این نماینده شرکت نفت ایران ـ انگلیس در ایران، در سال ۱۳۱۲ش فعالیت خود را در دستگاه توزیع نفت آغاز کرد. او پس از خدمت در عراق و آبادان، در تهران به فعالیتهای مرتبط با فروش و مدیریت مشغول شد و سپس معاون و نماینده ارشد شرکت گردید، اما در تیرماه 1330، به دلیل فعالیتهای مشکوک و دست داشتن در طرحهایی مانند «طرح ۴۴» از ایران اخراج شد
پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ ریچارد سدان، نماینده شرکت نفت ایران ـ انگلیس در تهران، در تاریخ نفت منطقه بسیار اثرگذار بوده است. او که تحصیلات خود را در دانشگاه آکسفورد به پایان رسانده بود، از سال ۱۳۱۲ش فعالیت خود را در خدمت شرکت نفت آغاز کرد. فعالیتهای او در این حوزه، بهویژه در چهارچوب همکاریهای بینالمللی در صنعت نفت، از اهمیت بسیاری برخوردار است.[1]
سدان و نفت
ریچارد سدان، نماینده شرکت نفت ایران ـ انگلیس در ایران، در سال ۱۳۱۲ش فعالیت خود را در دستگاه توزیع نفت آغاز کرد. او پس از خدمت در عراق و آبادان، در تهران به فعالیتهای مرتبط با فروش و مدیریت مشغول شد و سپس معاون و نماینده ارشد شرکت گردید. در این دوران، سدان سهم مهمی در سیاستگذاریها و ارتباطات نفتی شرکت داشت. در تیرماه 1330، سدان به دلیل فعالیتهای مشکوک و دست داشتن در طرحهایی مانند «طرح ۴۴» از ایران اخراج شد.
ریچارد سدان
در دوره نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران، سدان عضو هیئتی بود که در خرداد 1330 به سرپرستی جکسن با دکتر مصدق مذاکره میکرد، اما همزمان با خلع ید از شرکت در جنوب، او نیز از اداره تهران کنار گذاشته شد. طرح 44 با هدف مداخله در ایران طراحی شده بود.[2] در تیرماه 1330، سدان به آبادان رفت، اما با دستور نخستوزیر به تهران بازگردانده شد. در نهایت، پروانه اقامت او لغو گردید. با وجود اعتراض سفارت انگلستان و وساطت آورل هریمن، نماینده رئیسجمهور آمریکا، اقامت سدان تنها سه روز بعد بازگردانده شد. این وقایع سهم مهمی در افشای مداخلات انگلیس و تشدید اختلافات میان ایران و شرکت نفت داشت. این طرحها به منظور مداخله در امور داخلی ایران طراحی شده بود. هرچند با وساطت مقامات آمریکایی، پروانه اقامت سدان بازگردانده شد، اما دست داشتن او در تحرکات سیاسی و نفتی موجب شد نامش در تاریخ ملی شدن صنعت نفت ایران ثبت شود.[3]
ریچارد سدان نفر سوم از راست در کنار حسین مکی (یکی از اعضای هیئت خلع ید)
سدان و فعالیتهای غیر قانونی
در دوره نهضت ملی شدن صنعت نفت، دولت ایران لایحهای به مجلس تسلیم کرد که هدف آن حفظ تأسیسات نفتی کشور و مقابله با خرابکاریها بود. این لایحه مجازاتهای سنگینی برای خرابکاران پیشبینی میکرد و به دنبال آن عملیات خلع ید در خوزستان و دیگر مناطق نفتخیز کشور آغاز شد. این اقدامات در حالی انجام میشد که در آبادان حکومت نظامی برقرار بود و وضعیت امنیتی منطقه بسیار حساس بود. در این مدت، رئیس شرکت سابق نفت در تهران، فاتح، از سمت خود کنارهگیری کرد و بسیاری از کارکنان شرکت نفت بهدلیل این تحولات مجبور شدند شغل خود را ترک کنند.[4]
