نقدی بر مجلسین دوره پهلوی و جایگاه مردم و انتخابات از منظر امام خمینی و مقام معظم رهبری؛
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ انتخابات در دوره پهلوی از منظر امام خمینی(ره) و امام خامنهای یکی از دریچههای مهم برای بررسی وضعیت سیاسی ایران پیش از انقلاب اسلامی است. در این دوره، انتخابات مجلس شورای ملی و شورای سنا، یعنی دو نهاد اصلی قانونگذاری، با نظارت حکومت پهلوی برگزار میشد. بسیاری از شخصیتهای مذهبی و انقلابی، بهویژه امام خمینی(ره) و امام خامنهای، انتقادات جدی به «ماهیت» و «کارکرد» این نهادها داشتند. این انتقادات نه تنها بر فرایند انتخاباتی و فساد موجود در آن تمرکز داشت، بلکه بهطور کلانتر به نقد کلیت نظام سیاسی پهلوی و نحوه تعامل آن با مفاهیم دموکراسی و مشارکت مردمی مربوط میشد. این جستار بر آن است با نگاه انتقادی جایگاه «انتخابات مجلسین» دوره پهلوی را تبیین کند.
انتخابات در نهادهای قانونگذاری دوره پهلوی: بررسی کلی
در دوره پهلوی، دو مجلس قانونگذاری، یعنی مجلس شورای ملی و مجلس سنا، نهادهای رسمی در ساختار سیاسی کشور بودند. مجلس شورای ملی، نمایندگان مردم را شامل میشد و مجلس سنا نیز یک نهاد مشورتی و نظارتی بهشمار میآمد و اعضای آن غیر انتخاباتی و توسط شاه منصوب میشدند. این دو مجلس بر اساس اصول قانون اساسی مشروطه فعالیت میکردند، اما با وجود این چهارچوب قانونی، انتخابات در این دوره همواره با مشکلات فراوانی همراه بود.
یکی از مشکلات اصلی انتخابات در دوره پهلوی، نبود آزادی واقعی در «روند انتخابات» بود. رژیم پهلوی، بهطور گستردهای از مداخلات دولتی، تقلبهای انتخاباتی و محدودیتهای اعمالشده بر کاندیداهای مخالف استفاده میکرد تا اطمینان حاصل کند که نتایج انتخابات به نفع خود باشد. در این دوره، نظام سیاسی پهلوی عمدتا تحت کنترل شخص شاه بود و او میتوانست با استفاده از قدرت مطلقهاش بهراحتی بر نهادهای انتخابی تأثیر گذارد؛ ازاینرو، انتخابات به جای اینکه عرصهای برای نمایش اراده مردم باشد، بیشتر به «نمایش ظاهری از دموکراسی» شده بود و شاه در مقابل مردم مسئول نبود و هیچ نهاد قانونی بر عملکرد او نظارت نداشت.[1] ازاینرو، امام خمینی(ره) انتخابات و مجلس دوره پهلوی را فاقد وجوه قانونی و غیرمسئول میدانستند؛ چراکه اساسا سلطنت نوع حکومتی است که متکی به آرای ملت نیست، بلکه شخصی به زور سرنیزه بر سر کار آمده است.[2] افزون بر این، در اردیبهشتماه 1328 هنگامی که دیکتاتوری بهتدریج پایهریزی شد، تفویض حق انحلال مجلس به شاه داده شد. بدین ترتیب، شأن مجلس که همبسته با نظارت و «کنترل قدرت» است، تنزل پیدا کرد؛ بنابراین، امام ماهیت آن را «وابسته» و «فرمایشی» نامیدند.[3]
امام خمینی(ره) و نقد نظام انتخاباتی پهلوی
امام خمینی، مهمترین مخالف رژیم پهلوی، انتقادات جدی به ساختار سیاسی، نظام انتخاباتی و مجلسین (شورای ملی و سنا) این دوره داشتند. از نظر ایشان، انتخابات در دوره پهلوی چیزی جز یک «صحنهسازی» نبود و هیچگونه اراده مردمی در آن وجود نداشت. امام خمینی بارها تأکید کرده بودند که رژیم پهلوی با اعمال فشار بر مردم و مهندسی انتخابات، میکوشید مشروعیت داخلی و بینالمللی بهدست آورد، درحالیکه واقعیت از این امر بهکلی فاصله داشت.
