با آغاز حکومت رضاشاه، ضرورت تأسیس نهاد امنیتی و اطلاعاتی با هدف تأمین امنیت و حفظ ثبات رژیم پهلوی و سرکوب فعالیتهای گروههای مخالف، از سوی نخبگان سیاسی و نظامی احساس گردید. نظمیه با تمام توان خود به انجام این وظیفه پرداخت، اما علاوه بر نظمیه و دایره سیاسی آن، در ارتش نیز سازمانی وظیفه اطلاعات و ضد اطلاعات را بر عهده داشت
به گزارش روابط عمومی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ نظام اطلاعاتی ـ امنیتی، که پیش از آن فقط بخش کماهمیتی از تشکیلات و حیطه فعالیت نظمیه و شهربانی بود، در دوره رضاشاه گسترش یافت. بر همین اساس، رکن دو ارتش شاهنشاهی ایران بهعنوان سازمانی جاسوسی، اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی و یکی از بخشهای مهم سازمان اطلاعات و امنیت ارتش بود که در سال ۱۳۰۵ش تحت عنوان رکن دوم ارکان حرب کل قشون تأسیس شد. این سازمان که در تاریخ خود چندین بار تغییر نام داد در آغاز توسط افسرانی که قبل از جنگ جهانی دوم در فرانسه آموزش میدیدند، در دوره پهلوی پدر ایجاد شد و در عصر محمدرضا نیز با همکاری سرویسهای جاسوسی انگلستان و آمریکا، به حیات خود ادامه داد.
رکن دو ارتش که پس از تغییر و تحولاتی در ساختار سازمانی ارتش به اداره دوم تغییر نام یافت، پس از کودتای 28 مرداد 1332ش هم کماکان به فعالیتش ادامه داد و افزون بر کسب اطلاعات نظامی از خارج، وظیفه تأمین امنیت داخلی کشور را نیز برعهده گرفت. نوشتار پیش رو، به بررسی نقش و جایگاه این نهاد نظامی ـ امنیتی در ساختار حکومت پهلوی اختصاص یافته است.
تأسیس رکن دو (اداره دوم) ارتش
با آغاز حکومت رضاشاه، ضرورت تأسیس نهاد امنیتی و اطلاعاتی با هدف تأمین امنیت و حفظ ثبات رژیم پهلوی و سرکوب فعالیتهای گروههای مخالف، از سوی نخبگان سیاسی و نظامی احساس گردید. نظمیه با تمام توان خود به انجام این وظیفه پرداخت و در زمان ریاست سرپاس مختاری حتی به درون خانوادهها نیز راه یافت.[1] با قدرت یافتن رضاشاه و تثبیت پایههای رژیم او، قدرت نظمیه نیز افزایش یافت. یکی از ارکان نظمیه در این زمان «دایره سیاسی» بود که همان شعبه پلیس مخفی دوره سوئدیها (در زمان وزارت جنگ رضاخان) است. این دایره مستقیما زیر نظر رئیس کل نظمیه اداره میشد.[2]
علاوه بر نظمیه و دایره سیاسی آن، در ارتش رکن دو، وظیفه اطلاعات و ضد اطلاعات را بر عهده داشت. رکن دوم به کسب اطلاعات از سازمان و تاکتیکهای ارتشهای خارجی، امور مربوط به هیئتها و دانشجویان نظامی اعزامی به خارج از کشور، نمایندگان نظامی ایران در کشورهای دیگر، تجسس و کسب اطلاعات از داخل و خارج و نقشهبرداری میپرداخت.[3] حسین فردوست، در شرح چگونگی عملکرد این سازمان مینویسد: «رکن دو، اطلاعات را از کشورهای مورد نظر به وسیله وابستههای نظامی دریافت میکرد»،[4] و سپس در ادامه درباره چگونگی ساماندهی رکن دو در ارتش چنین گزارش میدهد: «در لشکرها نیز رکن دو وجود داشت که به فرمانده لشکر گزارش میدادند نه به رکن دو. در هنگها هم یک افسر وجود داشت که وظیفه رکن دو را انجام میداد ولی به این نام خوانده نمیشد و جزء افسران هنگ به شمار میآمد».[5] در این زمان، رئیس رکن دو ستاد ارتش مهمترین مقام اطلاعاتی کشور به شمار میآمد و از نظر اطلاعات نظامی و حتی غیرنظامی برجسته و یکهتاز بود.