ریچارد سدان یکی از چهرههای مهم در شبکه اطلاعاتی شرکت نفت ایران و انگلیس بود. این شرکت در ایران یک شبکه اطلاعاتی گسترده داشت که هدف آن جمعآوری اطلاعات، مدیریت روابط سیاسی و اقتصادی، و نظارت بر فعالیتهای داخلی ایران با هدف حفظ منافع خود بود. در آن زمان، شبکه اطلاعاتی شرکت نفت ارتباطات مستقیمی با سرویسهای اطلاعاتی انگلیس داشت و این فعالیتها برای آنها امری طبیعی و ضروری بهشمار میآمد. با شدت گرفتن جنبش ملیشدن صنعت نفت و افزایش تنشها میان ایران و انگلستان، خانه ریچارد سدان که مسئول اطلاعات این شرکت در ایران بود، به یکی از اهداف مهم مخالفان تبدیل شد. در سال ۱۳۳۰، مظفر بقائی، وکیل مجلس، همراه یارانش خانه سدان را تفتیش کرد و در این بازرسی اسنادی کشف شد که نشاندهنده ارتباطات گسترده و فعالیتهای اطلاعاتی شرکت نفت ایران و انگلیس در ایران بود. این اسناد همچنین شامل فهرستی از ایرانیانی بود که از شرکت نفت پول دریافت کرده بودند. در این فهرست، نام شاپور بختیار، یکی از سیاستمداران ایران، نیز به چشم میخورد. بقائی، که در آن زمان هنوز با مصدق همکاری میکرد، تصمیم گرفت این اسناد را افشا کند و برخی از آنها را در مجلس شورای ملی به ودیعه گذاشت.[5]
استقبال برخی از اعضای حزب زحمتکشان ملت ایران از مظفر بقائی درسفر وی به اصفهان (سال 1340)
بدین ترتیب در دوره نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران، یکی از موضوعات داغ و بحثبرانگیز، کشف و انتشار اسناد مربوط به خانه ریچارد سدان، رئیس سابق شرکت نفت ایران و انگلیس، بود. این اسناد که بهطور غیرقانونی از اداره انتشارات و تبلیغات شرکت نفت به خانه سدان منتقل شده بود، بهسرعت توجه همگان را جلب کرد و به یکی از مسائل اصلی سیاسی در ایران تبدیل شد. در این دوران، که کشور تحت فشارهای داخلی و خارجی قرار داشت، خلع ید از شرکت نفت انگلیس و ایران یکی از اقدامات بسیار مهم دولت ایران بود.
اسناد خانه سدان و امپریالیسم
هنگام عملیات خلع ید، یکی از کارکنان اداره انتشارات و تبلیغات شرکت نفت به دکتر مظفر بقائی، مسئول سازمان خلع ید، اطلاع داد که شبانه بخشی از اسناد این اداره به خانه سدان منتقل شده است. این اقدام موجب اعتراض شدید سدان شد؛ زیرا او مصونیت سیاسی داشت و بر این باور بود که هیچکس حق تعرض به خانه و اموال شخصی او را ندارد. سدان، که به دیدار دکتر مصدق رفته بود، به شکستن مصونیت سیاسی خود اعتراض کرد، اما مصدق به او پاسخ داد که خانه و اموال مربوط به شرکت نفت است و ربطی به مصونیت سیاسی ندارد. در پی این رویداد، اسناد خانه سدان منتشر شد و روزنامهها و رادیوهای دولتی به افشای اطلاعات مرتبط با آن دست زدند.[6]
اداره انتشارات شرکت سهامی نفت ایران _ انگلیس در تهران (سال 1331ش)
اسناد خانه سدان شامل اطلاعاتی درباره روابط برخی از افراد سرشناس و روزنامهها با شرکت نفت ایران و انگلیس بود و بهسرعت در سطح وسیعی در کانون توجه قرار گرفت. این اسناد، که نشاندهنده همکاریهای مشکوک و روابط پنهانی برخی افراد و شرکت نفت بود، بهطور گسترده در مطبوعات و رادیوهای دولتی منتشر شد. در نهایت، دکتر مصدق به مجلس شورای ملی نامهای نوشت و اعلام کرد که این اسناد تحت نظر کمیسیونهای مربوطه قرار خواهد گرفت و بهزودی اسامی افراد و اطلاعات موجود در آنها بهطور رسمی منتشر خواهد شد. این اقدام بهعنوان یکی از گامهای مهم در مبارزه با نفوذ و دخالتهای خارجی در ایران و همچنین افشای فسادهای پنهانی در درون کشور تلقی میشد.[7]
