اگر بخواهیم نقطه شروعی برای پررنگ شدن جایگاه او در میان انقلابیون تعیین کنیم، بیشک آن نقطه، دهه 1320 است. در این دوره که همزمان است با اشغال کشور به دست نیروهای متفقین، حزب توده تأثیر گستردهای در ایران و از جمله خراسان برجای گذاشت؛ تا جایی که حتی بسیاری از فرهنگیان و محصلان نیز به عضویت آن درآمدند
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ شریعتی نام شناختهشدهای است که بسیاری از تاریخدوستان، با او و افکارش آشنا هستند. وقتی صحبت از شریعتی میشود همه ما نام علی شریعتی را به خاطر میآوریم، اما جالب است بدانید پیش از علی شریعتی، بسیاری از مردم بهویژه مردم مشهد نام شریعتی را محمدتقی میشناختند. محمدتقی شریعتی پدر علی شریعتی بود. او نیز یکی از فعالان و مبارزان سیاسی انقلاب بود. محمدتقی گرچه نتوانست مانند پسرش علی، صاحب آثار سیاسی شود، اما سهم بزرگی در مبارزات انقلاب اسلامی داشت؛ مبارزاتی که باعث شده بود جایگاه وی در میان انقلابیون بسیار اهمیت یابد. با این مقدمه در ادامه مبارزات سیاسی شریعتی پدر و جایگاه او در میان انقلابیون بررسی شده است.
شریعتی پدر و فعالیتهای دینی و سیاسی او
محمدتقی شریعتی پیش از آنکه مبارزی سیاسی باشد، مبلغی دینی بود. او کار خود را با سفر به مشهد و نیز به گفته خودش، تحکیم ادبیات آغاز کرد. محمدتقی معتقد بود «برای یک نفر مبلّغ حسابی، مقدم بر هر چیز ادبیات و منطق قوی لازم است»؛ ازاینرو او با تقویت پایههای ادبی خویش تصمیم گرفت با این ابزار به سمت ترویج اصول دینی و سیاسی خود قدم بردارد. انتخاب این ایده از سوی محمدتقی تا حدود زیادی درست بود؛ زیرا او توانست با این ابزار جوانان بسیاری را به سمت خود جلب کند؛ به خصوص در زمانهای که تبلیغات دینی و سیاسی به آسانی ممکن نبود.
استاد محمدتقی شریعتی (دهه 1350ش)
دهه 1320 و سهم بهسزای شریعتی پدر در تبلیغات
اگر بخواهیم نقطه شروعی برای پررنگ شدن جایگاه شریعتی در میان انقلابیون تعیین کنیم، بیشک آن نقطه، دهه 1320 است. در این دوره که همزمان است با اشغال کشور به دست نیروهای متفقین، حزب توده تأثیر گستردهای در ایران و از جمله خراسان برجای گذاشت؛ تا جایی که حتی بسیاری از فرهنگیان و محصلان نیز به عضویت آن درآمدند. این وضعیت باعث شد جبهههای معارض و هیئتهای مذهبی علیه حزب توده بسیج شوند. در این شرایط، استاد محمدتقی شریعتی، با تأسیس کانون نشر حقایق اسلامی، جهتدهی به اندیشههای روشنفکری مذهبی و سیاسی را بر عهده گرفت و از این جهت سهم مهمی برجای گذاشت؛ چنانکه تأثیر مثبت آن به سایر مناطق و مبارزان نیز گسترده شد.[1]
در کانون نشر حقایق اسلامی، برنامههایی مانند تفسیر قرآن، سخنرانیهای نهجالبلاغه و مناظره با کمونیستها برگزار میشد. این فعالیتها تا سال 1336ش ادامه داشت، اما با تعطیل شدن کانون، که به دلیل حساسیت عوامل حکومت اتفاق افتاد، و بازداشت استاد، فعالیتهای کانون به طور کامل اما موقت متوقف شد؛ سپس آیتالله میلانی از استاد شریعتی خواست برنامههای تفسیر قرآن را در منزلش ادامه دهد. این گونه بود که کانون از سال 1339ش با حمایت آیتالله میلانی دوباره فعالیت خود را از سر گرفت. آیتالله میلانی خود نیز در برنامههای این کانون شرکت فعال داشت. به طور کلی فعالیتهای کانون در آن دوره بهخصوص در دهه 1320، بسیاری از چالشهای جوانان را که به دلیل حضور در دوره اختناق رضاخانی و باورهای خرافی آن دوره با آنها مواجه شده بودند، برطرف کرد.