مأموریت اطلاعاتی ـ امنیتی رکن دو ارتش
پس از سقوط رضاشاه، رکن دو ارتش مهمترین تشکیلات اطلاعاتی ـ امنیتی و ضد جاسوسی کشور محسوب میشد. سپهبد محسن مبصر در خاطرات خود درباره رکن دو ارتش و وظایف اطلاعاتی و ضد جاسوسی آن در دهه 1330ش (البته با اغراق) چنین نوشته است:
«از رویدادهای شهریورماه سال 1320ش تا خیزش 28 مردادماه سال 1332ش، رکن دوم ستاد ارتش تنها سازمانی بود که نیازهای اطلاعاتی ارتش شاهنشاهی و چه بسا همه سازمانهای کشور ایران را برمیآورد. این سازمان افزوده بر آنکه کسب اطلاعات نظامی درونمرزی و برونمرزی را به عهده داشت، کار سازمانهای ضد اطلاعات به طور کلی ضد جاسوسی را نیز کم و بیش انجام میداد...».[6]
با این حال، رکن دو ارتش تشکیلاتی کوچک بود و آنچنان که انتظار میرفت، نمیتوانست وظایف یک دستگاه اطلاعاتی ـ امنیتی و ضد جاسوسی انسجامیافته و کارآمد را انجام دهد و این هم که در دهه 1320 و اوایل دهه 1330ش، حزب توده توانست بسیاری از افسران و اعضای ارتش را جذب کند و بدین طریق از افشای فعالیتهای آن سازمان جلوگیری نماید، تا حد زیادی از کاستی در حیطه عمل و فعالیت دستگاه اطلاعاتی ـ امنیتی کشور حکایت میکرد. مبصر درباره عملکرد نه چندان مطلوب و مؤثر رکن دو مینویسد:
«... در سنجش با سازمانهای گوناگون و رنگارنگ کشورهای آمریکا و انگلستان و اتحاد جماهیر شوروی پیشین و ...، اگر این کشورها از دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی مانند اینتلیجنس سرویس (MI6)، سیا و اف بی آی و... بهره میجستند، در کشور ایران کار همه آن سازمانهای عریض و طویل را تنها رکن دوم ستاد ارتش با سازمان بسیار کوچک و تواناییها و اختیارات قانونی محدود بهعهده گرفته بود. بیگمان انجام بیکاستی همه آن وظایف و مسئولیتهای بزرگ، با سازمان کوچک و تواناییهای ناچیز رکن دوم، بسیار دشوار و چه بسا نشدنی میبود».[7]
اگرچه رکن دو در حیطه فعالیتهای اطلاعات خارجی و ضدجاسوسی کارنامه قابل قبولی نداشت و بسیاری از اطلاعات و گزارشات ارسالی مأموران آن از کشورهای خارجی فاقد ارزش اطلاعاتی بود، اما سادهترین ابزار کنترل ارتش و کشف توطئهها و نافرمانیهای احتمالی همین رکن دو ستاد ارتش بود. بر اساس شواهد تاریخی گزارشهای نهایی رکن دو تا اواخر دهه 1320ش برای شاه و نخستوزیری فرستاده میشد و گویا در مقاطعی نسخهای از آن گزارشها هم به اشرف پهلوی تسلیم میگردید.[8]
رقیبی در برابر ساواک
پس از کودتای 28 مرداد، در رکن دو ارتش نیز تغییراتی به وجود آمد و بار دیگر وظیفه اطلاعات و امنیت داخلی نیز برعهده آن نهاده شد تا با همکاری فرمانداری نظامی، مخالفان سیاسی حکومت را تحت تعقیب قرار دهد. پس از کودتای 28 مرداد، سرتیپ حسن پاکروان و سرتیپ مصطفی امجدی هر یک برای مدت کوتاهی ریاست رکن دو را بر عهده داشتند اما چون دستاورد چشمگیری نداشتند، برکنار و سرتیپ محمدولی قرنی به این سمت منصوب شد و تا سال 1336ش در این پست باقی ماند. در این زمان رکن دو که «چشم و گوش شاه» در ارتش بود، موفق شد با همکاری فرمانداری نظامی، شبکههای سیاسی مستقل را در ارتش کشف و منهدم نماید. سرتیپ قرنی در این مقام، مسئول امور اطلاعات نظامی، تنظیم اخبار و اطلاعات سیاسی و ارائه آنها به شاه بود، اما کشف طرح وی برای دست زدن به یک کودتا علیه رژیم پهلوی، عدم کفایت رکن دو را در برقراری نظارت شاه بر ارتش به اثبات رساند.[9]
تلاش قرنی برای طراحی و به انجام رساندن کودتا باعث شد بسیاری از وظایفی که رکن دو ستاد ارتش انجام میداد به اداره دوم ستاد بزرگ ارتشتاران منتقل شود. این اداره وظیفه هدایت و هماهنگی فعالیتهای اطلاعاتی نظامی، تأمین امنیت تأسیسات و کارکنان نیروهای مسلح، عملیات ضد جاسوسی نظامی، نظارت بر وابستگان نظامی ایران در خارج از کشور و نهضت مقاومت ملی را بر عهده داشت. با افزایش اختیارات اداره دوم ستاد بزرگ ارتشتاران، نقش رکن دوم ارتش به گردآوری و تنظیم اطلاعات رزمی از پادگانها و به هنگام تمرینات و مانورها محدود شد.[10]
