کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

تکاپوی استعماری در دوران کریم‌خان زند؛

چگونگی مواجهه خان زند با قدرت‌های خارجی

5 آبان 1403 ساعت 17:57

مولف : محمدرضا چیت سازیان

خان زند، که خود را هیچ‌گاه پادشاه ایران خطاب نکرد و خود را وکیل رعایا می‌دانست، بی‌تأثیر از تحولات بین‌المللی نبود و قدرت‌های استعمارگر را در کنار خود می‌دید


 
پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ ایران در دوره‌های گوناگون مواجهه با قدرت‌های بین‌المللی، ترکیبی از تقابل و تعامل با آنها را پشت سر گذارده است. در حقیقت موقعیت راهبردی و تأثیرگذار ایران به گونه‌ای بوده که امکان به دور بودن از تحولات و درپیش گرفتن سیاست کلان انزواگرایی هیچ‌گاه برای آن میسر نبوده است. شاید بهترین مثال آن حوادث منتهی به جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم باشد که در نهایت و به‌رغم در پیش گرفتن سیاست بی‌طرفی از سوی دولت ایران، در هر دو مورد کشور به اشغال نیروهای بیگانه درآمد. در واقع، باید گفت که ایران دارای موقعیت و جایگاهی است که هیچ گونه امکان کنار کشیدن از وقایع بین‌المللی برای آن فراهم نبوده و در هر مقطعی به گونه‌ای درگیر تحولات مهم بین‌المللی شده است.
 
بااین‌حال، می‌توان گفت که بررسی این مسئله بیشتر به دوران معاصر تاریخ ایران محدود بوده است و دوران پیش از آن را کمتر دربرگرفته است. یکی از این مقاطع تاریخی دوران حکومت کریم‌خان زند بر ایران است. خان زند، که خود را هیچ‌گاه پادشاه ایران خطاب نکرد و خود را وکیل رعایا می‌دانست، بی‌تأثیر از تحولات بین‌المللی نبود و قدرت‌های استعمارگر را در کنار خود می‌دید؛ به همین دلیل بررسی این دوران و چگونگی روابط کریم خان با قدرت‌های خارجی خالی از لطف نیست.
 
روی کار آمدن خان زند
بعد از کشته شدن نادر در سال 1126ش امپراتوری پهناور او، که حول مسائل قومی ـ قبیله‌ای شکل گرفته بود، از هم فرو پاشید و همانند دوره‌های تاریخ پیش از آن بحران جانشینی به‌وجود آمد. قبایل مختلف در نقاط گوناگون ایران با یکدیگر درگیر شدند و در نهایت قرعه به نام کریم‌خان زده شد. او که خود در ارتش نادر خدمت کرده بود، توانست رقبا را یکی پس از دیگری از صحنه رقابت خارج کند و قدرت خویش را بر بخش اعظم صفحات مرکز و جنوب ایران مستقر سازد.[1]
 
در عرصه داخلی بر خلاف نادر که به دنبال توسعه‌طلبی و کشورگشایی رفت، کریم‌خان بر توسعه داخلی تأکید داشت. در زمان او کاروان‌سراها، پل‌ها، بازارها و آبراه‌های بسیاری در ایران احداث شد و کشور در مسیر توسعه قرار گرفت؛ همچنین سیلوهای متعددی در کشور ساخته شد تا در مواقع قحطی بتوان نیاز قشرهای مختلف و به‌ویژه خانواده‌های فقیر را مرتفع کرد. این شرایط به شکلی بود که اسقف کلیسای اصفهان در سال 1142ش به‌اختصار گفته است: معیشت ارزان است. البته در این مورد نباید دچار توهم شد؛ زیرا تنها این دوره در مقایسه با سال‌های پیش از آن، که اقتصاد کشور در حال فروپاشی بود، تحسین‌برانگیز است و حتی باید گفت که ارزش پول ملی در این دوره کم شد. بااین‌حال، ثبات نسبی در داخل، به افزایش قدرت ملی و ایستادگی در برابر مطامع قدرت‌های استعمارگر یاری رساند.[2]   
 
