کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

واکاوی دلایل برخورد گزینشی شوروی با قرارداد 1921م؛

بد و خوب توافق ایران و روس‌ها

13 اسفند 1403 ساعت 13:22

مولف : محمدرضا چیت سازیان

دلیل دولت برآمده از انقلاب اکتبر 1917م در روسیه بسیاری از معاهدات استعماری با دول دیگر را لغو کرد. این رویکرد در مورد ایران به عقد قرارداد 1921م منجر شد. براساس این قرارداد، بسیاری از امتیازات استعماری که در گذشته به وسیله روسیه به‌دست آمده بود لغو شد؛ بااین‌حال، دولت جدید حداقل دو مورد اساسی را حفظ کرد


 
به گزارش روابط عمومی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ تاریخ معاصر ایران مشحون و آکنده از صفحاتی است که شکست و ناکامی را به ذهن متبادر می‌سازد. این مسئله شاید بیش از همه در دوران قاجار مشهود باشد؛ دورانی از تاریخ که به واسطه ضعف سلاطین قاجار بسیاری از شکست‌ها و ناکامی‌ها به ایران تحمیل شد. شاید مهم‌ترین این وقایع نبردی بود که میان ایران و روسیه رخ داد و به جدا شدن بخش‌های وسیعی از مرزهای سرزمینی‌مان انجامید. در نهایت این نبردها با امضای قراردادهایی به پایان رسید که مسئله سلطه و نفوذ را در ایران نهادینه می‌کرد. در حقیقت جنگ‌های ایران و روسیه در قرن نوزدهم به عقد قراردادهایی همچون گلستان و ترکمانچای انجامید و امتیازهای گوناگون سیاسی و اقتصادی را به همراه داشت.
 
  شاید این مطالب برای شما هم جالب باشد:
 
 دریاچه‌ای که از دست ایران رفت!
 
 اقتصاد ایران چگونه در چنبره روس‌ها قرار گرفت؟
 
 چرا قرارداد ترکمنچای معیار قرارداد بد محسوب شده است؟
 
 بند هفتم قرارداد ترکمنچای چه بر سر ایران آورد؟
 
 فرمول سلطه روسیه بر اقتصاد ایران
 




علاوه بر این، می‌توان به قرارداد سال 1907م میان روسیه و انگلستان اشاره کرد که این دو کشور در اقدامی گستاخانه ایران را میان خود به دو حوزه نفوذ تقسیم کردند و فاتحه مفهوم حاکمیت ملی و تمامیت ارضی را خواندند. 
 
  شاید این مطالب برای شما هم جالب باشد:
 
 قرارداد اوت 1907م / شهریور 1286 ش
 
 انگلستان حامی مشروطه یا همراه روسیه؟
 
 علل تجدید نظر در قرارداد 1907
 
 تنگنای امنیتی در اروپا چگونه باعث تقسیم ایران شد؟
 
 قرارداد 1907 کلید سیاست خارجی دول روس و انگلیس در ایران
 
 
 
بااین‌حال، وقوع یک رویداد بین‌المللی بسیار مهم ورق را تا حدودی از ناحیه روسیه برگرداند. پیش‌بینی مارکس برای تحقق انقلاب کارگران به جای لندن در روسیه دهقانی به وقوع پیوست و به این ترتیب اتحاد جماهیر شوروی متولد شد. بی‌شک انقلابی که داعیه عدالت و ایجاد مدینه فاضله در روسیه و جهان را داشت نمی‌توانست سیاست‌های امپریالیستی روسیه تزاری را در پیش گیرد؛ به همین دلیل دولت برآمده از انقلاب بسیاری از معاهدات استعماری را با دول دیگر لغو کرد. این امر در مورد ایران نیز دنبال شد و زمینه مذاکره برای عقد قرارداد در سال 1921م فراهم گردید. این قرارداد، که به عهدنامه مودّت میان دو کشور منتهی شد، به لغو بسیاری از امتیازاتی انجامید که در گذشته به وسیله روسیه به‌دست آمده بود.
 
