بخشی از دلایل همکاری ساواک با سرویسهای اطلاعاتی ـ امنیتی کشورهای عربی و اسلامی جلوگیری از شکلگیری و گسترش فعالیت احزاب و گروههای سیاسی چپ و کمونیستی بود که عمدتا زیر چتر حمایتی شوروی و بلوک شرق قرار داشتند، اما در این میان، ساواک نزدیکترین و گستردهترین روابط و فعالیتهای مشترک در خاورمیانه را با سرویس اطلاعاتی اسرائیل (موساد) داشت
به گزارش روابط عمومی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ ماده اول قانون تشکیل ساواک، هدف از تأسیس آن سازمان را اینگونه بیان میکند: «برای حفظ امنیت کشور و جلوگیری از هر گونه توطئه که مضر به منافع عمومی است، سازمانی به نام اطلاعات و امنیت کشور ــ وابسته به نخستوزیری ــ تشکیل میشود و رئیس ساواک سمت معاونت نخستوزیر را داشته و به فرمان اعلیحضرت همایون شاهنشاهی منصوب خواهد شد».[1]
مطابق این قانون، هدف اصلی از تأسیس ساواک تأمین امنیت داخلی کشور و حفظ بنیانهای رژیم پهلوی تعریف شده است، اما در تقسیمبندی کلان کشورهای جهان به دو قطب سرمایهداری و کمونیسم و رقابت و اختلافات عمیق آنها با یکدیگر، حکومت پهلوی عضو مهمی در پیرامون کشورهای سرمایهداری بهشمار میآمد و گسترش حضور حکومت پهلوی در پیمانهای منطقهای (مانند سنتو) و طرحهای دولتهای غربی برای این حکومت، از سالهای پایانی دهه 1340ش فعالیت ساواک را در منطقه خاورمیانه و جهان ضروری میساخت. بر همین اساس، بررسی عملکرد و فعالیتهای برونمرزی ساواک هدف اصلی نوشتار پیش رو است.
عامل امنیت ایران یا حافظ منافع آمریکا؟
بعد از کودتای 28 مرداد سال 1332ش که آمریکاییها و انگلیسیها آن را ترتیب داده بودند، ایران که پیش از این غیرمستقیم تحت استعمار قرار داشت، به کشوری کاملا دستنشانده برای اهداف استعماری تبدیل شد. استعمارگران و بهویژه آمریکا برای پیشبرد برنامههای خود و تثبیت حکومت استبدادی محمدرضا پهلوی نیاز به یک سیستم اطلاعاتی را در ایران احساس کردند تا بتواند منافع آنها را از خطرها حفظ کند. در آن زمان اتحاد جماهیر شوروی، که مرزهای زیادی با ایران داشت، رقیب جدی آمریکا بهشمار میآمد؛ به همین دلایل داشتن اطلاعات یکی از نیازهای اساسی آنها بود و تشکیل ساواک در دستور کار آنان قرار گرفت.[2]
آمریکاییها، ابتدا به شاه تشکیل دو سازمان اطلاعات خارجی و امنیت داخلی را ــ مانند دو سازمان سیا (سازمان اطلاعات خارجی آمریکا) و اف.بی.آی (سازمان امنیت داخلی آمریکا) ــ پیشنهاد دادند که این دو سازمان وظیفه کشف توطئههای داخلی و خارجی علیه حکومت پهلوی را برعهده میگرفتند، اما شاه با ایجاد تنها یک سازمان موافقت کرد.[3] بر همین اساس، سازمان سیا، برای حفظ امنیت آمریکا در خاورمیانه، مقابله با شکلگیری و گسترش کمونیسم در ایران و منطقه و البته اشاعه و نفوذ فرهنگ استعماری و نیز سرکوب فرهنگ ضد امپریالیستی، ابتکار ساماندهی سازمان اطلاعاتی و امنیتی ایران را برعهده گرفت. ویلیام سولیوان، آخرین سفیر آمریکا در ایران ــ ضمن تأیید این موضوع نوشته است: «در سال 1957م سازمان سیا طرح و چهارچوب تشکیلاتی یک سازمان جدید اطلاعاتی را به شاه داد و خود در تأسیس و سازمان دادن آن مشارکت کرد. این تشکیلات، که سازمان اطلاعات و امنیت کشور نامیده میشد، بهزودی به نام مخفف آن، یعنی ساواک، شهرت یافت».[4]
گام بعدی آمریکا آموزش نیروهای اطلاعاتی ـ امنیتی و جاسوسی این سازمان جدید بود؛ بنابراین بهزودی کارشناسان و آموزشگران سیا به ایران گسیل شدند تا نیروهای ساواک را آموزش دهند. در میان آموزشهای سیا، چگونگی برخورد اطلاعاتی ـ جاسوسی با کا.گ.ب و نیروهای پیدا و پنهان آن در ایران اهمیت بیشتری داشت. در همان حال بسیاری از مهمترین شیوههای شنود دستگاههای اطلاعاتی شوروی و بلوک شرق در کشورهای مختلف و از جمله ایران به نیروهای ساواک آموزش داده میشد.[5] آمریکا بعد از گذشت پنج سال از تأسیس ساواک و ارائه آموزشهایی به این سازمان تصمیم گرفت برای حمایت از اسرائیل و تقویت ارتباط آن با ایران، آموزش ساواک را به اسرائیل واگذار کند. شاه و افسران ساواک ضمن موافقت با این خواسته آمریکا، روابط اطلاعاتی ـ امنیتی خود را در سطوح مختلف آموزشی و عملیاتی با موساد به حداکثر رساندند.
