پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ در جریان نهضت اسلامی امام خمینی(ره)، اکثر نیروهای اجتماعی بوشهر و هرمزگان که شامل جوانان، مردان، زنان و سایر طبقات اجتماعی بودند، در کنار سایر مردم شهرهای دیگر، به انقلاب پیوستند و با برگزاری تظاهرات و دادن چندین شهید و جانباز سهم بهسزایی در پیشبرد مبارزات انقلابی آن ناحیه از کشور برجای گذاشتند. این جستار بر آن است تا علاوه بر وضعیت این دو استان، ماهیت و خاستگاه نهضت انقلابی را در آنجا تبیین کند.
وضعیت اجتماعی و اقتصادی بوشهر و هرمزگان
استان بوشهر در ساحل خلیج فارس یکی از استانهای مهم کشور و دارای تاریخ پرفرازونشیبی ازجمله تشکیل هستههای مقاومت و قیام علیه استعمارگران، بهویژه انگلیس، است. مقاومت نیروهای رئیسعلی دلواری، که متشکل از مردم تنگستان و دشتستان بودند، یکی از این موارد است. این روحیه در دوره پهلوی اول و بهویژه پهلوی دوم استمرار داشته است. بهرغم وجود ذخایر نفت، گاز و خط ساحلی، این استان از توسعه چشمگیری برخوردار نبود و اقلیم سخت و خشن منطقه باعث شده بود که رژیم پهلوی بسیاری از مخالفان سیاسی خود را که در میان آنها تعداد زیادی روحانی نیز وجود داشت، به آنجا تبعید کند.
وضعیت هرمزگان نیز چه در زمینه بیبهره بودن از حداقل امکانات رفاهی و مادی و چه تبعیدگاه مخالفان بودن، بهویژه در بندرلنگه، به بوشهر شباهت بسیاری داشت. بندرعباس و برخی مناطق آن، در بدترین شرایط ممکن از نظر اقتصادی و اجتماعی قرار داشتند. وضعیت بد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و طلیعه نهضت انقلاب اسلامی، که از وجه مذهبی برخوردار بود، این دو استان را با انقلاب اسلامی در پیوند قرار داد. مردم این مناطق بهتدریج از طریق روحانیانی که برای وعظ و ادای فرایض عبادی به استان میآمدند، با اندیشههای امام خمینی(ره) آشنا شدند؛ به گونهای که یکی از اولین کنشهای سیاسی مردم بوشهر، در رویداد مخالفت امام با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و طرح انقلاب بهاصطلاح سفید خود را نشان داد.
تظاهرات مردم بندرعباس در سال 1357
بازتاب قیام 15 خرداد و تبعید امام
عمده سیاستهای کلان رژیم پهلوی مذهبزدایی از جامعه ایرانی به دلیل نقش مذهب و روحانیت در شئون زندگی مردم بود. بارها دستگاه حکومت نسبت به محدودیت محتوای بیانات وعاظ و مسائلی که با حاکمیت پیوند داشت، هشدار میداد. حذف قید سوگند به قرآن و طرح بهاصطلاح انقلاب سفید مخالفتهایی را برانگیخت. در این بین سخنرانی امام خمینی علیه محمدرضا پهلوی، که حکومت او را به حکومت یزید تشبیه کرده بود، به تظاهرات و دستگیری امام منجر شد. این عملکرد رژیم، که وجهی ضددینی داشت، واکنشهایی را در هرمزگان در پی داشت. ساواک گزارش داده است: «بهقرار اطلاع واصله، آقای نعمتالله نجفی، روضهخوان جزیره هرمز، با استفاده از سادهلوحی ساکنین جزیره و عنوان اعطای آزادی به زنان، بیانات تحریکآمیزی مینماید. خواهشمند است دستور فرمایند در این مورد تحقیقات غیرمحسوس و دقیقی به عمل آورده و نتیجه تحقیقات را اعلام فرمایند تا اقدام شایسته معمول گردد».[1]
