتاب در این امپراتوری غروب نمیکرد.
در این میان، هلند شاید کشوری است که کمتر بدان توجه شده است. در واقع، هلند نیز در مقطعی از دوران مدرن سیاست استعماری در پیش گرفت و فعالیتهایی از این دست در نقاط گوناگون جهان داشت. بر این اساس، تلاش خواهیم کرد در سطور زیر فعالیتهای توسعهطلبانه هلند و گستره مستعمرات آن را بررسی کنیم.
هلند در اندونزی
یکی از کشورهایی که تحت سلطه استعمار هلند قرار گرفت کشور اندونزی است. در واقع برخی اندونزی را مهمترین سرزمین تحت سلطه استعمار هلند نام گذاردهاند. کشور اندونزی از قرن شانزدهم میلادی و در پی تجارت ادویه محل رقابت استعمارگران شد. شرکت هند شرقی هلند در قرن نوزدهم با حمایت ناوگان دریایی این کشور راهی جنوب شرق آسیا شد. این ناوگان در سال 1618م به جاکارتا رسید و اولین مستعمره این کشور را بنیان گذاشت. البته بندر جاکارتا ابتدا باتاویا نام گذاشته شد که بعدها به مرور زمان تغییر نام داد.[1]
استعمار هلند در اندونزی بر کشاورزی تمرکز خاصی پیدا کرد. درهمینباره بری بوزان و گئورگ لاسون میگویند: شبکه کشت هلندی در اندونزی مبتنی بر کار اجباری و تحویل اجباری محصولات بود. حدود نیمی از درآمد جمعآوریشده توسط دولت اندونزی تحت شبکه کشت به جهان سرمایهداری انتقال پیدا میکرد که 20 درصد از درآمد خالص خزانهداری هلند را شامل میشد. هلندیها از دهه 1870م تا اوایل قرن نوزدهم به شبکه مزرعهای روی آوردند که باعث رونق صادرات کالا شد. اما مردم محلی نصیب اندکی از این امر بردند و این در حالی بود که مهاجران هلندی 50 برابر سطح درآمد سرانه مردم بومی اندونزیای درآمد داشتند.[2]
هلند در آفریقا
فعالیت استعماری هلند تنها به شرق آسیا محدود نمیشد. شاید یکی از تاریکترین بخشهای استعمار هلند به رویکرد این کشور به آفریقا باز گردد. حضور در قاره آفریقا و کشور آفریقای جنوبی و ظلم و ستم به مردم این مناطق سبب شد تاریخ تاریک و شرمآوری برای هلند در قاره سیاه ثبت و ضبط شود؛ به خصوص که این قدرت بزرگ یکی از شومترین سیاستهای غربی، یعنی بردهداری، را در آفریقا رسمیت بخشید. بر اساس آمار، تعداد هلندیها در آفریقای جنوبی در سال 1652م تنها 90 نفر بود، اما این آمار در سال 1795م به 16هزار نفر رسید که نشان از حضور پررنگ اتباع لالههای نارنجی در آفریقا میداد. این سیاست تا سالها در آفریقا ادامه پیدا کرد به نحوی که امروز مایه سرافکندگی و شرمساری سیاستمداران و رهبران سیاسی در این کشور شده است. درهمینباره مارکو روته، نخستوزیر هلند، در دیماه سال 1401ش با بیان اینکه بیش از ششصدهزار زن و مرد آفریقایی در قالب برده به سورینام، مستعمره سابق این کشور، فرستاده شدند اعلام کرد تاریخ اغلب زشت شرمآور و دردناک است.[3]
البته استعمار هلند در آفریقا محدود به آفریقای جنوبی نبود و مناطق دیگری را نیز شامل میشد. هلندیها از غرب آفریقا شروع به استعمار این قاره زرخیز کردند و از منابع طبیعی و انسانی غنا و سنگال در قرن شانزدهم، ساحل عاج در قرن هفدهم و نامیبیا در قرن نوزدهم بیشترین استفاده را بردند. آنها حکومتهای تحت سلطه را بیشتر در نواحی ساحلی آفریقا بهوجود آوردند. هلندیها قبل از اینکه انگلیسیها و فرانسویها برای غارت این قاره بیایند، سرزمینهای استعماری را در آفریقا ایجاد کرده بودند.[4]