عملیاتهای برونمرزی
بررسی اسناد و شواهد تاریخی نشان میدهد شعب برونمرزی ساواک در بسیاری از مناطق جهان از جمله کشورهای همسایه ایران، حوزه خلیج فارس، خاورمیانه، آفریقا، اروپا و آمریکا فعال بوده است. این سازمان برای فعالیتهای برونمرزی خود به همکاری و هماهنگی وزارت امور خارجه نیاز داشت و یکی از کارویژههای مجموعه وزارت امور خارجه و نمایندگیهای سیاسی و سفارتخانهها و کنسولگریهای ایران در کشورهای مختلف جهان، پوششدهی فعالیتهای ساواک بود.
ارتباط و نوع تعامل ساواک با سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی در دو سطح منطقهای (خاورمیانه) و جهانی، تحت تأثیر سه عامل مهم بود: الف) اختلافات منطقهای، مرزی، سیاسی و ژئوپولتیکی؛ ب) حضور مخالفان حکومت پهلوی در آن کشور؛ ج) نیازمندیها و اهداف استعماری، اطلاعاتی و جاسوسی آمریکا و اسرائیل؛ برای مثال، بخشی از دلایل همکاری ساواک با سرویسهای اطلاعاتی ـ امنیتی کشورهای عربی و اسلامی جلوگیری از شکلگیری و گسترش فعالیت احزاب و گروههای سیاسی چپ و کمونیستی بود که عمدتا زیر چتر حمایتی شوروی و بلوک شرق قرار داشتند و به تبع فعالیت اینگونه احزاب و گروهها، خطر نفوذ شوروی در آن نواحی نیز افزایش مییافت.[6] همکاریهای چندجانبه و روابط ساواک با سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی کشورهای پاکستان، افغانستان، ترکیه، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، اسرائیل، آفریقای جنوبی، آلمان غربی و فرانسه در مسائل سیاسی، امنیتی و استراتژیکی در همین چهارچوب تبیین میشود. در این میان، ساواک نزدیکترین و گستردهترین روابط و فعالیتهای مشترک در خاورمیانه را با سرویس اطلاعاتی اسرائیل (موساد) داشت.
از «طرح کریستال» تا «نیزه سهسر»
آنچه از اسناد برجایمانده و مدارک موجود بهدست میآید نشان میدهد که روابط امنیتی ایران و رژیم صهیونیستی از سال 1336ش به بعد، در همه زمینهها آغاز شد. در همین دوره، با برگزاری جلسه بسیار مهمی بین مـقامات بلندپایه دو سازمان ساواک و دستگاه اطلاعاتی اسرائیل، تصمیمات راهبردی برای نحوه روابط میان دو دستگاه گرفته شد. یکی از مهمترین این جلسات، در تاریخ دوشنبه 24 مردادماه سال 1339ش با عنوان «جلسه کمیته هماهنگی رؤسای سازمانهای اطلاعات ایـران و اسرائیل» تشکیل شد. در این جلسه که سـپهبد تـیمور بختیار، سرتیپ حسن پاکروان و سرتیپ حسن علویکیا (از ایران) و ایسر هارل و یعاکف کاروز (از اسرائیل) حضور داشتند، هارل، رئیس موساد، با اشاره به موقعیت حساس ایران و اسرائیل، ضرورت ایجاد هـماهنگی بین طرفین در حوزه سیاست خارجی و فعالیتهای بینالمللی و تبادل نظر و توافق در صحنه تلاشهای منطقهای و جهانی را خواستار شد.[7]
با گذشت چند سال از حضور موساد در ایران، اسرائیل درصدد برآمد با همکاری ساواک فعالیت مشترک انسجامیافتهای بر ضد اهداف اطلاعاتی جاسوسی کشورهای عربی مخالف اسرائیل آغاز کند؛ چرا که هم نیروهای ساواکی را آموزش داده و هم خودشان سه پایگاه در ایران ایجاد کرده بودند. این سه پایگاه برونمرزی موساد در خوزستان، ایلام و کردستان در محلی مستقر بودند که ساواک نیز در همان محل مستقر بود.[8] بنابراین اسرائیل بخش درخورتوجهی از اطلاعات جاسوسی خود درباره کشورهای عربی واقع در بین رژیم صهیونیستی و ایران همچون عراق، سوریه و یمن را از ساواک بهدست آورد.[9]
همچنین مقدمات فعالیت مشترک موساد و ساواک در طرح کریستال مهیا شد. این طرح بسیاری از کشورهای اسلامی و عربی، از عراق تا مصر، اردن، سوریه، لبنان، عربستان سعودی، کویت، امیرنشینان حاشیه خلیج فارس و... را شامل میشد.[10] بهرهبرداری موساد از نیروهای سازمان امنیت ایران در طرح کریستال کاملا نمایان است؛ چراکه بارها نیروهای ساواک هشدار میدادند که مأموران بهکار گرفتهشده از سوی اسرائیل توجه چندانی به نیازهای اطلاعاتی ساواک نشان نمیدهند و اخبار و اطلاعات ارائهشده از سوی آنها، منطبق بر اهداف امنیتی موساد است؛ همچنین میتوان به اطلاعاتی استناد کرد که ساواک در جنگهای سال 1967م (1346ش) و 1973م (1352ش) اعراب و اسرائیل ارائه داد.[11] این اطلاعات تنها با هدف تأمین امنیت اسرائیل جمعآوری شده بودند و تنها پیامد این عملیات برای ایران، عداوت و دشمنی اعراب با ایران بود.