محمدتقی شریعتی خود دراینباره گفته است: از 1320 که اوضاع این کشور مختل شد و بحران اقتصادی روزافزون و توجه مردم به فرهنگ کم شد و مدارس بیرونق گشت مدارس ملی که با شهریه دانشآموزان اداره میشد به وضع بدی درآمد؛ ازاینرو زندگی برای این بنده طاقتفرسا شد. علاوه بر ضیق معاش و دستتنگی فوقالعاده، تبلیغات مسموم بیگانگان بهویژه حملات ناروا به اساس مذهب و ملیت و توهین به مقدسات دینی و مفاخر ملی، که روزبهروز شدیدتر میشد و رسمیت مذهب محبوب و استقلال میهن عزیزمان را تهدید میکرد، از هر چیز بیشتر مرا ناراحت میکرد.[2]
این توصیف از شرایط سیاسی دهه 1320 بهروشنی بیانگر وضعیت محدود و حساس آن دوره است؛ دورهای که کمتر کسی لزوم مبارزه را به دلایل مختلف احساس میکرد یا به نوعی در انفعال سیاسی بهسر میبرد.
همراهی شریعتی پدر با علما و روحانیان
شریعتی پدر علاوه بر آنکه جایگاه خاصی در میان انقلابیون پیدا کرده بود، تأثیر بهسزایی بر مبارزات روحانیون و علما نیز داشت. او همچنین یکی از همراهان اصلی روحانیونی چون آیتالله خامنهای بود. آیتالله خامنهای در خاطرات خویش به تأثیر ایشان بر خود تأکید ویژهای داشتهاند. ایشان در بخشی از خاطرات خویش آوردهاند:
ماها آن سابقها، قبل از انقلاب منبر که میرفتیم، روضه کمتر میخواندیم ــ البته واقعش این بود که روضه درست بلد نبودیم بخوانیم، یک ذره خجالت میکشیدیم که حالا ماها مثلا روشنفکریم و روضه آخر یک کارهایى هم لازم دارد دیگر؛ گریز و اینها ــ و یواش یواش داشت در جلسات ما برمىافتاد. چند نفر بودند که مسئله روضه را دوباره احیا کردند: یکى مرحوم مطهرى بود، یکى مرحوم شریعتى پدر بود. خودش یک روضهخوان قهارى بود. مرحوم محمدتقى شریعتى سخنران خیلى خوبى بود، گرم و شیرین حرف میزد و مطالبش هم ــ البته این سالهاى آخر ــ کهنه شده بود، یعنى خیلى تکرار شده بود، حرف نو خیلى نداشت، اما همانهایى که بود حرفهاى خوبى بود، حرفهاى سنجیدهاى بود و مقید بود به روضه خواندن بهخصوص در دهه محرم.[3]
استاد محمدتقی شریعتی درگفتوگو با آیتالله خامنهای در حاشیه مراسم بزرگداشت دکتر علی شریعتی در دانشگاه تهران
محمدتقی شریعتی، ارادت خاصی به شهید مطهری نیز داشت. او گرچه خود یکی از افراد تأثیرگذار بر اندیشههای آیتالله مطهری بود، اما خود نیز تأثیراتی به مراتب بیشتر نیز از او گرفته بود. دکتر مهدی محقق، از پژوهشگران بزرگ دینی، دراینباره آورده است: «یادم هست مرحوم مطهری هم هر وقت مشهد بودند، در همان وقت آنجا حاضر میشدند. از افرادی که آنجا بودند، مرحوم محمدتقی شریعتی پدر مرحوم دکتر علی شریعتی بود که آنجا حاضر میشد. یادم هست مرحوم محمدتقی شریعتی چون ذوق ادبی و شعری هم داشتند، وقتی از در ورودی مسجد وارد شدند و به طرف این جلسه و آقایانی که نشسته بودند، آمدند، چشمشان به مرحوم مطهری که افتاد، این شعر را قرائت کردند: "مطهّرون نَقیّاتٌ جیوبهم تجری الصلواه علیهم اینما ذکروا". اگر حافظهام خطا نکرده باشد، از شعرهای معروف ابونواس، شاعر عرب است که در مدح حضرت امام رضا علیهالسلام گفته است؛ یعنی اینها خانوادهای هستند پاک، گریبان آنها، جیوب آنها و دامنهای آنها پاک است».[4]