انتشار این اسناد در مطبوعات و مجلس ایران با واکنشهای گستردهای مواجه شد. این اسناد نشان میداد که ریچارد سدان در پوشش نماینده شرکت نفت ایران و انگلیس، یک شبکه جاسوسی وسیع در ایران ایجاد کرده بود. اداره تبلیغات و انتشارات این شرکت، که در خیابان نادری تهران واقع شده بود، به عنوان مرکز اصلی فعالیتهای اطلاعاتی شناخته میشد. بسیاری از اسناد حساس توسط مقامات و ایرانیان وابسته به شرکت نفت به خانهای در کوچه ایرج منتقل میشد و این اطلاعات در نهایت کشف شد. بنابراین خانه سدان، واقع در کوچه ایرج تهران، به محل جمعآوری و نگهداری اسناد محرمانه شرکت نفت تبدیل شده بود. این اسناد نشان میدادند که شرکت با کمک برخی از شخصیتهای سیاسی و مطبوعاتی داخلی، به هدایت افکار عمومی، بیاعتبار کردن مخالفان ملیگرای ایرانی، و ایجاد مانع در مسیر ملی شدن صنعت نفت میپرداخت. افراد مختلفی برای این امر در نظر گرفته شده بودند که یکی از آنها بهرام شاهرخ بود.[8]
خیابان نادری ـ حد فاصل چهارراه جمهوری و میدان فردوسی (دهه 1330)
به گفته دکتر مظفر بقائی، در این خانه، اسناد مهمی توسط انگلیسیها یا سوزانده یا به سفارت انگلستان منتقل شده بودند. بااینحال، اسناد باقیمانده شامل اطلاعاتی بود که دخالتهای گسترده شرکت نفت در سیاست و اجتماع ایران را اثبات میکرد. این اسناد همچنین از ارتباط برخی از رجال و سناتورهای ایرانی با شرکت نفت پرده برداشتند و نشان دادند که شرکت، حتی از طریق مطالعه و تنظیم پروندههای شخصی افراد متنفذ و سیاسی، برای کنترل و هدایت تحولات ایران بهره میبرد. دکتر مصدق، نخستوزیر وقت، برای بررسی این اسناد، کمیسیونی متشکل از نمایندگان مجلسین و شخصیتهای حقوقی تشکیل داد. بااینحال، برخی اعضای کمیسیون به دلایل سیاسی و یا نگرانی از عواقب افشای ارتباطات نزدیک با انگلیسیها، از مشارکت در این کمیسیون پرهیز داشتند.[9]
بهرغم تلاشهای شرکت برای نابود کردن اسناد، مدارک مکشوفه تأثیر بهسزایی در افشای ماهیت استعماری این شرکت داشت. این اسناد علاوه بر اثبات دخالتهای سیاسی و جاسوسی، نشان دادند که فعالیتهای شرکت صرفا به بهرهبرداری از منابع نفتی محدود نبوده، بلکه سیاستهای کلان استعماری انگلستان در ایران را دنبال میکرده است. کتاب «اسرار خانه سدان» نوشته اسماعیل رائین، یکی از منابع مهمی است که بهطور دقیق این رویداد را، که اتفاقی مهم و دگرگونساز در فرآیند مبارزات ملیگرایانه ایران علیه استعمار و تلاش برای استقلال اقتصادی و سیاسی بهشمار میآید، بررسی و هویت خانه سدان را بهعنوان یک مرکز جاسوسی و اطلاعاتی بیش از پیش آشکار کرده است.[10]
پینوشتها:
[1]. غلامرضا نجاتی،
جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران و کودتای 28 مرداد 1332، تهران، شرکت سهامی انتشار، چ هشتم، 1378، صص 110-118.
[2]. اسماعیل رائین،
اسرار خانه سدان: اسناد تکان دهنده نفت، تهران، امیرکبیر، 1359، صص 364-365.
[3]. جلال متینی،
نگاهی به کارنامه سیاسی دکتر محمد مصدق، تهران، شهر کتاب، 1380، صص 255-256.
[4]. محمدعلی سفری،
قلم و سیاست، تهران، انتشارات نامک، 1400، صص 280-295.
[5]. حسین آبادیان،
زندگینامه سیاسی دکتر مظفر بقایی، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، تهران، 1383، صص 19-21.
[7]. مرکز بررسی اسناد تاریخی،
مظفر بقایی به روایت اسناد ساواک، ج 2، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1387، صص 87-88.
[8]. فاطمه مختلف، «نگاهی به چهره بهرام شاهرخ از دیدگاه اسناد خانه سدان»،
فصلنامه تاریخپژوهی، ش 52 (پاییز 1391)، صص 136-137.
[9]. عرفان قانعی،
در دامگه حادثه: بررسی علل و عوامل فروپاشی حکومت شاهنشاهی، لسآنجلس، شرکت کتاب، 1391، ص 64.
[10]. اسماعیل رائین، همان، صص 10-30.