بنابراین، رکن دو ارتش، اگرچه همچنان به فعالیتهای خود ادامه داد، اما چنانکه مطلوب مسئولان امر بود، نتوانست به جایگاه مهمی در نظام اطلاعاتی ــ امنیتی کشور دست یابد و گویا وقتی آشکار شد که پس از پایان کار فرمانداری نظامی (در سالهای 1332ــ1335) از توان و امکانات لازم برای گسترش کمی و کیفی حیطه فعالیت و عمل برخوردار نخواهد شد، طرح تشکیل ساواک بهطور جدی مورد بررسی و توجه قرار گرفت. در سال 1335ش سازمان سیا طرح و چهارچوب تشکیلات یک سازمان جدید اطلاعاتی را به شاه داد و خود در تأسیس و سازمان دادن آن مشارکت کرد. اینگونه بود که سازمان اطلاعات و امنیت کشور در سال 1336ش با همکاری سیا، افبیآی و سازمان اطلاعاتی اسرائیل شکل گرفت.[11]
با این حال، هنگامی که ساواک تأسیس شد و تیمور بختیار از فرمانداری نظامی به ریاست آن منصوب گشت، شاه بر آن شد به رکن دو ارتش هم پروبالی بدهد و به نوعی آن را در برابر ساواک و تیمور بختیار مطرح سازد. به همین دلیل سرلشکر حاجیعلی کیا را که از مخالفان و رقبای سرسخت بختیار بود، به ریاست رکن دو ارتش منصوب کرد و او توانست رکن دو ارتش را بهعنوان رقیبی در خور اعتنا در برابر ساواک علم کند. کیا، رئیس رکن دو ارتش، هم در عرصه اطلاعات و امنیت داخلی و هم در عرصه ضدجاسوسی و اطلاعات خارجی، گزارشات مستقلی را تهیه و تنظیم میکرد و به شاه ارائه میداد. این مسئله تا پایان دوره سلطنت محمدرضا پهلوی کماکان (با نوساناتی چند) تداوم یافت. رقابت رکن دو و ساواک در امور اطلاعات و ضدجاسوسی بهحدی آشکار و عیان مینمود که حتی مخالفان حکومت نیز در همان روزگار از آن آگاهی یافته بودند.
فرجام سخن
اساسا بهخاطر فقدان دستگاه اطلاعاتی ـ امنیتی کارآمد و انسجامیافته، در دوره پهلوی اول شاهد تأسیس برخی تشکیلات اطلاعاتی امنیتی از سوی حکومت هستیم. از جمله این نهادها، میتوان به رکن دو ارتش، که پس از تغییر و تحولاتی در ساختار سازمانی ارتش به اداره دوم تغییر نام یافت، اشاره کرد که به دلایل مختلف کارایی و دستاورد چندانی نداشت و به عنوان یک سرویس اطلاعاتی ــ جاسوسی فعالیتهای محدودی انجام داد. با این احوال رکن دو ارتش (اداره دوم) تا پایان دوره سلطنت محمدرضا پهلوی کماکان عضوی از خانواده اطلاعاتی ــ امنیتی و ضدجاسوسی کشور باقی ماند و فعالیتهای آن موازی (که گاه مشکلاتی را نیز پدیده میآورد) با ساواک و سایر تشکیلات اطلاعاتی ــ امنیتی تداوم پیدا کرد.
پینوشتها:
[1] . حسین فردوست،
ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 1، تهران، اطلاعات، ۱۳۸۰، ص 80.
[2] . مرتضی سیفی قمی تفرشی،
پلیس خفیه ایران ۱۳۲۰-۱۲۹۹، تهران، ققنوس، ۱۳۶۸، ص 112.
[3] . ذبیحالله قدیمی،
تاریخ 25ساله ارتش شاهنشاهی ایران، تهران، نشر مجلس شورای ملی، 1326، ص 107.
[4] . حسین فردوست، همان، ص 80.
[6] . محسن مبصر،
پژوهش: نقدی بر کتاب خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست و گزیدههایی از یادماندههای نویسنده، آمریکا، کتابفروشی ایران، 1375، ص 234.
[8] . جهانگیر تفضلی،
خاطرات جهانگیر تفضلی، به کوشش یعقوب توکلی، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی ، 1376، صص 79-80.
[9] . غلامرضا نجاتی،
ماجرای کودتای سرلشکر قرنی، تهران، رسا، 1377، صص 52-53.
[10]. حسین فردوست،
ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، همان، ص 383.
[11] . منوچهر هاشمی،
داوری؛ سخنی در کارنامه ساواک، لندن، ارس، 1373، صص 97-98.