روابط با عثمانی
در دوره کریم‌خان زند تلاش شد با امپراتوری عثمانی ارتباط برقرار شود، اما تا وقتی کریم‌خان در قید حیات بود توافقی میان دو دولت به عمل نیامد. در واقع از اواخر دوره کریم‌خان، روابط میان دو طرف دوباره بر سر بندر بصره خصمانه شد و این خصومت تا سال‌ها ادامه پیدا کرد. بااین‌حال، روابط تجاری میان دو طرف ادامه داشت، اما رقم آن در مقایسه با اواخر دوره صفویه به‌شدت کاهش پیدا کرده بود.[3] البته از تأثیر دولت‌های استعمارگر همچون انگلستان، که تأثیر به‌سزایی در تیرگی روابط ایران و عثمانی در این دوره داشت، نیز نباید غافل شد. در واقع در همین دوره بود که انگلستان تجارتخانه خود را از بندر بوشهر به بندر بصره منتقل کردند و باعث شدند بندر بوشهر از رونق بیفتد و بندر بصره رونق پیدا کند. این روند در نهایت باعث شد کریم‌خان به بصره حمله کند و این بندر را از رونق و کسب کار بیندازد تا دوباره بندر بوشهر رونق پیش از آن را به‌دست آورد. این اقدام در نهایت سبب تیرگی روابط ایران و عثمانی و ایجاد تنش میان دو طرف شد. هرچند نیروهای ایرانی در نهایت توانستند این بندر را به تصرف خود درآورند، مرگ کریم‌خان و رقابت میان جانشینانش، حکومت ایران را از بصره غافل کرد و خلأ قدرت در آنجا باعث شد بندر بصره دوباره زیر نفوذ دولت عثمانی قرار بگیرد.[4]
 
روابط با روسیه
در مورد مناسبات سیاسی میان ایران و روسیه در این دوره باید گفت که روابط سیاسی خاصی میان ایران و روسیه در این دوره شکل نگرفت؛ یعنی تا سال مرگ کریم‌خان هیچ تماس مستقیمی میان دولت زندیه و روسیه برقرار نشد. بااین‌حال، تاجران و برخی از دیپلمات‌های روسیه با قاجارها در شمال ایران تماس برقرار کردند. تقریبا می‌توان گفت که تجارت ایران با روسیه در دوران حکومت خان زند دچار نابه‌سامانی و با فراز و نشیب بسیار همراه بود. بااین‌حال، موضع روسیه در ایران به‌تدریج تقویت شد. در همین ارتباط مدیران شرکت هند شرقی انگلیس شکوه می‌کردند که در شمال ایران روسیه گام‌های بلندی برای تفوق تجاری برمی‌دارد.
 
به تعبیر جان فوران، از اواخر دوره زندیه و به‌ویژه بعد از مرگ کریم‌خان یک امپریالیسم جنینی سیاسی و نظامی در حال شکل‌گیری و تحول بود. در واقع روس‌ها به‌تدریج و با افزایش قدرتشان تلاش کردند سیاست توسعه‌طلبی را در جنوب دنبال کنند. البته این سیاست تا زمان حیات کریم‌خان، که ثبات و آرامش بر سرزمین ایران مستقر بود، عملی نشد، اما به‌تدریج و با مرگ کریم‌خان، این رویکرد صورت عینی و مشهود پیدا کرد. در سال 1160ش کنت وینوویچ کوشید در خلیج استرآباد نیروی نظامی مستقر سازد و به این ترتیب در برابر دولت در حال شکل‌گیری قاجار قرار گرفت. دو سال بعد به صورت آشکاری روسیه به مداخله در امور داخلی گرجستان روی آورد و این روند به‌تدریج افزایش پیدا کرد؛ به نحوی که در نهایت به دو جنگ طولانی‌مدت میان دو کشور انجامید.[5]
 
 شاید این مطالب برای شما هم جالب باشد:
 
 آتش‌بیار معرکه جنگ‌های ایران و روس
 
 آیا جنگ‌های ایران و روس سراسر نکبت و حقارت بود؟
 
 گفت‌وگوی مظفر شاهدی با دکتر حسین آبادیان پیرامون جنگهای ایران و روس
 
 آیا جنگهای ایران و روس سراسر نکبت و حقارت بود؟

 

 
 
حضور هلند و فرانسه در خلیج فارس
از دیگر کشورهایی که تلاش کرد فعالیت استعماری خود را در این مقطع در ایران و پیرامون آن توسعه دهند هلند بود. این کشور به‌ویژه در عرصه تجاری منطقه فعال بود. هلندی‌ها مانند تجار انگلیسی به تجارت پارچه، ابریشم و ادویه مشغول بودند؛ البته کریم‎خان تمام تلاش خود را به خرج داد که از نفوذ هلندی‌ها در منطقه جلوگیری کند تا آنها نتوانند در امور داخلی ایران مداخله کنند. در نهایت دزدی دریایی باعث شد پست دیده‌بانی هلندی‌ها در خلیج فارس تصرف و کمپانی هند شرقی هلند منحل شود.[6]
 
از سوی دیگر فرانسه نیز در این دوران تمام تلاش خود را کرد تا در منطقه خلیج فارس و اطراف ایران جایی برای خود دست و پا کند و صاحب نفوذ و جایگاه شود. آنها تا جایی پیش رفتند که با پرچم کشتی‌های هلندی به مرکز تجاری انگلستان در بندرعباس حمله و آنجا را با خاک یکسان کردند. در واقع فرانسه در دوران کریم‌خان زند دیگر وارد رقابت استعماری با انگلستان شده بود و این رقابت در ایران و خلیج فارس نیز خود را نشان می‌داد.[7]     
 
 شاید این مطالب برای شما هم جالب باشد:
 
 نگاهی به گستره استعمارگری هلند
 
 وقتی کشتی استعمار هلند به گل نشست!
 