مستعمرات در کارائیب
هلند در منطقه کارائیب نیز مستعمراتی داشت. نمونه این مستعمرات سورینام و کوراسائو بود.[5]
هلندیها در خلیج فارس
در نهایت، هلند در یکی از راهبردیترین مناطق دنیا، یعنی خلیج فارس نیز فعالیت استعماری داشت. در سال 1602م بنا به دستور دولت هلند شرکتهای مختلفی که برای تجارت با هند شرقی ایجاد شده بودند با هم ادغام شدند و کمپانی هند شرقی هلند را تأسیس کردند. بدینترتیب، هلند نیز وارد رقابت با انگلستان و پرتغال در زمینه تجارت ادویه در خلیج فارس شد و کشتیهای این کشور بعد از شکست کشتیهای پرتغالی راه خود را به منطقه باز کردند.[6]
البته هدف اصلی از تأسیس شرکت هند شرقی هلند رقابت با شرکت هند شرقی انگلستان بود؛ به همین دلیل با حضور انگلیسیها در خلیج فارس، هلندیها نیز درصدد ایجاد روابط بازرگانی با ایران برآمدند. هلند از برقراری رابطه با ایران، که یکی از قدرتهای اصلی منطقه خلیج فارس بهشمار میآمد، دو هدف عمده داشت: اول بیرون راندن انگلستان از چرخه تجارت با ایران؛ دوم یافتن کالای جدید به منظور تجارت و تولید. به این ترتیب، ویس نیخ از طرف این قدرت استعمارگر راهی ایران و اصفهان شد و با شاه عباس قراردادی امضا کرد که به موجب آن تسهیلات لازم برای تجارت با ایران فراهم شد؛ همچنین ویس نیخ مرکز اصلی شرکت هند شرقی هلند را شهر اصفهان قرار داد و یکی از شعبات آن را در بندرعباس دایر کرد. بهتدریج شرکت شعبات دیگری نیز در شهرهای شیراز، لار، کرمان، بوشهر و بندر بصره تأسیس کرد و دایره تجارت و حوزه نفوذ خود را گسترش بخشید. بر این اساس، توافقهای طرفین در دوره شاه عباس سرآغاز روابط رسمی ایران و هلند شد و دو کشور روابط دو جانبه را توسعه دادند؛ روابطی که بعد از مرگ شاه عباس دچار فراز و فرود شد؛ هر چند تا یک قرن ادامه پیدا کرد.[7]
ازآنجاکه رقیب اصلی هلند در این مقطع زمانی انگلستان بود، رقابت میان این دو هنگامی شدت گرفت که انگلستان مصمم شد یک شعبه از شرکت هند شرقی انگلستان را در ایران تأسیس کند. این اتفاق در سال 1623م رخ داد و همزمان اولین کشتی هلندی وارد خلیج فارس شد. بنابراین طولی نکشید که منافع طرفین با هم دچار اصطکاک شد و این دو قدرت استعمارگر وارد رقابت و درگیری با یکدیگر شدند. هلندیها بیکار ننشستند و درصدد برآمدند امتیازهای مشابهی بهدست آورند. آنها در این مسیر از تمام امکانات استفاده کردند، برای کالاهای ایرانی قیمت بیشتری پرداخت میکردند، به مقامهای ایرانی رشوه میدادند و کالاهای ایرانی را با حداقل قیمت میفروختند. بر این اساس بود که حجم تجارت هلند با ایران در مقایسه با انگلستان افزایش یافت و این کشور در امور ایران دست بالا را پیدا کرد. همین روند بود که باعث شد انگلستان در نهایت بیشتر متوجه عراق شود و کانون توجه خود را از ایران به عراق منتقل کند.[8]