مخالفت با انقلاب سفید، که هر سال مفادی به آن اضافه میشد، همواره یکی از محورهای انتقادی علما و مردم هرمزگان از رژیم بود. ساواک گزارش داده است: «آقای سیدموسوی طلبه در یکی از تکایا اظهار داشت: این آزادی که در کشور ماست برخلاف و غلط است و از کشورهای دیگر تقلید شده و سپس در حسینیه خویلدی اظهار داشت: انقلاب [سفید]، انقلابی است که هدفشان در استعمار درآوردن ملت است. در استعمار درآوردن مردم فقیر است».[2] ساواک در ادامه گزارش آورده است: «وی با لحنی محکم و با عصبانیت انقلاب اصلی را انقلاب حضرت امام حسین میداند که هدف آن کشورگشایی و سود مادی نیست. وی از مردم میخواهد زیر بار زور نروند ولو اینکه کشته شوند و یا نفع مادیشان در خطر بیفتد».[3]
در بوشهر نیز حمایت از اصل نهضت امام خمینی بدین منوال بود. هنگامیکه امام در 13 آبان 1343 به ترکیه تبعید شدند بهت و اندوهی عمیق علاقهمندان به وی را فراگرفت. در سندی از ساواک در سال 1343 آمده است: «محمدرضا دشتیانه، یکی از دبیران دبیرستانهای شاهپور شمیران که اصلا برازجانی هست، برای مرخصی ایام نوروز به برازجان آمده است. طی اظهاراتی اشعاری در مدح خمینی و علیه اعلیحضرت همایون شاهنشاه قرائت نموده و در قسمت دوم اشعاری درباره کودک یتیم، که در اواخر آن نسبت به مقدسات ما توهین نموده، سروده است. در این اجتماع اکثرا نسبت به دستگاه اظهار تنفر و انزجار میکردند».[4] اساسا به دلیل محدودیت کسب اخبار و رویدادهای انقلابی، مساجد، حسینیهها و جلسات قرآن کارکرد سیاسی به خود گرفته بود. بر این اساس، بهتدریج کتابهای سیاسی و مذهبی در منطقه رو به افزایش گذاشت. افزایش این کتابها باعث تعجب ساواک نیز شده بود و عوامل آن خواستار دریافت دستوراتی از مرکز برای مواجهه با این قبیل نوشتهها بودند.[5] ازجمله کتابهایی که در منطقه رواج زیادی داشتند «توضیحالمسائل امام خمینی(ره) و نشریات ارسالی از قم بودند»؛[6] ازاینرو، مساجد نقش فعالی در امر انقلاب اسلامی در استانهای بوشهر و هرمزگان به عهده داشتند.
نقش مساجد و حضور دونیروی تشیع و تسنن در پیشبرد نهضت انقلاب اسلامی
مسجد کانون سخنرانی وعاظ بومی و همچنین میزبان سخنرانان سفرکرده از سایر نقاط کشور به بوشهر بود؛ بهگونهای که نقش مهمی در بسیج تودههای مردم بر عهده داشت. درواقع میتوان گفت که مساجد، بهعنوان قلب تپنده انقلاب، به مرکز تجمع انقلابیون و هدایت آنها تبدیل شده بودند؛ همچنین، علاوه بر پرورش نیروهای انقلابی و آگاهسازی مردم، پل ارتباطی بین رهبر انقلاب و مردم بهشمار میآمدند و اعلامیهها، نوارها، عکسها و کتابهای ایشان را در سطح استان پخش میکردند. نکته مهم آن است که فعالان انقلاب در این شهر برای تأثیرگذاری بیشتر، به سخنران مرد اکتفا نمیکردند و از سخنران زن نیز استفاده میکردند. در اسناد ساواک آمده است: «خبر رسیده مدتی است خانمی به نام انصاری، که سخنران مذهبی هست، از شهرستان قم به بندر بوشهر آمده و در مساجد شهر بوشهر برای مردم سخنرانی میکند و در روز 03/ 02/ 2537 [1357] در مسجد تلکوتی، که در حوالی خیابان فرودگاه بوشهر میباشد، ضمن سخنرانی برای مردم، از شهید شدن جوانان در راه دین صحبت مینمود و مرتبا مردم را تحریک مینمود».[7] لازم است گفته شود خانم عذرا انصاری با مساعدت شهید ابوتراب عاشوری، مقدمات تأسیس مکتب فاطمیه را در بوشهر فراهم کرد.
