پس از به ثمر رسیدن انقلاب مشروطه، «مشروطیت ناتمام» مسیرهای گوناگونی را در میان گروههای سیاسی برانگیخت تا هرکدام بر اساس نیرو، توان و فکر خود آن راه نیمهتمام را تمام کنند. یکی از این گروهها، جمعیت اتحاد اسلام، منتسب به جنگلیهای تحت زعامت میرزا کوچکخان بود که مرامنامهای در 8 صفحه با چهار شعار اصلی در تاریخ 1296ش منتشر کرد
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ نهضت جنگل یکی از جنبشهای بسیار مهم ملی و دینی ایران در اوایل قرن بیستم بود که به رهبری میرزا کوچکخان جنگلی شکل گرفت. این نهضت با هدف مبارزه با استعمار، استبداد داخلی و نجات گیلان از دست قوای بیگانه به پا خاست. اراده سیاسی میرزا و مقاومت گروههای هوادار آن در منطقه، برخوردار از استعمارستیزی، رویکردهای ملی، عدالتهای اجتماعی و استقلال ایران است که در ظرف بزرگی به نام اسلامگرایی بازآفرینی شده است. ازاینرو، جهت تفسیر مبانی اندیشه و رویکردهای نهضت، نیاز است که مرامنامه آن بررسی شود. ازاینجهت، پس از تبیین فضای سیاسی موجود، چرایی و چونانی آن را تحلیل و بر این نکته تأکید خواهیم کرد که قیام میرزا و نهضت جنگل متضمن و برگرفته از آموزههای اسلامی و نگرشهای سیاسی بوده است.
بافتار سیاسی پسامشروطه؛ جانمایی کنشگری میرزا کوچکخان
پس از به ثمر رسیدن انقلاب مشروطه، «مشروطیت ناتمام» مسیرهای گوناگونی را در میان جناحهای سیاسی برانگیخت تا هرکدام بر اساس نیرو، توان و فکر خود آن راه نیمهتمام را تمام کنند؛ ازاینرو، تضاد راهبردی و گاه تاکتیکی میان مشروطهخواهان آنها را بر سر میزان قدرت مجلس، نقش روحانیت و نوع حکومت روبهروی هم قرار داد. یکی از این نیروها، جمعیت اتحاد اسلام، منتسب به جنگلیهای تحت زعامت میرزا کوچکخان بود. زمینه و بروز حضور جنگلیها به دو عامل بیرونی (استعمار و مبارزه با نیروهای بیگانه) و درونی (مسائل اقتصادی و اجتماعی) پیوند خورده است. قدرتهای بزرگ همچون انگلیس و روسیه به دنبال گسترش نفوذ خود در ایران بودند و از گروههای سیاسی مختلف حمایت میکردند. افزون بر این، مشکلات اقتصادی، نابرابری اجتماعی و قحطیهای پیدرپی، نارضایتی عمومی را افزایش داده بود؛ همچنین، با ظهور نیروهای جدید مانند سوسیالیستها و کمونیستها، خطر الحاد و مادیگری قریبالوقوع به نظر میرسید.[1]
میرزا کوچکخان جنگلی در این بافتار پیچیده بهعنوان یک رهبر ملیگرا و مذهبی به میدان آمد. او با تکیهبر حمایت مردم گیلان و با شعارهای آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی به مبارزه با استعمار و استبداد پرداخت؛ ازاینرو، مانند هر گروه مبارز و مترقی، مرامنامهای در 8 صفحه در تاریخ 1336ق، برابر با 1296ش با عنوان «مرامنامه و نظامنامه ایران ــ کمیته اتحاد اسلام ــ گیلان»، منتشر شد که حاوی چهار شعار اصلی حفظ استقلال ایران، مبارزه با استعمار، عدالت اجتماعی و اسلامخواهی بود.
استقلال و آزادی ایران
نهضت جنگل به دنبال ایجاد یک ایران مستقل و آزاد از سلطه بیگانگان بود. این مهم، در مقدمه مرامنامه نهضت جنگل بهروشنی اشاره شده است که چگونه بعد از مشروطه «دشمنان خارجی با کمک و مظاهرت خائنین داخلی، آنی از دسیسهکاری و نیرنگبازی در اعدام استقلال و تسریع دوره استرقاق ما غفلت و تأنی روا نداشته[اند]».[2] آزادی و حفظ کرامت انسان، یکی از بنیادهای ارزشی در اسلام و یکی از ارکان اندیشه میرزا در جبهه اتحاد اسلام است. در اندیشه میرزا این اصالت فرد و اجرای عدالت بهموازات خط اسلام پیش میرود و دو ارزش رضایت و حکومت مشروطه، و نیز عدم استبداد و بیعدالتی برای شکل دادن به ساختار حقوق فردی، که در ذِیل خِیر مشترک قرار گرفته است، مورداستفاده قرار میگیرد. بند ششم از مرامنامه به این مهم اختصاص یافته است. در این بند مسئله تکریم عموم فرق آزادیخواه بدون ملاحظه نژاد و ملیت نوشته شده است. تلاش برای آزادی انسانها از یوغ استبداد امری مطلوب و بهعنوان یک ارزش شناخته میشود. بازنمایی این امر در آیات قرآن، روایات و حماسهها، که در «تجربه» و «تاریخ» بازتاب یافته است، راهنمای «جنبش» و اقدام سیاسی میرزا است.