امام خمینی(ره) (حسینیه جماران؛ 12 شهریور 1364)
امام خمینی معتقد بودند که مجلس شورای ملی و مجلس سنا در دوره پهلوی، نهتنها نماینده واقعی مردم نبودند، بلکه به ابزاری برای تأیید و اجرای سیاستهای حکومت پهلوی تبدیل شده بودند. ایشان میفرمودند که این مجالس هیچ استقلالی نداشتند و اعضای آنها عمدتا از میان افرادی انتخاب میشدند که با حکومت همسو بودند یا حداقل از طرف حکومت تأیید شده بودند؛ به همین دلیل، امام خمینی تأکید داشتند که انتخابات در این دوره به هیچ وجه با اصول دموکراسی و مشارکت واقعی مردمی سازگار نبود؛ چراکه شرط انتخابات واقعی، ویژگی «گزینش» و «اراده ملی» است؛ اگر این گزینه از ملت سلب شود، انتخابات و مجلس برآمده از آن، قلب ماهیت پیدا میکند.[4]
یکی از نکات کلیدی که امام خمینی(ره) بر آن تأکید داشتند، ممکن نبودن مشارکت گروهها و جریانهای مخالف در انتخابات بود؛ بهویژه گروههای اسلامی و انقلابی که مخالف رژیم پهلوی بودند، نه تنها اجازه فعالیت سیاسی نداشتند، بلکه حتی در مواردی با سرکوب شدید مواجه میشدند. این وضعیت باعث شد امام خمینی و دیگر رهبران انقلابی، انتخابات را بهعنوان یک «ابزار مشروعیتبخش» برای رژیم پهلوی بدانند که به هیچ وجه انعکاسی از اراده واقعی مردم ایران نبود؛ بهویژه، جایگاه مجلسین پس از قیام 15 خرداد 1342، و تصویب لوایحی در قالب اصلاحات اجتماعی، تنزل یافت؛ چراکه لوایح آن برخلاف قوانین بود.[5]
آیتالله خامنهای و نقد نظام انتخاباتی پهلوی
آیتالله خامنهای نیز همچون امام خمینی، انتقادات بسیاری به نظام انتخاباتی پهلوی داشتند. از دیدگاه ایشان، انتخابات در دوره پهلوی نه تنها فاقد شفافیت و عدالت بود، بلکه در واقع بهصورت ابزاری برای تقویت قدرت حکومت پهلوی و حفظ ساختارهای سرکوبگرانه آن عمل میکرد. ایشان بارها به این نکته اشاره کرده بودند که رژیم پهلوی از انتخابات به صورت پوششی برای سرکوب مخالفان و ایجاد تصویری از دموکراسی استفاده میکرد. ایشان در یکی از بیانات خویش میفرمایند: «در همان دو سه دورهای که بهظاهر مجلس مردمی وجود دارد، مردم به سراغ معلم، کارگر یا فلان روحانی نمیرفتند، بلکه به خاطر تربیت غلطی که وجود داشت، به سراغ خوانین، شاهزادهها و اشرافزادهها میرفتند».[6]
آیتالله سیدعلی خامنهای در حال سخنرانی (دانشگاه تهران؛ خرداد 1358)
یکی از نکات کلیدی که آیتالله خامنهای بر آن تأکید داشتند مسئله استقلال نمایندگان مجلس بود. ایشان معتقد بودند که نمایندگان مجلس شورای ملی و مجلس سنا در دوره پهلوی هیچگونه استقلال عملی نداشتند و تنها بهعنوان عوامل حکومتی عمل میکردند. این نمایندگان نه تنها توانایی مقابله با سیاستهای ناعادلانه حکومت را نداشتند، بلکه در بسیاری از موارد حتی در خدمت پیشبرد این سیاستها بودند. آیتالله خامنهای همچنین به مسئله تقلبهای انتخاباتی و مهندسی انتخابات توسط رژیم پهلوی اشاره کردهاند. از دیدگاه ایشان، انتخابات در این دوره چیزی جز یک «نمایش» نبود که بهطور کامل توسط حکومت کنترل میشد. به این ترتیب، مردم عملا هیچ نقشی در تعیین سرنوشت سیاسی خود نداشتند و انتخابات بهجای اینکه ابزاری برای مشارکت مردمی باشد، به وسیلهای برای تقویت پایههای حکومت پهلوی تبدیل شده بود؛ به گونهای که مردم لگدمال میشدند و فساد سر تا پای اداره حکومت را گرفته بود.[7]
نقد کلی از جایگاه مجلس شورای ملی و مجلس سنا در دوره پهلوی
هم امام خمینی و هم امام خامنهای معتقد بودند که مجلس شورای ملی و مجلس سنا در دوره پهلوی از جایگاه واقعی خود فاصله گرفته بودند و نمیتوانستند نهاد قانونگذاری مستقلی باشند. این مجالس، بهویژه در دوره محمدرضا پهلوی، بهشدت تحت نفوذ و کنترل حکومت قرار داشتند و بهجای اینکه نماینده واقعی مردم باشند، به ابزاری برای تأیید سیاستهای رژیم پهلوی تبدیل شده بودند.