 علی‌قلی‌خان‌مشاروالممالک انصاری سفیر و رئیس هیئت نمایندگی ایران در مذاکرات عقد قرارداد ‎۱۹۲۱ بین ایران و شوروی
عکس برگرفته از نشریه یغما، سال بیست‌ونهم، ش 8 (آبان 1355)، ص 488 ‎
 
بااین‌حال، روسیه به‌رغم تحولی عظیم در داخل، برخی از امتیازات بین‌المللی را حفظ کرد. در مورد قرارداد 1921م حداقل دو مورد اساسی بود که توسط روسیه شوروی حفظ شد. بی‌شک این امتیازات آن‌قدر برای روسیه راهبردی به‌شمار محسوب می‌شد که نمی‌توانست از آن چشم پوشد. بر این اساس، تلاش خواهیم کرد در سطور زیر ابعاد و زوایای این موضوع را بررسی کنیم.
 
انقلاب اکتبر 1917م و تحول در روسیه
پس از پیروزی انقلاب اکتبر سال 1917م در روسیه، جهان شاهد تحولی عظیم گشت که آثار دیرپای آن تا به امروز مشهود است. روی کار آمدن رژیمی سوسیالیستی جهان را به لحاظ سیاسی و ایدئولوژیک تغییر داد. روی کار آمدن مارکسیست‌ها در روسیه سبب شد رهبران سیاسی در این کشور مسیر تغییر را در پیش گیرند. آنها که داعیه نظمی عادلانه‌تر را در سر می‌پروراندند تلاش کردند روابط سلطه‌جویانه خود را حتی به‌ظاهر هم که شده متحول سازند. بی‌شک تغییر در قراردادها و عهدنامه‌های استعماری یکی از مصادیق این تغییر و تحول بود. ایران نیز که همسایه جنوبی روسیه بود و مرزهای سرزمینی طولانی با این کشور داشت نمی‌توانست از این تحولات دور بماند.
بر این اساس، انعقاد عهدنامه 1921م در واقع برآیند مواضعی بود که حکومت جدید روسیه از آغاز حیات سیاسی اعلام کرده بود علاقه‌مند است درباره ایران در پیش گیرد. این مواضع در پرتو شورها و شعارهای اولیه انقلاب و به عبارت دیگر استراتژی انقلابی سال‌های 1917م تا 1920م مطرح شده بود و در سه موضع کلی خلاصه می‌شد.[1]
 
چشم‌انداز کلی قرارداد 1921م
اول موضع بطلان قرارداد سال 1907م ناظر به تقسیم ایران به مناطق نفوذ دو قدرت روسیه و انگلستان و تأکید بر استقلال و آزادی مردم ایران در تعیین سرنوشت خود بود. این موضع پنجاه روز بعد از روی کار آمدن دولت انقلابی در اعلامیه مورخ 3 دسامبر 1917م خطاب به کارگران روسیه و شرق مطرح شده بود و در یادداشت 14 ژانویه سال 1918م تروتسکی، کمسیر امور خارجه، خطاب به دولت و ملت ایران با صراحت بیشتری اعلام شد. این موضع بعدها در مواد 7 و 8 عهدنامه برست لیتوفسک نیز منعکس گردید.[2]
 
تروتسکی، لنین و استالین
تروتسکی، لنین و استالین
شماره آرشیو: 4053-4ع
 
موضع دوم اعلام آمادگی برای پرداخت غرامت عادلانه در قبال اشغال مناطق غیرقانونی شمالی ایران و ایجاد ویرانی‌ها و وارد ساختن لطمات و صدمات جانی و فرهنگی به وسیله نیروهای روسیه تزاری در مناطق مورد نظر از طریق صرف نظر کردن از امتیازهایی بود که دولت روسیه تزاری و اتباع آن به صورت نامشروع به‌دست آورده بودند.
موضوع سوم ابطال و الغای کلیه قراردادها و موافقت‌نامه‌هایی بود که قبل و بعد از قرارداد 1907م بر ایران تحمیل شده بود و به نحوی حقوق ملت ایران را در مورد آزادی و استقلال ایران پایمال کرده بود. این هدف در یادداشت ژانویه 1918م تروتسکی، کمیسر امور خارجه، به دولت ایران اعلام و در سال‌های بعد تأیید و تکرار شد.[3]   
 