نامه تعدادی از انقلابیون روسیه انعکاسی از روحیه ضد استعماری و بالطبع، استقلال ایران در نزد میرزا است. این گروه در نامهای خطاب به میرزا نوشتهاند: «ای رفیق کوچکخان، تو اولین شخصی بودی که بر ضد دزدان انگلیسی اعلان جنگ خونین نمودی و تو هستی که بایستی ملت مظلوم ایران را از تسلط و فشار آنان نجات دهی».[3]
مبارزه با استعمار و سلطه خارجی
مبارزه با نیروهای روس و انگلیس و همچنین نیروهای داخلی وابسته به آنها، یکی از اهداف اصلی این نهضت بود. بر اساس برنامه جدید، هدف عالی جنبش آزاد کردن ایران از اشغال خارجی، اجرای قانون اساسی کشور، بازگشایی مجلس و کسب اطمینان از این امر مهم بود که مملکت با رضایت متقابل شاه و مجلس اداره شود.[4] هفتهنامه «جنگل» در مقالهای با عنوان «آنچه جنگلیان میخواهند»، مسئله را بهسادگی تمام مطرح کرد: الف) ایران به ایرانیان تعلق دارد؛ ب) سلطه خارجی باید پایان یابد؛ ج) اصلاحات باید بدون دخالت خارجی تحقق یابد؛ د) اسلام باید در مقابل خطر انگلیس موردحمایت قرار گیرد؛ ه) خائنان باید مجازات شوند.[5] این هفتهنامه یکبار دیگر تأکید ورزید که جنگلیان هدف دیگری جز اینها ندارند و زمانی سلاح خود را بر زمین خواهند نهاد که مردم ایران دیگر زیر سلطه خارجی و ستم دشمنان داخلی نباشند.[6]
از جهت دیگر، روح مرامنامه به علل عقبماندگی و پریشانی ملت ایران میپردازد که خاستگاه آن تهاجم روس و انگلیس به ایران است. میرزا و جنبش جنگل تأکید میکردند که اسلام نمیپذیرد که کشور اسلامی مورد ظلم و اشغال نظامی قرار گیرد؛ چراکه این وضعیت بستر را زمینهساز بستن قراردادهای استعماری و سوءاستفاده از منابع کشور میکند.
عدالت اجتماعی
ایجاد یک جامعه عادلانه و برابریطلبانه بر پایه اصول اسلامی از آرمانهای دیگر نهضت جنگل بود. همین نگرش در «اعلامیه مرکز فدائیان برای استقلال ایران» که ظاهرا کار خود جنگلیان بود، بازتاب یافت. این مرکز، که بیتردید متأثر از رویدادهای روسیه بود، خواستهایی ازجمله تشکیل نهادی برای خدمت به تهیدستان با یک سرمایه موقوفه چند میلیون ریالی که بودجه آن از مصادره اموال ثروتمندان و درآمد موقوفههای مذهبی تأمین میشد، مصادره همه انبارهای محتکران بدون پرداخت غرامت، ساختن مدرسه برای بیسوادان با بودجه ثروتمندان و موقوفههای مذهبی، تشکیل وزارت دادگستری و دادگاههایی برای محاکمه مقامات و وزرای فاسد، ممنوعیت کامل مصرف مشروبات الکلی، پرداخت وام به دهقانان برای خرید زمین و برچیدن القاب اشرافی داشت.[7] بیشتر این مطالبات بازتابی از بند پنجم مرامنامه نهضت است که میگوید: «اعمال مظاهرات عامه در رفع تعدیات و اجحافات از طبقه برزگران و صنعتگران و سوداگران و عملهجات [است]».[8]
بنابراین، دفاع از حقوق انسانها و ارائه مطالبات نسبت به وضع موجود، بدون ارائه تعریف مشخصی از آن، ناممکن و محال است. کلید حل آن در «اسلامخواهی» نهفته است. به همین خاطر است که ابراهیم فخرایی در کتاب خود تصریح کرده است که میرزا یک مرد «دینی» بود و مظاهر انقلاب را از دریچه دیانت مینگریست.[9]
میرزا کوچکخان جنگلی در جمع یاران و همگامانش در نهضت جنگل
اسلامگرایی