البته هلندیها برای رسیدن به اهداف خود تنها از ابزارهای اقتصادی استفاده نمیکردند و هرجا لازم بود تهدید نظامی را چاشنی کار میکردند تا به اهداف خود در ایران دست پیدا کنند؛ برای نمونه هلندیها در سال 1645م ایران را به صورت نظامی تهدید کردند. در این سال بود که نیروی دریایی هلند به کیش حمله کرد تا ایران را به تسلیم در برابر خواسته هلند تسلیم کند. شاه ایران نیز با توجه به شرایط مجبور شد درخواست هلندیها را بپذیرد. بر این اساس بود که هلند در این مقطع به قدرتمندترین نیروی حاکم در خلیج فارس بدل شد.[9]
در آغاز قرن هجدهم میلادی به دلیل وضعیت وخیم بازرگانان هلندی، شرکت هند شرقی هلند تصمیم گرفت شعبات خود را در شهرهای مختلف ایران تعطیل کند و تنها شعبههای بندرعباس و بوشهر دایر ماندند. این شرکت همچنین بعد از اختلاف با دولت عثمانی، شعبه بصره خود را به جزیره خارک منتقل کرد و در دوازده سال اشغال این جزیره به تجارت ادویه و مروارید مشغول شد، اما پایان حضور هلندیها در خلیج فارس توسط میرمهنای بندر ریگی رقم خورد. او که به عنوان یک یاغی در برابر کریمخان زند قد علم کرده بود، توانست در سال 1765م حملاتی را علیه هلندیها در جزیره خارک سازماندهی کند و به دوره سلطه هلند بر خلیج فارس پایان بخشد. او در این حملات توانست تلفات بسیاری را بر نیروهای هلندیها تحمیل کند و به این شکل سلطه این قدرت استعمارگر نیز بعد از 150 سال حضور در این منطقه پایان پیدا کرد.[10]
در مجموع باید گفت که هلند همچون سایر قدرتهای اروپایی که در ابتدای دوران اروپایی شدن روابط بینالملل در پی بسط نفوذ و سلطه خود بودند سیاست استعماری را در مورد سایر مناطق دنیا در پیش گرفت. بر اساس آنچه گفته شد هلند هر جا خلأ قدرتی مشاهده میکرد وارد میشد و تمام تلاش خود را برای به زیر سلطه درآوردن آن منطقه انجام میداد. هلند برای سیاست توسعهطلبی آنچنان عزمش جزم بود که در برخی از مقاطع و در برخی از مناطق با سایر قدرتهای اروپایی دچار اصطکاک و تنش میشد و حتی کار در برخی از موارد به گزینه نظامی روی میآورد.
پینوشتها:
[1]. محمدرضا مرادی، «غارت اندونزی»،
همشهری، 21 فروردین 1400.
[2]. بری بوزان و گئورگ لاسون،
دگرگونی در روابط بینالملل: تاریخ، مدرنیت و دگرگونی در روابط بینالملل، ترجمه محمد جواد سلطانی گیشینی و محمدرضا چیتسازیان، تهران، انتشارات ابرار معاصر ایران، 1403، ص 128.
[3] . محمود فاضلی، «عذرخواهی هلند از بردهداری و تجارت برده»،
شرق، 10 دیماه 1401.
[4] . «هلند و عذرخواهی از بردهداری»، قابل دسترسی در:
https://www.tabnak.ir/fa/news/1157415
[6] . سر آرنولد ویلسون،
خلیج فارس، ترجمه محمد سعیدی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1366، ص 183.
[7] . مرضیه بیگیزاده، حمید بصیرتمنش، «چگونگی ظهور و سقوط کشورهای پرتغال، هلند، انگلستان و فرانسه در خلیج فارس»،
یازدهمین همایش علمی ـ فرهنگی خلیج فارس، صص 68-69.
[9] . محمدباقر وثوقی،
تاریخ خلیج فارس و ممالک همجوار، تهران، انتشارات سمت، 1384، ص 198.
[10] . ویلم فلور،
اولین سفرای ایران و هلند، ترجمه داریوش مجلسی و حسین ابوترابیان، کتابخانه طهوری، 1356، ص 11.