شیطان در جزئیات
از موارد بالا می‌توان دیدی کلی از مفاد قرارداد 1921م به‌دست آورد؛ بااین‌حال، به‌زعم برخی و بر اساس یک ضرب‌المثل انگلیسی، شیطان همیشه در جزئیات است و باید علاوه بر این موارد کلی به جزئیات قرارداد نیز توجه شود. در واقع اگر نگاه دقیقی به قرارداد 1921م داشته باشیم، متوجه می‌شویم که این قرارداد در عین حال که شامل موارد مهمی از سیاست استعمارزدایی است، در مواردی هم ناقض این قاعده است. به تعبیری، ملاحظات استراتژیک دولت اتحاد جماهیر شوروی سبب می‌شود به‌رغم برخی شعارها در عمل سیاست دولت تزاری دنبال شود. نمونه این دست قواعد بند ششم قرارداد 1921 است که یکی از مفاد بحث‌برانگیز این عهدنامه به‌شمار می‌آید.
 
براساس بند ششم قرارداد، شوروی حق داشت در صورتی که امنیت آن از جانب ایران تهدید شود، وارد خاک ایران شود. متن بند ششم به این شرح است: اگر کشوری از خاک ایران برای اقدامات خصمانه علیه شوروی استفاده کند یا اگر ایران به پایگاهی برای تهدید علیه اتحاد جماهیر شوروی تبدیل شود و دولت ایران نتواند این تهدید را رفع کند، مسکو حق دارد به صورت موقت و مشروط وارد خاک ایران شود و نگرانی امنیتی خود را مرتفع نماید؛ به خصوص که در این مقطع زمانی رقبای غربی مسکو به ایران توجه خاصی داشتند و به صورت خاص انگلستان به دنبال نفوذ گسترده‌تر در ایران بود. شاید بهترین مصداق این نگرانی قرارداد 1919م بود که براساس آن انگلستان استقلال سیاسی و اقتصادی ایران را زیر پا می‌گذاشت و موازنه قوا را در ایران به نفع لندن تغییر می‎‌داد.[4]
 
 شاید این مطالب برای شما هم جالب باشد:
 
 قرارداد 1919
 
 تغییر زاویه دید انگلستان به ایران - 1907/ 1919
 
 آیا قرارداد 1919 به نفع ایران بود؟
 
 قرارداد 1919 یا گواهی مرگ ایران
 
 اهداف قرارداد 1919
 
 
 
این دغدغه حتی در مورد کنترل بر دریای خزر نیز لحاظ شده بود. طبق قرارداد 1921م تنها ایران و شوروی حق استفاده و کشتی‌رانی در دریای خزر را داشتند و هیچ کشور ثالثی نمی‌توانست از این موهبت برخوردار شود. در واقع رهبران سیاسی در مسکو نگران این بودند که انگلستان از طریق ایران به دریای خزر دست یابد.[5]
 
افزون بر این، ایران با قفقاز و آسیای میانه مرزهای بسیاری داشت و این موقعیت اهمیت راهبردی ایران برای مسکو را دو چندان می‌کرد. علاوه بر همه اینها روسیه خود در این بازه زمانی درگیر شورش و بی‌ثباتی داخلی بود و بسیاری از مناطق این کشور با تهدیدهای امنیتی روبه‌رو بودند. این بند قرارداد به آنها اجازه می‌داد از گسترش هر گونه تهدید از طریق ایران جلوگیری کنند.[6]
 
مورد بعدی به مسائل سرزمینی و ارضی مربوط می‌شود. بعد از انقلاب بلشویکی درحالی‌که شوروی از ادعاهای ارضی دوران تزاری در قفقاز و آسیای میانه صرف نظر کرد، مرزهای جدید خود با ایران را مطابق وضعیت موجود حفظ کرد. این شامل سرزمین‌هایی می‌شد که ایران پیش‌تر در معاهدات گلستان و ترکمنچای به روسیه واگذار کرده بود و حال باید به ایران پس می‌داد؛ در واقع مناطقی همچون باکو، شکی، دربند، ایروان و مناطق مهم بسیار دیگری که در دو جنگ ایران و روسیه از ایران جدا شده بودند و باید به ایران باز می‌گشتند. با وجود این، دولت شوروی از پس دادن مناطق وسیعی از خاک ایران که روسیه تزاری آنها را به‌زور از این سرزمین جدا کرده بود سرباز زد.[7]
 