نهضت جنگل ترکیبی از ملیگرایی و اسلامگرایی بود و به دنبال احیای ارزشهای اسلامی و ملی در ایران، در نام، مرزبندی سیاسی و عقیدتی و چگونگی عضویت از نشانگان اسلامی استفاده میکرد؛ برای مثال، یک تصمیم مهم، در مورد نامگذاری دوباره جنبش بود. جنگلیان بر استقلال از «مرکز اتحاد اسلام در استانبول»، اصرار داشتند و اراده بر آن صورت گرفت که به جای «اتحاد اسلام»، نام جنبش به «اتحاد اسلامی ایران» تغییر یابد. افزون بر این، درحالیکه پیشتر هر مسلمانی میتوانست به عضویت جنبش درآید، اکنون فقط مسلمانان ایرانی میتوانستند به آن بپیوندند. اما مهمتر از همه این مسائل، اسلامخواهی و حفاظت از اصول مقدسه اسلام است و بند سوم مرامنامه تصریح میکند: «محافظت [از] اصول و قوانین مقدسه اسلام با رعایت احترام [به] سایر ادیان»، از اهداف اولیه آن است و این امر دغدغه وجودی آنها را نشان میدهد؛ ازاینرو، اسلامیت و ایرانیت در پیوند با یکدیگر، به استحکام و استقرار «استقلال» و قیام در راه «اتحاد اسلامی» میانجامد. دغدغه اسلام و احیای حرمتهای اخلاقی از دیگر راهبردهای جنبش جنگل است. یکی از شمارههای نشریه «جنگل» با اعتراض به دستاندازیهای انگلیس بر ارزشهای اسلامی، مسلمانان را خطاب و عتاب میکند و میگوید: «شرم بر شما باد ای اشراف، رنجبران، کارگران، ایلات! زیرا انگلیس نه فقط کشورتان را میبلعد، بلکه به مقدسات مذهبیتان نیز اهانت میکند».[10]
ارتباط ناگسستنی بین رهبران جنگل و مردم و همچنین گرایش روزافزون منطقه به اصول، عقاید و برنامههای آنها، دلیلی بر حقانیت، و زمینه اسلامخواهی این گروه مبارز، ضد استعماری و ملیگرای ایرانی است.
نتیجه
درمجموع، مرامنامه نهضت جنگل برگرفته از آموزههای اسلامی و پیوند ایرانیت و اسلامیت است که با آرمانهای آزادیخواهی، استقلالطلبی و عدالتخواهی تلاش دارد ضمن مبارزه علیه استعمار، استبداد و نابرابریهای اجتماعی، الگویی برای نسلهای بعدی مبارزان راه آزادی و استقلال ایران برجای گذارد؛ ازاینرو، علت و انگیزه ایجاد نهضت جنگل و عملکرد میرزا، قیام به احیای ایران و تشکیل جمهوری مبتنی بر آموزههای اسلامی است. در نزد وی، پیوند دین و سیاست، بهعنوان یک راهبرد سیاسی، در ساختار نظام سیاسی قابل تحقق است.
پینوشتها:
[1].
خاطرات حیدرخان عمواوغلی؛ همراه با تقریرات منتشرنشده حیدرخان به خط علیاکبر داور، به کوشش ناصرالدین حسنزاده، تهران، نامک، 1392، ص 38.
[2]. میثم عبداللهی، «مرامنامه کمیته اتحاد اسلام و بازخوانی آرمانهای اسلامی نهضت جنگل»،
نشریه پانزده خرداد، ش 37 و 38 (پاییز و زمستان 1392)، ص 325.
[3].
گریگور یقیکیان، شوروی و جنبش جنگل، یادداشتهای یک شاهد عینی، به کوشش برزویه دهگان، تهران، اختران، 1386، ص 66.
[4]. خسرو شاکری،
میلاد زخم، جنبش جنگل و جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران، ترجمه شهریار خواجیان، تهران، اختران، 1386، ص 96.
[6].
هفتهنامه جنگل، ش 13، 1296.
[7]. خسرو شاکری، همان، ص 99.
[8]. میثم عبداللهی، همان، ص 341.
[9]. ابراهیم فخرایی،
سردار جنگل، تهران، جاویدان، 1376، ص 52.
[10].
هفتهنامه جنگل، ش 26، 1296.