 استعمارگری سرزمین مهد انقلاب‌های آزادی‌خواهانه!
 
 خشن‌ترین استعمارگر
 
 
 
حضور انگلستان در خلیج فارس
با روی کار آمدن کریم‌خان زند در ایران روابط حسنه با انگلستان به عنوان قدرتی که در منطقه حضور داشت مد نظر قرار گرفت. انگلیسی‌ها، که به واسطه نابه‌سامانی سیاسی منطقه را ترک کرده بودند، در چهارچوب روابط تجاری در بندر بوشهر حضور یافتند و با گماشتگان خان زند به توافق رسیدند و با امضای یک قرارداد، در آنجا شرکت تجاری تأسیس کردند. هدف عمده خان زند از این قرارداد احیای تجارت در ایران و بهبود وضعیت اقتصادی مردم بود. همان‌طور که در آغاز این قرارداد آمده است که پادشاهی ایران باید شکوفا شود و با افزایش و گسترش تجارت و دادوستد و نیز اجرای عدل و داد عظمت گذشته احیا گردد.[8]
 
اما کریم‌خان از برقراری این روابط، اهداف امنیتی و نظامی نیز در سر داشت. ازآنجاکه انگلستان نیروی دریایی قدرتمندی داشت و به تصور خان زند می‌توانست ایران را در برقراری امنیت در خلیج فارس یاری رساند کریم‌خان تلاش کرد روابط مناسبی با لندن برقرار سازد. یکی از افرادی که مخل این امنیت و به عنوان نیرویی گریز از مرکز تلقی می‌شد میرمهنا بود که کریم‌خان کوشید با کمک انگلستان او را سرکوب و امنیت را در خلیج فارس برقرار سازد. البته حکومت ایران در توسعه روابط با انگلیسی‌ها به دنبال برقراری نوعی توازن بود و به تعبیر ورهرام آنجا که انگلستان به دنبال گسترش هر چه بیشتر روابط با ایرانی‌ها بود کریم‌خان با آن مخالفت کرد.[9]
 
در نهایت از ذکر این نکته نباید غافل بود که کریم‌‎خان در برقراری مناسبات تجاری با انگلستان نگران تراز تجاری با انگلستان نیز بود. در واقع او همان اندازه که به توسعه اقتصادی کشور علاقه داشت بابت تراز منفی بازرگانی ایران و در نتیجه خروج پول از کشور نیز نگران بود؛ به‌ویژه که تولید ابریشم در کشور کاهش پیدا کرده بود و این مشکل نیز نگرانی او را تشدید می‌کرد.[10]  
 
در مجموع باید گفت که حضور دول استعمارگر در دوران کریم‌خان زند در ایران در حالت نوعی تعادل قرار گرفت. در حقیقت خان زند با ایجاد ثبات سیاسی و اقتصادی در داخل و پدید آوردن یک حکومت مقتدر مرکزی موجب شد تجاوز استعمارگران به ایران تا پایان دوره زند به تعویق بیفتد و روابط فی مابین بیشتر به مناسبات اقتصادی محدود ماند.
 
 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. هادی هدایتی، تاریخ زندیه: ایران در زمان کریم‌خان (1165-1193)، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، صص 104-120.
[2]. جان فوران، مقاومت شکننده: تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران، ترجمه احمد تدین، تهران، موسسه خدمات فرهنگی رسا، 1382، صص 136-140.
[3]. همان، ص 142.
[4]. زینب احمدوند و عبدالله عطایی، «روابط خارجی ایران و عثمانی در دوره زندیه»، تاریخنامه خوارزمی، سال اول، ش 3 (1393)، صص 40-45.
[5]. جان فوران، همان، ص 143.
[6]. غلامرضا ورهرام، تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران در عصر زندیه، تهران، معین، 1366، ص 152.
[7]. همان‌جا.
[8]. مهدی ابراهیمی و احمد موسوی، «فراز و نشیب روابط خارجی کریم‌خان زند با انگلستان»، فصلنامه تاریخ روابط خارجی، سال یازدهم، ش 44، ص 7.
[9]. غلامرضا ورهرام، همان، صص 136-137.
[10]. جان فوران، همان، ص 144.
 


کد مطلب: 25613

آدرس مطلب :
https://www.iichs.ir/fa/article/25613/چگونگی-مواجهه-خان-زند-قدرت-های-خارجی

تاریخ معاصر
  https://www.iichs.ir