بی‌شک حفظ مرزهای موجود برای شوروی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بود؛ چرا که تغییر در این مرزها می‌توانست بی‌ثباتی سیاسی و اجتماعی آن را دو چندان کند. افزون بر این، قفقاز برای امنیت و اقتصاد روسیه بسیار مهم تلقی می‌شد و روسیه نمی‌خواست این منطقه دوباره به محل مناقشه میان طرفین تبدیل شود. مسکو نه تنها سرزمین‌های ایرانی را پس نداد، بلکه نفوذ سیاسی و اقتصادی خود را در این مناطق افزایش داد؛ به نحوی که بعدها مدعی امتیاز نفت شمال شد.[8]  
 
در مجموع آنچه درباره سیاست و رویکرد اتحاد جماهیر شوروی در قبال قرارداد 1921م می‌دانیم ترکیبی از ایدئولوژی و عمل‌گرایی است؛ از یک‌سو دولت تازه‌تأسیس بلشویکی نیاز به تصویرسازی مثبت و حمایت بین‌المللی داشت و می‌طلبید که گام‌هایی در مسیر لغو امتیازات استعماری بردارد و از طرف دیگر روسیه شوروی دارای ملاحظات و منافع راهبردی و بلندمدت بود که نباید تحت تأثیر ایدئولوژی قرار می‌گرفت و باید به بهترین شکل ممکن تأمین می‌شد؛ به همین دلیل ما در قرارداد 1921م ترکیبی از هر دو رویکرد را شاهد هستیم؛ به نحوی که از یک طرف آرمان‌های انقلابی در قرارداد پژواک پیدا می‌کند و از طرف دیگر منافع استراتژیک دنبال می‌شود.
 
اینجاست که واقع‌گرایی در روابط بین‌الملل معنا پیدا می‌کند. به‌زعم واقع‌گرایان و به‌ویژه قرائت‌های جدیدتر آن که به نئو واقع‌گرایی شهرت دارد، منافع و ملاحظات راهبردی کشورها فارغ از نوع نظام سیاسی حاکم بر آنها معنا پیدا می‌کند. در حقیقت این گونه منافع جنبه ایستا و بلندمدت دارد و تحت تأثیر تغییر نظام سیاسی دستخوش تغییر و تحول نمی‌شود.

 
پی‌نوشت‌ها:
 
[1]. بهرام نوازنی، عهدنامه مودت ایران و شوروی، تهران، نشر همراه، 1369، ص 9.
[2]. همان، ص 10.
[3]. همان‌جا.
[4]. علیرضا امینی، تاریخ روابط خارجی ایران از قاجاریه تا سقوط رضاشاه، تهران، خط سوم، 1382، صص 244-247.
[5]. علی‌اصغر اسمعیل‌پور روشن و عزت‌الله عزتی، «تحلیلی بر ماهیت حقوقی دو قرارداد 1921 و 1940 بر سهم 50 درصدی از دریای خزر»، فصلنامه علمی ـ پژوهشی جغرافیای انسانی، ش 1 (زمستان 1388)، ص 64.
[6]. داود دشتبنانی، «قرارداد دوستی که منجر به اشغال ایران شد»، هم‌میهن (18 شهریور 1403).
[7]. علیرضا امینی، همان.
[8]. حسین یکتا، «رازها، امتیازها! امتیاز نفت شمال ایران و رقابت سه قدرت انگلستان، روسیه و آمریکا»، زمانه، ش 9 (خرداد 1382)، صص 20-25.
 


کد مطلب: 25836

آدرس مطلب :
https://www.iichs.ir/fa/article/25836/بد-خوب-توافق-ایران-روس-ها

تاریخ معاصر
  https://www.iichs.ir