یکی از انتقادات اصلی به این مجالس، مسئله مهندسی انتخابات و تقلب گسترده بود. رژیم پهلوی با استفاده از قدرت نظامی و امنیتی، نتایج انتخابات را به نفع خود مهندسی میکرد و اجازه نمیداد که گروهها و جریانهای مخالف در انتخابات شرکت کنند. نمود بارز این مسئله رسوایی و تقلب در انتخابات مجلس بیستم میان دو حزب سلطنتطلب ملیون (منوچهر اقبال) و حزب مردم (علم) در تابستان 1339 رخ داد؛ مجلسی که بعدا در اردیبهشت 1340 محمدرضا پهلوی آن را منحل کرد و رسوایی آن در تاریخ دیکتاتوری شاه به ثبت رسید.
همچنین، این مجالس فاقد توانایی مقابله با سیاستهای سرکوبگرانه حکومت بودند؛ بهویژه در دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰، با افزایش قدرت محمدرضا پهلوی و تمرکز بیشتر قدرت در دستان او، مجالس بهطور کامل به «حاشیه» رانده شدند و عملا هیچ نقشی در تصمیمگیریهای کلان کشور نداشتند. این وضعیت نه تنها اعتماد عمومی را به نظام انتخاباتی و قانونگذاری کاهش داد، بلکه زمینههای بروز انقلاب اسلامی و سقوط رژیم پهلوی را نیز فراهم کرد.
نتیجه
انتخابات در دوره پهلوی، بهویژه از منظر امام خمینی(ره) و امام خامنهای، یکی از نمادهای فساد و ناکارآمدی نظام سیاسی پهلوی تلقی میشد. این رهبران انقلابی معتقد بودند که انتخابات در این دوره تنها یک ابزار نمایشی برای مشروعیتبخشی به رژیم پهلوی بود و هیچگونه ارتباطی با اراده واقعی مردم نداشت. مجالس شورای ملی و مجلس سنا نیز، بهعنوان نهادهای قانونگذاری مستقل، عملا به ابزارهایی برای تأیید سیاستهای حکومت پهلوی تبدیل شده بودند و توانایی مقابله با سیاستهای ناعادلانه و سرکوبگرانه حکومت را نداشتند. این نقدها بهویژه در دهههای منتهی به انقلاب اسلامی سهم مهمی در شکلگیری اعتراضات عمومی و سقوط رژیم پهلوی داشت.
پینوشتها:
[1]. محمدحسین باقری خوزانی،
مجلس در اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1387، ص 55.
[2]. امام خمینی،
صحیفه امام، ج 5، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(س)، چ پنجم، 1389، ص 230.
[4]. فرج محمدقلیزاده،
مردم انتخابات، مجلس و حکومت استبدادی از منظر امام خمینی و فقیهان معاصر: محمدتقی مصباح یزدی، مرتضی مطهری و سیدمحمدحسین بهشتی، قم، آینده درخشان، 1396، ص 59.
[5]. امام خمینی، همان،ج 6، صص 10-11.
[6]. امام خامنهای، «
بیانات در دیدار با نمایندگان پنجمین دوره مجلس شورای اسلامی»، (29 خرداد 1375)، تهران، دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای، قابل دسترسی در:
https://khl.ink/f/2806
[7]. امام خامنهای، «بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم»، (16 بهمن 1398)، همان، قابل دسترسی در:
https://khl.ink/f/44827