استاد محمدتقی شریعتی در کنار علامه سیدمحمدحسین طباطبایی، شهید آیتالله مرتضی مطهری، مرحوم حجتالاسلام شیخ محمدحسین مطهری (پدر استاد مطهری) در فریمان
شریعتی و زنده نگه داشتن نهضت امام
محمدتقی شریتی از حامیان نهضت امام خمینی نیز بود. او برای زنده نگاه داشتن نهضت امام بهخصوص در دوران تبعید ایشان، تلاشهای بسیاری کرد. شریعتی پدر بارها در دفاع از نهضت امام به منبر رفت و از تربیونهای مختلف سخنرانی کرد. البته در دوران تبعید امام خمینی، بسیاری از گویندگان مذهبی به هر مناسبت بر آن بودند تا نهضت را زنده نگاه دارند؛ ازاینرو کانونها و نهادهای مختلفی به این منظور فعال بودند. مساجد از جمله مسجد جلیلی تهران نیز سهم مهمی در این زمینه داشت. مسجد جلیلی تهران به امامت آیتالله محمدرضا مهدوی کنی یکی از کانونهای فعال و مهم انقلاب، در برپایی مراسمهایی با این رویکرد پیشگام بود. در 14 و 15 شعبان، مصادف با جمعه و شنبه 26 و 27 آبان سال 1346 مراسم با شکوهی در این مسجد برپا شد که سخنرانهای آن شهید محلاتی، اعتمادزاده و مرحوم محمدتقی فلسفی، واعظ شهیر، مرحوم محمدتقی شریعتی، پدر دکتر شریعتی بودند.[5]
سخن نهایی
محمدتقی شریعتی، شیوه خاص و متفاوت خود را در مبارزات اسلامی دنبال میکرد؛ برای نمونه، او بهرغم آنکه تحصیلات حوزوی داشت، از پوشیدن لباس روحانیت خودداری میکرد. البته دلیل این اقدام، مخالفت وی با روحانیت یا دین اسلام نبود، بلکه دلیل اصلی او از اتخاذ این روش، نزدیکی بیشتر به جوانان و ارتباط آسان با آنها بود. شریعتی معتقد بود باید با جوانانی که متأثر از اندیشههای غربی و روشنفکری هستند مشابه با خود آنان صحبت و رفتار کرد. به دلیل چنین تفکراتی بود که شریعتی لزوم تقویت ادبیات را نیز احساس کرد؛ زیرا معتقد بود ادبیات یکی از ابزارهای مهم برای نفوذ به اندیشههای جوانان است. به طور کلی و خلاصه، محمدتقی شریعتی راهی را پیمود که از آن میتوان به عنوان روش و تفکری نوین در مبارزات اسلامی نام برد.
پینوشتها:
[1]. غلامرضا جلالی،
مشاهیر مدفون در حرم رضوی، ج 3، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، 1381، صص 47- 48.
[2]. «زندگینامه استاد محمدتقی شریعتی از زبان خودش»، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، قابل دسترسی در:
https://psri.ir/?id=de46hdo1
[3]. آیتالله العظمی سیدعلی خامنهای،
یاد و یادگار، خاطراتى از دیدار حضرت آیتالله العظمى خامنهاى (مدظله العالى) با همسر مکرمه حضرت امام (قدس)، قم، انقلاب اسلامی، 1394، ص 73.
[4]. حسن ابراهیمزاده،
از چشمه تا دریا: مجموعه خاطرات درباره استاد شهید مرتضی مطهری، تهران، مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، 1385، صص 41- 42.
[5]. رضا شجاعی مهر،
بازخوانی هویت انقلاب اسلامی با تاکید بر آموزه مهدویت در تفکر شیعی، تهران، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (علیهالسلام)، 1389، ص 115.