نمونه دیگر از این نوع سوءاستفادهها را میتوان در اقدام بهاصطلاح مشترک ساواک و موساد با سرویس امنیت ملی ترکیه (TNSS) مشاهده کرد. بیشترین دستاورد این روابط سهجانبه، که با عنوان «نیزه سهسر»[12] شهرت یافت، تأمین امنیت اسرائیل بود.[13] در واقع، نفوذ در سازمانهایی که علیه اسرائیل فعالیت میکردند، برای این رژیم بسیار اهمیت داشت، اما با توجه به ترس از ایجاد حساسیت حضور نیروهای اسرائیلی در منطقه، تلاش شد از نیروی جانشین استفاده شود و این نیرو ساواک بود. اسرائیل از ساواک به دلایل حضور در منطقه، سرسپردگی و اطاعت رژیم، تجهیزات پیشرفته خریداریشده، آموزش از سوی نیروهای اسرائیل و... استفاده کرد و برای دستیابی به اهدافش در منطقه از نیروهای ساواک بهره برد.
فرجام سخن
ساواک سازمانی بود که بهوسیله نیروهای امنیتی آمریکا در ایران بهوجود آمد. این سازمان با این وابستگی وجودی، در ادامه نیز ابزاری در دست استعمار شد تا افزون بر حفظ حاکمیت محمدرضا پهلوی و منافع آمریکا و سپس اسرائیل، بتواند در منطقه به عملیاتهای جاسوسی اقدام کند؛ بنابراین آمریکا با تأسیس، تجهیز، کنترل و به خدمت گرفتن ساواک، توانست نبض حاکمیت ایران را در دوره پهلوی در اختیار بگیرد و طرحها و عملیاتهای خود را در سطح منطقه و حتی جهان به وسیله ساواک به ثمر رساند. مسئله دیگر آن است که مناسبات ساواک و موساد، بهراستی همکاری دوجانبه نبود، بلکه رابطهای یکسویه بهشمار میآمد؛ زیرا موساد با بهرهگیری از امکانات ساواک، به سوی هدفهای خود گام برمیداشت و این رابطه تا پایان دوران حکومت پهلوی ادامه یافت.
پینوشتها:
[1]. قانون تشکیل ساواک، مادّه اول، ضمیمه دو، به نقل از: تقی نجاریراد،
ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۸، ص 41.
[2]. مظفر شاهدی،
ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور(1357-1335)، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386، صص 50 و 51.
[3]. تقی نجاریراد، همان، صص 33-34.
[4]. مظفر شاهدی، همان، ص 54.
[5]. حسین فردوست،
ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 1، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1382، صص 444-445.
[6]. محمدرضا پهلوی،
پاسخ به تاریخ، ترجمه حسین ابوترابیان، تهران، زریاب، ۱۳۷۱، صص 337-338.
[7]. عبدالرحمن احمدی،
ساواک و دستگاه اطلاعاتی اسرائیل، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1381، صص 149-153.
[8]. محمدتقی تقیپور،
تکاپوی صهیونی در ایران معاصر، تهران، باشگاه اندیشه، 1384، ص 95.
[9]. هارالد ایرنبرگر،
ساواک یا دوست شکنجهگر غرب، ترجمه م. احمدی، تهران، آزادی، 1358، ص 13.
[10]. مظفر شاهدی، همان، صص 244–245.
[11]. تقی نجاریراد،
ساواک و موساد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ١٣٨١، ص 134.
[12]. «شبکههای جاسوسی موساد در کردستان عراق»، روزنامه
کیهان، 19 مهر 1401، ص 3.
[13]. عیسی مولوی وردنجانی و داوود فیض افرا، «بررسی مناسبات سازمان اطلاعات و امنیت کشور در دوران پهلوی با سازمان اطلاعاتی اسرائیل»، پژوهشنامه
تاریخ سیاست و رسانه، ش ۴ (۱۳۹۷)، ص 524.