حضور زنان در تظاهرات سال 1357 در بندرعباس
در هرمزگان هم مساجد و هم نیروی شیعه و سنی، در روند نهضت انقلاب اسلامی تأثیرگذار بودند. اتحاد شیعه و سنی در انقلاب اسلامی از دید جامعهشناس فرانسوی، میشل فوکو، پنهان نمانده است؛ او تصریح کرده است: اتحاد شیعه و سنی و ماهیت دینی قیام یکی از نشانههای پیروزی نهضت امام خمینی(ره) بوده است. همسویی شیعیان و اهل سنت نمونههای بارز همگرایی دینی در تاریخ ایران است. در سند ساواک آمده است: «قبل از ظهر 02/ 07/ 1357، به مناسبت درگذشت سیدمهدی گلپایگانی، که در حادثه اتومبیل کشته شده بود، از طرف سیدجواد رکنی، روحانی اهل تشیع، مجلس ختمی در حسینیه غضنفری برگزار و طبقات مختلف منجمله افراد اهل تسنن در این مراسم شرکت داشتند».[8] در ادامه این گزارش آمده است: «سیدجواد رکنی در پایان مجلس ختم سخنرانی مبسوطی در مورد اتحاد و اتفاق ایراد کرده و اظهار میدارد کلیه مسلمانان اهل تسنن میتوانند پشت سر ما در یک هفته نماز جماعت برگزار کنند و ما هم یک هفته پشت سر آنها نماز میگذاریم. آنگاه در یک قسمت از سخنرانی خود گفته است: بهسلامتی آقای خمینی صلوات ختم نمایید».[9]
رژیم ستمشاهی، در دهه 1350 بارها از طریق تبعید علمای انقلابی شیعه به شهرهای سنینشین تلاش میکرد بین دو گروه اختلاف ایجاد کند، اما این توطئه نهتنها به انزوای علمای تبعیدی شیعه منتهی نشد، بلکه باعث شد علمای شیعه و سنی از نزدیک با آرای و اندیشههای سیاسی هم آشنا شوند و در یک مسیر قرار گیرند. در جای دیگری از گزارش ساواک میخوانیم که میان اهل سنت و تشیع مراودات و گفتوگو وجود داشته است؛ بهگونهای که «در تاریخ 10/ 01/ 1357، ... سیدکاظم مرعشی، که معمم هست و در منزل شیخ محمد یزدی، که به بندرلنگه تبعید گردیده، به سر میبرد، با عالم اهل تسنن (خالدی) ملاقات و درباره مسائل مذهبی بحث و گفتوگو نموده و سپس با ایشان نماز جماعت خوانده است».[10]
تظاهرات مردم انقلابی شهرستان بندر لنگه (سال 1357)
فرجام
با وجود محدودیت اقتصادی و اجتماعی دو استان بوشهر و هرمزگان، از اوایل دهه 1340، نیروهای مذهبی متأثر از اندیشههای حضرت امام(ره) و مراودات روحانیان تبعیدی اهل تشیع با عالمان اهل تسنن، باعث وحدت عینی و ذهنی مسیری شد که به خودآگاهی سیاسی مردم در مخالفت با رژیم پهلوی و انسجام سیاسی در همدلی با رویدادهای ملی نظیر تظاهرات و برگزاری مجالس عزاداری شهدای انقلاب انجامید.
پینوشتها:
[1].
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان هرمزگان، ج 1، تهران، وزارت اطلاعات و مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1396، ص 2 (سند مورخه 20 / 03 / 1342، شماره 328).
[2]. همان، ص 58 (سند مورخه 1/ 12/ 1351، شماره 8098/ 17ه).
[4].
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک بوشهر، ج 1، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1395، ص 15 (سند مورخه 01/ 01/ 1344).
[5]. همان، سند مورخه 20/ 02/ 1344.
[6]. همان، اسناد مورخه 20/ 06/ 1344 و 19/ 10/ 1344.
[7]. همان، ج 2، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1395، ص 127 (سند مورخه 13/ 02/ 1357).
[8].
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک استان هرمزگان، ج 4، همان، ص 11 (سند مورخه 05/ 07/ 1357، شماره 1805/ 17/ ل).
[10]. همان، ج 2، ص 186 (سند مورخه 14/ 01/ 1357، شماره 2438/ 17/ ل).